دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

محمد حسین فاضل اردکانی (آیت الله فاضل اردکانی)

No image
محمد حسین فاضل اردکانی (آیت الله فاضل اردکانی)

فاضل اردکانى

متوفّاى: 1302 هـ .ق.

عنوان مقاله: کانون فضیلت

نویسنده: مجید دهقانى منشادى

ولادت و تبار

آیت الله حاج شیخ محمّدحسین فاضل اردکانى در یکى از روزهاى سال 1235، در اردکان، از توابع یزد، در خانواده اى عالم و متّقى دیده به جهان گشود.([1]) پدرش آیت الله محمّداسماعیل اردکانى از عالمان و مراجع زمان خود در اردکان بود. از میان اجداد وى، «سلطان محمّد»، از بازماندگان شمس تبریزى، به سبب مخالفت با تاج گذارى نادر شاه به اردکان تبعید شد. از آنجا که اردکان در آن روزگار، بخشى از محلّ سکونت زرتشتیان بود، این تبعید نوعى تنبیه محسوب مى شد. فرزندان سلطان محمّد به تدریج در اردکان زیاد شدند. که از همه مشهورتر، عالم ربّانى «آخوند آقا على» صاحب کرامات است. یکى از فرزندان آن بزرگوار «شیخ ابوطالب» است که از فقیهان معروف قرن سیزدهم هجرى به شمار مى آید.([2]) وى سرسلسله خاندان «آل اردکانى» در کربلا و تهران بود. از وى سه فرزند پسر به جاى مانده است که عبارتند از:

1. شیخ محمّدتقى

وى از عالمان بزرگ و از شاگردان برجسته حجت الاسلام سیّد محمّدباقر شفتى اصفهانى بود. در مجلس درس او، از جمیع طبقات، به ویژه عالمان و شاهزادگان حاضر مى شدند. او در زمان محمّدشاه قاجار با دولت اختلاف پیدا کرد و مردم یزد براى حمایت از او، به نیروهاى حکومت، حمله بردند. ایشان شخصاً وساطت نمود و غائله را ختم کرد. پس از چندى حکومت مرکزى ایشان را احضار نمود و او راهى اصفهان شد. در آن جا دانشوران اصفهان مانع از رفتن وى به تهران شدند، سرانجام دولت وقت او را به تهران آورد و مدّتى حبس نمود. او در یکى از تألیفاتش به این امر اشاره کرده است. با توجّه به شواهد، به نظر مى رسد وى برخى از آثار خود را در زندان تألیف کرده است. سرانجام با وساطت یکى از عالمان تهران،([3]) دولت، ایشان را آزاد مى کند و در سرچشمه تهران منزلى جهت سکونت وى اختصاص مى دهد، همچنین امامت «مسجد شاه» را ـ که ویژه علماى برجسته پایتخت بود ـ به ایشان واگذار مى کنند.([4]) در سال (1257 هـ .ق.) تدریس در مدرسه فخریه (مدرسه خان مروى) به ایشان واگذار مى گردد.([5])

2. شیخ على والد شیخ محمّدصادق، مؤلّف کتاب صبح صادق است.([6])

3. شیخ محمّداسماعیل والد فاضل اردکانى است، که اطّلاع چندانى از زندگى وى در دست نیست.

از کودکى تا اجتهاد

آیت الله فاضل اردکانى از همان ابتدایى که خواندن و نوشتن را فراگرفت، مقدّمات را در نزد پدرش شروع نمود. عمویش «محمّدتقى اردکانى» با دیدن هوش و ذکاوت ذهنى او از برادرش خواست تا وى را براى تعلیم و تربیت علوم دینى به یزد بفرستد. پدر با پیشنهاد برادر موافقت نمود و محمّدحسین را نزد آیت الله محمّدتقى اردکانى ـ که در آن زمان ریاست حوزه علمیه یزد را بر عهده داشت ـ فرستاد. وى تربیت محمّدحسین را شخصاً بر عهده گرفت و از مقدّمات تا سطوح عالى را به او آموخت.([7])

وى در یکى از اجازه نامه هایش، از او «محمّدتقى اردکانى» به عنوان استاد راهنما و کسى که در مسائل علمى به او استناد مى کند یاد کرده، و گفته است:

«هر چه دارم از او دارم. عمویم پژوهنده اى تیزنگر و پیشگام بر دانشمندان عصرش و از لحاظ فضلِ بالنده و فهم تیز و خوش فهمى برتر بود. پاک روش و پاکیزه، بلکه نابغه اى بزرگ بود.»([8])

آیت الله فاضل اردکانى پس از اتمام سطوح دروس حوزوى در یزد، جهت کسب مدارج علمى و اجتهاد به مراکز علمى مهاجرت نمود. وى ابتدا به حوزه علمیه قزوین سفر کرد و در آنجا از درس شهید ثالث «محمّدصالح برغانى» استفاده برد و در درس فلسفه و حکمت «ملاّ آقا حکمى» شرکت جست. ایشان از علما و مجتهدان آن خطه به حساب مى آمد و داراى کرسى درس و تعلیم بود، همان گونه که در فهرست اسامى علماى مدرسه صالحیه قزوین، اسم ایشان به عنوان مجتهد و مدرّس آمده است.([9])

ورود به حوزه نجف

آیت الله فاضل اردکانى پس از سفر به قزوین و به نقلى سفر به تهران به همراه عمویش محمّدتقى اردکانى که از طرف حکومت به تهران احضار شده بود، عازم نجف اشرف گردید. وى که روح خود را تشنه تحصیل معارف الاهى و فیوضات ائمه(علیهم السلام) مى دید با شور فراوان وارد حوزه علمیه نجف اشرف شد. نجف در آن روزگار بزرگ ترین حوزه شیعیان به شمار مى رفت و علما و مراجع بزرگى در آن به تدریس مشغول بودند.([10])

وى به حوزه درس «شریف العلما» (متوفّاى 1245 یا 1246 هـ .ق.) ملحق گشت و تقریرات او را در مبحث بیع فضولى از کتاب تجارت نوشت. پس از وفات «شریف العلما» به حلقه درس «سیّد ابراهیم قزوینى» (صاحب ضوابط) درآمد و از مقربان و معتمدان برجسته حضرت آیت الله قزوینى گردید به طورى که تا او در محضر استاد حاضر نمى شد، آیت الله قزوینى درس را آغاز نمى کرد. همچنین آیت الله قزوینى، وى را «فاضل» نامید.([11])

اقامت در کربلا

آیت الله فاضل اردکانى به سرعت تحصیلات خود را در عالى ترین پایگاه علمى تشیّع یعنى نجف اشرف به پایان رسانید و از بسیارى از علماى آن روزگار اجازه اجتهاد کسب نمود. وى سپس در شهر کربلا کنار بارگاه حضرت سیّدالشهدا(علیه السلام)اقامت گزید و روزها در صحن بزرگ آن حضرت به تدریس پرداخت. او آنچنان در فقه و اصول بین علما و فضلا مشهور شد که سیل طلاّب و مشتاقان علم، به سوى کربلا و حوزه درسى ایشان روان شدند. او تا پایان عمر خویش در کربلا به سر برد و به تربیت شاگردان و مجتهدان بسیارى موفّق گردید.([12])

دانشورى بزرگ

علاّمه محمّدحسین اردکانى معروف به «فاضل اردکانى»، عالم جلیل القدر و مرجع اوایل سده چهاردهم عهد ناصرالدّین شاه بود که بسیارى از مجتهدان از درس ایشان کسب فیض نموده اند. وى با استاد الفقها شیخ مرتضى انصارى، هم دوران بود. آیت الله حاج شیخ مرتضى حائرى از والد بزرگوار خود نقل مى کند:

مرحوم محمّدحسین شهرستانى ـ که از شاگردان مبرّز آیت الله فاضل اردکانى بود و پس از استاد، ریاست دینى و کرسى درس به وى رسید ـ بالاى سر مبارک حضرت سیّدالشهدا(علیه السلام) قسم یاد کرد که: ایشان از شیخ انصارى اعلم است.([13])

همچنین آیت الله العظمى اراکى در مصاحبه اى ضمن تأیید این مطلب مى فرمایند:

«آقاى محمّدحسین شهرستانى معتقد بود که فاضل حتّى از شیخ انصارى هم، اعلم است.»([14])

مقامات علمى و اخلاقى

بازار دانش در روزگار او، در کربلا رونق یافت و کربلا در روزگار او به وجود دانشمندان بسیار به خود مى بالید. نام فاضل در مجامع پیچید و روز به روز شهرت او بالا گرفت به گونه اى که به مرجعیّت دینى عموم مسلمانان رسید و داراى نفوذ گسترده و آوازه اى بلند و شخصیتى فراگیر گشت و در شمار اَوتاد و پرهیزگاران راستین که بدان ها مثال مى زنند، درآمد. او از دنیاى مادّى سخت دورى مى گزید و به جاه و مقام بى اعتنا بود و تنها به انجام واجبات دینى از قبیل تدریس و رهبرى و راهنمایى و نشر احکام اسلام مى پرداخت.

آیت الله فاضل به ساده زیستى و حسن خلق و روشن بینى مشهور بود. او در خانواده اى باتقوا در کمال ساده زیستى و در کنار و همراه با مردم، رشد و نمو نمود و این شیوه را خط مشى خود قرار داد. در کربلا، گاهى نماز مغرب و عشا را در صحن و بیشتر در محاذات خیمه گاه حسینى به جماعت مى گزارد.

صاحب «طرائق الحدایق» مى نویسد:

«آیت الله فاضل در جوار فیض ذخائر حسینى بودند و محقّقان هر صبح و شام در پاى منبر تدریس، از درس فقه و اصول بهره مى بردند. رجال دولت عثمانى، در انجام دستوراتش هیچ تأمّلى نداشتند تا چه رسد به ایرانى، عرب و عجم که طوق ارادتش را بر گردن نهاده بودند. کمتر کسى به آن اخلاق در آفاق یافت مى شد.»([15])

وى در پاکیزگى و اخلاق، نمونه یک روحانى الاهى بود و با این اقتدار بسیار افتاده، متواضع، خوش خو، خوش رو، و خوش برخورد بود و ریا و تکبر با او بیگانه مى نمود.

در مورد آیت الله فاضل مطالب فراوانى نقل شده است از جمله این که: حضرت آیت الله حائرى یزدى مى فرماید:

«مرحوم حاج میرزا حسن شیرازى از شاگردان شیخ انصارى در سفرى که براى زیارت قبر امام حسین(علیه السلام) به کربلا آمده بود، در جلسه درس آیت الله فاضل اردکانى حاضر شد. فاضل فرمایش شیخ انصارى در باب استصحاب کلّى، قسم ثانى را بیان نمود و به فرمایش شیخ ایراد کرد، میرزا حسن شیرازى مى گوید: «هر چه فکر کردم نتوانستم جوابى براى ایراد ایشان بیابم. پس از بازگشت، ایراد آیت الله فاضل را به استاد خود گفتم شیخ انصارى مدّت زیادى فکر کرد و سرانجام سخن آیت الله فاضل را پذیرفت و نظرشان در این باب عوض شد.»([16])

احترام به مرجعیّت

آیت الله فاضل اردکانى از دانشمندان بزرگ و مرجع تقلید در عصر ناصرالدّین شاه به شمار مى رفت با این حال از پذیرش استفتائاتى که از طرف شاگردش میرزاى شیرازى براى وى فرستاده مى شد، امتناع مى ورزید و مى گفت:

«مرجعیّت میرزا براى ما بس است و خدشه دار کردن آن شایسته نیست».([17])

وى زندگى در گمنامى و بى نشانى را برگزیده بود و به تربیت مبلغان دین مى پرداخت. حاصل تلاش بى وقفه و خالصانه ایشان را مى توان، تربیت دانشمندان و مجتهدانى دانست که هر کدام بعد از استاد، راهنما و رهبر مردم قرار گرفتند.

