كلمات كليدي : بهداشت، جمعيت، ساخت سني، توزيع جنسي، توزيع جغرافيايي، وضع زناشويي، شاخص¬هاي مثبت و منفي
نویسنده : مريم اميني يخداني
واژه "Population" در لغت به معنی گروهی از افراد که در یک زمان مشخص و براساس ویژگیهای متفاوت در یک منطقه جغرافیایی باهم زندگی میکنند[1] و "Health" به معنی حالتی از بدن و روح یک فرد یا شرایطی که در آن بدن در سلامت فکری و جسمی به سر میبرد،[2] میباشد.
اما در اصطلاح، سازمان جهانی بهداشت، بهداشت را چنین تعریف میکند: بهداشت عبارت است از علم و فن پیشگیری از بیماریها، افزایش طول عمر، آموزش بهداشت فردی به اشخاص، ارائه خدمات پزشکی و پرستاری به منظور تشخیص فوری درمان، توسعه و تکمیل خدمات اجتماعی جهت رفع نیازمندیهای مردم و تامین وسایل زندگی به نحوی که هر فرد بتواند از سلامت و طول عمر بیشتری برخوردار گردد.
بهداشت، حالت بهبود و سلامت کامل جسمانی و روانی و اجتماعی است و تنها به فقدان بیماری یا عدم نقص عضو محدود نمیشود.[3]
در تعریف دیگری که به تعریف کلاسیک بهداشت معروف است، بهداشت عبارت است از نگهداری و اعتلای سلامت، پیشگیری از بیماری و افزایش قدرت (جسمی، روحی و اجتماعی) افرادی که به علت بیماری ناتوان شدهاند.[4]
از سوی دیگر میان بهداشت فردی و بهداشت عمومی رابطه تنگاتنگی وجود دارد. چرا که، رعایت نکات بهداشتی به صورت فردی موجب عدم بیماری فرد و آلودهسازی محیط و در صورت رعایت همگان باعث گسترش بهداشت عمومی خواهد بود. لذا میتوان گفت که اساساً بهداشت فردی جزء لاینفک بهداشت عمومی است که طی آن کوشش میشود با ارائه آموزشهای لازم و رعایت اصول بهداشتی توسط افراد، جامعه در مسیر سلامت و آسایش جسمی و روحی حرکت کند.
رابطه میان متغیرهای جمعیتی و بهداشت
علت اصلی ناتوانیها و بیماریها (به ویژه در کشورهای در حال توسعه) و سوء تغذیه، بیماریهای ناشی از ناقلین، بیماریهای گوارشی و تنفسی است که این بیماریها در اثر فقر، کثیف بودن و ناآگاهی به وجود میآید. به بیماریهای فوق باید امراضی را که ناشی از محرومیت، زایمانهای پیاپی زنان و خستگی مفرط هستند اضافه کرد و همچنین اثرات آنها را بر کودکان به دنیا نیامده و تازه متولد شده در نظر گرفت. وضعیت فوق ارتباط نزدیکی با مسائل اجتماعی و جمعیتی از قبیل کار زنان، بیکاری جوانان، رشد جمعیت و افزایش شهرنشینی دارد.
اما به طور مشخصتر میتوان برخی از متغیرهای جمعیتی نظیر ترکیب سنی و جنسی، توزیع جغرافیایی جمعیت، وضع زناشویی و ... را در ارتباط با بهداشت مورد تجزیه و تحلیل قرار داد:
الف) ساخت سنی جوان و سالخورده
اصولاً این دو نوع ساخت سنی، هر کدام خدمات بهداشتی خاصی میطلبند. در ساخت سنی جوان، با بالا بودن میزانهای باروری زنان و در نتیجه وسیعتر شدن قاعده هرم سنی، تعداد کودکان زیر پنجسال که آسیبپذیرتر از گروه سنی بعد (یعنی 5 تا 9ساله) است زیادتر شده و لذا بخش مهمی از خدمات بهداشتی به این سمت هدایت میشود. آموزش و ترویج بهداشت باروری و زایمان برای زنان، سالمسازی محیط، کنترل بیماریهای واگیر و واکسیناسیون به موقع کودکان بخشی از این خدمات را در چنین ساختهای سنی تشکیل میدهند.[5]
از سوی دیگر، سالخوردگی جمعیت نیز مسائل و مشکلات خاص خود را دارد. «گرایش ساختار سنی جمعیت به طرف سالمندی توام با کاهش کودکان، مخصوصاً در کشورهای پیشرفته، یکی از دلایل فراوانی افسردگیها و اختلالات روانی ناشی از احساس تنهایی و بیکسی تلقی شده است.
دفعات مراجعه سالمندان به پزشک به مراتب بیشتر است، زیرا که سالمندان بیشتر بیمار میشوند و در کشور امریکا با وجود اینکه 12 درصد جمعیت در سنین بالاتر از 60سالگی قرار دارند این گروه 44 درصد از وقت پزشکان، 25 درصد از درمانهای تجویز شده و 40 درصد از پذیرش مربوط به بیماریهای حاد بیمارستانی را به خود اختصاص میدهند. همچنین بیش از 80 درصد افراد در سنین بالای 65سالگی از یک نوع بیماری مزمن رنج میبرند.»[6]
ب) توزیع جنسی جمعیت
از آنجا که ویژگیهای فیزیولوژیک دو جنس زن و مرد با یکدیگر متفاوت است توزیع جنسی جمعیت نیز موجب نیازهای متفاوت بهداشتی میشود. به عنوان مثال زنان به دلیل باروری و نیازهای خاص قبل و بعد از زایمان و دوران شیردهی خدمات بهداشتی متنوعی را میطلبند. حال آنکه در مورد مردان خدمات خاصی نیاز است. به عنوان مثال برای شهرهای صنعتی که نیروی کار اکثر کارخانجات را مردان تشکیل میدهند میبایست خدمات مشخص بهداشتی ارائه شود.[7]
ج) توزیع جغرافیایی جمعیت
پراکندگی جغرافیایی جمعیت، یکی دیگر از عواملی است که کم و کیف ارائه خدمات بهداشتی را تحت تاثیر قرار میدهد. برای مثال، نحوه ارائه امکانات بهداشتی در دو استان خراسان و مازندارن تراکم حسابی آنها در سال 1382 به ترتیب 24 و 116 نفر در کیلومتر مربع بوده است، نمیتواند یکسان باشد. این مسئله بهویژه در مورد ارائه خدمات بهداشتی به روستاهای دو استان یادشده بیشتر صادق است. با توجه به تراکم بیشتر جمعیت در استان مازندران، شاید احداث درمانگاه و حتی بیمارستانهای کوچک در مناطق روستایی، بتواند نیازهای بهداشتی و درمانی روستائیان را به نحو مطلوبی رفع کند اما در استان خراسان از همین الگو، نمی توان استفاده کرد و شاید اکیپهای سیار بهداشت که به طور منظم به روستاها مراجعه میکنند بهتر بتواند در خدمت روستائیان قرار گیرد.[8]
د) وضع زناشویی و سن ازدواج
با افزایش سن ازدواج، طول مدت باروری زنان نیز کاهش مییابد. برخی از پژوهشگران بر این باورند که چون میزان باروری زنان متاثر از عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است و بالارفتن سن ازدواج صرفاً فاصله بین موالید زنان را کاهش میدهد (بهویژه در کشورهای درحال توسعه) لذا از این نظر مشکلات بهداشتی آنان دو چندان میشود. اما نکته اینجاست که افزایش سن ازدواج صرفاً یک مسئله کمی نیست بلکه با بالارفتن سن ازدواج (البته در حد معینی که اصول بهداشتی مشخص میکند) برای هر دو جنس زن و مرد، نتایجی قابل حصول است که آنها نیز در زندگی فردی و اجتماعی اعضای خانواده تاثیرات مهمی برجای میگذارند. برخی از این نتایج عبارتاند از: رشد جسمانی و عقلانی زوجین و در نتیجه تصمیمگیری عقلایی برای ازدواج، باروری اندیشیده (و نه ناخواسته)، کاهش دوره باروری، آگاهی از وظایف خود در قبال کودک و بهداشت خانواده و در نهایت کاهش احتمالی تعداد فرزندان که از دید جمعیتشناسی بسیار مهم تلقی میشود.
در بررسیهای بهداشتی نیز پائین بودن سن ازدواج برای زنان از نظر پیامدهای حاملگی در سنین بلوغ حائز اهمیت است. «طبق گزارشات موجود، احتمال خطرهای مربوط به حاملگی برای مادران نوجوان زیادتر است. دلیل این امر نیز مسمومیت ناشی از حاملگی و زایمان طولانی است. اینگونه خطرها را میتوان با ارائه خدمات و نظارت دقیق پزشکی و نیز آموزش مادران از بین برد. با این حال پیامدهای فیزیولوژیکی حاملگی در سنین نوجوانی، سادهتر از عواقب اجتماعی و روانی آن تلقی میشود، زیرا ادامه تحصیل به ناچار دچار اختلال میشود و در اکثر موارد فرد مجبور است برای همیشه ترک تحصیل کند. همچنین عدم آمادگی عاطفی برای پذیرش مسئولیت مادری بلافاصله منجر به بحرانهای روانی مادر میگردد که خود ممکن است به ناسازگاریهای دائمی و نهایتاً به طلاق بیانجامد. این وضعیت در ازدواجهای نوجوانان فراوان دیده شده است»[9]
شاخصهای جمعیتی وضع سلامت و بهداشت
برای شناخت وضع سلامت و بهداشت یک جامعه شاخصهای متعددی در زمینههای گوناگون زیستی، محیطی، اجتماعی و جمعیتی وجود دارد. ولی در اینجا تنها شاخصهای جمعیتی مورد نظر است که میتوان آنها را در دو گروه شاخصهای مثبت و منفی مورد بررسی قرار داد:
الف) شاخصهای مثبت؛ بهطور کلی شاخصهایی نظیر باروری، ولادت و امید به زندگی به هنگام تولد را، که نشانگر تداوم نسلها و طول عمر انسانها هستند، شاخصهای مثبت مینامند. چون اساساً چنین متغیرهایی موجب ایجاد خوشبینی نسبت به آینده حیات انسان هستند که با اندازهگیری آنها تغییرات وضع سلامت و بهداشت یک جامعه معلوم میشود.
علاوه بر این شاخصها، میتوان از طریق برخی محاسبات و مقایسه نتایج بهدست آمده با سایر کشورهای پیشرفته، وضع بهداشت و درمان یک جامعه را شناخت. لذا شاخصهای دیگری نظیر نسبت جمعیت بهازای هر پزشک، نسبت جمعیت بهازای هر دندانپزشک، نسبت جمعیت بهازای هر تخت بیمارستانی و ... خواهیم داشت که از طریق تقسیم کردن جمعیت منطقه یا کشور (بهترتیب) بر تعداد پزشکان، دندانپزشکان، تختهای بیمارستانی و ... قابل محاسبه است.
ب) شاخصهای منفی؛ منظور شاخصهایی است که وضع بیماریها و مرگومیرهای یک جامعه را که در مجموع حالت ناخوشایندی برای ایشان دارد نشان میدهند، نظیر مرگومیر خاص هر بیماری، میزانهای مرگومیر ویژه سنی و جنسی، میزان مرگومیر کودکان کمتر از یکسال، میزان مرگومیر زنان باردار.
همچنین طبقهبندی و تحلیل مرگومیرها برحسب علل و توزیع آنها برحسب سن، جنس، روستا و شهر در بسیاری از موارد میتواند وضع بهداشتی یک جامعه را به خوبی نشان دهد.[10]