ملا خلیل قزوینی (1001 – 1089قمری)
عنوان مقاله: برهان العلماء
نویسنده: صمد جودتی استیار
اشاره
در قزوین، جمعی از علما، به «ملا خلیل» نامیده می شدند: یکی ملاّ خلیل بن محمّد زمان قزوینی (صاحب رساله ی اثبات حدوث الاراده بالبرهان العقلی)؛ ملاّ خلیل بن حاج بابا قزوینی (معروف به «زرکش»)؛ آقا خلیل بن محمّد اشرف قاینی اصبهانی، ساکن در قزوین (شارح رساله ی امام هادی، علیه السلام، در ابطال جبر و تفویض.)[1]
به هر سه نفر، شرح حدیث عمران صابی نسبت داده شده است.[2]
ملاّ خلیل بن غازی[3] قزوینی از اکابر علمای امامیه در قرن یازدهم هجری و از معاصران شیخ حرّ عاملی (صاحب امل الآمل) و علامه مجلسی و ملا محسن فیض کاشانی و از شاگردان شیخ بهایی و میرداماد است.[4]
وی یکی از علمای اخباری مسلک شیعه است که در قزوین می زیسته و معروف ترین اثر وی شرح کامل فارسی کتاب کافی به نام صافی است که در مدّت بیست سال نوشته شده است.
وی در حدود 27 سالگی تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی را در شهر ری بر عهده گرفت. این، نشان از درایت و مدیریت عالمانه و هوش مندانه ی او دارد.
سفری به بیت الله الحرام کرد و چند سالى مجاور خانه ی خدا شد و در آن زمان حاشیه ی مجمع البیان را تألیف کرد.[5] او در طی مجاورت خود در مکه تعلیقات محمد امین استرآبادی و نیز تعلیقات استادش جناب ابو الحسن قائنی مشهدی بر کتاب کافی را گردآوری کرد.[6]
وی پس از 88 سال زندگی عالمانه و زاهدانه، در قزوین وفات کرد و در مدرسه ای که به نام خود او است، مدفون گردید.[7]
تولّد و خاندان
خلیل بن غازى قزوینى، مکنّى به «ابوحامد» و معروف به «ملا خلیلا» و «خلیلاى قزوینى» و «ملا خلیل قزوینى» و ملقّب به «برهان العلماء»[8] است. نقش مهر او را «الْعِلْمُ خَلِیلُ الْمُؤْمِن» گزارش کرده اند[9] و برخى نام وى را «خلیل اللّه» نیز ذکر کرده اند.[10]
ایشان در سوم ماه رمضان 1001 هجری قمری در قزوین دیده به جهان گشود.[11]
از خاندان و والدین وی اطلاعی به دست نیامد. از عبارات جامع الرواة به دست می آید که «ملا خلیل قزوینی از بزرگان این طایفه و نیز از ثقات و اعیان طایفه غازی است. ملا خلیل، در جلالت و عظمت شأن و رفعت مقام و عدالت و امانت، مشهورتر از آن است که ذکر شود و برتر از آن است که با عبارت مخصوصی از وی تمجید و تکریم گردد».[12]
تحصیلات و اساتید
بنا به تصریح افندى، ملا خلیل، در اوان سنّش، نزد بهاء الدین محمّد عاملى معروف به شیخ بهایى(م 1030قمری) و میر محمّدباقراسترآبادى معروف به میرداماد (م 1041 قمری)، تحصیل علم کرد. ملا خلیل، در شرح کافی، در شرح حدیث «جنود عقل» مطلبى را از مرحوم شیخ بهایى با تعبیر «اُستاذى شیخ بهاء الدین محمّد، رحمه اللّه تعالى» نقل کرده است.[13]
پس از آن نزد حاج محمود رنانى،[14] زانوى ادب به زمین زد و مشغول فراگیرى علم شد. سپس در مشهد مقدس نزد ملا حسین یزدى شارح خلاصة الحساب، حاشیه ی قدیم ملا جلال دوانى را بر شرح تجرید قوشچى (موسوم به شرح جدید) قرائت کرد. در این زمان با خلیفه سلطان (م 1064قمری) همدرس بود.[15]
یکى دیگر از اساتید ملا خلیل، امیر ابوالحسن قائنى مشهدى است. وى در ایام اقامتش در مکّه حواشى قائنى بر کتاب الکافى کلینى را جمع آورد و تدوین کرد.[16]
آن چه در مصادر، از اساتید ملا خلیل یاد شده، همین پنج عالم است و از دیگر اساتید وى یادى نشده است. استادى که ملا خلیل تحت تأثیر تعالیم وى بوده و با مجتهدان مخالفت کرده، شناسایى نشده است. اساتیدى که نام شان ذکر شد، چنین اندیشه هایى ندارند. شاید با تأمّل و دقّت در آثار وى، بتوان اسامى دیگر اساتید او را به دست آورد.
شاگردان[17]
برخی از عالمانی از خرمن علم این فقیه صمدانی، خوشه ها چیدند و بر علم خود افزودند چنین اند:
آقا رضی الدین محمد بن حسن قزوینی: ایشان آثار متعددی از منقول و معقول و ریاضی مثل لسان الخواص، رسالة القبلة، رساله شیر و شکر، رسالة المقادیر، رسالة التهجد، ضیافة الاخوان، کحل الابصار و مانند آن دارد.[18] وی شاعر ماهری بوده و دیوان شعری نیز دارد. او در سال (1096 قمری) وفات کرد.[19]
علی اصغر ابن المولى محمّد یوسف قزوینى: صاحب امل الآمل در ترجمه ایشان وی را با القابی چون: عالمٌ فاضلٌ ماهرٌ صالحٌ یاد کرده و او را از شاگردان ملا خلیل قزوینی و برادرش محمدباقر و رضی الدین محمد معرفی نموده است. سفینة النجاة، رموز التفاسیر الواقعة فی الکتب الاربعة و غیرها، حواشی دقیق بر حاشیه عدة الاصول شیخ طوسی نوشته ملا خلیل قزوینی، فهرست اشعار مغنی اللبیب و المقالات الخمس در موضوع مراسمات، اعمال و غیره از جمله آثار اوست.[20]
محمد مؤمن بن محمد زمان الطالقانی: طالقانی الاصل و قزوینی المسکن بوده است. به نقل از صاحب ریاض العلما در امل الآمل از وی با علم و فضیلت و تحقیق یاد شده است. او دارای آثار ذیل است: حاشیه هائی بر مغنی اللبیب، رسالة فی اکل آدم من الشجرة و تفسیر سورة الملک که به پادشاه زمان خود اهدا نمود. ایشان همانند استاد خویش یکی از تحریم کنندگان نماز جمعه در زمان غیبت به شمار می رود.[21]
حاج بابا بن محمدصالح قزوینی: دانشمندی متکلم و فاضل بود که معاصر صاحب ریاض بوده است.[22]
علامه ملا محمدباقر مجلسی.[23]
امیر معصوم قزوینی.[24]
محمدصالح قزوینی معروف به روغنی.[25]
میرزا محمد تبریزی معروف به مجذوب.[26]
محمدکاظم طالقانی.[27]
10 ـ محمدیوسف بن بهلوان صفر قزوینی که ساکن اصفهان بوده و در امل الآمل از وی به عنوان عالم فاضل معاصر یاد شده است. او در مدارس قزوین مشغول تدریس بوده و آداب الحج، کیفیة وضع مسجد الحرام مبسوط و وجیزة فی مناسک الحج از آثار اوست.[28]
11 ـ محمدباقر بن الغازی:[29] که وی، برادر ملا خلیل بوده است. و در امل الآمل از وی با نهایت عظمت یاد شده است. آثاری به ایشان نسبت داده شده است. او هر کجا که ملا خلیل اقامه ی نماز می کرد، حاضر می شد و به وی اقتدا می کرد و در هر مدرسه ای که برادرش کرسی تدریس داشت، از مجلس درس وی بهره مند می شد.[30] او کتابی با عنوان اختصار من لا یحضره الفقیه دارد که در آن به ذکر احادیث غریبه اکتفا شده است.[31]
محمّد مهدى ابن المولى على اصغر القزوینى که شرحی بر کتاب المجمل (الجمل) فى النحو ملا خلیل نگاشته است.[32]
ابوذر بن خلیل فرزند ملا خلیل که وی نیز در زمان حیات پدرش به سال (1084 قمری) از دنیا رفت.[33]
سلمان بن خلیل[34] فرزند ملا خلیل صاحب مناسک الحج که به اسم شاه سلیمان صفوی نوشته شده است.
احمد بن خلیل فرزند ملا خلیل که در زمان حیات پدر به سال (1083 قمری) وفات کرد. در ریاض العلما به یک اثر از ایشان که حاشیه هائی بر حاشیه عدة الاصول پدرش (ملا خلیل قزوینی) می باشد، اشاره شده است.[35]
رفیع الدین محمّد بن فتح الله واعظ قزوینی.[36] وی از واعظان و عالمان مذهبی سده ی یازدهم است که دانش های دینی را در محضر ملا خلیل غازی قزوینی متکلم و فقیه و محدث فرا گرفت . مهم ترین اثر او به فارسی ابواب الجنان است. بسیاری از قطعه هایش تاریخ دار و مربوط به حوادث میان سال های هزار و سی و سال هزار و هشتاد و هشت است که پر از نکته های اخلاقی و پند و موعظه است . شعر او متوسط و بعضی از بیت هایش در سطح نازل است ، با این حال بیت های قابل انتخاب، کم ندارد.[37]
محمّدمحسن بن نظام الدین قرشى ساوجى.[38]
محمّدباقر بن الحافظ کیجى بیک التبریزى.[39]
فضائل اخلاقی
ـ حمایت از رعیت
روزی در کوچه های قزوین، یکی از نوکران اهل دیوان، ملا خلیل را ملاقات کرد در حالی که حواله ی جوی به بعضی از اهل رعیت، در دست داشت. نوشته را به مرحوم ملا خلیل داد که بخواند تا بشناسد به اسم کیست تا برود و جو را از او بگیرد. ملا خلیل فرمود: این حواله به اسم من است و او را به منزل خود برد و آن جو را به طوع و رغبت به او داد و اجازه نداد که از آن رعیت بیچاره به سختی بگیرد. چون شب داخل شد و آن جو را در توبره ی اسبان ریختند، دیدند اسبان دهان بر آن نمی گذارند، تعجب کردند. به سلطان عرضه داشتند. پس از تحقیق امر، چون ملا خلیل را شناخت، در اکرام او افزود.[40]
ـ یا محسن قد اتاک المسیء
از مکارم اخلاقی او چنین حکایت شده که در مسئله ای ما بین او و ملاّ محسن فیض کاشانی مناظره ای طولانی واقع شد. او بر کلام خود مصر بود. در قزوین، به اشتباهش پی برد. پیاده از قزوین به کاشان حرکت فرمود تا اعتراف به تقصیر خود کند و از مرحوم فیض اعتذار جوید. وقتی به در خانه ملاّ محسن رسید، صدا بلند کرد: «یا محسن! قد اتاک المسیء». مرحوم فیض صدای او را شناخت. بیرون آمد و دست بر گردن او انداخت و با هم معاطفتی کردند. بعد از ساعتی دیگر ملا خلیل به قزوین حرکت کرد. هر چه ملا محسن اصرار کرد که مقداری توقف کند، قبول نکرد، حذراً عن تخلّل شائبة فی اخلاصه.[41]
آثار علمى
اوّلین گزارش تفصیلى از آثار ملا خلیل را، افندى در ریاض العلماء درج کرده است. آثار شناخته شده از ملاخلیل عبارت است از:
1 ـ الشافى فى شرح الکافى[42] (به عربى). شرح مزجى مفصّلى است بر کتاب کافى ثقة الاسلام محمّد بن یعقوب کلینى که به دستور خلیفه سلطان حسین مرعشى (م 1064قمری) ـ همدرس ملا خلیل ـ نوشته است.
او تنها اصول کافى و کتاب الطهاره از فروع کافى را تا باب حیض شرح کرده است و موفق به اتمام آن نشده است.
شرح کتاب التوحید را در آخر ماه ذی الحجه 1057 قمری در مکه به پایان رسانده است. در فهرستگان نسخه هاى خطى حدیث شیعه، تعداد 46 نسخه از این شرح معرفى شده است.[43]
2 ـ صافى در شرح کافى (به فارسى). مؤلّف در سال هزار و شصت و چهار قمری در محلّه ی دیلمیه قزوین آن را به نام شاه عباس صفوى ـ که در همین محله ی قزوین اقامت گزیده بود ـ شروع کرده است. او این شرح را همانند مرحوم کلینی به مدت بیست سال مشغول بود و در 1084 قمری به پایان رساند.[44]
3 ـ المجمل (الجمل) فى النحو. این کتاب را ملا خلیل در علم نحو نوشته است. درباره ی نام این کتاب اختلاف وجود دارد. از این اثر در معجم مؤلفی الشیعه و جامع الرواة نامی برده نشده و در الفوائد الرضویه از آن به مجمل در نحو تعبیر شده و در راهنمای دانشوران این اثر جمل در نحو نامیده شده است. در ریاض و أمل الآمل نام آن المجمل نقل شده، ولى در روضات الجنّات نام آن را الجمل[45] ذکر کرده و چنین نوشته است: «گمان من آن است که در نسبت این کتاب به ملا خلیل قزوینی اشتباه شده است. در حقیقت، کتاب حاضر، متعلق به خلیل بن احمد عروضی است».[46]
بر این کتاب، محمّدمهدى ابن المولى على اصغر القزوینى ـ شاگرد ملا خلیل ـ شرحى نوشته است.[47]
4 ـ حاشیه ی شرح شمسیه. اصل کتاب شمسیه تألیف نجم الدین عمر کاتبى قزوینى (م 675 قمری) و شرح آن، تألیف قطب الدین محمّد رازى (م 766 قمری) است. ملا خلیل بر مبحث قضایا از این شرح، حاشیه نوشته است.[48]
در الذریعه عنوان شده که نسخه اى از این حاشیه در قم نزد آیت اللّه مرعشى موجود است.[49]
5 ـ شرح (حاشیه) عدّة الاُصول. کتاب عدّة الاُصول، تألیف شیخ الطائفه محمّد بن جعفر طوسى (م 460 قمری) در دو بخش اصول دین و اصول فقه، نوشته شده است.
ملا خلیل بر هر دوبخشِ این کتاب حاشیه نوشته است. افندى متذکر شده که ملا خلیل در این حاشیه، مسائل متعدد جدیدى را در اصول و فروع دین مطرح کرده و اقوال عجیبى را طرح کرده است.[50]
این حاشیه با تحقیق محمّد مهدى نجف، از سوى مؤسّسه ی آل البیت به همراه عدّة الاُصول چاپ شده است.[51]
6 ـ حاشیه ی مجمع البیان. مجمع البیان در تفسیر قرآن کریم، تألیفِ ابو على فضل بن حسن بن فضل طبرسى (م 548 قمری) است. صاحب امل الامل در این باره می نویسد: «من ملا خلیل را در اولین باری که به حج مشرف شده بودم (به سال 1057 هجری قمری) در مکه دیدم که مجاور آن جا شده بود و مشغول به تألیف حاشیه مجمع البیان بود. ظاهراً مدت دو سال مجاور حرم امن الهی بوده است».[52]
7 ـ رسالة فی حرمة شرب التتن.[53] حجت الاسلام شفتى اصفهانى گوید: «مرحوم حاج ملا خلیل استعمال دخانیات را حرام مى دانست و رساله اى در این خصوص تصنیف کرد.».
8 ـ رسالة فی صلاة الجمعة با عنوان جاء الحق فی صلاة الجمعه.[54] صاحب ریاض متذکر شده که ملا خلیل مطالب این رساله را ابتدا در شرح فارسى خود بر کافى آورده بود و بعد به صورت رساله ی مستقلّى در آورد. ملا محمّدطاهر قمّى در ردّ آن، رسالهاى تألیف کرد. سپس رساله متوسط دیگری در این مورد به زبان فارسی نوشت و در انکار نماز جمعه مبالغه نمود. پس از آن برای سومین مرتبه، رساله ای در این باب تالیف نمود و در آن منصفانه سخن گفت. مثل کلام او در باب عدم فاسق بودن اقامه کننده نماز جمعه، زمانی که از اخبار و روایات وجوب یا استحباب آن را دریابد.[55]
9 ـ رموز التفاسیر الواقعة فی الکافی و الروضة[56] ملا خلیل در این اثر، آدرس احادیثى را که در کتاب کافى در تفسیر آیات شده، نقل کرده، و با قرار دادن رموزى براى کتاب و باب هاى کافى، موضع آن ها را مشخّص کرده است.
10 ـ الأسئلة الخلیلیة؛[57]
11 ـ تفسیر سورة الفاتحة؛
12 ـ رسالة أقوال الأئمّة؛
13 ـ رسالة فی الأمر بین الأمرین؛
14 ـ شرح الصحیفة؛
15 ـ فهرست الکافی؛
16 ـ اجوبه مسائل محمّد مؤمن؛
17 ـ تعلیقة على التوحید؛
18 ـ حاشیة الکافی؛
19 ـ شرح کتاب زکات،[58]
20 ـ رساله قمّیه[59] (به فارسى)؛
21 ـ رساله نجفیه[60] (به فارسى).
نگاهی به رساله ی نجفیه
الرسالة النجفیه از تألیفات ملا خلیل قزوینی است. در الذریعه به نام های مختلفی مانند المسائل النجفیه[61] و النجفیه[62] و الرسالة النجفیة[63] معرّفی شده است. تألیف آن در ربیع الأول 1080 قمری، بوده است.
این رساله در پاسخ به سؤالات عدّه ای از علمای نجف مثل نجف قلی بیک الخصی،[64] نگاشته شده است. علمای نجف پس از مطالعه شرح کافی ملا خلیل قزوینی، درباره ی برخی از مطالب طرح شده در آن شرح، سؤالاتی را تنظیم کرده و برای ملا خلیل به قزوین فرستادند و او در پاسخ به سؤالات، این رساله را با عناوین کلام سائل ـ کلام مجیب سامان داد و به نجف فرستاد.
بیش تر مباحث این رساله، کلامی است و در آن درباره ی مسائلی مانند تخلّف معلول از علّت تامّه، قدرت الهی، روح و نفس ناطقه، عالم علوی، و... بحث شده است.
ملا خلیل، مشی اخباری گری داشت و به شدّت با فلسفه و عرفان، مخالف بود. در این رساله نیز حملات تندی به دیدگاه فلاسفه می کند. برای آشنایی با نظریات فلاسفه درباره ی موارد مطرح شده در این رساله، می توان به شرح أصول الکافی ملاّ صدرا مراجعه کرد.[65]
نظریه های منحصر به فرد علمی
ـ ثبوت معدومات
از جمله نظرهای خاصّ علمی ایشان، اعتقاد وی به ثبوت معدومات است و این که عمل به علم در فروعات شریعت، مخصوص به این زمان می باشد.[66]
ترجیح بلا مرجّح جائز است!
شکل اوّل منطقی نتیجه نمی دهد!
صاحب تذکرة العلماء در حالات ملا خلیل می نویسد: دو مسئله از نظریات منحصر به فرد علمی او بود: یکی این که ترجیح بلا مرجّح جائز است و دوم این که شکل اوّل، نتیجه نمی دهد؛ زیرا، مستلزم دور است، به جهت این که فهم صغری و کبری موقوف است به معرفت نتیجه و فهم نتیجه موقوف است بر معرفت صغرا و کبرا. چون دور باطل است، پس استدلال به شکل اوّل باطل خواهد بود.
وقتی این دو مسئله اشتهار یافت، خبر به علمای اصفهان رسید. این موضوع در ایام مرحوم آقا حسین خوانساری بود. پس آقا حسین و علمای دیگر در این باب بر او انکار کردند. چون انکار و تشنیع ایشان به گوش ملا خلیل رسید، روانه ی اصفهان شد که با ایشان مجادله کند.
وقتی وارد منزل آقا حسین شد، ایشان در اندرون خانه تشریف داشتند. میرزای شیروانی در بیرون بود. از او جویا شد که شما از کجا و برای چه می آیید؟ آخوند ملا خلیل در جواب گفت: «من ملا خلیلم و شنیدم که آقا حسین در این دو مسئله بر من ردّ دارد. آمده ام که جواب او را گفته باشم.». میرزای شیروانی گفت که شما بگویید: چرا صغرا و کبرا مستلزم نتیجه نیستند؟ آخوند تقریر دلیل خود کرد. میرزای شیروانی در جواب گفت: «همین دلیل تو مُشتمل بر صغرا و کبرا و نتیجه است، و تو، صغرا و کبرا را مستلزم نتیجه نمی دانی. پس دلیل تو، به مذهب تو، فاسد است.
ملا خلیل، آقا حسین را ندیده بلافاصله برخاست و به قزوین مراجعت کرد.[67]
تحریم شُرب توتون و ارسال رساله ی آن به علاّمه مجلسی
ملا خلیل از جمله علمایی بود که شرب توتون را حرام می دانست. در این زمینه رساله ای جامع تألیف کرد و آن را به صورتی زیبا و ظریف مجلّد کرد و به محضر علاّمه مجلسی در اصفهان فرستاد.[68] علامه که پس از مطالعه، دلایل او را کافی ندانست، آن را پر از تنباکو کرد و به حضور ملا خلیل، عودت داد.[69]
تحریم نماز جمعه
یکی دیگر از فتاوای مشهور ملا خلیل قزوینی، تحریم نماز جمعه و اقامه ی آن در زمان غیبت امام معصوم است. در این زمینه نیز رساله ای فارسی در ضمن تعلیقات خود بر کتاب کافی نوشته است. به دنبال آن، فاضل قمی (محمّد طاهر قمی) از معاصران وی، در ردّ نظر ملا خلیل، رساله ای جداگانه در واجب عینی بودن نماز جمعه نوشت. دوباره ملا خلیل رساله ای در انکار شدید نظریه ی فاضل قمی تحریر کرد، در حالی که طریقه ی وسط را در آن مسلک خویش قرار داده بود. پس از مدّتی در رساله ی سوم خود طریق انصاف را برگزید و در آن حکم به معذوریت کسانی که از اخبار، وجوب یا استحباب نماز جمعه را استنباط کرده اند، نمود و ضمن آن بیان کرد که وی قائل به فسق اقامه کنندگان نماز جمعه در زمان غیبت امام معصوم،علیه السلام، به طور مطلق نیست. منشأ این اختلاف نظر بین دو شخصیت (ملا خلیل و محمد طاهر قمی) هم همین تردیدات بوده است.[70]
البتّه صاحب طبقات اعلام الشیعه در توجیه تحریم نماز جمعه از سوی ملا خلیل قزوینی می گوید: «و تحریم جمعه که منتهی به عزل (ملا خلیل قزوینی از تولیت آستان حضرت عبدالعظیم حسنی) شد و همچنین تألیفات اصولی و فلسفی وی، ما را بر آن می دارد که در تظاهر او به اخباریت شک کنیم که شاید این امر به جهت تقیه (از حکام طهران و قزوین) و مماشات با حکومت بود؛ چرا که حاکمان آن زمان، در تعارض با فلاسفه و حریت اجتهاد بودند.[71]
منصب دینی و سفرها
ـ تولیت آستانه حضرت عبدالعظیم حسنى (ع)
ملا خلیل در سنّ بیست و هفت سالگى به سِمَت مدرّسى آستانه حضرت عبدالعظیم حسنى،علیه السلام، و تولیت اوقاف آن آستانه، از سوى همدرس خود خلیفه سلطان ـ که به وزارت شاه عباس نائل شده بود ـ منصوب گردید، ولى پس از مدتى از آن سمت بر کنار گردیده و ملا نظام الدین قرشى ساوجى (متوفای حدود 1040قمری) به جاى وى منصوب گردید.[72]
ـ مهاجرت به مکه
به جهت تحریم اقامه ی نماز جمعه و انکار و نهی مجدانه از برگزاری آن در عصر غیبت امام زمان،علیه السلام، وی از تولیت آستانه ی حضرت عبدالعظیم،علیه السلام، عزل شده، راهى مکّه مکرّمه شد. چند سالى مقیم آن بلده طیبه گردید، ولى زندگیش در آن جا نیز متلاطم بود. در کتاب هاى تذکره، مناظرات گوناگونى نقل شده که بین ملا خلیل و عالمان شیعه و سنى در مسائل مختلف رخ داده است. شیخ حرّ عاملى نقل مى کند اولین بار که به مکه مشرف شده، ملا خلیل را ملاقات کرد که مشغول حاشیه نوشتن بر مجمع البیان بوده است.[73]
ـ بازگشت به قزوین
ایشان پس از اقامت چند ساله در مکه، به قزوین بازگشت و تا آخر عمر در این شهر مشغول تدریس و تصنیف بود. وى در آخر عمر نابینا مى گردد و در سن 88 سالگى دار فانى را وداع مى کند. از آثار باقى مانده از ملا خلیل در قزوین، مدرسه اى در محلّه ی آخوند قزوین، معروف به مدرسه ی آخوند یا مدرسه ی خلیلا است.[74]
ارتباط با حاکمان وقت
ملا خلیل قزوینی در نزد پادشاهان صفوی، امیران، وزیران و سائر مردم از جایگاه والائی برخوردار بود. ابتدا در زمان وزیر پادشاه زمان خود در حالی که کمتر از 30 سال داشت، تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) و تدریس در آنجا به ایشان واگذار شد. سپس به عللی که ذیلا ذکر می گردد ایشان پس از مدتی از این سمت معزول گردید و سمت تدریس در آنجا نیز به شاگرد شیخ بهائی یعنی نظام الدین محول شد. وی سپس به مکه مسافرت نموده و در آنجا مشغول نوشتن حاشیه مجمع البیان گردید. پس از مراجعت از مکه ساکن قزوین گشت.
میان او و حاکمان و قزوین مسائلی بود که باعث عزل وی از تولیت آستان مقدس شاه عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) گردید. از جمله علل برکناری او از این سمت می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1 - وی از تحریم کنندگان و نهی کنندگان و منکران اقامه نماز جمعه در زمان غیبت بود.
2 - ایشان از افراد اخباری بود که به شدت منکر اجتهاد بود.
3 - او از کسانی بود که به شدت از روش تصوف و حکمت دوری کرده و بر آنها انکار می نمود و همچنین منکر اقوال منجمین و اطباء عصر خویش بود.[75]
از منظر عالمان بزرگ
صاحب جامع الرواة از ملا خلیل با عبارات ذیل نام می برد:
«خلیل بن الغازی القزوینی الملقب ببرهان العلماء، جلیل القدر، عظیم الشأن رفیع المنزلة، من وجوه هذا الطایفة و ثقاتها و اثباتها و اعیانها امره فی الجلاله و عظم الشأن و سموّ الرتبة و الثقة و العدالة و الامانة اشهر من ان یذکر و فوق ما یحوم العبارة و کان اخباریاً عالماً بالعلوم العقلیة و النقلیة»[76]
همتای ملا خلیل قزوینی، جناب شیخ حر عاملی در امل الآمل در مورد این شخصیت چنین می فرماید: «ملاخلیل فاضلی است عالم، علامه حکیم، متکلمی مدقق، فقیهی محدث و ثقه، جامع فضائل که در فنون معموله به عصر خویش ماهر است. او از معاصران ما است که مدت ها در مکه ی معظمه اقامت فرمود و بر تفسیر مجمع البیان حاشیه زد.». صاحب اَمل اضافه می کند، ملا خلیل عالمی دقیق النظر و هوشیار و نیکو تقریر و با فهم و از دانشمندان بزرگ عصر ما به شمار می آید».[77]
صاحب راهنمای دانشوران هم از او به عنوان «در شمار فقیهان و متکلمان امامیه» نام می برد.[78]
شیخ عباس قمی نیز از ملا خلیل قزوینی با عبارات ذیل تعبیر می آورد:
«المولی الجلیل، العالم الفاضل، العلامة، الحکیم، المتکلم المحقق، المدقق الفقیه، المحدث الثقه، جامع الفضائل، معاصر صاحب امل الامل و صاحب تألیفات نافعه»[79]
در ریاض العلماء نیز وصف او چنین آمده است:
«وکان رحمه الله، دقیق النظر، قوی الفکر، حسن التقریر، جید التحبیر، من اجلّ مشاهیر علماء عصرنا، و اکمل نحاریر فضلاء دهرنا»
صاحب سلافة العصر نیز در وصف او بسیار ثناء گفته و وی را ستوده و به بعضی از تألیفات ملا خلیل اشاره کرده است.[80]
درگذشت و آرامگاه
دانشمند و فقیه و مفسر مشهور دوره ی صفویه ملا خلیل بن غازی قزوینی در سال 1089 قمری در قزوین وفات کرد[81] و بنا به وصیتش در محل تدریس خود در مدرسه ای که به نام ایشان (مدرسه خلیلا) مشهور است، مدفون گردید. در همین سال ملا رفیع الدین محمّد بن فتح الله واعظ قزوینی ـ معروف به ملا رفیعا و شاگرد ملا خلیل ـ نیز وفات کرد.[82]
مقبره سه فرزند وی سلمان و احمد و ابوذر در جوار مدرسه وی قرار دارد. بنای باقی مانده از مدرسه ی پرشکوه وی که روزگاری محل حضور دانشمندانی نامی مانند فیض کاشانی و شیخ حر عاملی و ملا رفیعای واعظ و آقا رضی و … بود، هم اکنون در اختیار بنیاد ایران شناسی شعبه استان قزوین است.
آرامگاه وی در یکی از کوچه های میدان محله ی آخوند قرار دارد که دارای دری بزرگ و حیاطی نه چندان بزرگ با دیوار آجری است. در انتهای جنوبی حیاط، چند مزار دیده می شود که یکی از آن ها آرامگاه مرحوم ملا خلیلا و سه قبر دیگر، از آنِ فرزندان آن مرحوم به نام های سلمان و احمد و ابوذر است. این محوطه در سابق، مدرسه و جایگاه تدریس مرحوم ملا خلیلا بوده است. [83]
فرزندان
آن طوری که از روایات استفاده می گردد، فرزندان صالح، الباقیات الصالحات انسان هستند. در منابع رجالی از سه فرزند صالح ایشان که اهل علم بوده اند، نام برده شده است:
ملا سلمان بن خلیل قزوینى صاحب مناسک الحج که به اسم شاه سلیمان صفوی آن را نوشت.[84]
احمد بن خلیل که در زمان پدر دار فانی را وداع گفت.[85]
ابوذر بن خلیل. وی نیز در زمان حیات پدرش از دنیا رفت.[86]
[1]. رسالهی امام هادی(ع) در جبر و تفویض همان است که علامه مجلسی در باب دوم جلد سوم بحارالانوار ایراد فرموده است. حدیث عمران صابی در مجلّد توحید بحار آمده است. (به نقل از الفوائد الرضویه جلد اول، ص 299)
[2]. الفوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، جلد اوّل، صص 298 – 299، قم، مؤسّسهی بوستان کتاب، 1385.
[3]. غازی، بر وزن راضی به معنای جنگجو است.
[4]. لغتنامه دهخدا.
[5]. امل الآمل، شیخ محمد بن الحسن (حر عاملی)، قم، دارالکتاب الاسلامی، 1362 شمسی، ج 2،
ص 112.
[6]. ریاض العلما، ج 2، ص 266.
[7]. همان، ص 262.
[8]. جامع الرواة، ج 1، ص 298.
[9]. برگى از تاریخ قزوین، حسین مدرسى طباطبایى، ص 206 (پاورقى).
[10]. الذریعة، ج 22، ص 351.
[11]. ریاض العلماء، ج 2، ص 262.
[12]. جامع الرواة، ج 1، صص 298 – 299.
[13]. رک: خبرنامهی کنگره. شمارهی چهارم، بهار 1388شمسی. مقالهی کافی پژوهان. نوشتهی محمد قنبری.
[14]. وى منسوب به رُنان از قرای اصفهان است. ر.ک: مراصد الاطّلاع على أسماء الأمکنة والبقاع، ج 2، ص 635؛ معجم البلدان، ج 3، ص 73. جمعى از محدّثان قرن ششم و هفتم، منسوب به این منطقه هستند. لازم به ذکر است که به نقل از استاد محترم جناب حجت الاسلام والمسلمین محمد جعفر طبسی «زید عزه»، در تعلیقه امل الآمل مرحوم افندی، چنین آمده است: «قرا علی المولی الحاج محمود الزّمانی» که حقیر (نویسنده) نیز مراجعه کرده و چنان یافتم و جهت رعایت امانت عیناَ آوردم.
[15]. روضات الجنّات، محمدباقر موسوی خوانساری، جلد 3، ص 269، قم، انتشارات اسماعیلیان.
[16]. ریاض العلماء، ج 2، ص 266.
[17]. در بیان بعضی از شاگردان ملا خلیل قزوینی از مقالهی کافی پژوهان جناب آقای محمد قنبری که در خبرنامهی کنگره – شمارهی چهارم، بهار 1388شمسی چاپ شده، استفاده گردید که بدین طریق از ایشان قدردانی می گردد.
[18]. ریاض العلماء، ج 2، ص 263؛ امل الآمل، ج 2، ص 260 و زندگی دانشمندان (قصص العلماء)، میرزا محمد تنکابنی، ص 245، قم، موسسهی فرهنگی انتشاراتی حضور، چاپ اول، 1380.
[19]. تکمله امل الآمل، سید حسن صدر، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، چاپ اول، 1410 قمری، ص 261.
[20]. امل الآمل، ج 2، صص 176. 177.
[21]. ریاض العلما، ج2، ص 263.
[22]. ریاض العلما، ج 2، ص 263؛ همان، ج 1، ص 94.
[23]. بحارالانوار. مقدمه جلد 0. ص 52. رک: گلشن ابرار، ج 1، ص 249.
[24]. ریاض العلما، ج 2، ص 263.
[25]. همان.
[26]. همان.
[27]. همان.
[28]. همان، صص 263. 264.
[29]. همان، ص 263.
[30]. امل الآمل، ج 2، ص 248.
[31]. تکمله امل الآمل، سید حسن صدر، ص 248.
[32]. الذریعة، ج 5، ص 142؛ ج 20، ص 142.
[33]. روضات الجنات، جلد 3، صص 273. 72؛ ریاض العلما، ج2، ص 264.
[34]. روضات الجنات، جلد 3، ص 273.
[35]. ریاض العلما، ج2، ص 264.
[36]. رک: مقالهی آثار فارسی عالمان شیعی در عصر صفویان (به روایت کتاب تاریخ ادبیات ایران) نوشتهی محمد باغستانی کوزهگر.
[37]. همان.
[38]. همان. در مقالهای با نام کتابشناسی امام حسین(ع) نوشتهی محمد علی خلیلی، یک اثر از ایشان به این صورت معرفی شده است: الحدیدةالحسینیة فىقطعلساناعوانالامویة، ملا صالح بن ملا محمّدحسن بن نظامالدین قرشى ساوجى، عربى، نثر، امام حسین ع
(با استفاده از کتابخانهی سایت تبیان)
[39]. همان، در مورد حالات ایشان در تراجم الرجال نوشتهی سید احمد حسینی، جلد 2، ص593 چنین آمده است: «المولى محمد باقر التبریزی(ق 11 ق 11) محمد باقر بن الحافظ کیجى بیک التبریزی عالم له ید طولی فی العلوم العقلیة بالاضافة إلى إطلاعه بالعلوم النقلیة، من ّ تلامذة المولى خلیل القزوینی، فهو من إعلام أواخر القرن الحادیعشر و لعله بقی إلى أوائل القرن الثانیعشر. له "الجبر و الاختیار"»
[40]. الفوائد الرضویه، همان، ص 296.
[41]. همان، صص 297 – 296.
[42]. الذریعه، ج 13، ص 5؛ ج 14، ص 27؛ التراث العربى، ج 3، ص 223.
[43]. فهرستگان نسخههاى خطى حدیث وعلوم حدیث شیعه، ج 4، ص 163 ـ 168.
[44]. الذریعة، ج 6، ص 145؛ و ج 15، ص 6.
[45]. الذریعة، ج 5، ص 142؛ و ج 20، ص 142.
[46]. روضات الجنات، همان، ص 269.
[47]. الذریعة، ج 13، ص 177.
[48]. الذریعة، ج 6، ص 35.
[49]. همان.
[50]. ریاض العلماء، ج2، ص 265.
[51]. کتابشناسى اصول فقه، مهدى مهریزى، ص 84.
[52]. امل الآمل، ج 2، ص 112.
[53]. الذریعه، ج 11، ص 173.
[54]. معجم مولفی الشیعه، علی فاضل قائینی نجفی؛ ص 313، بی جا، نشر وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1405 هجری قمری.
[55]. ریاض العلماء، ج2، ص 266.
[56]. الذریعه، ج 11، ص 251 رقم 1538؛ الفوائد الرضویه، جلد 1، ص 295.
[57]. معجم مولفی الشیعه، علی فاضل قائینی نجفی؛ ص 313، بی جا، نشر وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1405 هجری قمری.
[58]. زندگی دانشمندان (قصص العلماء)، میرزا محمد تنکابنی، ص 245، قم، موسسهی فرهنگی انتشاراتی حضور، چاپ اول، 1380.
[59]. الذریعه، ج 5، ص 230 با عنوان جوابات المسائل القمیة؛ و ج 11، ص 222 با عنوان الرسالة القمیة؛ و ج 17، ص 171 القمیة؛ و ج 20، ص 363 با عنوان المسائل القمیة.
[60]. کشف الحجب والاستار، سید اعجاز حسین، ص 577؛ الذریعه، ج 11، ص 228 با عنوان الرسالة النجفیة؛ و ج 20، ص 371 با عنوان المسائل النجفیة.
[61]. الذریعه، ج 20، ص 371.
[62]. الذریعه، ج 24، ص 68.
[63]. الذریعه، ج 11، ص 228.
[64]. ریاض العلماء، ج2، ص 266.
[65]. مجلهی علوم حدیث، شماره 19، مقاله رساله نجفیه، نوشته آقای مسعود طبرسی.
[66]. روضات الجنّات، جلد 3، ص 270.
[67]. تذکرة العلماء، محمد بن سلیمان تنکابن، صصص 89 – 90، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اوّل، 1372.
[68]. روضات الجنّات، همان، ص 271.
[69]. الفوائد الرضویه، جلد 1، 297.
[70]. روضات الجنّات، همان، صص 271 – 270.
[71]. طبقات اعلام الشیعه، (قرن 11قمری)، ص 204.
[72]. طبقات أعلام الشیعة (قرن 11قمری)، ص 204.
[73]. امل الآمل، ج 2، ص 112.
[74]. دایرة المعارف تشیع، ج 7، ص 248.
[75]. ریاض العلما، ج 2، ص 261.
[76]. جامع الرواة، محمّد بن علی اردبیلی، قم، انتشارات کتابخانهی آیتالله مرعشی، 1403 قمری، جلد 1، ص 298.
[77]. امل الآمل، ج 2، ص 112 و طبقات اعلام الشیعه، همان، ص 201.
[78]. راهنمای دانشوران همان، ص 73.
[79]. الفوائد الرضویه، همان، ص 295.
[80]. روضات الجنات، همان، ص 269.
[81]. الفوائد الرضویه، جلد 1، ص 295.
[82]. ریاض العلما، ج 2، ص 262.
[83]. رک: سایت مرکز گردشگری علمی – فرهنگی دانشجویان ایران
[84]. زندگی دانشمندان (قصص العلماء)، میرزا محمد تنکابنی، ص 245، قم، موسسهی فرهنگی انتشاراتی حضور، چاپ اول، 1380.
[85]. روضات الجنات، جلد 3، صص 273. 272.
[86]. همان.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه