كلمات كليدي : استفهام، استفهام انكاری
نویسنده : اعظم بابایی
استفهام در لغت یعنی طلب فهم، طلب دانستن، سوال کردن و پرسیدن؛ و استفهام انکاری یعنی سؤال کردنی که جواب آن قرین با تکذیب و انکار باشد.
استفهام انکاری از مباحثی است که در علم معانی، از آن سخن میرود. در قسمت جملات پرسشی، هنگامی که از اغراض سوال کردن در حیطه شعر و ادبیات سخن میرود، یکی از مباحث طرح شده، استفهام انکاری است. همانطوری که زبانِ شعر با زبان سخن معمولی متفاوت است، خواست و غرض گویندۀ یک کلام ادبی نیز ممکن است با گویندۀ یک سخن معمولی متفاوت باشد. بر این اساس، اگر شاعری کلامش را به صورت پرسش و سؤال میآورد، الزاماً قصد او دریافت جواب نیست، بلکه به نیتهای مختلف ادبی این کار را میکند، از جمله، ایجادِ شگفتی، توبیخ و تنبیه، یا غیره. در استفهام انکاری جواب سؤال منفی است، به عبارتی شاعر یک جمله خبری منفی را به صورت پرسشی میآورد و غرض او تکذیب و انکار است، به عنوان مثال این شعر حافظ:
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل
کجا دانند حالِ ما سبکباران ساحلها؟
مقصود شاعر این بوده که حال ما را سبکباران ساحلها به هیچ وجه نمیفهمند، این جملۀ خبری منفی را در قالب پرسش آورده و به دنبال تکذیب سؤال است. یا:
تو کز سرای طبیعت نمیروی بیرون
کجا به کوی حقیقت گذر توانی کرد؟
(سعدی)
یعنی: معلوم است که گذر نمیکنی، اصلاً و ابداً. جوابی که معمولاً در ذهن مخاطب برای این گونه سوال شعری شکل میگیرد، این است که: نه، چطور ممکن است؟ چنین چیزی امکان ندارد.
سیاهِ زندگی هرگز شود سفید به آب؟
سپید رومی هرگز شود سیاه به دود؟
(سعدی)
در این شیوه پرسش، لذت ادبی و ذوق هنری مخاطب بیشتر است تا اینکه جملۀ صورت خبری منفی آورده شود؛ و از سویی نوعی اعجاب و مبالغه در انکار و تکذیب گزاره مورد نظر شاعر را نیز در پی دارد. بسامد استفهام انکاری در مناقب العارفین افلاکی بالاست و از مختصات سبکی آن کتاب محسوب میشود.