دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عام الحزن

No image
عام الحزن

كلمات كليدي : عام الحزن، خديجه، ابوطالب، وفات، ايمان ابوطالب

نویسنده : زينب ابراهيمي

شدت اندوه پیامبر(ص) از درگذشت دو یار وفادارش؛ ابوطالب (عموی پیامبر(ص)) و حضرت خدیجه (همسر پیامبر(ص)) چنان زیاد بود که این سال را سال اندوه نامیدند.[1] خدیجه نخستین ایمان آورنده به اسلام[2] و پشتیبان صدیق و صمیمی و مایه‌ی آرامش پیامبر(ص) در برابر جفاکاری‌های قریش،[3] که تمام دارایی‌اش را برای گسترش اسلام صرف کرد،[4] اندکی پس از خروج از شعب بر اثر سختی روزگار شعب در 65 سالگی درگذشت. در این زمان شدت فقر مسلمانان به حدی بود که توان مالی دفن او را نداشتند و او را در همان صوقعه‌اش[5] به خاک سپردند. ابوطالب نیز کمی قبل یا پس از خدیجه[6] در هشتاد و شش یا نود سالگی در شوال، رمضان[7] یا ذیقعده سال دهم بعثت[8] از دنیا رفت. فاصله مرگ آن دو را برخی سه روز[9] و جمعی سی و پنج روز[10] و بعضی شش ماه نوشته‌اند. ابوطالب پیامبر(ص) را از هشت سالگی سرپرستی کرد[11] و او را بیش از فرزندانش دوست می‌داشت.[12] چون خبر وفاتش به پیامبر(ص) رسید، به شدت دلتنگ و منقلب شد و با شتاب خود را به بالینش رسانید. چهار بار سمت راست پیشانی و سه بار به سمت چپ پیشانی او دست کشید، آن گاه فرمود: عموجان! در خردسالی تربیتم کردی، در یتیمی سرپرستی نمودی و در بزرگی یاریم کردی. خدا از سوی من به تو پاداش خیر عطا فرماید. هنگام بدرقه پیکر بیجانش می‌فرمود: پیوند خویشی را نیکو به جای آوردی و پاداش نیکی دریافت نمودی.[13]

پیامبر(ص) آن دو را در «حجون‌»[14] کوهی بیرون مکه دفن کرد که امروزه واقع در شهر مکه و به قبرستان «جنة المعلی‌» یا قبرستان ابوطالب معروف است. عبدمناف، عبدالمطلب، عبدشمس، قاسم و عبدالله پسران پیغمبر که در خردسالی درگذشتند، همگی در حجون مدفونند. [15]

خدیجه دختر خویلد بن اسد بن عبدالعزی بن قصَی پانزده سال قبل از عام‌الفیل متولد شد.[16] او را در جاهلیّت «طاهره»[17] و «سیده قریش»[18] می‌نامیدند و خانه‌اش پناهگاه بینوایان بود. او نخست با ابوهاله تمیمی ازدواج کرد[19] و دارای پسری به نام هند شد که در جنگ بدر یا احد حضور داشت و در جنگ جمل در رکاب علی(ع) به شهادت رسید.[20] پس از فوت ابوهاله به ازدواج عتیق بن عائذ درآمد که ثمره آن دختری به نام هند بود.[21] خدیجه با ثروتی که از این دو ازوداج به او رسید به تجارت پرداخت و با وجود آن که از لحاظ نسب، شرف و ثروت برترین زن قریش بود و ثروتمند‌ترین مردان قریش از او خواستگاری کردند،[22] به هیچ یک پاسخ مثبت نداد.

آشنایی با روح بزرگ و شخصیت منحصر به فرد پیامبر(ص) طی تجارت آن حضرت برای او، به ازدواج آن دو انجامید.[23] در حالی که پیامبر(ص) 25 سال و خدیجه 40 سال داشت؛[24] اما با وجود اختلاف سن بسیار، پیوندهای روحی عمیقی میان آنان ایجاد شد به گونه‌ای که پیامبر(ص) حتی پس از مرگ خدیجه نیز همواره او را یاد می‌کرد و بزرگواری، ایمان و فداکاریهایش را می‌ستود[25] و او را یکی از چهار زن بهشتی خواند. سه تن دیگر مریم و آسیه زن فرعون و فاطمه زهرا دختر گرامیش بود، و فرمود: «برترین آنها فاطمه است‌».[26] خدیجه(س) به فرموده پیامبر(ص) هنگامی به آن حضرت ایمان آورد که مردم در کفر غوطه‌ور بودند و در حالی پیامبر(ص) را تصدیق کرد، که مردم او را تکذیب می‌کردند و زمانی دارایی‌اش را خالصانه بر پیامبر(ص) عرضه کرد که دیگران محرومش ساختند، و خدا از او فرزندانی به پیامبر(ص) عطا کرد.[27] دو پسر به نامهای قاسم و عبدالله؛ ملقب به طیب و طاهر که در کودکی در مکه از دنیا رفتند و چهار دختر به نام‌های زینب، رقیه، ام‌کلثوم، و فاطمه[28] علیها‌السلام که همگی دوران نبوت را درک و به مدینه هجرت کردند و در آنجا از دنیا رفتند.[29]

گویند روزی خواهر خدیجه پس از وفات وی به خانه پیامبر(ص) آمد و سلام کرد. پیامبر(ص) چنان منقلب گشت که اشک در دیدگانش گردید و فرمود: صدایش طنین آهنگ خدیجه و راه رفتنش چون او بود.

نقش ابوطالب در گسترش اسلام:

نفوذ ابوطالب در میان مکیّان یکی از مهمترین عوامل نضج و گسترش اسلام در مکه بود و دست قریش در آزار پیامبر(ص) تا هنگام وفات ابوطالب کوتاه بود؛[30] اما پس از او با گذشت سیزده سال از بعثت و وجود پیروانی صدیق در مکه، شدَت آزار مشرکان بر پیامبر(ص) آن چنان فزونی یافت که کار دعوت به بن بست رسید و آن حضرت را به ناچار خانه‌نشین کرد.[31]

ایمان ابوطالب

با وجود شواهد بسیار بر ایمان راسخ ابوطالب؛ چون او برای گسترش اسلام و حفظ جان پیامبر(ص) ناگزیر ایمانش را پنهان داشت و مانند ابوذر و ابن‌مسعود آن را آشکارا اعلام نکرد؛ برخی با طرح احادیث ساختگی بازمانده از دوران حاکمیِت امویان در ایمان بزرگ مردی چون او خلل وارد آورده و می‌گویند هنگام جان دادن ابوطالب، پیامبر(ص) هر چه کوشید که او به یگانگی خدا و نبوتش گواهی دهد زبانش نمی‌گشت، و این آیه نازل شد که: «انک لا تهدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء[32]» یعنی تو نمی‌توانی هر که را خواستی هدایت کنی ولی خدا هر که را بخواهد هدایت می‌کند.[33] کتب تفسیری شیعه این شأن نزول را درباره ابوطالب رد می‌کند.[34] هر چند در متونی از آثار اهل سنت نیز بر ایمان ابوطالب تصریح شده است.[35] علاوه بر آن با مراجعه به کتب تفسیری از محتوای آیات قبل و بعد آیه 56، به وضوح آشکار است که سخن درباره دو گروه؛ مشرکان مکه و ایمان آورندگان به رسالت پیامبر(ص) است. بویژه آن که در آیه 57 که عطف به آیه 56 است، خداوند می‌فرماید: «آنها گفتند: ما اگر هدایت را همراه تو بپذیریم؛ ما را از سرزمینمان میربایند!» بنابراین آیه از سربرتافتن گروهی از مشرکان سخن می‌گوید.[36] برخی تفاسیر شیعه شأن نزول آیه را درباره حارث بن نوفل دانسته است.[37]

طرح سؤال‌های علمی برخاسته از اذهان آگاه و حقیقت جو امری پسندیده است. درباره ایمان ابوطالب با وجود شواهد تاریخی بسیار، می‌توان تردیدها را زدود؛ امَا انکار حقیقت به این دلیل که او پدر علی(ع) نخستین مرد مسلمان است که به دلیل فضایل بی‌شمارش مورد لطف ویژه پیامبر(ص) بود و چون نمی‌توان بر شخصیت بزرگش خدشه‌ای وارد کرد پس برای کاستن از منزلتش ناگزیر، شخصیت پدر را خدشه‌دار سازند تا مبادا بر فضیلتی معترف شوند که دیگر خلفا از آن بی‌بهره‌اند، جفایی نابخشودنی است.

دلایل تاریخی بر ایمان ابوطالب

1) فاطمه دختر اسد بن هاشم از ایمان آورندگان صدر اسلام بود که تا زمان وفاتش در همسری ابوطالب قرار داشت.[38] حال آن که زن مسلمان نمی‌بایست در نکاح مرد کافر باقی بماند و خود به خود از آن جدا می‌شد.

2) اشعار و سخنان ابوطالب که در آن به صراحت بر نبوت پیامبر(ص) تأکید کرده است.

الف) ابوطالب پیش از ورود به شعب، وقتی از تصمیم قریش بر قتل پیامبر(ص) آگاه شد، آنان را تهدید کرد و این اشعار را در دفاع از پیامبر(ص) سرود: «از سرخیرخواهی و هدایت دعوتم نمودی. بی‌شک راست گفتی و در دعوتت امین بودی، دینی را عرضه داشتی که از بهترین دینهای مردمان است.[39]»

ب) ابوطالب در نامه‌ای به نجاشی پادشاه حبشه درباره ماهیّت مهاجرین مسلمان نوشت: بدان که محمد پیغمبری است مانند موسی و عیسی بن مریم.(تعلم ملیک الحبش ان محمدا نبی کموسی و المسیح بن مریم).[40]

ج ) ولقد علمت ان دین محمدٍ من خیر ادیان البریه دیناً[41]

4) ابوطالب برای حفظ جان پیامبر(ص) در شعب، شبها خود و یا فرزندش علی(ع) را بر جای خویش می‌خواباند تا مبادا مشرکان گزندی به او رسانند.

5‌‌) ابوطالب حتی در آخرین نفسهای حیات نیز بنی‌هاشم را به حمایت از پیامبر(ص) و گرویدن به آیین او فرا خواند.[42]

6) هنگامی که مشرکان خواستند با او معامله کنند! تا محمد را به آنان واگذارد، نه تنها هیچ یک از پیشنهادهای آنان را نپذیرفت بلکه به پیامبر(ص) فرمود: مردم را به سوی‌ پروردگارت فراخوان و بدان که من هرگز از یاریت دست برنمی‌دارم .

مقاله

نویسنده زينب ابراهيمي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS