كلمات كليدي : بزهكاري، جرم، نوجوانان و جوانان، عوامل محيطي، عوامل اجتماعي، پيشگيري رشدمدار و موضعي
نویسنده : فاطمه كاظمي آراني
از واژه لاتینی Delinquency در معنای خطا کردن گرفته شده است. بزهکاری وضع یا حالتی است که شخص تخطی کننده از الزامات قانونی، خود را با آن مواجه مییابد. در این صورت ارتکاب جنایت و یا جرم، موجب اِسناد مسئولیت به مجرم شده و متعاقب آن با مجازاتهایی روبهرو میشود.
اصطلاح بزهکاری را میتوان به هنگام مشخص ساختن تمامی صور تخطی از قانون و همچنین امور جنایی نظیر دزدیها، تقلبها، جرایم، سؤاستفادههای مالی و... که در کشوری یا منطقهای و یا دورانی خاص واقع میشود، به کار برد. بنابراین اگر رفتاری با انتظارات مشترک اعضای جامعه و یا یک گروه یا سازمان اجتماعی سازگار نباشد و بیشتر افراد آن را ناپسند و یا نادرست قلمداد کنند، کجروی اجتماعی تلقی میشود و فرد تخطیکننده بزهکار است.
سازمان یا هر جامعهای از اعضای خود انتظار دارد که از ارزشها و هنجارهای خود تبعیت کنند. افرادی که همساز و هماهنگ با ارزشهای جامعه باشند همنوا و سازگار و افرادی که برخلاف هنجارهای اجتماعی رفتار کنند ناهمنوا، ناسازگار و یا بزهکار هستند. کسانی که رفتار انحرافی و ناهنجاری آنها دائمی باشد و گذرا نباشد منحرف خوانده میشوند.
برخی ویژگیهای شخصیتی افراد بزهکار عبارتند از بیقاعدگی ارتباط بین فرد و جامعه و ارتکاب رفتارهای ناهنجار و خلاف مقررات اجتماعی. افراد بزهکار نسبت به ارزش و هنجارها و مقررات اجتماعی بیتفاوت هستند یا کمتر آنها را رعایت میکنند. برخی دیگر از مشخصههای بارز این افراد، خود محوری، پرخاشگری، فریبندگی ظاهری و عدم احساس مسئولیت میباشد. بعضی از آنان در پوشش و سبک و شکل ظاهری خویش به ویژه در شیوه لباس پوشیدن، آرایش مو و صورت به گونهای خلاف قاعده و سبک مرسوم سایر افراد اجتماع عمل میکنند تا جلب توجّه نمایند. بسیاری از آنان به دلیل سرکوب خواسته و ارضای تمایلات درونی از کانون خانواده بیزار شده و به رفتارهای ناهنجاری نظیر فرار از خانه، ترک تحصیل، سرقت و اعتیاد گرایش پیدا میکنند. عدهای دیگر به دلیل شخصیت برون گرایانه دوست دارند در انواع جشنها و به اصطلاح پارتیها شرکت نموده و برای لذت جویی دست به اعمال خلافی بزنند تا جلوی دیگران خودنمایی کنند؛ همچون رقص یا استفاده از مشروبات الکلی در مجالس.
گروهی از بزهکاران نیز مشخصه بارزشان پرجوش و خروشی و بیان اغراقآمیز، روابط هیجانی بین فردی، نگرش خود مدارانه و... است. این افراد برای اینکه خودی نشان دهند به هر تجربهای، حتی اگر برای آنان گران تمام شود، مبادرت میورزند. تنوع طلبی، ماجراجویی، خودباختگی احساسی و غلبه کنشهای احساسی بر کنشهای عقلانی از جمله مشکلات رفتاری است که این دسته افراد را به سوی موقعیت خطرزا و ارتکاب اعمال بزهکارانه رهنمون میکند.
در شناخت علل و عوامل بزهکاری دیدگاههای بسیاری پدید آمدند که به طور کلی سه رویکرد در خور توجه است:
1- رویکرد زیستی Biological approuch
به زعم بعضی نظیر لومبروزو، بزهکاری از عوامل ارثی منشأ میگیرد، آسیبهای مغزی، نارسایی غدهها، عدم توازن کروموزمها یا ساخت ناموزون بدنی علل آنند.
2- رویکرد روانشناختی Psiychologicul approach
نارساییهای نظریه زیستی در تبیین بزهکاری به پیدایش نظریههای روانشناختی انجامید، در این رویکرد در شناخت انواع بزهکاری، ناسازگاری شخصیت، انواع عقدهها و... عنوان شد این رهیافت با روانپزشکی و روانشناسی بالینی در ارتباط است.
3- رویکرد جامعه شناختیSocioloygical
بسیاری بزهکاری را معلول نظام اجتماعی پیرامون میدانند، از این رو فقر، فرصتهای مسدود شده (Blocked apportunities)، خردهفرهنگهای مشوق بزهکاری که جوان در آن جای یافته و... را عامل اصلی در تبیین آن میدانند. در این دیدگاه حتی عوامل روانی نیز از محیط پیرامون ناشی شدهاند.