آقا بزرگ تهرانى در کتاب الذّریعة تعدادى از افرادى را که از آیت الله فاضل اجازه اجتهاد دریافت نموده اند به این ترتیب نام مى برد:

ـ میرزا جعفر بن میرزا على نقى طباطبایى حائرى (متوفّاى 1320 هـ .ق.).

ـ علاّمه میرزا محمّدحسین بن محمّدعلى مرعشى شهرستانى (متوفّاى 1292 هـ .ق.).

ـ سیّد على بن محمّدعلى حسینى میبدى(متوفّاى 1325 هـ .ق.).

ـ سیّد مصطفى بن سیّد هادى بن سیّد مهدى بن دلدار على نصرآبادى کهنوى (متوفّاى سال 1323 هـ .ق.).([18])

علاوه بر اینان عدّه اى دیگر از شاگردان آیت الله فاضل اردکانى هستند که با بهره گیرى از درس ایشان به درجه اجتهاد رسیده اند.

آگاهى سیاسى

در واقعه «رژى» که میرزاى شیرازى فتواى تحریم تنباکو را صادر کرد، وقتى دولت مردان نتوانستند رضایتِ مردم را جلب کنند و آن ها را از پیروى حکم میرزاى شیرازى بازدارند بر آن شدند علما را وادار کنند تا حکم حلال بودن استعمال دخانیات را صادر نمایند. آن ها از این طریق نتیجه اى نگرفتند و کلیه علماى مقیم ایران و بین النهرین به استثناى مرحوم «سیّد عبدالله بهبهانى» در تهران، از مخالفت دست برنداشتند.

«امین السلطان»، «علاءالدوله» و عدّه اى دیگر را به عراق فرستاد و به کمک «مشیرالوزراء» کارپرداز ایران در بغداد درصدد تطمیع علماى آنجا برآمدند تا شاید بتواند نیتش را عملى کند. این عده به سراغ عالمان بزرگ در نجف و کربلا رفتند از جمله: آیت الله فاضل اردکانى، «شیخ زین العابدینِ مازندرانى» و «میرزا حبیب الله رشتى». اقدامات مأموران دولت کوچک ترین تأثیرى در آن ها ننمود و همگى گفتند:

«آنچه میرزاى شیرازى فرموده اند، حکم است و طاعت بر همه لازم است».([19])

شاگردان

آیت الله فاضل اردکانى پس از دریافت اجازه اجتهاد و روایت از استادان خود: ملاّ محمّدتقى اردکانى، «صاحب ضوابط» سیّد ابراهیم قزوینى([20]) و کسب مهارت هاى لازم در فقه، اصول، حدیث و تفسیر به تدریس پرداخت. چنان در میان دانشمندان و طلاّب آن روزگار به تحقیق، دقّت و توانایى شهرت یافت که مجلس درس وى از رونق و شکوفایى خاصّى برخوردار شد.

شاگردان برجسته ایشان را مى توان چنین نام برد:

1. میرزا محمّدتقى شیرازىوى چندین سال از حوزه درس فاضل اردکانى استفاده نمود و پس از کسب درجه اجتهاد و اذن فتوا از استاد خویش، به سوى عراق روانه شد و رهبرى انقلاب مردم عراق علیه استعمار انگلیس را بر عهده گرفت. فاضل اردکانى کسانى را که براى دادنِ پیشنهادِ قبولِ اجتهاد و فتوا به او رجوع مى کردند به میرزاى شیرازى ارجاع مى داد.([21])

2. علاّمه سیّد میرزا محمّدحسین شهرستانىوى از شاگردان میرزا و نزدیکان «آیت الله فاضل اردکانى» بوده، و از او، اجازه اجتهاد و روایت کسب نموده است. ریاست دینى و کرسى درس پس از استاد در کربلا به وى انتقال یافت.([22])

وى از بزرگان علماى امامیه در اوایل قرن چهاردهم هجرى است. در فطانت و کثرت حافظه و حدّت ذهن ممتاز و زبانزد خاص و عام بود. نسب شریف وى با سى و یک واسطه به حضرت امام سجاد(علیه السلام) مى رسد.([23])

شهرستانى داراى اخلاق نیکو بوده و تمامى اوقات او در ذکر و ادعیه و عبادت و قضاى حوایج مسلمانان و انجام وظایف دینیه صرف مى گردیده است.

این عالم فرزانه فقه واصول را نزد آیت الله فاضل اردکانى، گذراند و هیئت و نجوم را از میرزا باقر یزدى فراگرفت. در محضر میرزا اعلام هروى حائرى، حساب، هندسه و عروض را تحصیل نمود و کتاب «کوکب درّى» را در زمینه نجوم نگاشت که به اعتراف علماى نجوم: در تنظیم تقویم از آن استفاده نموده اند.([24])

شهرت وى در فقه و اصول بود، آنچنان که کتاب «غایة المسئول و نهایة المأمول فى علم الاصول» وى در ایران چندین بار به چاپ رسیده است. از کتاب هاى فقهى او مى توان شرح وى بر «شرایع الاسلام»([25]) و «تریاق الفاروقى» را نام برد که در مورد فرق بین متشرعه و شیخیه نگاشته شده است. وى از دوازده سالگى شروع به تألیف نمود و بیش از 30 اثر از وى به جا ماند.([26])

در سال (1305 هـ .ق.) به عشق زیارت على بن موسى الرضا(علیه السلام) راهى ایران شد و در راه بازگشت حدود یک ماه به اصرار مردم و علما در تهران اقامت گزید. در این ایّام در مسجد حاج ملاّ على کنى به سخنرانى مى پرداخت و در مدرسه میرزا حسین خان صدر قزوینى تدریس مى نمود.([27])

وى در شب سوم شوّال سال (1315 هـ .ق.) در کربلاى معلاّ وفات یافت و در رواق مطهّر حسینى، نزدیک دیوار شهدا به خاک سپرده شد.([28])

3. آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى

فاضل اردکانى نخستین استاد حاج شیخ در کربلا بوده است. فاضل، به وى توجّه خاصّى داشت و او را باهوش و پرکار مى دانست به همین جهت او را با یک معرفى نامه مفصل و مبسوط، جهت ادامه تحصیل به نزد میرزا محمّدحسن شیرازى» در سامرّا فرستاد.([29])حاج شیخ عبدالکریم ـ مؤسّس حوزه علمیه قمـ همیشه از اوّلین استاد خود در کربلا به بزرگى یاد مى نمود.

4. سیّد محمّدحسن رضوى کشمیرىوى در کربلاى معلاّ از محضر استادان بزرگى بهره مند شد که به گفته وى بهترین و کامل ترین درس در زمینه فقه و اصول در کربلا درس «آیت الله فاضل اردکانى» بوده است.

5. شیخ مولا احمد خویینىوى در سال (1267 هـ .ق.) به جهت تکمیل تحصیلات عازم کربلاى معلاّ گردید. ایشان بیش از یک سال از درس آیت الله فاضل اردکانى بهره مند شد و پس از آن رهسپار نجف اشرف گردید.

6. شیخ اسماعیل محلاّتى

وى که حالات خود را در آخر کتاب «انوار العلم و المعرفه» نوشته است مى گوید:

«من که به عتبات براى کسب علم رفتم، از علماى شاخص کربلا دو نفر بودند یکى آخوند محمّدحسین اردکانى (فاضل اردکانى) و دیگرى شیخ زین العابدین مازندرانى که او هم امتیاز بسزایى داشت.

7. میرزا سیّد على یزدى

وى استاد معصوم علیشاه صاحب «طرائق الحقایق» است. او بعد از تحصیل مقدّمات به اصفهان و از آنجا براى ادامه تحصیل به عتبات رفت. وى به حوزه درس «آیت الله فاضل اردکانى» شتافت و حوزه درس فاضل را بهترین حوزه درس مى دانست.([30])

از دیگر علما و مجتهدانى که در حلقه درس «آیت الله فاضل اردکانى» شرکت داشته اند مى توان چنین نام برد: شیخ فضل الله تنکابنى، میرزا محمّد همدانى معروف به «امام الحرمین»، میرزا مهدى شیرازى، سیّد محمّد اصفهانى، شیخ فضل الله مازندرانى و شیخ على بفرویى.([31])

آثار

برخى از آثار به جا مانده از «فاضل اردکانى» بدین شرح است:

1. کتاب طهارت

2. کتاب صلوة

3. کتاب متاجر([32])

4. تقریرات درس استادش «شریف العلماء» در باب بیع فضولى.([33])

5. تقریرات اصولیه، از سلسله بحث هاى عمومى او.

6. تعلیقاتى بر کتاب هاى ریاض المسائل، معالم الاصول و شوارق الالهام([34])

7. شرح نتایج الافکار

8. رساله اى در علم حروف([35])

متأسفانه اکثر آثار ایشان به چاپ نرسیده است و آن گونه که برخى از آگاهان گفته اند، این آثار نزد فرزند ایشان «شیخ محمّد» ـ که در کربلا نماز جماعت برپا مى داشت ـ بوده است.([36])

صاحب اعلام الشیعة مى گوید:

«به گمانم این کتاب ها در تهران نزد «سیّد محمّد خزانه تهرانى» ربیب «شیخ محمّد» یاد شده باشد.»

وفات

زمانى که حضرت آیت الله فاضل اردکانى بیمار و بسترى بودند، شبى اهل کربلا که شیفته صفا و سادگى ایشان بودند دور او جمع شدند ناگاه «فاضل» اطرافیان را جواب مى کند و مى گوید از این جا بروید، زمان مرگم فرا رسیده است! مردم مى روند، آنگاه به پسرش مى گوید برایم آب بیاور. آب مفصلى مى خورند و کاملاً سیراب مى شوند، آن گاه به لهجه اردکانى مى گوید: سلام الله على الحسین! آب خوبى خوردیم! و مردن خوبى هم مى کنیم. پس خودش رو به قبله خوابید و در آن حال روحش به عالم باقى شتافت، وى این چنین سبک بار مردن و رفتن را با خوش رویى پذیرفت.([37])

ارتحال روح شریفش، از این عالم به سراى جاودان، در سال (1302 هـ .ق.)([38]) اتّفاق افتاد. کالبدش را در مقبره استاد بزرگوارش «آقا سیّد ابراهیم قزوینى» صاحب «ضوابط الاصول» نزدیک صحن کوچک حضرت سیّدالشهدا(علیه السلام)به خاک سپردند.([39])

یاد فاضل

مرحوم آیت الله سیّد روح الله خاتمى امام جمعه اردکان و یزد، به جهت زنده نگاه داشتن یاد آن عالم جلیل القدر، کتابخانه عمومى بزرگى در مدرسه علمیه اردکان از توابع استان یزد تأسیس و به نام «آیت الله فاضل اردکانى» نامگذارى نمود. این کتابخانه در سال (1370هـ .ش.) تجدید بنا و تکمیل گردید.([40])


[1]. نقباء البشر، ج 2، ص 531 اعیان الشیعة، ج 6، ص 142.

[2]. فرهنگ یزد، ش 12، مقاله دکتر سیّد محمود طباطبایى اردکانى، شجره نامه آیت الله فاضل اردکانى.

[3]. حاج میرزا آغاسى.

[4]. ریحانة الادب، ج 1، ص 105.

[5]. الذّریعة، ج 5، ص 270.

[6]. اعلام الشیعة، ج 2، ص 640.

[7]. ماهنامه سیماى اردکان، ش 7،فروردین 72.

[8]. فرهنگ یزد، ش 12، مقاله مرحوم دکتر سیّد محمود طباطبایى اردکانى.

[9]. دایرة المعارف تشیّع، ج 2، ص 68.

[10]. همان.

[11]. طرائق الحقایق، ج 3، ص 398.

[12]. نقباء البشر، ج 2، ص 531.

[13]. تاریخ اردکان، ج 1، ص 226.

[14]. مجله حوزه، شماره 12.

[15]. طرائق الحقایق، ج 3، ص 499.

[16]. زندگینامه آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى،ص
28.

[17]. تاریخ اردکان، ج 1، ص 229.

[18]. الذّریعة، ج 1، ص 179.

[19]. فرهنگ یزد، شماره 12، مقاله دکتر سیّد محمود طباطبایى اردکانى.

[20]. شیخ آقا بزرگ تهرانى در کتاب الذّریعة مى گوید: فاضل اجازه اى براى شاگردش «میرزا محمّد همدانى» معروف به امام الحرمین» به تاریخ 1283هـق. نوشته است، و در آن اجازه نامه از دو تن از استادان خود نام برده است: 1. عمویش ملاّ محمّدتقى اردکانى که او از «سیّد محمّدباقر حجت الاسلام اصفهانى» روایت مىکند. 2. صاحب «ضوابط الاصول (سیّد ابراهیم قزوینى) که او از شیخ على کاشف الغطا روایت مىنماید.

[21]. دایرة المعارف تشیّع، ج 2، ص 68.

[22]. تاریخ اردکان، ج 1، ص 227.

[23]. ریحانة الادب، ج 3، ص 272.

[24]. اعیان الشیعة، ج 9، ص 232.

[25]. کتاب «شوارع الاعلام فى شرح شرایع الاسلام».

[26]. ریحانة الادب، ج 3، ص 273.

[27]. اعیان الشیعة، ج 9، ص 232.

[28]. ریحانة الادب، ج 3، ص 273.

[29]. زندگینامه آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى، ص 29.

[30]. طرائق الحقایق، ج 3، ص 499.

[31]. نقباء البشر، ج 2، ص 531 مرزداران فقاهت، ص 235.

[32]. نقباء البشر، ج 1، ص 532.

[33]. دایرة المعارف تشیّع، ج 2، ص 68.

[34]. ریحانة الادب، ج 1، ص 106.

[35]. سیماى اردکان، ش 7، سال 72.

[36]. فرهنگ یزد، شماره 12، مقاله دکتر سیّد محمود طباطبایى اردکانى.

[37]. سیماى اردکان، ش 7، سال 72.

[38]. طرائق الحقایق، ج 3، ص 498 ریحانة الادب، ج 1، ص 106.

[39]. در تاریخ وفات «آیت الله فاضل اردکانى» اختلاف است، گروهى سال 1305 هـ ق. و گروهى سال 1302هـ ق. را درست مى دانند. عالم فرزانه، حاج میرزا محمّدحسین شهرستانى از شاگردان بزرگ آن جناب، تاریخ وفات استاد را سال 1302 هـ ق. دانسته و آن را به نظم درآورده است.

[40]. سیماى اردکان، ش 7، سال 72.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

مشخصات فردی

نام محمد حسین
نام خانوادگی فاضل اردکانی
نام پدر آیةاللَّه محمد اسماعیل اردکانى، عالم دینى
نام معروف فاضل اردکانى
خاندان آل اردکانی
تاریخ تولد (شمسی) 1199
تاریخ تولد (قمری) 1235
مکان تولد ایران،یزد،اردکان
تاریخ فوت (شمسی) 1264
تاریخ فوت (قمری) 1302
مکان فوت عراق،کربلا
مکان دفن عراق،کربلا،حرم امام حسین علیه السلام

استادان

حکایات

No image

احترام به مرجعیّت

No image

آگاهى سیاسى

مطلب مکمل

کتاب گلشن ابرار - جلد پنجم

کتاب گلشن ابرار - جلد پنجم

مجموعه گلشن ابرار خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است که اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.

جدیدترین ها در این موضوع

رزق حلال

رزق حلال

امام صادق (ع) قرمودند: «ترک یک لقمه‌ حرام‌ نزد خدا، محبوب تر است از هزار رکعت نماز مستحبی.» (بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج‌90، ص373)
نفاق

نفاق

امیرالمؤمنین علی (ع):«از نفاق دوری کن، به درستی که فرد دو رو نزد خداوند متعال دارای جایگاه و منزلت نیست.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌2، ص304)
عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

حضرت علی(ع) فرمودند: «هرکس اعضا و جوارح خویش را از حرام بازدارد، اخلاقش نیکو می گردد.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌5، ص432).
دوری از موضع تهمت

دوری از موضع تهمت

امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه مؤمن به برادر [دینی] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان می‌رود، هم چنان که نمک در آب، ذوب می‌شود. (مشکاةالأنوار فی غررالأخبار، طبرسی، علی بن حسن، ص319)
قناعت

قناعت

حضرت علی (ع) فرمودند: «به جستجوی بی‌نیازی برخاستم، آن را جز در قناعت نیافتم؛ همواره قناعت کنید، تا بی‌نیاز باشید.» (جامع الأخبار (للشعیری)، محمد بن محمد،ص123)

پر بازدیدترین ها

«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد» (بقره/207)

«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد» (بقره/207)

«افرادی هستند (امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام)) که جان خویش را با خداوند معامله می‌کند به خاطر به دست آوردن رضایت او، و خداست که نسبت به بندگانش مهربان است».
قال المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف): «اِنَّ لی فی ابنة رسولِ الله اُسوةٌ حَسَنَةٌ»

قال المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف): «اِنَّ لی فی ابنة رسولِ الله اُسوةٌ حَسَنَةٌ»

حضرت مهدی (علیه السلام) فرمود: «الگو و اسوه‌ی‌ نیکوی من دختر فرستاده خدا (فاطمه زهرا «سلام الله علیها») است»
عن فاطمة الزهرا (سلام الله علیها): «لقد قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) مثل الامام مثل الکعبة اِذْ تُؤْتی ولا تأتی»

عن فاطمة الزهرا (سلام الله علیها): «لقد قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) مثل الامام مثل الکعبة اِذْ تُؤْتی ولا تأتی»

حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: «همانا رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: مثل امام، چونان کعبه است که بر گردش می‌چرخند و او بر گرد چیزی نمی‌چرخد».(بحارالانوار، ج 36، ص 353)
No image

امام حسین (ع): «الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون»

«مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.»
عن فاطمة الزهرا (سلام الله علیها): «حُبّب اِلَیَّ مِنْ دنیاکُم ثلاثُ: تلاوة کتاب الله والنّظر فی وجه رسول الله والانفاق فی سبیل الله»

عن فاطمة الزهرا (سلام الله علیها): «حُبّب اِلَیَّ مِنْ دنیاکُم ثلاثُ: تلاوة کتاب الله والنّظر فی وجه رسول الله والانفاق فی سبیل الله»

حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: «سه چیز از دنیای شما محبوب من گشته است: تلاوت کتاب خدا، نگاه به صورت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و انفاق در راه خدا» (وقایع الایام- ص 295)
Powered by TayaCMS