24 آبان 1393, 14:7
كلمات كليدي : عنصر فرهنگي، ويژگي فرهنگي، مجموعه فرهنگي، سازمان فرهنگ، نهاد
نویسنده : مصطفي همداني
به عنوان مقدمه باید دو بحث فلسفی را به تناسب تبیین معنایی این دو مقوله در نظر داشت:
عنصر فرهنگی، کوچکترین واحد یک فرهنگ است. عنصر فرهنگی از یک جزء یا بخشی که به عناصر و بخشهای دیگر تقسیمپذیر نیست تشکیل شده است. برخی عناصر فرهنگی، بیش از یک شیء ساده نیست، مثلاً یک انگشتر، قیچی یا عصا، اما عناصر دیگری نیز هست که مادی نبوده، بلکه نمونهای از رفتار است، مانند دست دادن، سلام کردن، و نماز گزاردن. اشیاء دسته اول را عناصر مادی، و دسته دوم را عناصر غیرمادی فرهنگ مینامند.[3]
برخی دیگر در تعریف عنصر فرهنگی گفتهاند: «ویژگی یا عناصر فرهنگی، کوچکترین جزء فرهنگ است که اگر تجزیه شود، دیگر بخشی از فرهنگی نخواهد بود.»[4]
هر فرهنگ به شیوه نظامیافتهای سازمان مییابد تا امکان روابط متقابل مؤثر را برای افراد و گروهها فراهم کند. عنصر فرهنگی، به کوچکترین واحد فرهنگ اطلاق میشود که ممکن است یک عبارت، شیء، حرکت یا نماد باشد. مجموعه فرهنگی، به مجموعه پیچیدهای از عناصر منسوب به آن فرهنگ برمیگردد.[6]
برخی دیگر در تعریف مجموعه فرهنگی گفتهاند: «ترکیب فرهنگی، مجموعهای تشکیل شده از عناصر فرهنگی است که کاربردی خاص دارد. مجموعه فرهنگی را میتوان تجمعی از صفتهای فرهنگی تعریف کرد که از کارکرد یکپارچهای برخوردار است، به صورت یک واحد در مکان و زمان پابرجاست، قابلیت نفوذ متقابل فرهنگی دارد و به یک جنبه از فرهنگ کلی محدود میشود.»[7]
این دو مفهوم، دارای نوعی نسبیّت هستند؛ به این معنی که ممکن است یک عنصر در مقایسه با عناصر خردتر، عنوان مجموعه فرهنگی به خود بگیرد و یک مجموعه نسبت به مجموعههای بزرگتر، خود یک عنصر باشد. «عناصر و ساخت، درهم آمیخته و با یکدیگرند. برخی اوقات کوشش میکنیم که آنها را مجزا و دوگانه بدانیم. مثلاً در زمینه هنر ممکن است بگوییم ساخت مهمتر از عناصر است. یا ممکن است به بحث در اینباره بپردازیم که آیا در ارتباط، ایده خوب (عناصر) مهمتر است یا خوب سازمان دادن (ساخت) این عناصر؟ برلو این بحث را مشابه همان دور باطل مرغ اول به وجود آمد یا تخممرغ میداند.» برلو با تحلیل ارتباط درخت و جنگل میگوید: «یک عنصر از جنگل کدام است؟ بیشک یک درخت. به این ترتیب اینبار جنگل یک ساخت است و درخت عنصر. به همین ترتیب ساقه عنصر و درخت ساخت میشود و موضوع را همچنان میتوان تعمیم داد.»
عنصر فرهنگی، کوچکترین واحد فرهنگ است، در حالی که مجموعه فرهنگی مشتمل بر چندین عنصر است که با یکدیگر ترکیب شده، باهم عمل میکنند. مجموعههای فرهنگی، مانند زراعت، صنعت و مشارکت دستهجمعی در مسابقه فوتبال است. هر کدام از این فعالیتها مستلزم به کارگیری و شناخت توأم چندین عنصر مختلف فرهنگی است.[9]
مثال: توپ، جوراب، لباس مخصوص، تور، راکت و دیگر اشیاء بهکار رفته در بازی پینگپونگ، جزو عناصر فرهنگی است؛ حرکات ویژه، قواعد و اصطلاحات خاص بازی نیز در همین شمار است. اما بازی پینگپونگ مجموعهای فرهنگی است که از مجموعه عناصر فرهنگی منسوب به آن ساخته شده، و این مجموعه، خود جزیی از نظام روابط اجتماعی و سازمانیافته وسیعتری است که آن را نهاد تفریح و فراغت مینامند. و نهاد، نظام روابط اجتماعی الگو شده و سازمانیافتهای است که در قالب آن، کارکردها و برآوردن نیازهای ضروری فردی و گروهی ممکن میشود. همه جوامع بشری، برای انجام کارکردهای ضروری و تأمین نیازهای حیاتی اعضای گروه خود، پنج نهاد اجتماعی اساسی را بنیاد نهادهاند. این نهادهای پنجگانه عبارتند از: نهادهای خانواده، آموزش و پرورش، سیاست، اقتصاد و دین. افزون بر آن، جوامع جدید نهادهای دیگری را نیز به فهرست یادشده افزودهاند؛ برای مثال، در امریکا نهاد نظامی و نهاد تفریحی نیز بر آن افزوده شده است.[10]
این ارتباط میان عنصر فرهنگی، مجموعه فرهنگی و نهاد، در نمودار نمایش داده شده است.
ارتباط میان عنصر فرهنگی، مجموعه فرهنگی و نهاد
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان