كلمات كليدي : اوقات فراغت، بيكاري، تفريح، استراحت، نظريه مذهب، فرضيه غريزي بازي، نظريه كسب لذت
نویسنده : فاطمه عمو عبداللهي
فراغت بهمعنای آسودگی و آسایش است، که معمولا در مقابل اشتغالات و درگیریهای روزمره، که نوعا موجب خستگی میشود، بهکار میرود.[1] مفهوم اوقات فراغت در لغت را میتوان بهطور خلاصه؛ زمانها، مواقع و ساعاتی دانست، که فرد در آسایش، استراحت و آرامش بهسر میبرد.[2]
دومازیه (Joffre Dumazedier)، جامعهشناس فرانسوی و مؤلف کتاب "بهسوی یک تمدن فراغت"، معتقد است که اوقات فراغت، عبارت از مجموعه فعالیتهایی است، که شخص، پس از ارزشیابی تعهدات و تکالیف شغلی، خانوادگی و اجتماعی، با میل و اشتیاق به آن میپردازد و غرضش استراحت، تفریح، توسعه دانش، بهکمال رساندن شخصیت خویش، بهظهور رساندن استعدادها و خلاقیّتها و یا مشارکت آزادانه در اجتماع است.[3]
در عصر ما اندیشه درباره فراغت، کم و بیش با پیدایش جامعهشناسی فراغت، یعنی دانشی که در نظر دارد، آنرا با روشهای علمی، مورد برسی قرار دهد، مرتبط است[4] و دانشی است، که میخواهد مسائل واقعی تحوّلات حوزه کار و شیوه زندگی را مطالعه کند.[5]
جامعهشناسی فراغت در آمریکا پدیدار شد و دانشمندانی مانند مارگریت مید، اریک فروم، رایت میلز، هاویگوست و ... در جنبههای مختلف به آن پرداختند.[6]
تفاوت اوقات فراغت با بیکاری، کار و تفریحات
دکتر جی. بی. نیش (Jay B.Nash) در کتاب "فلسفه فراغت و تفریحات سالم" در تعریف فراغت، آن را به اوقاتی از زندگی که از کار کردن آزاد است یا در خواب نیست،[7] معنی کرده است. بنابراین باید توجه داشت که اوقات فراغت با بیکاری، کار و تفریحات سالم متفاوت است؛ زیرا بیکاری، بهمعنای از دست دادن شغل (موقت یا دائم) و کار، بهمعنای گذراندن وقت برای فعالیّت خاص و با هدف خاص است؛ که مبتنیبر اجبار اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و یا غیره میباشد. تفریحات سالم نیز بهنحوه استفاده از اوقات فراغت دلالت دارد.[8]
ویژگیهای اوقات فراغت
با بررسی تعاریفی که از اوقات فراغت ارائه شده است، میتوان دریافت که بارزترین ویژگیهای اوقات فراغت عبارتاند از:
1) جدا بودن وقت فراغت از کار و مسئولیتهای دیگر؛
2) وجود میل، فعالیتهای دلخواه و در نهایت، داشتن حق انتخاب؛
3) نداشتن انگیزه و نفع اقتصادی.[9]
نظریههای اوقات فراغت
به طور کلی درباره پیدایش فراغت و گرایش انسانها به آن، سه نظریه عنوان شده است:
1) مذهب، مبنای تفریح؛ اولین نظریه، حاکی از آن است، که مبنای تفریح، "مذهب" است. در جوامع اولیه، عملا رسوم مذهبی از بازی و تفریح جدا نبوده و رقص، آواز و نمایش، رابطه تنگاتنگی با سنن مذهبی داشته است.[10]
فلوئد هاوس در کتاب "سلسله نظریههای اجتماعی" ریشه تفریح در زمان قدیم را مذهب بیان کرده و در عین حال، اضافه میکند که با استیلای مسحیت بر جهان، پرداختن به تفریح، نوعی معصیت تلقی میشده است.[11]
از طرفداران دیگر این نظریه میتوان امیل دورکیم و جین هاریسن را نام برد. در مجموع، این نظریه حاکی از آن است که تفریح از صور مختلف مذهب سرچشمه گرفته و نوعی رفتار اجتماعی است که در ایجاد وحدت میان اعضای یک گروه یا قبیله نقش بزرگی را ایفامیکند.[12]
2) غریزی بودن بازی و تفریح؛ این نظریه، معتقد است که بازی انسان، مانند بازی حیوانات از یک نیاز فطری سرچشمه میگیرد. مکدوگال (Mc Dugall)، متفکر انگلیسی معتقد است که میل به بازی، تا حدودی از غریزه جنگجویی ناشی میشود.[13]
3) استراحت، کسب لذت است؛ هربرت اسپنسر (Herbert Spencer: 1820-1903) در این خصوص، علت گرایش انسان به تفریح را رها شدن وی از نیروهای اضافی میداند. ویلیام سامنر (William Graham Sumner: 1840-1910) و "کلر" نیز بازی را ناشی از طلب لذّت خوشنودی افراد میدانند.[14]
افرادی مانند "روس" در مورد پیدایش تفریح و بازی، نظری بینابین دارند؛ یعنی ضمن قبول غریزی بودن تفریح، فرضیه استراحت و رهایی از مسئولیت را نیز قبول دارد و در کتاب خود بهنام "آداب و رسوم" هدف جشنها و مراسم اقوام بدوی را در جهت رهایی یافتن از سنن و رسوم متدوال و رسیدن به استراحت میداند.[15]
شاخصهای فراغت در دوران جدید
شاخص اول؛ در جوامع رشدیافته امروزی، فراغت به طبقات ممتاز و متنعّم اختصاص ندارد؛ بلکه به طبقات دیگر تعمیم یافته و با توسعه صنعت و تکامل فنی نه فقط گسترش مییابد، بلکه افزایش پیدا میکند.[16]
شاخص دوم؛ در سابق طبقات کوچکتر جامعه از آزادی و آسودگی محدودی برخوردار بودند و این اوقات را در خانه و خانواده صرف میکردند. این نوع گذران اوقات صورت غیررسمی و خودمانی داشت؛ ولی با پیشرفت جوامع و پراکندگی وظایف خانواده، تدریجا جنبه رسمی و تجاری پیدا کرد و جزء وظایف موسسات خاص درآمد.
شاخص سوم؛ به کار بردن وسائل و اسباب ماشینی، مثل؛ اتومبیل، تلویزیون و مانند آن که هر یک سهم بزرگی در گذراندن اوقات فراغت، دارند، دیگر شاخص گذران اوقات را تشکیل میدهد.[17]
شاخص چهارم؛ بهدلیل اهمیت خاصی که اوقات فراغت در حیات فردی و اجتماعی احراز کرده، زمان کار از زمان فراغت، بهکلی جدا شده و اوقات فراغت ارزشی بذاته پیدا کرده است.[18]
کارکردهای اوقات فراغت
مجمومه کارکردهایی را که میتوان برای اوقات فراغت بیان کرد، عبارتاند از:
· استراحت و رفع خستگی؛
· تفریح؛
· آسایش روحی و روانی؛
· رشد فردی و اجتماعی؛
· رشد شخصیت؛ دومازیه معتقد است که فراغت، انسان را از کارهای روزمره و قالبهای زاینده خودکاری و یا تخصصیشدن امور روزانه میرهاند، استعدادهای بدنی و ذهنی فرد را پرورش میدهد که در شکلگیری شخصیت فرد بیتردید موثر خواهد بود.[19]
· نقش فکری و فرهنگی؛ یکی از مهمترین نقشهای اوقات فراغت نقش فکری و فرهنگی است؛ که زیربنای همه نقشهای دیگر است و با تمام کارکردهای دیگر رابطه متقابل و نزدیک دارد. اگر نقشهای دیگر را به دانههای تسبیح تشبیه کنیم، نقش کارکرد فکری مانند ریسمان میانی آن است که هم حرکت منظم و از طرف دیگر جهت حرکت را مشخص میکند.[20] بهگونهای که طرفداران توسعه فرهنگی، برنامهریزی اوقات فراغت را مناسبترین شرایط برای رشد و ارتقاء فرهنگ عمومی میشناسند.[21]
اوقات فراغت و آسیبپذیریهای اجتماعی
در کنار همه ارزشمندیها و اثرات مهمی که از اوقات فراغت انتظار میرود، بهدلایلی، بررسیها و مطالعات انجامشده در ارتباط با بزهکاریها، حاکی از آن است که در غالب موارد، انحرافات اخلاقی و آسیبپذیریهای اجتماعی با اوقات فراغت و ... همبستگی دارد. برخی از این دلایل، عبارتاند از:
- عدم ایجاد نگرش مثبت در اذهان نسبت به اوقات فراغت؛
- نبودن برنامههای آموزشی و توجیهی در حسن بهرهوری از فرصتهای آزاد.[22]
لذا باید توجه داشت که اگرچه اوقات فراغت میتواند بستر مناسبی برای آسیبپذیری اجتماعی باشد؛ اما در صورتیکه از آن بهشکل مطلوب استفاده شود، نهتنها از هرز رفتن نیروها جلوگیری میشود؛ بلکه با شرکت در فعالیتهای سازنده فردی و گروهی در نتیجه کار و فعالیّت، ضمن احساس مفید بودن و اعتماد به نفس در فرد، عملا نقشی بازدارنده از بزهکاریهای اجتماعی را خواهد داشت.[23]