كلمات كليدي : روش شناسي مردمي، تحليل گفتگو، آزمايشهاي نقض كننده، استعداد بازانديشي، مكاتب جامعه شناسي
«این مفهوم از دو بخش تشکیل شده است: بخش اول Ethno که ریشه یونانی دارد و اشاره بر مردم و چگونگی درک آنها از محیط طبیعی خود دارد؛ بخش دوم Methodology شامل مجموعهای از روشها یا اصول است. ترکیب این دو مفهوم یعنی روششناسی قومی یا مردمی که به معنی مطالعه راههایی است که مردم از طریق آن زندگی روزمره خود را برای خود تعریف میکنند و به آن معنا میدهند».[1] روششناسی مردمی اساسا بر آن است تا ثابت کند که جامعه چیزی جز دستاورد علمی و پیوسته جاری افراد معقول نیست.
این اصطلاح را نخستین بار هارولد گارفینگل در دهه 1940 در چالش با دورکیم بنا نهاد. گارفینگل به دنبال درک این مسئله بود که ما چگونه موقعیتهای بیشماری را که در آن قرار میگیریم، تعریف کرده و به آنها معنی میدهیم. به ظاهر انسانها درگیر کارهایی میشوند که خود انتخاب کردهاند، اما در حقیقت تلاشهای افراد بر فرضیاتی درباره جهان و جامعه استوار است که از پیش آنها را پذیرفتهاند. بازیگران اجتماعی بر اساس مقررات و هنجارهای مورد قبول جامعه نقش خود را ایفا میکنند؛ اما همیشه فضایی برای نوآوری وجود دارد. بخشی از نقش بازیگران به دلیل موقعیت هنجاری و مقررات جامعه است اما بخشی دیگر بستگی به این دارد که او بازیگران و تماشاچیان دیگر را چگونه درک و تفسیر میکند و بر اساس آن نقش ایفا میکند. بنابراین روششناسی مردمنگارانه عبارت خواهد بود از «مجموعهای از دانش مبتنی بر عقل سلیم و یک رشته رویهها و ملاحظاتی که اعضای عادی جامعه با توسل به آنها شرایطی را که در آن قرار گرفتهاند، درک میکنند و راهشان را در این شرایط پیدا کرده و دست به عمل میزنند».[2]
جامعهشناسان روششناسی مردمی، در تجزیه و تحلیلهای خود توجه چندانی به ایفای نقش آگاهانه مردم ندارند، بلکه توجه آنها بیشتر به رفتارهای عادی روزمره و این جهانی مردم است که مبتنی بر تفکر، تصمیم و اراده نیست. روششناسان مردمی معتقدند رشتهای که اعضای جامعه را به یکدیگر پیوند میدهد و امکان زندگی اجتماعی را به وجود میآورد آن لایه زیرین و بخش ناخودآگاهی است که مورد قبول عامه مردم قرار گرفته و فقط زمانی به آن توجه آگاهانه میشود که مورد تجاوز یا خطر قرار گرفته باشد».[3]
مفاهیم مطرح در روششناسی مردمی
تحلیل گفتگو: «این تحلیل مبتنی بر این است که گفتگو یکی از مهمترین صورتهای کنش متقابل و روابط اجتماعی را تشکیل میدهد و یکی از پایههای مهم زندگی اجتماعی را میسازد. با بررسی ساختاری که گفتگو در روابط روزانه به خود میگیرد، میتوان دریافت که انسانها به چه پشتوانهای با یکدیگر در اجتماع برخورد میکنند و بررسی همین پدیدههای کوچک و پیش پا افتاده در فهم نحوه عملکرد اجتماعی اعضای جامعه، شاخصها و معیارهای عمدهای را به دست میدهد که میتوان از طریق آن کل رفتار اجتماعی را درک کرد».[4]
آزمایشهای نقضکننده: روششناسان مردمی معتقدند که برای فهم رفتار اجتماعی و اصول و قواعد آن، بهتر است به گونه آزمایشی، قواعد رفتار از سوی کنشگران، زیر پا گذاشته شود؛ تا اهمیت این قواعد و نقش آن در روابط اجتماعی برملا گردد. به عنوان مثال استادی که در کلاس درس به جای درس دادن مدام از دانشجویان بخواهد که درس را برایش توضیح دهند، نظم عادی کلاس لطمه خورده و فضای معمولی حاکم بر رابطه استاد و دانشجو به هم میخورد. به این ترتیب رابطه استاد و دانشجو دارای قواعدی برای کنش متقابل است که بدون در نظر گرفتن آنها مختل میشود». [5]
استعداد بازاندیشی: «روششناسان مردمی معتقدند انسانها در مورد فعالیتهایشان خودآگاهند و این گرایش را دارند که بر پایه انتقاد از خود عمل کنند. آنها پیوسته فعالیتهایشان را مورد بازسنجی و تجدید نظر قرار میدهند؛ و سعی میکنند بر حسب موقعیتهای اجتماعی، مناسبترین رفتار را از خود نشان دهند».[6]
به طور کلی روششناس مردمی با آمار و تحلیلهای آماری مخالف است زیرا معتقد است واقعیت اجتماعی یک فراگرد سیّال، زنده و در جریان است که فنون کدگذاری و کاربرد مفاهیم کمّی آماری نمیتواند ظرافت و پیچیدگی جهان اجتماعی را به درستی مورد ارزیابی قرار دهد. به نظر آنها جامعهشناس باید فعالیتها و رویدادهای اجتماعی در زندگی روزانه را موضوع مستقیم بررسیهای خود انتخاب کند و از طریق آن هنجارها و ارزشهای حاکم بر جامعه را درک کند. بدین ترتیب روششناسان مردمی میخواهند بگویند که نظم اجتماعی "هستی" پیدا نمیکند؛ یا حداقل چنین نظمی را که کارکردگرایان بر آن متکیاند، نفی میکنند. آنچه که در مطالعه موضوعیت دارد، روابط اجتماعی و ویژگیهای طبیعی جهان اجتماعی است که به طور مستقیم، زمینه عینی بررسیها را تشکیل میدهد.
منابع بیشتر
1- توسلی، غلام عباس؛ نظریههای جامعهشناسی، تهران، سمت، چاپ سوم، پائیز 1371، ص 440 و 441
2- ریترز، جورج؛ نطریه جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، علمی چاپ چهارم، 1379، ص 366، 367، 394 و 401.
3- آبرکرامبی، نیکلاس و دیگران؛ فرهنگ جامعهشناسی، ترجمه حسن پویان، تهران، چاپخش، چاپ اول بهار، 1367، ص 145.
4- شایان مهر، علیرضا؛ دائرة المعارف تطبیقی علوم اجتماعی (کتاب اول)، تهران، کیهان، چاپ اول، 1377، ص 299.