دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

انسان شناسی

No image
انسان شناسی

كلمات كليدي : انسان شناسي، انسان شناسي جسماني، انسان شناسي اجتماعي، انسان شناسي فرهنگي، جامعه شناسي

نویسنده : فاطمه امين پور

واژه "Anthropology" از دو کلمه یونانی "Antthropos" به معنی انسان و "Logos" به معنی کلمه یا بررسی ریشه‌ می‌گیرد.[1] در معنای تحت‌اللفظی انسان‌شناسی عبارت از مطالعه انسان یا صفات انسانی است. ساده‌ترین تعریفی که در سال‌های اخیر در زمینه انسان‌شناسی پیشنهاد شده مربوط به جرالد ویس (Gerald Weiss: 1973) می‌باشد. او انسان‌شناسی را به‌عنوان علم مطالعه مجموعه پدیده‌های مرتبط با انسان در هر جای سیاره زمین و حتی فراتر از آن در تمامی زمان‌ها تعریف کرده است.[2] در کشورهای آمریکا و انگلیس اصطلاح "Anthropology" به مجموعه مطالعات درباره انسان (اعم از جسمانی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی) اطلاق می‌شود. در صورتی‌که در فرانسه این اصطلاح معمولاً برای مطالعات جسمانی و نژادی به‌کار می‌رود و اصطلاح "Ethnology" یا مردم‌شناسی برای زمینه اجتماعی و فرهنگی به‌کار می‌رود.[3]

تعبیر انسان‌شناس را نخستین‌بار ارسطو به معنی کسی که در مسایل مربوط به عوالم اخلاقی و معنوی انسان به فکر و نظر می‌پردازد به‌کار برده بود. پس از ارسطو، اطلاق این تعبیر تا دوره نوزایش (رنسانس) تقریباً متروک مانده بود و در این زمان که انسان و فرد به نحو تازه‌ای مورد توجه قرار گرفتند، از اصطلاح انسان‌شناسی به‌طور کلی و بحث در مسایل مربوط به انسان اعم از اخلاقی، معنوی، مادی و بدنی و با قطع‌نظر از الهیات مراد گردید. نخستین‌بار در آغاز قرن نوزدهم در فرانسه پول بروکا (Paul Broca: 1824-1880)، انسان‌شناسی را به مفهوم شناسایی انسان از نظر فیزیکی و طبیعی به‌کار برد و موضوع این علم را انسان طبیعی قرار داد.[4]

انسان‌شناسی از شاخه‌های علوم انسانی است که در آن رشد زیستی و فرهنگی انسان و اصول اساسی راهبرد در زمینه روابط انسانی در تمامی جوامع موجود به‌ویژه جوامعی که هنوز در زمره جوامع صنعتی به‌شمار نمی‌آیند مطرح می‌شود. این علم از ویژگی وسعت موضوع، توجه به ابعاد کیفی حیات انسان، تکیه بر شناخت عمقی انسان یا استفاده از ابزاری نظیر مشاهده مستقیم برخوردار است. تا قبل از قرن 19 این علم بر تشابه انسان و تفاوتش با دیگر حیوانات تأکید داشت. رساله انسان‌شناسی کانت (E.Kant) در این زمینه است. در اواسط قرن 19 این جریان از دو نظر دگرگونی یافت:[5]

  1. توجه دانشمندان به ابعاد جسمانی، طبیعی و بالاخره حیوانی انسان
  2. کوشش در شناخت نه‌تنها جهت تشابه انسان‌ها بلکه تفاوت آنان با تأکید بر انسان‌شناسی تفاوت، که به شناخت انواع و اشکال گوناگون انسانی پرداخت. پس از آن در انسان‌شناسی معاصر سعی شد هر دو بینش باهم معمول گردند و بدین‌سان شعبی چند درون این علم پدید آید.

موضوع و رویکرد انسان‌شناسی

انسان‌شناسی از این اصل پایه‌ای حرکت می‌کند که نوع بشر دارای یگانگی است. به‌عبارت دیگر انسان‌شناسی، انسان را به‌مثابه موجودی واحد بررسی می‌کند. نخستین موضوعات اجتماعی که مورد مطالعه انسان‌شناسی قرار گرفت، جوامعی بودند که به زبان خاص تطورگرایان جوامع باستانی یا ابتدایی نامیده می‌شدند. آنان بر این باور بودند که جوامع مزبور به نسبت جوامع متمدن و پیشرفته از اصالت و شفافیت بیشتری برخوردارند. در مرحله بعد انسان‌شناسی به‌طور عام‌تری به تمامی گوناگونی‌های فرهنگی و اجتماعی انسان‌ها پرداخت و پنداره‌هایی همچون پیشرفت پیوسته انسانیت و برتری نوعی از تمدن بر تمدن‌های دیگر را زیر سؤال برد، و سرانجام انسان‌شناسی در آخرین مرحله یعنی در دوره استعمارزدایی رابطه و ترتیبی جدید برای مناسبات میان فرهنگ‌ها پیشنهاد کرد.[6]

