سید حسن صدر
(1272 هـ .ق. ـ 1354 هـ .ق.)
عنوان مقاله: رایت هدایت
نویسنده: مهدى احمدى
خـانـدان صـدر
منطقه جبل عامل لبنان زادگاه فقیهان پارسایى است که نیاکان سید حسن صدر نیز از آن جمله اند. روستاهاى «شدغیث» و «معرکه» که اکنون خرابه اى از آن ها باقى است محل زندگى خاندان صدر بود. کوچ سید صالح به عراق سبب گشت خاندان صدر به سه گروه تقسیم شوند عده اى در منطقه جبل عامل باقى بمانند، عده اى در کاظمین ماندگار شوند و بعضى به اصفهان هجرت کنند. خاندان صدر از شخصیتهاى بزرگ در علم و اخلاق بودند.
نسب سید حسن صدر با سى واسطه به امام موسى بن جعفر(علیهما السلام) مى رسد. به همین جهت به او موسوى مى گفتند. وى را «ابو محمّد» نیز مى خواندند زیرا نام فرزند بزرگش محمّد بود. سید حسن صدر چون در کاظمین به دنیا آمده و بیش تر عمرش را در آن جا سپرى کرده بود، به کاظمینى نیز مشهور بود.([1])
پـدر
پدرش، علاّمه «سید هادى صدر» (متوفى: 1316 هـ . ق) از دانشمندان عصر خود به شمار مى رفت. از وى کراماتى نقل شده، از جمله این که علاّمه سید هادى صدر گفته است در سال 1278 هـ . ق. آب رودخانه دجله طغیان کرد و اطراف کاظمین را فرا گرفت. همه خانه هاى اطراف رودخانه تخریب گشت و راه ها مسدود شد. بعد از چند روزى که آب رودخانه فرو نشست، اطراف رودخانه تبدیل به گل و لاى و باتلاق شده بود. به همین جهت، مردم نمى توانستند از رودخـانه آب بردارند. از کنـاره شهر تا ساحل رودخانه، راه باریکى به وسیله سنگى چینى احداث شده بود، اما عرض آن خیلى کم بود و فقط یک نفر مى توانست از آن عبور کند. روزى نزدیک غروب آفتاب، متوجه شدم در خانه آبى براى نوشیدن نداریم. ظرف آب را برداشتم و با عجله از هـمان راه باریک خود را به ساحل رودخانه رساندم. هوا تاریک شـده بود. ظرف را از آب رودخـانه پر کردم و به سوى خانه حرکت کردم. هنگام بازگشت، راه را گم کردم. به هر جـا که قدم مى گذاشتم، در گل و لاى فرو مى رفتم. از ادامه راه ناامـید شدم و خـود را به کنار ساحل رساندم. متوسل به باب الحوائج، موسى بن جعفر(علیه السلام) شدم. صدایى مـرا متوجه خود کرد. نگاهى به اطراف انداختم، مردى را دیـدم که از میان باغ ها به طرف من آمد و سلام کرد. من ضمن این که جواب سلام او را دادم، از این که لباسهایم پر از گل و لاى بود، خجالت کشیدم. او پرسید: این جا چه مى کنى؟
داستان را برایش شرح دادم. ظرف آب را برداشت و به راه افتاد. من نیز از پشت سرش حرکت کردم، تا به اول راه رسیدیم. به او گفتم: اجرت با خدا، ظرف آب را بده! او جواب داد: تو نمى دانى ظرف آب را چگونه بردارى! من که شرمنده شده بودم، از او خواستم به خانه اش برگردد. او ظرف آب را تا اواخر راه باریک برایم آورد. سپس ظرف آب را به من داد. من به سوى خانه حرکت کردم. به پشت سر برگشتم تا از او تشکر کنم، ولى کسى را ندیدم. آن گاه به خود آمدم که خانه اى در این اطراف نیست و متوجه شدم که او از بندگان صالح خدا بود.([2])
ولادت
روز جمعه 29 ماه مبارک رمضان سال 1272 هـ . ق. بود که نوزادى زیباروى، از خانواده اى روحانى، در شهر مقدس کاظمین چشم به جهان گشود. پدرش او را حسن نامید.([3])
مراحل تحصیل
سید حسن صدر که در دامان خانواده اى فقیر، اما با تقوا و فضیلت رشد کرده بود. او به سفارش پدر، شروع به تحصیل علم نمود. پدرش استادانى فرزانه براى فرزندش انتخاب کرد. هنوز پانزده بهار از عمر پربرکتش نگذشته بود که صرف و نحو و بیان و معانى و بدیع را کاملا فرا گرفت. سپس علم منطق را فرا گرفت. همت بلند و عزم راسخ سید حسن و نظارت همیشگى پدر در ادامه تحصیل وى، باعث شد که در هیجده سالگى فقه و اصول را از بزرگ ترین استادان کاظمین، که پدرش نیز یکى از آنان بود، فرا گیرد.
اقامت در نجف
سید حسن صدر به امر پدر، به نجف اشرف مهاجرت نمود تا هرچه بیش تر از علوم و معارف الهى بهره مند گردد. وى هفده سال در حوزه علمیّه نجف، حکمت، کلام، فقه، اصول و سایر علوم اسلامى را فرا گرفت. و در فقه و اصول مجتهد شد.
مهاجرت به سامرّا
آیت الله العظمى سید محمّد حسن شیرازى در سال 1291 هـ . ق. از نجف به سامرّا هجرت کرد. عده بسیارى از شاگردان او نیز به آن جا مهاجرت کردند. سید حسن صدر نیز در سال 1297 هـ . ق. براى بهره بردن از محضر مرجع بزرگ شیعه، به سامرّا مهاجرت نمود و مدت هفده سال در آن جا اقامت گزید. وى ضمن استفاده از درس آیت الله شیرازى، خود نیز به تدریس پرداخت. بیان شیوا و گیرایش توجه همه را به وى جلب کرد. مرجع شیعیان نیز ارادت و عنایت خاصى نسبت به وى ابراز مى داشت. دو سال از رحلت آیت الله سید محمّدحسن شیرازى گذشته بود که ـ در سال 1314 هـ .ق. ـ سید حسن صدر همراه پسر عمویش، سید اسماعیل صدر به زادگاهش کاظمین بازگشت.([4])
استادان
سید حسن صدر علم صرف و نحو را از علاّمه باقربن محمّد حسن آل یاسین و علاّمه سید باقربن الحیدر (متوفى: 1290 هـ ق) علم معانى و بیان و بدیع را از شیخ علاّمه عطار و علم منطق را از شیخ محمّدبن الحاج کاظم و میرزا باقر سلماسى فرا گرفت. او حکمت و کلام را از پدرش، شیخ محمّدباقر شکى، شیخ محمّدتقى بایکانى شیخ عبدالنبى نورى طبرسى و محمّدتقى گلپایگانى (متوفى: 1293 هـ .ق.) فرا گرفت فقه و اصول را نیز از پدرش، عبدالحسین بن نعمة الطریحى (متوفى: 1295 هـ .ق.) و میرزاى شیرازى اخلاق را از ملاحسینقلى همدانى و علوم غریبه را نزد شیخ عبدالحسین هندى فرا گرفت.([5])
استادان وى، همگى از بزرگان حوزه بودند، امّا به عنوان نمونه، به زندگى دو استادش اشاره مى شود:
1 ـ میرزاى شیرازى: وى در نیمه جمادى الاولى سال 1230 هـ .ق. در اصفهان دیده به دنیا گشود. وى تحصیلاتش را از اصفهان آغاز کرد. در سال 1295 هـ . ق. در 29 سالگى عازم نجف اشرف شد. و پس از سال ها تحصیل، از صاحب جواهر گواهى اجتهاد مطلق گرفت. مرجعیت شیعه بعد از شیخ مرتضى انصارى به او سپرده شد. وى فقیهى با درایت بود که قاطعانه در مقابل نقشه هاى شوم استکبار ایستاد و نقشه هاى آنان را نقش بر آب کرد. وى در سال 1312 هـ . ق. در سامرّا درگذشت.([6])
2 ـ ملاحسینقلى همدانى: او سال ها از محضر شیخ انصارى استفاده کرد. وى فقیهى آراسته به اخلاق دینى و حکیم و عارفى بریده از دنیا بود. او در تهذیب نفس بسیار کوشید و از مقام و ریاست دورى گزید. هر روز صبح در خانه اش اخلاق و عرفان درس مى داد. بسیارى از تشنگان حقیقت در درس او شرکت مى کردند. او نماز جماعت را در خانه اش به پا مى داشت. وى در سال 1311 هـ . ق. که براى زیارت قبر سیدالشهداعلیه السلام ,به کربلا رفته بود، به دیار باقى شتافت و در حجره چهارم، در صحن شریف به خاک سپرده شد.([7])
شاگردان
علاّمه محمّد جواد بلاغى (متوفاى: 1313 هـ .ش)([8])، شیخ مرتضى آل یاسین کاظمى و بسیارى از فرزانگان جزو شاگردان سید حسن صدر بودند.
سید حسن صدر از کارشناسان علم حدیث بود و به همین سبب، به محدث کاظمینى مشهور بود. کسانى که وى از آن ها حدیث نقل کرده است، دو گروهند: گروه اول، کسانى هستند که بدون اجازه کتبى از آنان حدیث نقل مى کرد، که عبارتند از: میرزا حسن شیرازى (متوفاى: 1312 هـ .ق.)، میرزا حبیب الله رشتى (متوفاى: 1313 هـ .ق.)، محمّد حسن بن هاشم کاظمى(متوفاى: 1308 هـ .ق.) محمّد ایروانى(متوفاى: 1306 هـ .ق.)، محمّد حسن آل یاسین کاظمى و سید هادى صدر (متوفاى: 1316 هـ .ق).
گروه دوم، عالمانى که به او اجازه کتبى براى نقل حدیث داده اند، که عبارتند از: شیخ ملاّ على بن خلیل رازى (متوفاى: 1297 هـ .ق.) سید مهدى قزوینى حلّى، میرزا محمّد هاشم بن زین العابدین اصفهانى (متوفاى: 1318 هـ. ق).
سید حسن صدر محدث بزرگى بود. او به عده زیادى اجازه کتبى نقل حدیث داده است که به نام برخى اشاره مى شود: آیت الله شیخ محمّدحسین غروى اصفهانى ]متوفاى: 1321 هـ .ش[، علاّمه سردار کابلى (متوفاى: 1331 هـ .ش)، سیّد شرف الدین عاملى(متوفاى: 1337 هـ .ش)، شیخ آقا بزرگ تهرانى(متوفاى: 1348 هـ .ش)، شیخ عباس قمى(متوفاى: 1319 هـ .ش)، آیت الله ابوالحسن اصفهانى (متوفاى: 1325 هـ . ش)، شیخ هادى آل کاشف الغطاء، ابوالحسن نقوى، سید رضا هندى، میرزا محمّد على اردوبادى نجفى(متوفاى: 1380 هـ . ق) میرزا هادى خراسانى، شیخ آقا رضا اصفهانى (متوفاى: 1322 هـ . ق).([9]) نویسنده کتاب نقد فلسفه که در اصفهانسکونت داشته است و سید صدرالدین صدر.
مرجعیت
میرزاى شیرازى در سال 1312 هـ . ق. به دیار باقى شتافت و شیعیان را در غم هجران خود سوگوار ساخت. بسیارى از مقلّدان میرزاى شیرازى به علّامه سید حسن صدر رجوع کردند و تقاضا کردند که وى رساله عملیه خود را منتشر سازد. سید حسن صدر پیشنهاد آنان را رد کرد و مردم را به آیت الله العظمى سید اسماعیل صدر ارجاع داد. سید اسماعیل صدر در سال 1338 هـ . ق. به دیار باقى شتافت. بار دیگر مردم به آیت الله العظمى سید حسن صدر مراجعه کردند و تقاضاى خود را تکرار کردند. سرانجام ایشان رساله عملیه خود را به نام «رؤوس المسائل المهمه» منتشر ساخت. دو کتاب دیگر وى با عنوان هاى «نجاة العباد» و «حاشیه بر عروة الوثقى» نیز در اختیار مقلّدانش قرار گرفت. وى در 66 سالگى مسؤلیت سنگین مرجعیت را بر عهده گرفت.([10])
علاّمه اى کم نظیر
وى از استادان فقه، اصول، تفسیر، حدیث، رجال و درایه بود و در صرف، نحو، معانى، بدیع، بیان، لغت و منطق تبحّر داشت و در فلسفه، کلام، هیئت، حساب، تاریخ، جغرافیا، اخلاق و نسب شناسى نیز سرآمد عصر خود بود.([11])
در عرصه فرهنگ
1 ـ پیمان مقدس: جرجى زیدان، تاریخ نویس معروف (متوفاى: 1914 م) در کتاب (تاریخ آداب اللغة العربیه) که در چهار جلد منتشر شد، نوشت: شیعه طایفه اى کوچک بود که آثار قابل اعتنایى نداشت و اکنون شیعه اى در دنیا وجود ندارد.» وقتى این خبر به سید حسن صدر رسید، با شیخ آقا بزرگ تهرانى و محمّد حسین کاشف الغطاء هم پیمان شد تا به معرّفى شیعه بپردازد. علاّمه سید حسن صدر درباره فعالیت هاى علمى شیعه و نقش آنان در تأسیس و تکمیل علوم اسلامى تحقیق کرد و کتاب معروف خود به نام تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، را تألیف کرد، که در سال 1370 هـ . ق. در 445 صفحه به چاپ رسید. شیخ آقا بزرگ تهرانى با تألیف الذریعة الى تصانیف الشیعه در 29 جلد به معرفى آثار و تألیفات شیعه در علوم مختلف پرداخت. علاّمه شیخ محمّد حسین کاشف الغطاء نیز نقدى بر تاریخ آداب اللغة العربیه نوشت.([12])
2 ـ غیرت دینى: فعالیت هاى فرهنگى وهابیّت روز به روز گسترش مى یافت. علاّمه سید حسن صدر براى دفع این فتنه، کتابى تحت عنوان «رسالة الشریفه فى الردّ على فتاوى الوهابین» نگاشت.([13])
3 ـ گنجینه جاویدان: کتابخانه اى ماندگار، علاّمه سید حسن صدر علاقه بسیار شدیدى به خرید و جمع آورى کتاب داشت. این علاقه به قدرى شدید بود که براى خرید یک کتاب از هزینه هاى ضرورى زندگى چشم پوشى مى کرد. وى کتاب هاى قدیمى و خطى را جمع آورى مى کرد و اگر کتابى بدون نام مؤلف بود، آن قدر تحقیق و تفحص مى کرد تا نویسنده را بشناسد. اکنون کتابخانه اش شامل بیش از 1000 جلد کتاب نفیس است.([14])
نویسنده پرتلاش، علامه سید شرف الدین مى گوید: من از آیت الله سید حسن صدر شنیدم که وى در ایّام جوانى شب ها را (معمولا) براى مطالعه بیدار بود و در روز، خواب قبل یا بعد از ظهر را نمى شناخته. خودم نیز مشاهده کردم او در سال هاى پیرى، شب و روز در کتابخانه اش قلم به دست راست و کاغذ در دست چپ، مشغول تحقیق و تألیف بود. به جرأت مى گویم که آن بزرگوار یک چهارم عمرش را خوابید و باقى عمرش را بیدار بود بر عکس عموم مردم که فقط یک چهارم عمرشان را بیدارند.([15])
آثار: از آثار وى 82 کتاب به یادگار مانده است.([16])
1 ـ اصول دین و اخلاق: الدُررالموسویّه فى شرح العقائد الجعفریّه. وى در این کتاب، ضمن تبیین اصول دین، امامت را از منابع اهل سنت اثبات مى کند.
2 ـ سبیل الصالحین. این کتاب هفت راه سیر و سلوک و عبادت خدا را بیان مى کند.
3 ـ احیاء النفوس بآداب ابن طاووس. این کتاب درباره ارتباط بنده با خدا و بنده با اولیاءالله و بنده با ملائکه و مردم بحث مى کند.
4 ـ سبیل الرشاد فى شرح نجاة العباد.
5 ـ تبیین مدارک السداد للمتن و الحواشى من نجاة العباد.
6 ـ تحصیل الفروع الدینیه فى فقه الامامیه.
7 ـ المسائل المهمه.
8 ـ المسائل النفیسه.
9 ـ حاشیه بر العروة الوثقى.
10 ـ حاشیه بر غایة القصوى.
11 ـ حاشیه بر نجاة العباد.
12 ـ حاشیه بر تبصره.
13 ـ حاشیه بر فصول فارسى.
14 ـ الغالیه لاهل الانظار العالیه، این کتاب در تحریم ریش تراشى است و به عربى و فارسى چاپ شده است.
15 ـ تبیین الرشاد فى لبس السواد على الائمة الامجاد، این کتاب که به زبان فارسى چاپ شده، در مورد پوشیدن لباس سیاه براى عزادارى اهل بیت است.
16 ـ نهج السداد فى حکم اراضى السواد.
17 ـ الدّر النظیم فى مسألة التتمیم، در موضوع تکمیل آب کر با آب متنجّس.
18 ـ لزوم قضاء مافات ـ من الصوم ـ فى سنة الفوات.
19 ـ تبیین الاباحه (در این که نماز خوانده با اجزاء حیوان مشکوک) جائز است.
20 ـ ابانة الصدور: در مورد ارث.
21 ـ کشف الالتباس عن قاعدة الناس (درباره قاعده الناس مسلطون على اموالهم).
22 ـ الغرر فى نفى الضّرار و الضرر: درباره بحث حکومت و ورود.
23 ـ احکام الشکوک الغیر منصوصه (روایاتى که در شک در رکعات نماز بناء را بر اکثر مى گذارند).
24 ـ رسالة فى حکم الظن بالافعال و الشک فیها.
25 ـ الرسائل فى اجوبة المسائل: جواب به استفتائات.
26 ـ سبیل النجاة فى المعاملات.
27 ـ تعلیقة على رسالة التقیة لشیخنا الانصارى.
28 ـ تعلیقة على مباحث المیاه من کتاب الطهارة للشیخ الانصارى.
29 ـ الرسالة فى حکم ماء الغساله.
30 ـ رسالة فى تطهیر المیاه.
31 ـ رسالة فى مسألة تقوى العالى بالمسافل.
32 ـ تعلیقة مسبوطة على ما کتبه الشیخ الانصارى فى صلاة الجماعه.
33 ـ رسالة فى شروط الشهادة على الرضاع.
34 ـ رسالة فى بعض مسائل الوقف.
35 ـ رسالة فى حکم ماء الاستنجاء.
36 ـ رسالة فى الماء المضاف.
37 ـ رسالة وجیزة فى روایة الاخفات فى التسبیحات فى الرکعتین الاخیرتین.
38 ـ منى الناسک فى المناسک. ]حدیث[
39 ـ شرح وسائل الشیعه الى احکام الشریعه. علاّمه شرف الدین مى گوید: این کتاب، کتابى است که نظیر آن تألیف نشده است. این کتاب شامل علم فقه، حدیث، اصول و علم رجال است که چند جلد آن منتشر شده است.
40 ـ تحیة اهل القبور بالمأثور.
41 ـ مجالس المؤمنین فى وفیات الائمة المعصومین.
42 ـ مفتاح السعاده و ملاذ العباده: شامل اعمال مهم شب و روز و...
43 ـ تعریف الجنان فى حقوق الاخوان.
44 ـ رسالة فى المناقب که از جامع الصغیر سیوطى استخراج شده است.
45 ـ النصوص المأثوره، در مورد حضرت مهدى(عج).
46 ـ صحیح الخبر فى الجمع بین الصلاتین فى الحضر.
47 ـ الحقائق فى فضائل اهل البیت من طریق الجمهور.
48 ـ احادیث الرجعة.
49 ـ هدایة النجدین و تفصیل الجندین، در شرح حدیث جنود عقل و جهل.
50 ـ نهایة الدرایة. این کتاب، شرح کتاب وجیزه شیخ بهائى است. ]طرق تحمل حدیث[
51 ـ بغیة الوعاة فى طرق طبقات مشایخ الاجازات. ]علم رجال[
52 ـ مختلف الرجال.
53 ـ عیون الرجال.
54 ـ نکت الرجال.
55 ـ انتخاب القریب من التقریب، درباره افرادى که ابن حجر عسقلانى در کتاب، تقریب، به شیعه بودنشان تصریح کرده است.
56 ـ ذکرى المحسنین: کتابى است که درباره محقق محسن الحسینى الاعرجى نویسنده کتاب المقصود نوشته است.
57 ـ بهجة النادى فى احوال ابى الحسن الهادى، درباره پدرش.
58 ـ تکملة امل الآمل: این کتاب تکمیل کتاب امل الآمل (نوشته حر عاملى) و درباره دانشمندان و شخصیت هاى بزرگ است.
59 ـ البیان البدیع: درباره محمّدبن اسماعیل(از راویان حدیث) است که سید حسن صدر مى گوید وى همان (بزیع) است.
60 ـ التعلیقه على منتهى المقال. ]کتاب شناسى[
61 ـ تأسیس الشیعه الکرام لعلوم الاسلام.
62 ـ الشیعه و فنون الاسلام.
63 ـ فصل القضا فى کتاب المشهور بفقه الرضا. وى در این کتاب اثبات مى کند که مؤلف کتاب فقه الرضا، ابن ابى العزاقر شلمغانى است.
64 ـ رسالة فى أنّ مؤلف مصباح الشریعه انما هو سلیمان الصهرشتى.
65 ـ الابانة عن کتب الخزانة. که فهرست کتابخانه شخصى وى است.
66 ـ رسالة وجیزة فى المراقبه.
67 ـ رسالة اخرى فى السلوک. ]مناظره[
68 ـ قاطعة اللجاج فى تزییف اهل الاعوجاج:در رد اخباریون.
69 ـ براهین الجلیه فى ضلال ابن تیمیة.
70 ـ الفرقة الناجیه: درباره بر حق بودن مذهب شیعه است.
71 ـ عُمَر و قوله هجر.
72 ـ رسالة شریفه فى الرد على فتاوى الوهابین. ]اصول فقه[
73 ـ اللوامع: نتیجه افکار اصولى شیخ انصارىو آیت الله شیرازى.
74 ـ تعلیقه على رسائل الشیخ مرتضى انصارى.
75 ـ اللباب فى شرح رسالة الاستصحاب.
76 ـ رسالة فى تعارض الاستصحابین.
77 ـ حدائق الاصول: مسائل مشکل اصول.
78 ـ التعادل و التعارض و الترجیح. ]رجال[
79 ـ خلاصة النحو.
80 ـ نزهة اهل الحرمین فى عمارة المشهدین مشهد امیر المؤمنین و مشهد ابى عبدالله الحسین(علیه السلام): درباره تاریخ بنا و تعمیر حرم این دو امام است.
81 ـ وفیات الاعلام من الشیعة الکرام.
82 ـ محاربوالله و رسوله یوم الطفوف.
83 ـ المطاعن.
84 ـ النسىء.
85 ـ کشف الظنون عن خیانة المأمون.
86 ـ محاسن الرسائل فى معرفة الاوائل.([17])
شاعرى گمنام
شیخ عباس قمى در کتاب الکنى و الالقاب شعر معروف به قصیده هائیه را که به شاعر بزرگ، شیخ کاظم ازرى منسوب است، متعلق به سید حسن صدر مى داند و مى گوید: این شعر بیش از 1000 بیت بوده که بر زبان سید حسن صدر جارى گشته، اما از بین رفته و منتشر نگشته مگر همان مقدارى که صدرالدین العاملى آورده است.([18])
از منظر بزرگان
شیخ مرتضى آل یاسین مى گوید: آن عالم بزرگوار نویسنده اى دانشمند و داراى بیانى شیوا بود که میوه همان درخت پاک اهل بیت بود. بى شک، او مصداق این شعر است.
علماء ائمة حکماء *** یهتدى النجم باتباع هُداها
دانشوران پیشوایانى فرزانه اند که ستارگان با پیروى از هدایت آنان راه را پیدا مى کنند.([19])
علاّمه نقوى هندى در مقدمه اى که بر کتاب نزهة اهل الحرمین فى عمارة المشهدین چنین آورده است: با این که معمولا تألیفات بسیار با تحقیق جامع سازگارى ندارد، اما این عالم بزرگوار هر دو را با هم انجام داد. او با قلم موشکافش مشکلات علمى را حل کرد. و پرده ابهام بعضى مطالب را زدود. و براى همیشه دانشجویان را مرهون خدمات خود نمود.([20])
علاّمه سید شرف الدین: چهره او به شدت انسان را تحت تأثیر قرار مى داد به طورى که اگر کسى ناراحت بود و به تبسم آن عالم بزرگوار نگاه مى کرد، غم از دلش رخت بر مى بست.([21])
وفـات
هشتاد و دو سال از عمر این اسوه تقوى گذشته بود که حالش دگرگون شد و مریض گشت. وى را به منزل پسرش واقع در محله کرخِ بغداد بردند، تا کار مداوا راحت تر انجام شود. اما هنگام سفرِ آخرت فرا رسیده بود. وى هنگام غروب خورشید روز پنج شنبه 11 ربیع الاول سال 1354 هـ . ق. چشم از دنیا فرو بست و به دیار یار شتافت.
تشییع و خاک سپارى
جنازه مطهرش را صبح روز جمعه به دوش مردم بى شمارى که براى تشییع آمده بودند، سپردند. مردم نیز با اشک و ماتم، پیکر مطهر مرجعشان را تا کاظمین تشییع کردند. در میان تشییع کنندگان که به 100 هزار نفر هم مى رسید، عالمان، عارفان و شخصیت هاى برجسته مملکتى حضور داشتند. وى را در یکى از حجره هاى صحن شریف، در کنار پدرش به خاک سپردند.
بازتاب رحلت
وقتى خبر درگذشت این مرجع والامقام به گوش مردم و مقلدان وى رسید، پرچم هاى حزن و ماتم بر پا شد. در سوگ او در نجف اشرف مراسم متعددى برگزار شد. به دستور مرجع شیعیان، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى، سه روز عزاى عمومى اعلام شد. شیعیان در عراق، سوریه، لبنان، ایران، ترکیه، افغانستان، هندودیگر کشورهاى در سوگ او عزادارى کردند.([22])
رایت هدایت و دانشور پرتلاش شیعه، سید حسن صدر رخ در نقاب خاک کشید و اندیشه و رفتارش راهنماى امت باقى ماند. درسى که مردم به ویژه جوانان مى توانند از زندگى پربار این عالم فرزانه بگیرند، این است که تلاش و پشتکار و توکل به خدا، شرط رسیدن به هدف است.
یادش گرامى و راهش جاودانه.
[1] - 1 ـ اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج5، ص325 تأسیس الشیعه، ص 29 ریحانة الادب، على مدرس تبریزى، ج3، ص425 موسوعة العتبات المقدسه، ج10، ص ,102 و علماى بزرگ شیعه از کلینى تا خمینى، م.جرفادقانى ص 328.
[2] - موسوعة العتبات المقدسه، جعفر خلیلى، ج 10، ص102، فوائد الرضویه، عباس قمى، ص 124.
[3] - شیعه و پایه گذارى علوم اسلامى ص 5، ترجمه تأسیس الشیعه سید حسن صدر، ص 1 و گنجینه دانشمندان، محمّد شریف رازى، ج 6، ص 303.
[4] - شیعه و پایه گذارى، ص 8 ـ 5 و ص 4 ـ 1 و 11 ـ 10 علماى معاصرین، ملاّ على واعظ تبریزى، ص 171 ـ 170 صیام وقایع الایام ـ ملاّ على تبریزى، ص 665 معارف و معاریف، سید مصطفى خمینى، ج 6، ص 661 اعیان الشیعه، ج 5، ص 325 و گنجینه دانشمندان، ج 6، ص 304.
[5] - شیعه و پایه گذارى علوم اسلامى، ص 6 و 5 و تأسیس الشیعه، ص 5 و 2 ـ 1.
[6] - ریحانة الادب، ج 3، ص 425.
[7] - تأسیس الشیعه، ص 5.
[8] - گلشن ابرار، ج 2، ص 543.
[9] - تأسیس الشیعه، ص 23 ـ 22 و ص 25 گلشن ابرار، ج 2، ص 580، ص 625 و 655 معارف الرجال، ج 1، ص 249 علماى بزرگ شیعه از کلینى تا خمینى، ص 338 و شیعه و پایه گذارى علوم اسلامى، ص 18 ـ 17.
[10] - شیعه و پایه گذارى علوم اسلامى، ص 8 ـ 5 اعیان الشیعه، ج 5، ص 325 و صیام وقایع الایام، ص 665.
[11] - شیعه و پایه گذارى علوم اسلامى، ص 8
[12] - شیخ آقابزرگ تهرانى، محمّدرضاحکیمى، ص 23 ـ 22.
[13] - تأسیس الشیعه، ص 20.
[14] - همان، ص 22 ـ 21 و اعیان الشیعه، ج 5، ص 325.
[15] - علماى معاصرین، ص 170.
[16] - همان، ص 172.
[17] - تأسیس الشیعه، ص 21 ـ 14 اعیان الشیعه، ج 5، ص 326 و الذریعه الى تصانیف الشیعه، ج 19، ص 370.
[18] - موسوعة العتبات المقدسه، ج 10، ص 79.
[19] - علماى معاصرین، ص 174.
[20] - شیعه و پایه گذارى علوم اسلامى، ص 8.
[21] - تأسیس الشیعه، ص 23.
[22] - شیعه و پایه گذارى علوم اسلامى، ص 17 اعیان الشیعه، ج 5، ص 325 و معارف الرجال، ج 1، ص 251. لغت نامه دهخدا، ج 26، ص 4 ـ 163.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه