كلمات كليدي : تحرك اجتماعي، تحرك عمودي، تحرك افقي، تحرك صعودي، تحرك نزولي، تحرك دوربرد، تحرك درون نسلي، تحرك ميان نسلي، سوروكين
نویسنده : مصطفي همداني
واژه "Mobility" در لغت، بهمعنای تحرک و جنبش است.[1] تحرک اجتماعی ناظر به تغییرات وضعیت تعلق طبقاتی افراد در جوامع بوده و زمینهها، علل و انواع این تغییرات را مطالعه میکند. این واژه، حرکت مکانی و جغرافیایی را دربر نمیگیرد.[2]
پیتریم سوروکین تحرک اجتماعی را اجتماعی شدن فرد در درون فضای اجتماعی تعریف میکرد.[3] از زمان سوروکین تا امروزه تعاریف مختلفی از مفهوم تحرک اجتماعی ارائه شده است. باید گفت در مجموع، وجوه تشابه میان این تعاریف بیش از وجوه اختلاف آنهاست، و به عبارت دیگر از لحاظ محتوایی تفاوت چندانی میان این تعاریف نیست. به طور کلی، در این تعاریف با این پیشفرض که نوعی سلسلهمراتب در جوامع وجود دارد تأکید بر جایگاه افراد و یا گروهها و اقشار اجتماعی در سلسلهمراتب و ساختار اجتماعی و اقتصادی است. لیکن در آنها از مفاهیم و تعابیر کمابیش متفاوتی برای تعریف تحرک اجتماعی استفاده شده است.[4]
پیشینه بحث تحرک اجتماعی
موضوع تحرک اجتماعی به دلایل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و نیز گسترده بودن دامنه آن در زندگی روزمره اکثریت جامعه، از ابتدای شکلگیری جامعهشناسی بهعنوان دانشی تجربی و بهویژه در سالهای پس از جنگ دوم یکی از زمینههای عمده تحقیق در تحقیقات جامعهشناسی بوده است.[5]
در برخی از متون جامعهشناسی، تحرک اجتماعی نوعی از دگرگونی اجتماعی (Social Change) و بخشی از آن به حساب میآید. اما این بحث معمولاً بهعنوان یکی از مباحث و مفاهیم عمده و کلیدی[6] در مباحث مربوط به جامعهشناسی قشربندی و طبقات و نابرابریهای اجتماعی مورد مطالعه قرار میگیرد.[7]
نقطه آغاز: آغاز بحث جامعهشناختی از تحرک اجتماعی، با پیشگامی پیتریم سوروکین (Pitirim Alexandrowitsch Sorokin: 1889-1986)، با نظریهپردازی در این حوزه همراه است.[8] سوروکین برای اولینبار به دو مفهوم تحرک عمودی و افقی پرداخت؛ گرچه او بیشتر به تحرک عمودی پرداخته و تحرک افقی را تنها در حد اشاره مطرح نموده است.[9] کتاب "تحرک اجتماعی" سوروکین یک مجموعه مفصل چهار جلدی است که مشتمل بر انبوه مطالب آماری و تحقیقات شخصی اوست.[10]
سوروکین جوامع متعدد گوناگونی را مورد مطالعه قرار داد، از جمله روم و چین قدیم، و همچنین یکی از نخستین مطالعات تفصیلی تحرک اجتماعی در ایالات متحده امریکا را انجام داد. وی نتیجه گرفت که فرصتهای تحرک صعودی سریع در آمریکا خیلی محدودتر از آن است که افسانههای قومی آمریکایی نشان میدهند. اما تکنیکهایی که سوروکین برای گردآوری دادههایش به کار برد، نسبتاً ابتدایی بودند.[11]
سیر بحث: تحقیقاتی که توسط پیتر بلاو و اوتیس دادلی دانکن، چهل سال بعد انجام شد، بسیار پیشرفتهتر و جامعتر بود. تحقیقات آنها همچنان مفصلترین مطالعه تحرک اجتماعی است که تاکنون در یک کشور انجام گردیده است (اگرچه این تحقیقات ممکن است دامنه وسیعی داشته باشد، اما مانند اکثر مطالعات دیگر تحرک اجتماعی عیبش این است که همه افرادی که مورد مطالعه قرار گرفتهاند مرد بودند.) بلاو و دانکن اطلاعاتی را درباره یک نمونه سرتاسری شامل 20000 مرد گردآوری کردند.
شاید مشهورترین مطالعه بینالمللی تحرک اجتماعی مطالعهای باشد که توسط سیمور لیپست و رینهارد بندیکس انجام شده است. آنها دادههای گردآوری شده از نُه جامعه صنعتی -بریتانیا، فرانسه، آلمان غربی، سوئد، ژاپن، دانمارک، ایتالیا و آمریکا- را با تأکید بر تحرک مردان از مشاغل یقهآبی به مشاغل یقهسفید تحلیل کردند.[12]
کاربردهای جامعهشناختی و علل اهمیت بحث تحرک اجتماعی
جامعهشناسان به دلایل زیر به مبحث تحرک علاقهمندند:[13]
- پایین بودن نرخ تحرک اجتماعی موجب افزایش انسجام طبقاتی و پیوستگی میان اعضای یک طبقه اجتماعی میشود.
- مهم است بدانیم که کسانی که تحرک نزولی داشتهاند، آیا سرانجام، خشم و نارضایتی خود را از عدم موفقیتشان ابراز میدارند و منبعی از نارضایتی تشکیل میدهند، که ثبات جامعه و نظم اجتماعی را تهدید کند یا نه؟
- گمان میرود میان تحرک اجتماعی از یکسو و عدالت و کارآیی جوامع از سوی دیگر رابطه وجود دارد.
- چگونه فرد یا گروهی به یک پایگاه معین اجتماعی دست مییابد؟
- داشتن یا نداشتن مالکیت، ثروت، شغل، سبک زندگی مطلوب و مناسب، آموزش یا کسب مهارت، قدرت یا نفوذ، مذهب، منشأ خانوادگی و قومی ... چه تأثیری در دست یافتن فرد یا گروههای اجتماعی به پایگاه یا یک قشر اجتماعی به پایگاه یا یک قشر اجتماعی بالاتر و پایینتر دارد؟
انواع تحرک اجتماعی
1) تحرک عمودی؛ به تغییر منزلت فرد از یک طبقه اجتماعی به طبقه دیگر اطلاق میشود.[14] تحرک عمودی میتواند دوجانبه باشد:
الف) تحرک نزولی (Downward Mobility)؛ وقتی است که شخصی به پایگاهی پایینتر از پایگاه کنونی خود دست یابد.[15] برخی معتقدند در یک جامعه طبقاتی باز، برای آنکه جامعه از کارکرد باز نماند، قدری تحرک اجتماعی رو به پایین ضرورت دارد.[16] در تحرک نزولی، افراد با از دست دادن بعضی امتیازات مربوط به پایگاه خویش، مثلاً از دست دادن نقش برتر در پایگاه، به پایگاههای پایینتر تنزل میکنند.[17] مانند کم شدن درآمد، ازدواج با فردی از طبقه پایین و ...[18]
ب) تحرک صعودی (Upward Mobility)؛ عبارت است از حرکت از موقعیت پایینتر به سوی موقعیت برتر در یک جامعه طبقاتی.[19] اگر این تحرک، صعود به مراتب بسیار بالاتر از موقعیت فعلی باشد، تحرک دوربرد (Long-range Mobility) نام دارد.[20] در تحرک صعودی، افراد با کسب امتیازاتی از قبیل دارایی و ثروت بیشتر، قدرت بیشتر، آموزش و تحصیل و ارتقاء به درجات عالی تحصیلی، رسیدن به پستهای بالاتر، ازدواج با فردی از پایگاه بالاتر، به پایگاههای برتر صعود میکنند.[21]
2) تحرک افقی؛ به حرکت فرد از یک شغل به شغلی دیگر در همان سطح اجتماعی، اطلاق میشود.[22] مانند رفتن از یک دانشگاه به دانشگاه مشابه.[23]
3) تحرک نسلی(Generational Mobility) ؛ تحرک نسلی به معنی سنجش موفقیت یک شخص در مقایسه با نسل والدین او میباشد.[24] این تحرک خود بر دوگونه است:
الف) تحرک میاننسلی: به تحرکی اطلاق میشود که میان دو نسل صورت میگیرد. مثال: وقتی پسر یک راننده تاکسی در رشته پزشکی فارغالتحصیل شده و پزشک موفق میگردد، تحرک میاننسلی اتفاق میافتد، تحرک میاننسلی سیر نزولی نیز میتواند داشته باشد. وقتی پسر یک پزشک راننده تاکسی میشود، فراگرد بالا صورت معکوس به خود میگیرد.
ب) تحرک دروننسلی: به دگرگونی یا دگرگونیهایی در منزلت اجتماعی یک فرد یا گروه، طی یک نسل، اطلاق میشود.
مثال: فرض کنید پنج فرزند یک خانواده میانهْحال به دنیا آمده باشند. چهار نفر آنها پس از گذراندن تحصیلات متوسطه، با حقوق جذب بازار کار میشوند، ولی یکی از آنها کار نیمهوقت میگیرد و در دانشگاه به تحصیلاتش ادامه میدهد. او پس از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه فرصت درخشانی در یک شرکت بزرگ بهدست میآورد و پس از چند سال به عالیترین سطح مدیریت آن شرکت ارتقاء مییابد. در نتیجه، سطح درآمد و پایگاه اجتماعی این فرزند پنجم چنان بالا میرود که با چهار فرزند دیگر خانواده قابل مقایسه نیست. در واقع، این فرد نمونه یک تحرک دروننسلی را به نمایش میگذارد.[25]
بسترهای کلی تحرکات اجتماعی
تحرک اجتماعی در تمام جوامع و همه نظام های اقتصادی- اجتماعی به یک اندازه و با یک شدت و ضعف دیده نمیشود. بلکه هر اندازه در روند تکامل اجتماعی و تاریخی جوامع پیش رویم، بر میزان نسبی تحرک اجتماعی و طبقاتی افزوده میشود.[26] همچنین میزان تحرک اجتماعی از کشوری تا کشور دیگر متفاوت است، در داخل یک جامعه (در یک زمان) نیز متفاوت است (میزان تحرک اجتماعی در بعضی از نقاط یک کشور بیشتر است)، و در طی زمان نیز این موضوع تفاوت مییابد (پس از انقلاب صنعتی نسبت تحرک اجتماعی در جوامع غرب بیشتر شد.)[27] این روند تکاملی در محورهای زیر قابل تبیین است:
- باز یا بسته بودن جامعه؛ در یک جامعه باز بیگمان نابرابریهایی وجود دارند، ولی افرادش دستکم از امکان تحرک به یک طبقه اجتماعی بالاتر برخوردارند. باید یادآور شد که یک جامعه بهراستی باز، یک نمونه آرمانی است و تنها در نظریه وجود دارد. در یک نظام اجتماعی باز، افراد با نشان دادن دستاوردها و شایستگیهایشان از پایگاههای منزلتی معینی برخوردار میشوند. اما در جامعهای که از هر نظر بسته است، پایگاه منزلتی فرد از همان بدو تولد مشخص میشود و برای سراسر عمر ثابت باقی میماند، بیآنکه تحرکی رو به بالا و یا به پایین را تجربه کند.[28]
- صنعتی و غیرصنعتی بودن جامعه؛ در یک جامعه صنعتی شهری، منزلت اکتسابی برای اکثریت مردم بسیار مهمتر از منزلت انتسابی است. این امر بهخاطر آن است که جامعه صنعتی برای مهارتهای تخصصی که به یک دوره طولانی آموزشی نیاز دارند، ارزش بسیاری قایل است.[29] و همین امر باعث میشود در صورت شایستگی فردی، تحرک اجتماعی به آسانی انجام شود.
همچنین در جامعههای صنعتی عرصه رقابت و تحرک شغلی و ایجاد موقعیتهای جدید، متنوع و زیاد است.[30]
- شهری یا روستایی بودن جامعه؛ در یک جامعه مشخص، از نظر تحرک اجتماعی میان بخشهای مختلف آن (شهر و روستا و عشایر) تفاوتهای زیاد به چشم میخورد. معمولاً میزان تحرک اجتماعی و طبقاتی در شهرها بیشتر از مناطق روستایی و عشایری است؛[31] زیرا همانطور که گفته شد، تحرک اجتماعی «عمدتاً از طریق سه عامل به وجود میآید: آموزش، ازدواج و مهاجرت. [و] نظر به اینکه سطح آموزش و پرورش روستاها پایینتر از شهرهاست و ازدواجهای همسان در روستا بیشتر از شهر دیده میشود، لذا امکان تحرک اجتماعی و طبقاتی از طریق این دو عامل برای شهرنشینان بیشتر از روستاییان است. روستاییان با توسل به راه سوم (مهاجرت) است که میتوانند به تحرک اجتماعی و اقتصادی طبقاتی دست پیدا کنند. این امر را میتوان از طریق مطالعه تطبیقی تغییرات شغلی و اقتصادی و فرهنگی نسلهای متفاوت روستاییان و شهرنشینان به اثبات رساند.[32]
همچنین عرصه رقابت و تحرک شغلی و ایجاد موقعیتهای جدید در روستا، زیاد و متنوع نیست.[33]
- تسلط اشرافسالاری یا لیاقتسالاری در جامعه؛ "مایکل یانک" جامعهشناس انگلیسی، توصیفی از نظام طبقاتی کاملاً باز را ارائه میکند که آن را لیاقتسالاری (Meritocracy) مینامد و بر اساس آن هر فرد صرفاً بر پایه لیاقت و شایستگی و نه هیچ چیز دیگر در جامعه ارتقاء مرتبه پیدا میکند. با اینکه در جامعههای مبتنیبر لیاقتسالاری تحرک اجتماعی به مراتب از جامعههای مبتنیبر اشرافسالاری (Aristocracy) بیشتر است اما در شرایط عادی بهندرت افرادی میتوانند طی یک نسل از مرتبه ژندهپوشی به مرتبه ثروتمندی برسند.[34]
عوامل تحرک اجتماعی
هورتن(P.Horton) جامعهشناس آمریکایی عوامل تحرک اجتماعی را در دو دسته ساختی (ترکیب شغلی، اختلاف در باروری، ساخت اقتصادی، حمایت از تحرک و رفع موانع آن) و فردی (اختلاف در مهارتها و قابلیتها، آموزش، عادات حرفهای و نحوه کار، فدا کردن منافع آنی، شانس) تقسیمبندی کرد.[35] معمولاً تحرک شغلی را بهعنوان یکی از شاخصهای مهم تحرک اجتماعی در نظر میگیرند.[36] تحرک صعودی در نردبان شغلی قویاً توسط سه عامل زیر تحت تأثیر قرار میگیرد: میزان تحصیلات، ماهیت اولین شغل و شغل پدر.[37]
در یک دستهبندی کلی، عوامل تحرک اجتماعی به شرح زیر است:
عوامل تحرک صعودی [38]
1- تغییرات شغل و کار
2- اختلاف میزانهای باروری در میان قشرهای مختلف اجتماعی
3- ارزشهای پایگاه محول
4- قومیت و مذهب
5- دگرگونی اجتماعی
6- ارتباطات اجتماعی
7- امکانات آموزشی
8- حجم خانواده
9- جنسیت و حق تقدم فرزندان
توضیح بیشتر این موارد، ذیل واژه "صعود اجتماعی" آورده شده است.
عوامل تحرک نزولی[39]
- تحصیلات ناکافی
- ازدواج در سنین جوانی
- آبستنی در سنین پایین
- تولد در یک خانواده پرجمعیت
- برخورد با بحرانهای شغلی و اقتصادی.
دشواری تحرک اجتماعی در جهان جدید
با توجه به تأثیر سه جریان عمده تجدید ساختار اقتصادی(Restructuring) ، قطبی شدن (Polarization) و جهانی شدن (Globalization) بر بازار کار، سوال این است که آیا این سه روند بر الگوهای تحرک اجتماعی تأثیر میگذارند یا نه. به عنوان مثال اگر بازار کار به دو بخش گسترده شامل یک هسته متشکل از مشاغل باثبات و دارای امنیت شغلی و مشاغل حاشیهای (Periphery work) مانند مشاغل متشکل از مشاغل موقتی و کمدستمزد تجزیه شده باشد، میتوانیم انتظار داشته باشیم که ورود به مشاغل هسته (Care work) بیش از پیش مشکل میشود. ورود به اینگونه مشاغل حتی برای پسران و دختران طبقه کارگر نسبت به سایر طبقات دشوارتر است. زیرا کسب مدارک تخصصی و دانشگاهی لازم برای استخدام در اینگونه مشاغل مشکل است. همانطور که ساویج (1992) اظهار میدارد ماندن در مشاغل طبقه متوسط و ایمن بودن از تحرک نزولی بین نسلی برای شاغلین متخصص یقهسفید نیز دشوار شده است. از دیدگاه بسیاری از پژوهشگران شرایط جدید میتواند منجر به تحرک نزولی به مشاغل با منزلت پایین شود. در این میان زنان در وضعیت متزلزلتری قرار دارند.[40]
عوارض و هزینههای تحرکات اجتماعی
فردی که به گونهای موفقیتآمیز در زمان کوتاهی از یکی از پایینترین مراتب جامعه به یکی از رفیعترین مراتب اجتماعی ارتقاء مییابد، معمولاً انسانی خوشبخت تصور میشود، که به آنچه میخواسته رسیده است. با اینکه این چنین تصوری ممکن است حالت عمومی داشته باشد، اما میتواند این تحرک نتایج دیگری هم داشته باشد.[41] برخی معتقدند جامعهای که طبقات اجتماعی در آن باز هستند و تحرک ارتقایی در آن بیشتر است زودتر متلاشی میشود. به موجب این فرضیه، نخبهها به اندازه کافی بازتولید نمیشوند، اهمیت اجتماعیشان را از دست میدهند، دچار انحطاط و بیسازمانی میشوند، به نحوی که خودشان و فرزندانشان از بین میروند یا به قشرهای پایینتر میلغزند و افرادی از طبقات پایینتر جانشین آنها میشوند.[42]
همچنین فردی که بدون داشتن صلاحیت لازم تحت فشار اجتماعی جهت تحرک ارتقایی قرار میگیرد، به علت این انتظارات بیش از طاقت سرخورده میشود.[43]
در تحرک نزولی هم وقتی فرد در عرصه رقابت اجتماعی برای دستیابی به پایگاه بالاتر عقبمانده یا عقب نگهداشته میشود، تلخی سرخوردگی و بیش از آن کاستی عدالت اجتماعی را تجربه میکند.[44]