موضوع مورد مطالعه انسان‌شناسی واحدهای اجتماعی منسجم با پهنه اندک است. این واحدها می‌تواند از نمونه‌های گویا از یک جامعه بزرگ باشند و یا جامعه‌ای با خرده‌فرهنگ خاص که از موقعیت خاصی برخوردار است. انسان‌شناس در جوامع مورد مطالعه خویش سؤالاتی از این قبیل را مطرح می‌کند: ماهیت و منشأ رسوم چیست؟ افراد چگونه فرهنگ خود را در زندگی روزمره خویش به‌کار می‌برند؟ تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی میان گروه‌های هم‌جوار حامل چه معنایی است؟ رویکرد انسان‌شناسی رویکردی تطبیقی است و همواره در اندیشه کلیت است و از این‌رو انسان را در همه ابعادش مورد مطالعه قرار می‌دهد.[7]

تفاوت انسان‌شناسی با سایر علوم

با توجه به اینکه انسان‌شناسی با علومی چون مردم‌شناسی، مردم‌نگاری، جامعه‌شناسی و تاریخ، رابطه نزدیکی دارد، لازم است تفاوت و فاصله اینها باهم تبیین شود:

الف) تفاوت انسان‌شناسی با مردم‌شناسی و مردم‌نگاری؛ انسان‌شناسی با واژگان مترادفی از قبیل مردم‌شناسی و مردم‌نگاری روبروست که دلیل این امر اختلافات اندکی است که از لحاظ موضوع، روش و جهت‌گیری‌های خاص در کشورهای مختلف در مورد آن وجود داشته است. این واژگان تقریباً گویای مراحل پی‌درپی در انسان‌شناسی هستند.

مردم‌نگاری نخستین مرحله از پژوهش است که به کاری توصیفی، مشاهده‌ای و نوشتاری می‌پردازد که در طی آن توصیف تجربی از داده‌ها و اسناد به شکل ثبت وقایع انسانی انجام می‌گیرد. به‌عبارت دیگر این مطالعه نوعی جمع‌آوری داده است. مردم‌شناسی مرحله بعدی است که با استفاده از داده‌های جمع شده نخستین تألیفات را می‌سازد. مردم‌شناسی وظیفه کارکردن بر روی مواد گردآوری شده به‌وسیله مردم‌نگاری را انجام می‌دهد و به تحلیل و تفسیر آن‌ها می‌پردازد. انسان‌شناسی مدعی تعمیم بزرگ‌تری است. انسان‌شناسی به تعمیم نظری موضوع پس از مقایسه‌هایی که در پژوهش انجام شده است می‌پردازد.[8]

ب) انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی؛ به وجود آمدن انسان‌شناسی در رابطه تنگاتنگی با پیدایش جامعه‌شناسی به وقوع پیوست. در گذشته کار انسان‌شناسان و جامعه‌شناسان کاملاً جدا بود؛ زیرا انسان‌شناسان معمولاً بر اقوام غیرصنعتی و جامعه‌شناسان بیشتر به جوامع غربی و صنعتی می‌پرداختند. اما امروزه انسان‌شناسان حوزه مطالعاتی خویش را گسترش داده و به جوامع صنعتی نیز می‌پردازند.[9] با وجود این، جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی از لحاظ میدان تحقیق باهم فاصله دارند. برای انسان‌شناسی این میدان تحقیق شامل جوامع نسبتاً متجانس با مقیاس کوچک بدون تاریخ شناخته شده، سنتی و مرسوم به ابتدایی می‌باشد. برای جامعه‌شناسی میدان تحقیق عبارت از جوامع پیچیده، نامتجانس، با ژرفنای تاریخی پراهمیت موسوم به تمدن دارای نوشتار و مدرن. بنابراین موضوع مورد مطالعه جامعه‌شناس برای ما نزدیک‌تر و مشهودتر است. از این گذشته روش مورد ارجحیت جامعه‌شناسی بر اساس نمونه‌گیری بر مجموعه‌های گسترده است در حالی‌که انسان‌شناسی به داده‌برداری توصیفی و کامل بر فرهنگ‌ها در ابعاد کوچک دست می‌زند.[10]

ج) تاریخ و انسان‌شناسی؛ انسان‌شناسی علمی است متکی بر سنت شفاهی، فضاپذیری، دیگربودگی و ناخودآگاه؛ و تاریخ علمی است محدود به نوشتار، زمان‌پذیری، هویت و آگاهی. اما امروزه تاریخ، بخش تفکیک‌ناپذیری از امر اجتماعی به‌شمار رفته و شکافی که در گذشته بین این دو علم به چشم می‌خورد از میان رفته است. امروزه انسان‌شناسی تاریخی به تدوین تاریخ جوامع تاریخی می‌پردازد و علم تاریخ در غرب نیز به دیدگاهی انسان‌شناختی روی آورده است و در کنار حوادث پراهمیت تاریخ زندگی روزمره و مشترک انسان‌ها را نیز مدنظر قرار می‌دهد.[11]

شاخه‌های انسان‌شناسی

انسان‌شناسی دارای شاخه‌ها و شعب متعددی است که تعداد آن به حدود 30 شاخه می‌رسد. مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از: انسان‌شناسی فرهنگی، انسان‌شناسی کاربردی، انسان‌شناسی شناختی، انسان‌شناسی زیستی، انسان‌شناسی فلسفی، انسان‌شناسی تاریخی و ....[12] اما دو شاخه بزرگ و اصلی انسان‌شناسی عبارت‌اند از:[13]

  1. انسان‌شناسی زیستی؛ این رشته از انسان‌شناسی با علوم طبیعی مانند زیست‌شناسی پیوند نزدیکی دارد و راجع است به اینکه انسان‌ها چگونه طی چندین میلیون سال گذشته از نیاکان انسان‌نمای‌شان تکامل یافته‌اند. برخی از پژوهشگران این حوزه به گوناگونی‌های جسمانی انسان‌ها یعنی به تفاوت‌های جسمانی اقوام گوناگون در محیط‌های متفاوت می‌پردازند.
  2. انسان‌شناسی فرهنگی؛ این رشته به بررسی فرهنگ و سازمان اجتماعی اقوام موجود می‌پردازد. کار این رشته بررسی تطبیقی فرهنگ‌های گوناگون است.

در واقع تقسیم انسان‌شناسی به انسان‌شناسی زیستی و انسان‌شناسی فرهنگی از آن جهت است که رشته‌های دیگر علم انسان‌شناسی یعنی زبان‌شناسی و باستان‌شناسی را نیز مورد مطالعه قرار می‌دهد و دامنه آن وسیع‌تر است بدون آنکه از اهمیت ارتباط آن با انسان‌شناسی فرهنگی نیز کاسته شود.[14]

ویژگی‌های انسان‌شناسی

دو خصوصیت عمده و اصلی انسان‌شناسی عبارت‌اند از:

  1. رهیافت مقایسه‌ای؛ انسان‌شناسی در مطالعه انسان رهیافتی مقایسه‌ای را مورد تأکید قرار می‌دهد. انسان‌شناسی سعی دارد تا انسان را از دیدگاه وسیعی مطالعه کند و از مطالعه وی در قالب جوامع منزوی با یک سنت خاص اجتماعی پرهیز می‌کند. این علم به مقایسه جامعه با جامعه و سنت با سنت در قالب زمان و مکان می‌پردازد و شباهت‌ها و تفاوت‌ها را برای دست‌یابی به اصول کلی معلوم می‌نماید.[15]
  2. مطالعات کلی‌گرا؛ یکی از دیگر خصوصیات اصلی‌ رهیافت انسان‌شناختی تأکید بر این نکته است که جوامع بایستی به‌عنوان مجموعه یا واحدی کارکردی و یا در مفهوم سایبرنتیک به‌عنوان یک نظام مورد بحث قرار گیرند. کل‌گرایی بدین معناست که انسان‌شناسی سعی دارد حوزه وسیعی را که انسان چیست مورد مطالعه قرار دهد تا به تعمیماتی دست یابد. انسان‌شناسی در این خصوص سعی دارد دیدگاهی کلی یا مرکب تهیه نماید.[16]

روش مطالعه انسان‌شناسی

در انسان‌شناسی تحقیقات میدانی به‌عنوان اصلی‌ترین نوع مطالعه یک جامعه تعریف می‌شود. انسان‌شناسی و شاخه‌های مختلف آن مشخصاً تحقیقات خود را در محیط‌های طبیعی و در میان گروهی از مردم که در شرایط معمولی به فعالیت‌های روزمره خود مشغولند به انجام می‌رسانند. این روش میدانی انسان‌شناختی، مشاهده مشارکتی نام دارد. این روش شامل زندگی محقق در محدوده‌ای که افراد جامعه اجازه بدهند به انجام اعمال و رفتارهای آن اجتماع مانند افراد بومی می‌پردازد و به دنبال آن وقایع و رخدادهای اجتماعی را به همان نحوی که اتفاق می‌افتد به طور صادقانه ثبت می‌نماید. البته علاوه‌بر این ممکن است انسان‌شناس از مصاحبه‌های رسمی و غیررسمی با اعضای جامعه مورد مطالعه نیز بهره گیرد.[17] همچنین مشاهده و مصاحبه بدون رجوع به اطلاع‌رسان‌های قابل اعتماد کامل نخواهد بود. اطلاع‌رسان‌هایی از قبیل پژوهشگران، اسناد موجود، افراد خاص محلی مثل ریش‌سفید و ....[18]

 

مقاله

نویسنده فاطمه امين پور

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS