كلمات كليدي : توتم، توتميسم، توتميسم فردي و گروهي، جادو، همزاد آييني، كلان
نویسنده : فاطمه فريدوني
واژه "Totem" گرفته شده از خاندان "Algonkins" تحت عنوان "Ototeman" یعنی «او خویشاوند من میباشد» است. خاندان "Algonkins" یکی از خاندانهای معروف هندیتبار سرخپوستان آمریکا بود که در قسمتی از آمریکای شمالی زندگی میکرد. خاندان از مجموع خانوادهها تشکیل شده است. توتم در اصل به مفهوم کالبد گیاه یا جانداری تلقی میشود که واجد نوعی همبستگی خاص و پنهان با فرد، گروه و اقوام کهن بود و روح آن حافظ و نگهبان اعضا محسوب میگردید.[1]
کلمه توتم را مترجمی بهنام جی. لونگ (j.long) در کتابی که در سال 1791 از وی در لندن منتشر شد، برای نخستینبار راجع به موضوعی که محققان بعدی آن را نادرست یافتند به کار برد. در سال 1822 مردمشناسی امریکایی بهنام اسکول کرافت به میان مردم قبیله سرخپوستان چیپپوا رفت و بیش از 25 سال در میان آنان زندگی کرد. وی ابتدا فکر میکرد کلمه توتم که مورد استعمال لونگ قرار گرفته از کلمه اودانه (Odanah)، به معنی شهر یا آبادی، گرفته شده است؛ ولی یک زن از تبار سرخپوستان امریکایی به او فهماند که در حقیقت تلفظ این واژه دودایم (Dodaim) به معنی "شأن خانوادگی" یا "شعایر و علامت خانواده" است.[2]
توتمیسم یا توتم آیینی یا توتمگرایی در اصطلاح شکل ابتدایی بیان اندیشه معنوی است که اساس آن را اعتقاد به وجود خویشاوندی و قرابت سرنوشت بین انسان، یک حیوان و یک گیاه یا یک موجود طبیعی، تشکیل میدهد[3] و بر اثر آن، اعمالی به صورت مراسم، آیینها و کنشهای فردی و جمعی دیگر که کلا بر اهمیت گیاهان و جانوران تاکید میورزد از توتمباوران سر میزند.[4]
اشکال توتم و قیود توتمی
توتم عبارت از یک حیوان (عقاب، روباه و ...)، درخت یا یک شیء (به ندرت) است، که افراد اصل و منشأ خود را از آن میدانند و با دخل و تصرفاتی آن را از چوب یا سنگ میسازند. این توتم مقدس، حافظ اهل قبیله است؛ در مصائب و گرفتاری به آن متوسل میشوند و تصویرش، علامت مشخصه گروه است.[5] افراد قبایل، خود را از توتم جدا یا جداشدنی نمیدانند، خود را خویشاوند توتم، یا توتم را جد اعلای خود میدانند و اصولا به نام توتم خود نامیده و شناخته میشوند، و نیز او را همچون فرد معزز و محترم قبیله میشمارند. او را نمیآزارند، نمیکشند، بهعنوان غذا نمیخورند، اگر گیاه باشد نمیچینند و هر عملی که به گمان آنان، توتم را خوش نیاید، تابو میانگارند و مرتکب آن کار بد نمیشوند. حتی گاهی تماس گرفتن یا نگاه کردن به توتم، یا بر زبان آوردن نام آن، از محرمات محسوب میشود و مجازات در پی دارد.[6]
وقتی افراد قبیله برای مراسم مذهبی دور هم جمع میشوند همیشه نماد توتم را روی قطعهای چوب یا سنگ حک میکنند. توتم فوقالعاده مقدس است و تقدس خود را به پیرامونش انتقال میدهد، از اینرو؛ قطعه چوب و یا سنگ نیز مقدس است.[7]
توتم علاوهبر مشخص کردن موقعیت جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی کلان، جنبه اعتقادی معتبری دارد که «تحریم ازدواج بین افراد وابسته به یک توتم» از آنگونه است.[8] کلان عبارت است از تشکل گروهی مرد و زن که دارای اقتصادی مشترک و محیط فعالیتی واحد هستند و خود را از اعقاب یک توتم میدانند.[9] بنابراین توتم نیای قبیله یا کلانی بهحساب میآید که نگهبان آن تلقی میگردد. این موجود ممتاز (توتم)، ضامن تداوم نوع بهشمار میرود، با موجودیت کلان و توارث پیوند دارد. توتم است که از پیوندهای خونی حراست میکند، به نیروی حیاتبخشی که خود تجسم آن است، امکان مشارکت و ایجاد همبستگی میدهد و باید مورد احترام همه اعضای کلان قرار گیرد. به این قرار، توتم نیرویی اجتماعی است که موجبات به هم پیوستگی اعضای گروه را فراهم میسازد و همخونی ناشی از پذیرش توتم بهعنوان نیای مشترک برای همه اعضای کلان، در مواردی چند، اعمال برونهمسری را ضروری میسازد.[10]
لوازم و قیود توتمی فراوان است از جمله خواهر و برادر حساب شدن زنان و مردان پیرو توتم، مکلف بودن پیروان یک توتم به حمایت از یکدیگر، مسئولیت همگانی گروه توتمی در برابر هر فرد، به طوریکه اگر یک فرد گروه نسبت به فردی از گروه دیگر اجحافی روا دارد، همه افراد گروه در مقابل یکدیگر صفآرایی میکنند.[11]
منشا توتمیسم و نظریههای مطرح درباره آن
نظریهپردازان اولیه، در تبیین توتمگرایی از روشهای قابل پیشبینی مخصوص خودشان تبعیت کردند. ادوارد بارنت تایلور مردمشناس انگلیسی اصرار میورزید که این رسم از جانباوری ناشی گردیده است.[12] ماکس مولر هم میگفت: پرستش طبیعت ابتداییترین صورت دین است و توتمیسم از پرستش طبیعت سرچشمه گرفته است. بنابراین نظریات، توتمیسم فرعی و در مرحله ثانوی است. دورکیم این نظریات را ردّ میکند به عقیده او ریشهایترین و اساسیترین دین توتمیسم است و یافتن صورت قدیمیتر از توتمیسم برای دین محال است.[13] در اینجا برخی از نظریهها در باره توتمیسم را بهطور مفصلتر بیان میکنیم:
1) نظریه جیمز فریزر (James George Frazer: 1854-1941)؛[14] فریزر درباره منشا توتمیسم سه نظریه سودمندی، جادویی و آبستنی را مطرح کرده است. نظریه سودمندی فریزر دو پایگاه دینی و اجتماعی دارد. احترام ناشی از ترس که انسان ابتدایی به برخی از گونههای جانوری و گیاهی قابل خوردن مینهد، پس از گذشت زمان فراوان، قداستی نسبت به آنها در انسانهای ابتدایی پدید میآورد که سرمنشا اعمال و اذکار سحرآمیز میشود. پایه اجتماعی آن نظریه، از آن است که قوت لایموت قبیله از جانور و گیاه تامین میشود. همین خود، محور زندگی اجتماعی قبیله میشود. انسان جانور و گیاه را هم میخورد و هم به تولید و تکثیر آنها میپردازد و از آنها حفاظت و حمایت میکند؛ و چون بدینسان عزیز و قیمتی و گرانبهاء میشوند، کار به قداست میکشد. پس هم به دلیل اول یعنی دینی و هم به دلیل دوم یعنی اجتماعی و معیشتی جانور و گیاه قدر و منزلت توتمی مییابند و امساک و اندازه نگهداشتن در مصرف آنها و تعیین مقررات واجبالرعایه برای حفاظت آنها، محرمات تابویی را هم ایجاد میکند و توتمیسم چیزی جز این نیست. لذا توتمیسم با این نظریه فریزر، منظومهای است معنوی میان توتمها و توتمیستها؛ و نیز راه و رسمی است که افراد قبیله را به یاری و مددکاری و نگهداری یکدیگر سوق میدهد.
نظریه دیگر فریزر "نظریه جادویی" است که مکمل نظریه سودمندی او میباشد. این نظریه را نظریه "اینتی چیوما" یا نظریه "تالو" مینامند زیرا قبایلی از استرالیای مرکزی با برگزاری مراسمی بدیننام به لقاح تولید و تکثیر جانوران توتمی خود میپردازند که با اعمال جادویی توام است. آنها برای رونق و وفور خوراکی، جانوران و گیاهان مشخصی را، آن هم برای مبادله با قبایل دیگر، تولید و تکثیر میکند و متقابلا گیاهان و جانوران مورد نیاز خود را از آن قبایل میگیرد. پس میشود گفت که منشا توتمیسم از نگاه فریزر نوعی تعاون جمعی است.
نظریه دیگر فریزر "نظریه آبستنی" اوست طبق این نظریه زن بومی آرونتایی یا ملانزیایی به محض اولین احساس آبستنی، فورا باید بههوش باشد که چه جانور، گیاه یا چیزی را دیده، شنیده، خورده یا لمس کرده و در یاد خود بسپرد که هنگام بزرگ شدن بچه و اهل تشخیص گردیدن او، به وی بگوید که توتم او چیست. گویی روح یکی از نیاکان از جسم جانوری که زن در آن لحظه دیده در رحم او حلول کرده و با تولد بچه متولد میشود.
2) نظریه آلفرد کورت هدون؛ بنابر نظریه کورت هدون قبایل کوچکی از مردمان ابتدایی، در نزدیکی یکدیگر زندگی میکردند. هر قبیله حیطه معینی را از آن خود کرده بود و از جانوران و گیاهان همان حیطه امرار معاش میکرد. زمانی رسید که تولید و لقاح آن جانوران و گیاهان به چنان فراوانی رسید که مازاد را به قبایل دیگر دادند و مبادله پایاپای کالاهای جانوری و گیاهی میانشان امری عادی شد. همین امر در درازمدت مقررات، قیود و رعایتهای قراردادی را موجب گردید. هر قبیلهای بهنام فراوردهای شناخته شد. آن قیود تابویی و آن نامهای جانوری و گیاهی، رفتهرفته توتمیسم را به وجود آورد.[15]
3) نظریه امیل دورکیم؛ دورکیم سه ادعا درباره توتمیسم دارد:
الف) توتمیسم ابتداییترین و قدیمیترین صورت دین است و تمام انواع دین از این نوع مشتق شدهاند.
ب) توتمیسم ظاهری دارد و باطنی. گرچه توتمیسم در ظاهر عبادت چیزی -حیوان و یا گیاه و یا شیئی بیجان- است، اما افراد قبیله در حقیقت به چیزی فراسوی این توتمها توجه دارند. آنها نیرویی بینام و نشان و غیرشخصی را میپرستند که به همراه این اشیا است. دورکیم این نکته را اصل توتمی مینامد. این نکته محور تمام باورها و عقاید کلان است. این نیرو فیزیکی و نیز اخلاقی است و بر زندگی افراد قبیله احاطه دارد.[16]
بنابر نظر دورکیم توتم بهجای دو چیز مینشیند: یکی همین نیروی شخصی و انتزاعی یا اصل توتمی و دیگری کلان.[17] به عبارتی توتم نماد همان نیروی بینام و نشانی است که مورد پرستش کلان واقع میشود. به نظر او توتم تصور عینی و دیدنی کلان است، توتم همان جامعه (کلان) عینی و مجسم است. به عبارتی توتم نماد جامعه است. او در نهایت به این نتیجه میرسد که خدای کلان یا همان نیروی بینام و نشان، چیزی غیر از خود کلان نیست که به صورت حیوان و یا گیاه (توتم) درآمده است. توتم همزمان هم نماد خدا و هم نماد کلان (جامعه) است؛ زیرا خدا و کلان در حقیقت یک چیزند. مردم ابتدایی با نشان دادن سرسپردگی خود به خدا و یا خدایان، در حقیقت فرمانبری خود را نسبت به کلان نشان میدهند. ایده اصلی دورکیم این بود که عبادت توتم چیزی غیر از پرستش جامعه نیست.[18] به زعم دورکیم، مساله پرستش خدا و پرستش توتم در حقیقت هر دو نماینده ارزشهایی هستند که برای گروه و اجتماع اهمیت اساسی دارند و حرمتی که مردم برای آنها در نظر میگیرند، ناشی از احترامی است که برای ارزشهای اجتماعی اساسی قائل هستند.[19]
به اعتقاد دورکیم جهان در رابطه با توتم است که به عناصر لاهوتی و ناسوتی (مقدس و نامقدس) تقسیم میشود. به عقیده دورکیم توتم نمونه نخستین چیزهای لاهوتی است.[20] اشیای لاهوتی همیشه برتر، قدرتمند، دارای ممنوعیت برای تماس معمول و شایسته احترام فراوان دانسته میشوند. اشیای غیرمقدس و دنیایی برخلاف امور مقدس به زندگی معمولی و عملی روزمره مربوط میشوند. به اعتقاد دورکیم ویژگی عقاید و آیینهای دینی مفهوم مقدس است نه عنصر فوقطبیعی.[21]
به نظر دورکیم در توتمگرایی آیینها (کیشها) بیش از عقاید اهمیت دارند. کیش (Cult) که عبارت است از مراسم عاطفی گروهی که در مواقع خاصی برگزار میشود، محور حیات جمعی طایفه میباشد. این اعمال کیشی پرستش، هر زمانی که رخ دهد و به هر شکلی که انجام شود، مهمترین چیزهاییاند که افراد طایفه همواره انجام میدهند. این اعمال مقدساند و سایر چیزها نامقدس و دنیایی. اهداف آنها همیشه عبارت است از ارتقای آگاهی از طایفه، واداشتن مردم به احساس بخشی از آن و جدا نگه داشتن دائم آن (طایفه) از امور نامقدس.[22]
ج) اصل توتمی به قبایل استرالیایی محصور نیست، به نظر دورکیم در جوامعی که خداپرستی وجود دارد، باید در مرحلهای قبل از خداپرستی توتمیسم باشد.[23]
4) نظریه زیگموند فروید؛[24] بر اساس نظریه توتمیسم فروید، روزی روزگاری در یک زمان بسیار دور، انسان ابتدایی و یا شاید نیاکان ماقبل انسانی انسان در حالتی که داروین رمه آغازین مینامد، زندگی میکرد. این رمه ترکیب میشد از نر مسلطی که تعدادی از مادهها را در انحصار خود داشت و آزمندانه همه آنها را برای خود میخواست. این پدر نیرومند، حسود و خشن، نرهای دیگر دستهاش را که پسران خودش و فرزندان مادههایش بودند از مادهها دور نگه میداشت و آنها را به حاشیه گروه رانده بود. روزی این مردان حاشیهای که گروهی از برادران و برادران ناتنی بودند دست به دست هم دادند و پدر مسلط را کشتند، کاری که هیچکدام به تنهایی هرگز نمیتوانستند انجام دهند. فروید میگوید این وحشیان آدمخوار قربانیشان را خوردند زیرا برادران پدرکش معتقد بودند که با خوردن قربانی نیرو و قدرت او را جذب میکنند. نخستین جشن شادمانی آنها یک جشن آدمخوارانه بود. به نظر فروید این جشن در واقع طلایه جشن توتمی بود که در آن حیوان توتمی که معمولا حرام است به گونهای مناسکآمیز سلاخی و خورده میشد. طی این جشن، نیروی پدر بار دیگر جذب بدن شرکت کنندگان در جشن میشود.
این فرزندان پدرکش پس از پیروزی از کردهشان دچار پشیمانی میشوند و برای جبران و کفاره عمل وحشتناکشان دو ممنوعیت را اختراع کردند: یکی اینکه جانشینی نمادین به صورت یک حیوان را بهجای پدر گذاشتند. دوم آنکه آنها با حرام کردن مادههای آزادشده بر خودشان، از ثمرات پیروزیشان چشمپوشی کردند. فروید میگوید که بدینسان دو نهاد بنیادی جامعه توتمی برپا شدند، یکی حرام بودن کشتن حیوان توتمی و دیگری ممنوعیت ازدواج درونگروهی. بنابراین از نظر فروید دین توتمی از احساس گناه و تلاش در جهت کفاره پس دادن و آشتی با پدر کشته شده از طریق فرمانبری از او پس از مرگ، سرچشمه میگیرد. به نظر او این عوامل در ریشه همه ادیان بشری جای دارند.
انواع توتمیسم
تقریبا تمام باورهای توتمیستهای جهان، بر پایه توتم بزرگ و اصلی قبیله است، که در آن هر قبیله توتم خاص خود را دارد که برای اهل قبیله محترم و مقدس است. ولی توتمهای فردی، فرعی، نیمگانی، مادرتباری، پدرتباری، و حتی چند توتم مورد اعزاز و تکریم یک نفر هم وجود داشته است.[25] در توتمیسم فردی، فرد معینی مانند جادوگر یا رئیس قبیله برای خود توتمی خصوصی دارد، و مراسم خاص را در نزد آن به جای میآورد. دیگران در مراسم آن شرکت میکنند و توتم خصوصی را همچون توتم گروهی خود حرمت مینهند.[26]
تفاوت توتمپرستی با همزادآیینی و جادو
توتمپرستی با همزادآیینی متفاوت است. در توتمپرستی، حیوان یا گیاه دارای قدرتهای فوقطبیعی پنداشته میشود ولی در همزادگرایی، اعتقاد به ارواح یا اشباح است که دنیای انسانها را پر کرده، اینگونه ارواح ممکن است مهربان یا بدخواه در نظر گرفته شوند مثلا در بعضی فرهنگها این اعتقاد وجود دارد که ارواح موجب بیماری یا دیوانگی میشوند و ممکن است افراد را نیز تسخیر کرده یا بر آنها مستولی شوند به شیوهای که رفتار آنها را تحت اختیار خود در آورند.[27]
توتمپرستی با جادو نیز متفاوت است. جادو مجموع اعتقادات و اعمالی است که در آن هدف، ایجاد اثراتی ماورای طبیعی و خارج از شناختههای عقلی از طریق تسلط بر نیروهای نامرئی و یا استفاده از ارواحی است که در خدمت این نیروها قرار دارند.[28] در حالیکه در توتم تلاش بر ایجاد نیروی نامرئی در اشیاء یا حیوان نمیکنند بلکه در آن اشیاء یا گیاه و حیوان خاص، اعتقاد به نیروی مافوق طبیعت دارند.
از نظر جامعهشناسانی مانند دورکیم جادو معمولا توسط افراد انجام میشود. در حالیکه دین که از نظر او شکل ابتدایی آن توتمپرستی است توسط اجتماعی از مومنان انجام میشود.[29]