نفاق
قال علی(ع): «ایّاک و النّفاق فانّ ذا الوجهین لا یکون وجیها عند اللّه»
«نفاق» از «نفق»، به معناى تونلهاى زیرزمینى است که براى استتار یا فرار از آن استفاده مىشود. بعضى از حیوانات مثل موش صحرایى و سوسمار، لانههایى براى خود درست مىکنند که دو سوراخ دارد. منافق نیز، راه پنهان و مخفى براى خود قرار مىدهد تا هنگام خطر از طریق آن فرار کند،[1] به عبارت دیگر نفاق یعنی همرنگ نبودن ظاهر و باطن.
آن مقداری که ادیان، حکومتها، کشورها، روابط افراد و... از کینههای قلبی و دوستیهای ظاهری ضربه خورده، از دشمنیهای رو در رو آسیب ندیده است؛ اما چه چیزی بر پیکره این خصلت نهفته که اینچنین زشت و ناپسند است و در تمام مذاهب و ادیان از جمله دین مبین اسلام و در قالب آیات و روایات تقبیح شده و مؤمنین از آن برحذر داشته شدهاند؟ میتوان جواب این سؤال را در توصیه حضرت امیر(ع) مشاهده کرد که در آنجا میفرماید: اى بندگان خدا، شما را وصیت مىکنم که از خداوند بترسید و از منافقان برحذر باشید؛ آنها گمراه هستند و شما را هم گمراه مىکنند، آنها اهل لغزش مىباشند و شماها را هم مىلغزانند، آنها به رنگهاى مختلف درمىآیند و فتنهاى دیگر مىکنند، مىخواهند به هر وسیلهاى خود را به شما برسانند و شما را در دام خود بیفکنند.[2]
عنصر آسیبرساننده نفاق، نبود آگاهی دقیق از موضع وفاق و همراهی واقعی وی و عدم این همراهی است، چون فرد منافق در اکثر عقاید و نظرها خود را موافق جلوه میدهد؛ در همین رابطه حضرت علی(ع) میفرماید: من کثر نفاقه لم یعرف وفاقه.[3] لذا مؤمن باهوش نباید هر موافقتی را به معنای همراهی تلقی کند، بلکه درون افراد ملاک است.
ویژگیهای منافق در قرآن[4]
1. اهل خدعه و نیرنگ است؛ «یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ؛[5] مىخواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالىکه جز خودشان را فریب نمىدهند، (اما) نمىفهمند.»
2. اهل فساد است؛ «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِى الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ؛[6] و هنگامى که به آنان گفته شود: در زمین فساد نکنید، مىگویند: ما فقط اصلاحکنندهایم.»
3. مؤمنین را تحقیر میکند؛ «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لکِنْ لا یَعْلَمُونَ؛[7] و هنگامى که به آنان گفته شود: همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید! مىگویند: آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟! بدانید اینها همان ابلهانند، ولى نمىدانند!»
4. اهل عبادت نیست؛ «وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاهِ قامُوا کُسالى؛[8] هنگامى که به نماز برمىخیزند، با بیحوصلگی برمىخیزند.»
5. ریاکار است؛ «یُراؤُنَ النَّاس؛[9] در برابر مردم ریا مىکنند.»
غلام همت دردىکشان یک رنگم نه آن گروه که ازرقلباس و دلسیهند[10]
امیرمؤمنان(ع) معیار ایمان و نفاق
حضرت امیر میفرماید: اگر با این شمشیرم به بینى مؤمن بزنم که با من دشمن شود، دشمنى نخواهد کرد، و اگر همه (کالاى) دنیا را بر سر منافق بریزم که مرا (بهراستى) دوست دارد، دوست نخواهد داشت؛ چون که (در حکم الهى) گذشته و به زبان پیغمبر امّى(ص) جارى گشته که فرموده: یا على مؤمن با تو دشمن نمىشود و منافق ترا دوست نمىدارد.[11]
واهمه نفاق
با تمام این مطالب که در باب نفاق و عناصرش گفته شد، گاهی اوقات این سؤال برای مؤمنین هم شکل میگیرد که آیا خوی نفاق در وجود او راه یافته است یا خیر؛ یکی از اصحاب امام صادق(ع) از ایشان پرسید: اى فرزند پیامبر خدا، آیا تو بر من واهمهاى دارى که منافق باشم؟ حضرت به او فرمود: وقتى روز یا شب در خانهات تنها مىشوى، آیا نماز نمىخوانى؟ گفت: چرا، فرمود: براى چه کسى مىخوانى؟ پاسخ داد: فقط براى خداوند عزوجل، فرمود: بنابراین چگونه مىشود منافق باشى و حال آنکه نماز را فقط براى خدا خواندهاى، نه غیر خدا.[12]
جمعى که ره مهر و وفا داشتهاند آئین ریاضت و صفا داشتهاند
دورند ز قومی که به تزویر و نفاق با اهل خدا جور و جفا داشتهاند[13]