24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : استبداد، مطلقه، حاكميت، پدرسالاري
نویسنده : داوود رحیمی سجاسی
استبداد از ریشه یونانی به معنای آقا و ارباب گرفته شده است. مستبد (Despot)، حاکمی است خودکامه؛ که قدرتش مطلق، بیحد و حصر و فاقد کنترل میباشد. استبداد بر حکومت سلطهجویی دلالت دارد که هیچ چیز قدرت خودکامهاش را محدود و متوقف نمیسازد؛ چنانچه قدرت استبدادی با اعمال زور به حفظ خود میپردازد و به صورت حکومتی جبار در میآید. این اصطلاح معمولاً در جهت توصیف اقتداری که مشروعیتش مورد قبول همگان نیست به کار میرود و از استبداد دولت یا استبداد انقلابی یا استبداد احزاب سخن به میان میآید.
استبداد اعم از اینکه حاکمیت از طرف فرد، یا جمعیتی کوچک یا بزرگ باشد و یا اینکه حکومت در ید اختیار رئیس قوه مجریه باشد، چون دخالت و نظارت مردم در حکومت را برنمیتابد، بدان حکومت مطلقه یا حکومت استبدادی میگویند.
در جهان باستان نوع حکومت در تمدنهای کهن آشور، بابل، مصر و ایران، استبدادی بود. تنها یونان و روم از این قاعده بر کنار بودند و دیکتاتوریهایی گذرا داشتند. از قرن شانزدهم به بعد استبداد در اروپا صورتی تازه یافت و آن زمان بود که دولتهای ملی و شاه در برابر قدرت پاپ قد برافراشتند و استبداد پادشاهی بصورت یک آرمان سیاسی درآمد. این آرمان که بر پایهی نظریهی قدرت مطلق شاه قرار داشت، ناشی از فرمانفرمایی شاهانه و قدرت برین دولت، دولتهای ملی را یگانه کرد و به صورت تازهای سازمان داد و استبداد شاهانه رقم خورد. استبداد در سدههای هفدهم و هجدهم از لحاظ نظری بر حق قدرت نامحدود زمامدار متکی بود و هیچ چیز حتی حقوق طبیعی مردم نیز، آن را محدود نمیکرد.
در قرن هجدهم انقلابهای آمریکا و فرانسه با استبداد به مبارزه برخاستند و این مبارزه در طول سدههای نوزدهم و بیستم به بسط حکومتهای قانونی در سراسر جهان انجامید. در عین حال در قرن بیستم نوع تازهای از استبداد، یعنی نظامهای فراگیر پدید آمد؛ که تاکنون نیز در حال گسترش است.
حکام مطلق العنان یا تامّ الاختیار را در یونان و روم بوستان جبّار میخواندهاند و طریق روی کار آمدن آنها نیز غالباً به مخالفت برخاستن با حکومت پیشین و سرنگون کردن آن است. کارشناسان امور اجتماعی – سیاسی بر این باورند که آداب و سنن هر جامعهای از دشمنان قطعی و مؤثر حکومتهای استبدادی آن جامعهاند. یعنی اینکه گرچه یک حکومت استبدادی میتواند آمریت داشته باشد، ولی نمیتواند در جامعهای که بر آن حاکم است گامی برخلاف آداب و سنن اجتماع بردارد؛ زیرا در چنین صورتی کل جامعه به جنگ یا انقلاب علیه سیستم میپردازد. به سخن دیگر میتوان گفت پذیرفته شدن یک حکومت مطلقه و یا استبدادی در صورتی امکان دارد که آن جامعه سنتی و عقب مانده باشد و مردمش به حقوق طبیعی و مدنی خود کمتر از نادیده گرفتن سنتهایشان اهمیت بدهند و این حالتی است که کمو بیش تا قبل از رنسانس حتی در کشورهای پیشرفته امروزی وجود داشت.[1]
ساخت سیاسی حکومت استبدادی دو ویژگی کلیدی دارد.
الف) نبودن حدود سنتی یا قانونی برای قدرت حکومت؛
ب) وسعت دامنه خودسرانهای که به کار برده میشود.
استبداد را در یک تقسیمبندی به استبداد پدرسالاری و استبداد خوب تقسیم کردهاند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان