كلمات كليدي : تغييرات اجتماعي، تغيير جزئي، تغيير كلي، تحول، نظريه تغيير تك خطي، نظريه تغيير دوراني
تغییرات اجتماعی عبارت است از تبدیلات و دگرگونیهای که در طول تاریخ در اصول زندگی جامعه و یک ملت رخ میدهد. این تغییرات از هزاران عامل داخلی و خارجی و نیروهایی که زاینده شرایط داخلی یا خارجی گروه است، پدید میآید.
تغییرات اجتماعی به دو دسته کلی و جزئی تقسیم میشوند. تغییر جزئی در بخشی از نظام صورت میگیرد؛ مانند تغییر در مالکیت خصوصی و یا اصلاحات در خدمات اجتماعی برای اقشار کم درآمد؛ اما، تغییر کلی به دگرگونیهائی اطلاق میشود که در کل نظام اجتماعی صورت میگیرد؛ مانند انقلاب.
ویژگیهای تغییر اجتماعی
یک پدیده در صورتی تغییر اجتماعی محسوب میشود که دارای خصوصیات زیر باشد:
1) تغییر اجتماعی؛ پدیده ای جمعی است و لزوماً جامعه یا بخش مهمی از آن را در بر میگیرد؛
2) تغییر اجتماعی؛ باید ساختی باشد یعنی در کل سازمان اجتماعی یا برخی قسمتهای تشکیل دهنده آن ایجاد شود؛
3) تغییر در طول زمان مشخص میشود؛ یعنی باید بتوان بین دو یا چند مقطع زمانی، مجموعه تغییرات آنها را مشخص نمود؛
4) تغییر اجتماعی؛ باید مداوم و استوار باشد و سطحی و زودگذر نباشد. بنابر آنچه گفته شد، تغییر اجتماعی در یک جریان تاریخی در جامعه اثر میگذارد.
تفاوت تغییر اجتماعی با تحول
تحول اجتماعی مجوعهای از تغییرات است که در طول یک دوره تاریخی، طی یک یا چند نسل در جامعه رخ میدهد. بنابراین تحول اجتماعی فرایندی است که در یک مدت زمان کوتاه، رخ نمیدهد؛ اما تغییر اجتماعی پدیدهای قابل رؤیت و قابل بررسی در یک مدت زمانی کوتاه است، به صورتی که هر شخص معمولی در طول زندگی خود و یا دوره کوتاهی از زندگیش میتواند تغییر را شخصاً تعقیب نموده و نتیجهاش را ببیند.
نظریههای تغییر اجتماعی
در میان جامعه شناسان معاصر کمتر نظریهای میتوان یافت که مدل و الگویی از تغییر اجتماعی ارائه نداده باشد.
جامعه شناسان، در مورد تغییر اجتماعی نظر قطعی ندارند و معتقدند؛ تغییر اجتماعی در جوامع مختلف و برای پدیدههای اجتماعی متفاوت، یکسان نیست.
نظریات جامعه شناسان در باب تغییر اجتماعی
1) نظریات خطی
2) نظریات دورانی
کسانی مثل "آگوست کنت" و "اسپنسر وهاب هاوس" از نظریهپردازان دسته اول هستند. در نظریه خطی؛ جامعه شناسان به تبعیت از بیولوژی کوشیدند تا تاریخ حیات اجتماعی انسان را در مسیر واحدی تبیین کنند و معتقدند جوامع در یک مسیر تک خطی پیش میروند؛ به عنوان مثال "اسپنسر" معتقد است جوامع از حالت سادگی به پیچیدگی و وسعت در حال تغییرند.
"ابن خلدون"، "پارتو"، "سوروکین" و "توین بی" به قسم دوم تغییر اعتقاد دارند و نظریههای آنان تحت عنوان دورانی است. این نظریه پردازان معتقدند تغییر اجتماعی، جنبههای دیگر تاریخ انسان را نشان میدهد؛ بدان معنا که تاریخ بشر دورههای معینی را طی میکند و پیوسته تکرار میشود و جوامع یک حالت دورانی (دوری) را دنبال میکنند.