نويسنده: حبيب عباسي
كلمات كليدي: ابن تيميه، حصني دمشقي، زيارت انبياء،تشبيه، تجسيم
همواره نقد شخصیتهای علمی مذاهب اسلامی به خصوص علمای اهل سنت تاثیر به سزایی در شناخت فرقه وهابیت و بنیانگذار فکری وی یعنی ابن تیمیه دارد در این مقاله به نظر یکی از علمای مذهب شافعی به نام حصنی دمشقی پیرامون ابن تیمیه و فتاوای وی میپردازم.
«شیخ تقیالدّین ابوبکر بن محمد حِصنیِ دمشقیِ شافعی» در سال 752 هجری قمری در قریهای به نام «حوران» به دنیا آمد و پس از آن به دمشق آمد و فقه شافعی را نزد استادانی چون زُهَری، ابنجابی و صرخدی و غَزّی آموخت و پس از آن به مقابله با ابن تیمیّه پرداخت و در این راه تلاش بسیار کرد و عدهای از طلاّب علوم دینی از او پیروی کردند و به همین خاطر در شام نزاعهای فراوان به وجود آمد و در سال 829 ه.ق از دنیا رفت.[1]
وی شخصیّتی است که احمد عیسی عاشور مؤلّف کتاب «الفقه المیسّر» کتاب خود را بر اساس کتاب «کفایة الاختیار» وی تنظیم و تألیف کرده است. این کتاب با نام «فقه آسان در مذهب شافعی» توسط دکتر محمود ابراهیمی ترجمه و به چاپ رسیده است.[2]
از وی کتابهای بسیاری چون «شرح صحیح مسلم» در سه جلد، و «المهمّات» در دو جلد و «قواعد الفقه» به جای مانده است. یکی از مهمترین کتابهای وی کتاب «دَفعُ شَبَه من شَبَّهَ و تَمَرَّد» در رد افکار ابنتیمیّه است[3]
حصنی دمشقی و شخصیت ابن تیمیه
به نظر وی ابنتیمیّهای را که برخی دریای علم توصیف میکنند، برخی از پیشوایان او را زندیق مطلق میشمارند و علت گفتار این علما را بررسی تمام آثار علمی ابن تیمیّه و مواجه نشدن با اعتقاد صحیحی در مورد ایشان و تفکیر مسلمانان در موارد متعدد و آمیخته بودن کتابهای وی به تشبیه خدا به مخلوقات و تجسیم ذات باری تعالی و هم چنین جسارت به ساحت مقدس رسول اکرم(ص) و شیخین و ملحد دانستن عبدالله بن عباس میداند.[4]
حصنی دمشقی بابی را به عنوان پرهیز از عقائد ابن تیمیّه دارد و در این باب با اشاره به انحرافات موجود در شخصیت ابن تیمیه و استفاده وی از متشابهات قرآن برای فریفتن مردم به قصد فتنه انگیزی مردم را از تبعیت وی برحذر داشته و معتقد است با دقت در سخنان ابن تیمیه مطالبی یافته است که قادر به بیان آن نیست زیرا وی خدا را در تنزیه از تجسیم و تشبیه تکذیب کرده است.[5]
نظر حصنی دمشقی در مورد برخی فتاوای ابن تیمیه
حصنی دمشقی درباره فتوای علمای مذاهب اربعه با عنوان «فتوای ائمه اربعه به کفر ابنتیمیه» معتقد است فتاوای ابن تیمیه در مورد بدعت شمردن زیارت انبیاء و انسانهای صالح و جایز نبودن سفر برای زیارت انبیاء، باطل و مردود میباشد چون بسیاری از علما آن را عملی جایز و مستحب میدانند و بر این مطلب اتفاق نظر دارند.
در ادامه میگوید: شایسته است ابن تیمیّه را از دادن چنین فتواهایی که نزد علما باطل است، بر حذر داشت و او را از فتاوای عجیب و غریب منع نمود و اگر از این عملش امتناع نکرد باید زندانی شود و انحرافات او را برای مردم آشکار نمود تا مردم مواظب باشند از او تبعیت نکنند.» [6]
وی این فتوای ابن تیمیه که هر کس به مرده و یا فرد دور از نظر استغاثه کند، ظالم، گمراه و مشرک است را بسیار زشت دانسته و معتقد است از این سخن «ابن تیمیّه»، بدن انسان مىلرزد و این سخن، قبل از زندیق حرّان «ابن تیمیّه» از جانب هیچ کسى در هیچ زمان و هیچ مکانی بیان نشده است و در واقع ابن تیمیه از برخی روایات صدر اسلام در بى اعتنایى به ساحت حضرت رسول اکرم(ص) که ناشی از نیت پلید اوست، سوء استفاده کرده است و با این سخنان بىاساس مقام و منزلت آن حضرت را در دنیا پایین آورده است، و مدّعى شده است که حرمت و رسالت آن بزرگوار پس از رحلت از بین رفته است و این عقیده به یقین کفر و در واقع زندقه و نفاق است.[7]
وی همچنین درباره فتوای ابن تیمیه مبنی بر اینکه زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) و انبیای الهی را گناه شمرده و ادعای اجماع نموده است مینویسد: «... هیچ کسی مانند او به پیامبر و انبیای الهی جسارت نکرده است، با اینکه کتابهای مشهور و غیر مشهور، مردم را در تمامی زمانها و در همه جای عالَم، به زیارت پیامبر (ص) تشویق نموده است و زیارت حضرت رسول (ص) از بهترین تلاشها در راه خدا و آسانترین راههای نزدیکی به خدا و از جمله سنّتهای انبیاست و هیچ فردی چنین جسارتی نمیکند، مگر این که در قلب او بیماری نفاق است و از دست نشاندههای یهود و دشمنان دین و مشرکینی است که در مذمّت آقای امتهای پیشین و امّت اسلام، پافشاری کردهاند.»[8]
وی این ادعای ابنتیمیّه که برای کنار گذاشتن حدیث «مَن حَجَّ و لم یَزُرنی فَقَد جَفانی»[9]«هر کس حج خانه خدا را انجام دهد و مرا زیارت نکند، به من جفا کرده است.» گفته است: این حدیث را احدی از علما نقل نکرده است، و آن را تهمتی آشکار به علمای اهل سنت و ناشی از عدم اطّلاع ابنتیمیّه دانسته و برای اثبات بیان خویش به نقل این روایت توسط تعدد زیادی از بزرگان دانسته است.[10]
نتیجه گیری
از مطالبی که از نظرات حصنی دمشقی درباره فتاوا و آرای ابن تیمیه نقل شده است، چنین بدست میآید که آرای ابن تیمیه، مخالف با اندیشه علمای مسلمان بوده و آن قدر از مسیر صحیح منحرف شده است که علما را به این چنین واکنشی واداشته تا آنجا که ناچار به دادن حکم تکفیر برای وی شدهاند.
به یقین اگر کسی به دیده انصاف و بدون تعصب به این سخنان و مواضع او بنگرد دیگر برای او شکی در منحرف و ضالّ و مضل بودن ابن تیمیه باقی نمیماند.