عفت
قال علی(ع): «من عفّت أطرافه حسنت أوصافه»
عفت به معنى خوددارى از غلبه مطلق شهوت است، ولى در اخبار و روایات غالباً درخصوص خوددارى از شهوت شکم و فرج بهکار رفته است که در فارسى از آن به پاکدامنى تعبیر مىشود.[1] یعنی بازداشتن شکم و دامن از خواستهها و تمایلات حرام و نامشروع، بلکه نسبت به موارد مکروه و شبههناک از خوردنیها و آشامیدنیها و آمیزشهای جنسی نیز خودداری شود و بالاتر از این درباره مقدمات و وسایل و موجبات این کارها نیز باید دقت نموده و خودداری کرد؛ مثلاً تحصیل مال از راه حرام، یعنی نهتنها مال و غذای حرام را نخورد، بلکه از کسب حرام هم خودداری کند. این حدیث دلالت دارد که ترک حرام از عبادات بلکه از افضل عبادات است و اینکه این دو نوع عفت (عفت شکم و دامن) از افضل عبادات است، چون دشوارترین کارها است.[2]
عفت کلید خوبیها
مردى به ابوجعفر باقر(ع) گفت: طاعت و عبادت من ناچیز است، کمتر یاراى روزه گرفتن دارم، اما امیدوارم که جز از راه حلال نخورم. ابوجعفر گفت:
در مقام طاعت و بندگى چه تلاشى با ارجتر از نگهدارى شکم و دامن است.[3]
اى کرده سلوک در بیابان طلب زنهار مکن مفاخرت بهر نسب
چیزى که به آن فخر توانى کردن عقل است و حیا و عفت و علم و ادب[4]
عفت معیار غیرت
قال علی(ع):
«دلیل غیرةالرّجل عفّته»
«دلیل غیرت مرد عفت اوست.»
«غیرت» به معنى ننگ داشتن از نقصها و عیبهاست و هرکس عفیف باشد، غیرتمند است.[5]
قدر هر مردى تو هم اندازه دان با همتش صدق او را با مروّت چون دلیری عزتش
پارسائیش تو با غیرت بسنج و هوشدار هر که را عفّت نباشد نیست هرگز غیرتش[6]
عفت زینت فقر
عفت ورزیدن فقیر را از حرص و طمع در آنچه که مردم دارای آن هستند باز میدارد و باعث میشود او در کسب روزی رو به غیرحلال نیاورد؛ بر همین اساس حضرت امیر(ع) میفرماید:
«العفاف زینةالفقر»
«عفت ورزیدن، زینت فقر است.»[7]
زینت فقر بود عفّت نفس زیور از بهر غنا شکر خدا است
ارزش عفّت
حضرت امیر(ع) درباره ارزش پاکدامنی و عفت میفرماید:
پاداش مجاهد شهید در راه خدا، بزرگتر از پاداش عفیف پاکدامنى نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمىگردد، همانا عفیف پاکدامن، فرشتهاى از فرشتههاست.[8]
ورع ثمرة عفاف
ورع ثمره و میوه عفاف است، زیرا عفاف سبب ثبات و زیادت ترس از خداى عزّوجل میشود و مخالفت آن باعث زوال و ضعف آن؛ پس آدمى باید به هیچ وجه راه عصیان به خود ندهد تا خوف حق تعالى در دل او باشد و مانع از شقاوت و بدبختى او شود، و اگر نه، همین که این راه به خود داد و یک یا چند عصیان از او صادر شد، خوف حق تعالى از دل او برود و از هر عصیانى بىباک شده و مدار او بر عصیان شود و به شقاوت ابدى و بدبختى سرمدى گرفتار شدد، لذا حضرت امیر(ع) ورع را ثمره عفاف میداند.[9]