كلمات كليدي : جامعه پذيري، اجتماعي شدن، كنترل اجتماعي، جامعه پذيري نخستين، جامعه پذيري ثانوي
نویسنده : مهدي بختياري
جامعهپذیری یا اجتماعی شدن معادل (Socialization)، از نظر لغوی بهمعنای انطباق با جامعه و آشناسازی با جامعه است.[1] در جامعهشناسی این مفهوم به فرایندی اطلاق میشود که به موجب آن افراد ویژگیهایی را که شایسته عضویت آنها در جامعه است را کسب میکنند.[2] بهعبارت دیگر جامعهپذیری نوعی فرایند کنش متقابل اجتماعی است که در خلال آن فرد هنجارها، ارزشها و دیگر عناصر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی موجود در گروه یا محیط پیرامون خود را فرا گرفته، درونی کرده و آن را با شخصیت خود یگانه میسازد.[3] از ابعاد مهم جامعهپذیری که مورد نظر دولتهاست جامعهپذیری سیاسی است. جامعهپذیری سیاسی روندی آموزشی است که به انتقال هنجارها و رفتارهای پذیرفتنی نظام سیاسی مستقر، از نسلی به نسل دیگر کمک میکند و هدف از آن تربیت یا پرورش افراد بهصورتی است که اعضای کارآمد جامعه سیاسی باشند.[4]
اگرچه در فارسی مفاهیم جامعهپذیری و اجتماعی شدن معادل یکدیگر بهکار میروند لکن از نظر هربرت بلومر اجتماعی شدن بهمعنی ذوب شدن و یکی شدن و جا افتادن در جامعه کلان است و تنها بعد از جامعهپذیری است که فرایند اجتماعی شدن میتواند رخ دهد.[5]
سابقه تاریخی اصطلاح جامعهپذیری به سال 1828 میرسد، ولی در ایالات متحده آمریکا نخستینبار این واژه در حدود سال 1895 توسط جورج زیمل (Georg Simmel: 1858-1918) بهکار گرفته شد.[6] بعدها آنتونی گیدنز و برجیس به آن بال و پر بیشتری دادند و با انتشار دو مقاله در ژوئیه 1938 در مجله آمریکایی جامعهشناسی این اصطلاح در جامعهشناسی رواج چشمگیری یافت.[7]
مراحل جامعهپذیری
جامعهپذیری در دو مرحله کلی صورت میپذیرد:
الف) جامعهپذیری نخستین (Primary Socialization)؛ فرایندی است که میان فرد و گروهی که با وی در تماس نزدیک و صمیمی هستند صورت میگیرد و غالبا در سالهای اولیه زندگی، رخ میدهد. عوامل اصلی این مرحله خانواده و گروه همسالان هستند.
ب) جامعهپذیری ثانوی یا مجدد (Secondary Socialization)؛ این فرایند در وضعیتهای رسمیتر روی میدهد ولی هیچیک از این وضعیتها شخصی نیست. در این مرحله عوامل جامعهپذیری بخشی از مسولیتهای خانواده را بهعهده میگیرند. عوامل اصلی در این مرحله مدرسه و رسانههای ارتباط جمعی هستند.[8]
عوامل و کارگزاران جامعهپذیری
عوامل جامعهپذیری گروهها یا زمینههای اجتماعی میباشند که فرایندهای مهم جامعهپذیری در آنها به وقوع میپیوندد.[9] مهمترین این عوامل عبارتاند از:
- خانواده؛ خانواده مسئولیت جامعهپذیری کودکان را در سالهای اولیه و حیاتی زندگی بهعهده دارد. ارزشهایی که فرد میپذیرد و نقشهای گوناگونی که از او انتظار میرود انجامشان دهد، نخست در چارچوب محیط خانواده آموخته میشود.[10]
- گروه همسالان (Peer Group)؛ گروه همسالان بیشترین نفوذش را در دوره نوجوانی اعمال میکند. در این دوره مورد پسند دیگران قرار گرفتن، معرف اصلی نوجوانان میشود و پذیرش و نمایش ارزشهای گروه همسالان در پذیرش ارزشهای اجتماعی از سوی فرد، نقشی تعیینکننده دارد. عضویت در گروه همسالان، کودکان را برای نخستینبار در زمینهای قرار میدهد که بیشترین قسمت جامعهپذیری بدون هیچگونه طرح سنجیدهای در آن اتفاق میافتد.[11]
- رسانههای ارتباط جمعی؛ رسانههای جمعی مانند تلویزیون، فیلم، کتاب و ... نقش بسیار مهمی در القای ارزشهای جامعه به افراد دارند. نگرشها و الگوهای رفتاری ما از اطلاعات داده شده و شیوههای ارایه شده توسط این رسانهها تاثیر میپذیرد.
- مدرسه؛ مدرسه عاملی است که بهطور رسمی توسط جامعه موظف به اجتماعی کردن نوجوانان در زمینه مهارتها و ارزشهای خاصی گردیده است.[12]
عناصر اساسی جامعهپذیری[13]
جامعهپذیری افراد مستلزم سه عنصر اساسی است:
الف) کنش متقابل انسانی؛ فرد تنها در جریان کنش متقابل با دیگر انسانها الگوهای رفتاری را یاد گرفته و درونی میکند.
ب) زبان؛ زبان به انسانها اجازه میدهد که فرهنگ را بیافرینند، تجربهها را انباشته کنند و شیوههای رفتاریشان را از نسلی به نسل دیگر انتقال دهند.
ج) تجربهپذیری عاطفی؛ یادگیری شیوه ابراز احساسات و روابط عاطفی عنصری لازم برای یادگیری و انتقال ارزشهای فرهنگی است.
کارکردهای جامعهپذیری[14]
کارکردهای اصلی جامعهپذیری عبارتاند از:
- زمینه انتقال فرهنگ جامعه، از یک نسل به نسل بعد فراهم میشود و بدین شکل بقای جامعه و استمرار آن تضمین میگردد.
- با توسعه تواناییهای شناختی (درک کردن، بهخاطر سپردن، استدلال کردن، محاسبه کردن، باور داشتن و ...) و استعدادهای عاطفی (عشق، تنفر، همدردی، اعتماد و حسد) شخصیت فرد شکل میگیرد و کمال مییابد.
- رسوم، عادات و آرزوهای افراد شکل مییابد.
- فرد با شیوههای پذیرفته شده زندگی اجتماعی آشنایی پیدا میکند و میآموزد که نیازهای خویش را به شیوههای قابل قبول جامعه برآورد.
- ارزشها و باورهای اساسی جامعه را در ذهن متمرکز و آنها را درونی میکند.
- مهارتهایی را که برای زندگی در جامعه ضروری است، کسب میکند.
- با دیگران بهگونه موثری ارتباط برقرار میکند و نقشهای اجتماعی، نگرشها، انتظارات و گرایشهای وابسته به آن و همچنین هنجارها، ارزشها، زبانها، عقاید و الگوهای فکری و عملی را فرا میگیرد.
جامعهپذیری نارسا
ممکن است در روند جامعهپذیری نارساییهایی پدید آید. از جمله آنکه ممکن است جامعهپذیری بهشکلی تام و تمام در خصوص یک فرد صورت نپذیرد، فرد نتواند همه آنچه را که به او منتقل میشود فرا بگیرد یا آن را درونی کند و یا به عمد از معیارهای جامعه پیروی نکند. بنابراین تصور تحقق کامل جامعهپذیری، حتی اگر همه عوامل جامعهپذیری کامل عمل کنند آشکارا نادرست است، زیرا اندیشمندان رشتههای متفاوت علوم اجتماعی بهوجود نارساییهای گسترده و عمیق در بسترهای گوناگون اعمال فرایند جامعهپذیری در جوامع مختلف اذعان دارند و اعتراف میکنند که وجود این نارساییها، زمینهساز جدی پیدایش کجروی در جامعه است.[15]
جامعهپذیری و کنترل اجتماعی (Social Control)
جامعهپذیری و کنترل اجتماعی هر دو از وسایل تحقق نظم اجتماعی و مکمل یکدیگر هستند. در جامعهپذیری معیارهای جامعه به افراد آموزش داده میشود و سپس جامعه از طریق کنترل اجتماعی نظارت دایمی بر رفتار افراد برقرار میکند که مطابق با معیارهای جامعه رفتار نمایند. کنترل اجتماعی مربوط است به تنظیم رفتار افراد بالغی که مرحله جامعهپذیری را گذراندهاند ولی هنوز هم گرایش به عدول از تطابق با ملاکهای هنجاری جامعه دارند.[16]