دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اتحادیه ی (جامعه) عرب League of Arab states

No image
اتحادیه ی (جامعه) عرب League of Arab states

اتحاديه ي عرب، جامعه ي عرب، موافقت نامه ي اسكندريه، اتحاد عرب، سازمان هاي منطقه اي، سازمان هاي بين المللي، علوم سياسي

نویسنده : علي محمد ابوالحسني

اتحادیه‌ی عرب (League of Arab states)، نخستین سازمان بین‌المللی است که بین کشورهای عربی – اسلامی در 1945م و به ابتکار مصر تاسیس گردید. طرح پیشنهادی مصر در اولین کنگره‌ی‌ عربی از طرف اعضای حاضر یعنی مصر، عربستان سعودی، عراق، سوریه، لبنان، یمن و اردن امضا و تایید شد و به‌زودی به تصویب مقامات داخلی این دولت‌ها رسید. قرارداد تشکیل اتحادیه‌ی عرب، الحاق سایر دول عرب را نیز به اتحادیه پیش‌بینی کرده بود و بدین ترتیب دیگر دولت‌های عرب که بعد از جنگ جهانی دوم به استقلال رسیدند یکی بعد از دیگری به اتحادیه پیوستند. در حال حاضر اتحادیه‌ی عرب تمام کشورهای عرب زبان (شامل 21 کشور از آسیا و آفریقا و سازمان آزادی‌بخش فلسطین) را در بر می‌گیرد که عبارتند از: مصر، عربستان، عراق، سوریه، الجزایر، اردن، لبنان، کویت، امارات متحده‌ی عربی، عمان، قطر، یمن، بحرین، سودان، سومالی، تونس، مراکش، لیبی، جیبوتی، و سازمان آزادی بخش فلسطین.[1]

پیشینه

در سال 1930م «نوری سعید» اندیشه‌ی اتحاد کشورهای عربی را مطرح کرد. و این در حالی بود که «ابن سعود» نیز به صورت رقیبی جدی در مقابل او عرض اندام می‌کرد؛ حمایت دولت انگلستان از ناسیونالیسم عربی، به اندیشه‌ی مزبور قوت بخشید. سپس مصر نیز به‌عنوان رقبای عراق و عربستان وارد جنبش سیاسی اعراب برای وحدت شد. در واقع تشکیل اتحادیه‌ی عرب را می‌توان زاییده‌ی تجدید ناسیونالیسم ملت‌های عربی از یک سو و تایید دولت انگلستان در سال 1941م به‌وسیله‌ی «آنتونی ایدن» وزیر خارجه‌ی وقت انگلستان از سوی دیگر تلقی کرد. به عبارت دیگر در فاصله‌ی میان دو جنگ جهانی، جنبش‌های آزادی‌بخشی در جهان عرب شکل گرفتند که در مرحله‌ی اول خواهان استقلال کشورهای عربی بودند و در مرحله‌ی دوم تمایل به وحدت و تشکیل حکومت واحد عربی داشتند. بر این اساس بود که در فوریه‌ی 1943م، بریتانیا موافقت ضمنی خود را با تشکیل چنین اتحادیه‌ای اعلام کرد. پس از این موافقت، برخی از سران کشورهای عرب از جمله؛ مصر، عراق، لبنان و سوریه در سال‌های 1943م و 1944م پس از یک سری ملاقات‌های دو جانبه بر سر تشکیل اتحادیه‌ی عرب به توافق رسیدند. در نشستی که به همین منظور از هفت سپتامبر تا بیست و پنج اکتبر 1944م در اسکندریه‌ی مصر برگزار شد هیات‌هایی از مصر، لبنان، سوریه، اردن، عراق و عربستان در مورد تاسیس اتحادیه‌ی کشورهای عرب به بحث و گفتگو پرداختند. این مذاکرات در نهایت منجر به امضای موافقت‌نامه‌ای میان کشورهای مذکور با عنوان «موافقت‌نامه‌ی اسکندریه» شد. بر اساس مصوبات این موافقت‌نامه، مقرر شد کمیته‌ای مامور تهیه‌ی متن اساسنامه‌ی اتحادیه‌ی عرب شود. مجموعه‌ی این اقدامات در نهایت منجر به امضای اساسنامه‌ی اتحادیه‌ی عرب در 22 مارس 1945م از سوی نمایندگان دولت‌های فوق شد.[2]

اهداف شکل‌گیری اتحادیه‌ی عرب

دو هدف اساسی و یک هدف افزایش همبستگی، موجب شکل‌گیری جامعه‌ی عرب در سال 1945م شد:

1- آزادی از سلطه‌ی بیگانگان؛

2- اشتیاق عمومی ملت‌ها و دولت‌های عرب برای نیل به وحدت.

3- افزایش همبستگی دولت‌های عربی و همکاری در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، بهداشتی، مخابراتی، پلیسی و امور قضایی است. با این وجود همکاری سیاسی مهم‌ترین عامل ایجاد اتحاد است و اتحادیه کوشش داشته، از طرفی به استقلال سرزمین‌های عرب که در گذشته هنوز تحت تسلط دولت‌های خارجی قرار داشتند، کمک کند و از طرف دیگر تمامیت ارضی و استقلال دولت‌های عضو را حفظ نماید. در سال 1950م یک قرارداد دفاع متقابل نیز شبیه قرارداد دفاعی آتلانتیک شمالی، بین دولت‌های عضو اتحادیه به امضا رسید.[3] اتحادیه‌ی عرب، علی‌رغم آرمان‌های یاد شده، در عمل چندان موفق نبوده است. این اتحادیه نه تنها نتوانست به وحدت دولت‌های عربی کمکی کند، بلکه در برخی از موارد، مانع وحدت نیز شده است (مانند اتحاد دولت‌های مصر، سوریه، لیبی، یمن). اختلاف‌های شدید بین رژیم‌های حاکم بر این کشورها و اهداف و منافع متضادشان در امور داخلی و سیاست خارجی، اتحادیه‌ی عرب را به صورت یک سازمان ناتوان و ضعیف درآورده است.[4]

آرمان‌های سیاسی اتحادیه

اتحادیه‌ی عرب به این منظور شکل گرفت تا از منافع کشورهای عرب دفاع نماید و تاکنون نیز در همین جهت در جریان زیست روزمره‌ی سیاسی جهان ابراز وجود نموده است. پیش از هر چیز باید اذعان داشت که اتحادیه‌ی عرب برای تحقق این هدف طرح سیاسی خاصی داشته که در «مقابله» و «ستیز» خلاصه می‌شده است. اما این طرح از همان ابتدا موفقیتی به دنبال نداشته و نتوانست به اعراب در مقابل اسرائیل که در 1948م اعلام وجود نموده، کمکی نماید و طرح دفاع مشترک اعضاء نیز که در 1950م به تصویب رسید مثمر ثمر واقع نشد. چنانچه در قبال وقایع سال‌های 1956م (بحران سوئز)، جنگ 1967م و 1973م اعراب و اسرائیل نیز چندان راه‌گشا نبود و کاری از پیش نبرد. از لحاظ نظامی نیز اقدامات اتحادیه بسیار ناامیدکننده بوده است. با این وصف، اتحادیه‌ی عرب بسیار کوشیده است که در زیست روزمره‌ی بین‌المللی موجودیت خود را عرضه نماید و در سازمان‌های بین‌المللی که اعضایش در آن مشارکت دارند، نفوذی در خور داشته باشد. از این روی، از 1950م تا چندی، با نشان دادن تمایلات ضد استعماری خود، در قبال سیاست‌های استعماری فرانسه در الجزایر، تونس و مراکش و سیاست‌های بریتانیا در قضایای عمان و یمن به ‌پا خاست و پس از چندی توانست در سازمان ملل متحد در مقام ناظر شرکت جوید و در جنبش عدم تعهد نیز تلاش نموده اعضایش را در راستای آرمان‌ها و سیاست‌های جنبش هدایت نماید. همبستگی کشورهای عرب در قبال مسئله‌ی فلسطین تا قبل از انعقاد معاهده‌ی کمپ دیوید که مصر را از پیکره‌ی جهان اسلام و عرب جدا نموده و تلاش‌های اخیری که جهت انشقاق در بین کشورهای عرب صورت می‌گیرد نمایان بوده است. از لحاظ اقتصادی، اتحادیه، کشورهای عضو را از ایجاد هرگونه رابطه‌ی اقتصادی با اسرائیل برحذر داشته و مقرراتی انتقام‌جویانه بر ضد کشورهایی پیش‌بینی کرده است که به این تحذیر پشت پا می‌زنند. از لحاظ سیاسی- نظامی نیز با حمایت و هدایت سران عرب که در کنفرانس 1964م اسکندریه گرد آمده بودند سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف) به‌وجود آمده و ارتشی فلسطینی برای آن تدارک دیده و حمایت نمودند. با همه‌ی این احوال، در اتحادیه‌ی عرب به لحاظ بحران‌های شدیدی که دامن‌گیر آن بوده، شکاف‌هایی پدید آمده است. کشورهای عضو این اتحادیه همواره به مصر که در میان آنان اقتداری خاص داشته و همچنین به موضع‌گیری‌های سیاسی متفاوت اردن از اتحادیه، به دیده‌ی تردید نگریسته‌اند. عراق نیز با اتحادیه به لحاظ عضویت در پیمان بغداد یا مسئله‌ی کویت اختلافات عمیقی داشته است. پس از انعقاد موافقت‌نامه‌های کمپ دیوید که بین کشورهای عرب شکافی عمیق به‌وجود آورد و مصر را از صف مقدم جبهه‌ی کارزار علیه اسرائیل جدا و او را در کنار این رژیم اشغال‌گر قرار داد. مقر اتحادیه‌ی کشورهای عرب در 1977م از قاهره به تونس انتقال یافت و کشورهای عرب تصمیم گرفتند مصر را از اتحادیه اخراج نمایند. ولی مجددا از سال‌های 1984-1983م مصر به تدریج با کشورهای عرب روابطش را بهبود بخشید، به‌طوری که مجددا در اواخر دهه‌ی 1980م مصر به اتحادیه بازگشت و مقر اتحادیه نیز در 31 اکتبر 1990م به قاهره انتقال یافت.[5]

سازمان و نهادهای اتحادیه

اتحادیه که مرکزش در قاهره است از سه شورا، چند کمیسیون و یک دبیرخانه تشکیل شده است.

1- «شورای اتحادیه»: رکن عالی سازمان است که از نخست‌وزیران دول عضو تشکیل می‌گردد، اخذ رای معمولا در این رکن به اتفاق آراء است. به موجب قرارداد، دولت‌های عضو مکلفند استقلال و حاکمیت اعضاء دیگر را محترم بشمارند و از جنگ با هم احتراز کنند. اختلافات اعضاء اگر مربوط به استقلال و حاکمیت آنها نباشد به‌وسیله‌ی شورا حل و فصل می‌شود. اعضاء آزادند که با کشورهای خارج از اتحادیه قرارداد منعقد کنند ولی باید نسخه‌ای از آن‌را در شورای اتحادیه بسپارند.[6]

2- «شورای دفاع»: متشکل از وزیران امورخارجه و دفاع کشورهای عضو می‌باشد که سازمان نظامی و ستاد ارتش اتحادیه، تحت نظر این شورا قرار دارند. سازمان نظامی اتحادیه اصولا برای آگاهی از وضع نظامی کشورهای عضو، صدور و توصیه‌های لازم جهت تقویت نیروی دفاعی آنها به‌وجود آمده است که به لحاظ اختلاف‌نظرهای عمیق بین اعضاء عملا فاقد کارایی بوده است.

3- «شورای اقتصادی»: که جهت هماهنگ کردن سیاست‌های اقتصادی از وزیران امور اقتصادی تشکیل می‌گردد.

4- «کمسیون‌های اتحادیه»: که تمام کشورهای عضو در آن مشارکت دارند؛ مامور تامین همکاری میان کشورهای عضو در قلمرو امور اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، بهداشتی و همچنین امور مربوط به مخابرات و اجرای احکام قضایی و دستورالعمل‌های انتظامی است. در 1946م، شورا همچنین تصمیم گرفت کمیته‌ی سیاسی جهت نظم بخشیدن و ایجاد هماهنگی در امور سیاسی کشورهای عضو ایجاد نماید.

5- «دبیرخانه»: در راس دبیرخانه‌ی کل که یک رکن دائمی است، دبیرکلی قرار گرفته که با نظر اکثریت دو سوم اعضاء اتحادیه از میان سفرای عرب انتخاب و اداره‌ی امور اتحادیه را بر عهده می‌گیرد. که در امور سیاسی، چرخش فعالیت‌های اتحادیه، دبیرکل می‌تواند تاثیرگذار باشد. افرادی که از ابتدای فعالیت اتحادیه‌ی عرب تاکنون دبیرکلی آن‌را بر عهده داشته‌اند عبارتند از: عبدالرحمن عزام (مصر) 1952- 1945م، عبدالخالق حسونه (مصر) 1972- 1952م، محمد ریاده (مصر) 1979- 1972م، شاذلی قلیبی (تونس) 1990- 1979م، احمد عصمت عبدالمجید (مصر) 2001- 1990م، و عمرو موسی (مصر) از 2001م تا کنون. از سال 1964م به دعوت جمال عبدالناصر رهبر فقید مصر روسای دول عرب در کنفرانس‌هایی گردهم می‌آیند و مسائل مهم سیاسی، نظامی، اقتصادی مورد علاقه‌ی خویش را به گفتگو می‌گذارند. به نحوی که کنفرانس سران عرب اینک به‌ صورت یک رکن عالی اتحادیه‌ی عرب در آمده است که در آن خطوط کلی سیاسی اعراب و خط مشی‌های آنان مخصوصا درباره‌ی مسائلی که جامعه‌ی عرب با آن مواجه است تعیین می‌گردد. اتحادیه‌ی عرب همچنین دارای سازمان‌های تخصصی متعددی در بخش‌های مختلف می‌باشد که اعضا اتحادیه به میل خود در آنها عضو می‌شوند.[7]

سازمان‌های تخصصی اتحادیه‌ی عرب

در زیر به تعدادی از سازمان‌های تخصصی این اتحادیه اشاره می‌شود:

1. سازمان عربی علمی، فرهنگی و آموزشی 1964م.

2. سازمان عربی کار 1965م.

3. سازمان عربی توسعه‌ی کشاورزی 1970م.

4.سازمان کشورهای عربی صادرکننده‌ی نفت 1968م.

5. سازمان بهره‌برداری از مواد معدنی و توسعه‌ی صنعتی 1990م.

6.سازمان کشورهای عربی صادرکننده‌ی نفت 1967م.

7.شورای اقتصادی اتحادیه‌ی عرب 1964م.

8.سازمان سرمایه‌گذاری عربی 1966م.

9.صندوق عربی توسعه‌ی اجتماعی و اقتصادی 1968م.

10. صندوق عربی پول 1975م.

11. بانک عربی توسعه‌ی اقتصادی در آفریقا 1973م.

12. آژانس عربی انرژی اتمی 1982م.

13. سازمان عربی ارتباطات 1974م.

14. مرکز عربی مطالعات سرزمینی و منطقه‌ای 1968م.

15. اتحادیه‌ی رادیو و تلویزیون دولت‌های عربی 1955م.

16. آکادمی عربی علوم، تکنولوژی و صادرات دریایی 1972م.

17. همکاری مدنی عربی 1994م.[8]

روابط میان کشورهای عضو در چارچوب اهداف اتحادیه

هدف اساسی اتحادیه، تقویت روابط میان کشورهای عضو و همکاری آنان در قلمرو اموری است که از آنها یاد کردیم.

هدف دیگر اتحادیه، هماهنگی فعالیت‌های سیاسی، حفظ استقلال و حاکمیت دفاع از منافع کشورهای عرب است که از لحاظ فرهنگی، پیمان 27 نوامبر 1947م، زمینه‌ای برای همکاری میان این کشورها در جهت مبادله‌ی استاد و دانشجو و برپایی کنفرانس‌های علمی فراهم آورده است. اتحادیه در جهت همکاری اقتصادی اعضاء نیز فعال بوده است. چنان‌که شورای اتحادیه با تاسیس بانک توسعه‌ی عرب و تاسیس شرکت عربی دریانوردی و شرکت عربی لوله‌های نفتی، و کمیسیون اقتصادی و مالی، اقداماتی در این قلمرو به عمل آورده است. وانگهی برای تسهیل مبادلات بازرگانی و واردات متقابل، معاهده‌ای در سپتامبر 1953م میان اعضاء به امضا رسیده است. اصل همکاری برای استخراج منابع ملی نیز از جمله‌ی اصولی است که اتحادیه بر آن تاکید داشته است.[9]

زمینه‌های همگرایی و موانع همگرایی در اتحادیه‌ی عرب

عواملی که باعث همگرایی اعراب می‌گردد عبارتند از:

1- ناسیونالیسم عربی: این برداشت وجود دارد که ناسیونالیسم عربی ویژه، پس از ظهور عبدالناصر در مصر، سنگ بنای مستحکم همگرایی میان ملل عرب است. این همبستگی و وحدت را نمی‌توان یک هدف نهایی تلقی کرد، بلکه تنها یک فرایند برای رسیدن به مقاصد و اهداف بالاتر است و عبارت‌اند از منافع و اهداف ملی.

2- منابع عظیم انرژی: منطقه‌ی خاورمیانه به‌عنوان بزرگ‌ترین مخزن انرژی در جهان، نقطه‌ی قوت دنیای عرب است.

3- زبان: زبان عربی جانمایه‌ی اتصال اعراب به یکدیگر است و فراتر از تمام تفاوت‌های مذهبی، قبیله‌ای و منطقه‌ای است.

4- مذهب: در میان پیوندهای مختلف، مذهب یکی از مهم‌ترین دلایل همبستگی میان اعراب است. اسلام جزء جدا نشدنی عرب‌گرایی است.

به‌‌رغم وجود زمینه‌های همگرایی در میان اعراب، موانع تحکیم و تقویت معنادار همگرایی در میان اعراب نیز وجود دارد که به این قرار می‌باشند:

1- پدرسالاری و همگرایی عربی: این خصلت در میان حاکمان عرب منجر به ایجاد تفکر شهروند مطیع، منقاد و وابسته و نظام سیاسی سلسله مراتبی، خویشاوندگرایی و تمرکز حاکمیت در شخص پاترون، نظامی شخصی و غیر منعطف را رقم زده است که به دلایل مشابهی که در نسبت میان نبود دموکراسی و ناهمگرایی وجود دارد در این‌جا نیز از موانع همگرایی به شمار می‌رود. نظام‌های نوپدرسالار حتی قادر به درک مناسبی از منافع ملی نیستند، چه رسد به این که قادر به گذار از مصالح ملی به سوی تصمیمات و منافع مشترک منطقه‌ای باشند. از این رو، وجوه ساختار غیر منعطف، شبه عقلانی، شخصی و متمرکز نوپدرسالار در کشورهای عربی یکی از موانع جدی در راه حصول همگرایی عربی بوده است.

2- ملی‌گرایی و همگرایی عربی: انتظار می‌رود که ناسیونالیسم از منابع و عوامل همگرایی به حساب آید، حال آن‌که باید گفت نبود درکی منسجم و یکدست از چنین ایدئولوژی، در عمل به یکی از موانع همگرایی عربی مبدل شده است. در واقع اعراب، ملی‌گرایی را برای ایجاد هم پیوندی سرزمین‌های تازه استقلال یافته ترویج کردند حال آن‌که اساسا تجربه ملی‌گرایی در اروپا، بخشی از هویت‌بخشی به دولت‌های سرزمینی بوده است. درست به همین دلیل تولد ملی‌گرایی عربی در بافت‌های ناهمگن، دولت‌های نامتناجس و با فلسفه‌ای دگرگون، از همان ابتدا این جریان فکری- سیاسی جهان عرب را به رغم هویت‌خواه بودنش، به جریان قابل مناقشه و چند تکه مبدل ساخت.

3- دموکراسی و آزادی: جغرافیای سیاسی جهان عرب از ساختار ناهمگونی برخوردار است. هنوز حکومت‌های مردمی در بخش اعظم آن شکل نگرفته و مردم‌سالاری، همچنان در پرده‌ی ابهام است.[10]

همچنین در مورد زمینه‌های همگرایی و موانع همگرایی می‌توان موارد دیگری را اضافه نمود از جمله؛ می‌توان تاریخ مشترک را یکی از زمینه‌های همگرایی در میان اتحادیه‌ی عرب دانست و قدرت‌های مداخله‌گر را نیز از جمله‌ی موانع همگرایی قلمداد نمود. در هر صورت موارد ذکر شده انحصارا همه‌ی جوانب همگرایی و واگرایی را پوشش نمی‌دهند.

مقاله

نویسنده علي محمد ابوالحسني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب جامعه برتر

کتاب جامعه برتر

کتاب «جامعه برتر» با نگاهی عمیق و نو در کلمات گهربار امیرالمؤمنین علیه السلام، بحث امر به معروف و نهی از منکر را مورد بررسی قرار داده است.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS