در مطلب حاضر نويسنده ضمن بررسي چرائي و چگونگي به وجود آمدن حسرت در آدمي، برخي عوامل حسرت انسانها در قيامت را از ديدگاه قرآن بررسي کرده است.
يکي از حالات نفس، حسرت است که ممکن است از سوي خداوند به عنوان بازتاب اعمال ايجاد شود. (آل عمران، آيه 156)
حسرت در لغت به معني دريغ، افسوس، تأسف و غصه خوردن از چيزي که از دست رفته (معجم مقاييس اللغه، ج 2، ص 42 «حسر»)، و پشيماني از آن است (مفردات راغب، ص 235).
در قرآن از واژه هايي چون «حسرةً»، «ويل»، «ياليت»، «ياليتني»، «ويلتي» و مانند آن براي بيان اين مفهوم استفاده شده است.
افسوس، موقعيت ناخوشايند اختياری
حالت دروني و باطني افسوس و حسرت زماني به انسان دست مي دهد که در موقعيت نامناسب و ناخوشايندي قرار گرفته باشد که خود آن را ساخته است در حالي که میتوانست کاري کند که در آن موقعيت ناخوشايند قرار نگيرد.
در حقيقت، حسرت و افسوس در موقعيت هايي به سراغ آدمي مي آيد که مي توانست در آن موقعيت نباشد. در اين موارد مي گويد: خودم کردم که لعنت بر خودم باد.
به سخن ديگر، ما در موقعيتي افسوس کارهايي را مي خوريم که مي توانستيم انجام بدهيم يا ترک کنيم تا در موقعيت کنوني ناخوشايند قرار نگيريم. پس عامل اصلي موقعيت کنوني ناخوشايند، خودمان هستيم که با انتخاب نادرست، در چنين موقعيتي قرار گرفته ايم.
بنابراين افسوس و حسرت، حالتي است که در موقعيت ناخوشايند اختياري به سراغ آدمي مي آيد در حالي که مي توانست به انتخاب آزاد خود در موقعيت خوشايندي قرار گيرد که نگرفته است.
وقتي ما مي توانستيم در موقعيت پيشين کاري را انجام دهيم که انجام نداديم يا کاري را مي بايست ترک مي کرديم که ترک نکرديم و نتيجه آن انتخاب اختياري ما، قرار گرفتن در يک موقعيت ناخوشايند کنوني باشد، افسوس و حسرت به سراغ ما مي آيد و ما انگشت حسرت به دندان مي گزيم و احساسات ديگري چون اندوه و حزن به سراغ مان مي آيد و بر سر خود مي زنيم که چرا در موقعيت پيشين کوتاهي و تفريط کرديم و انتخاب درستي انجام نداديم.
اين گونه است که عدم استفاده از موقعيت هاي مناسب پيشين و عدم رفتار عاقلانه در گذشته در قالب افسوس از موقعيت گذشته و از دست رفتن آن که بازگشتي براي آن نيست و قرار گرفتن در موقعيت ناخوشايند امروز، بار سنگيني را بر ما وارد مي کند که هزار لعنت بر خودمان مي فرستيم که انتخاب نادرستي در موقعيت پيشين داشتيم که امروز بايد حسرت ديروز را بخوريم. اينجاست که به ما مي گويند: پشيماني و افسوس ديگر سودي ندارد؛ برگذشته افسوس مخور؛ زيرا ديگر گذشته برگشت ناپذير است؛ فکري به حال خودت بکن!
شخص هنگام مواجه شدن با موقعيت ناخوشايند، رفتارهاي کلامي و بدني دارد که از جمله آنها ويل گفتن، اي کاش گفتن و نيز گاز گرفتن دست است که نشانه حسرت و پشيماني است. در حقيقت از علائم حسرت اين است که شخص دست خويش را گاز میگيرد. خداوند بيان مي کند ظالمان در قيامت دستهاي خود را گاز مي گيرند که چرا از پيامبر(ص) پيروي نکردند: ويوم يعض الظالم علي يديه يقول ياليتني اتخذت مع الرسول سبيلايا ويلتي ليتني لم اتخذ فلانا خليلا؛ و روزي است که ستمکار دستهاي خود را مي گزد [و] میگويد: «اي کاش با پيامبر راهي برمي گرفتم.» «اي واي، کاش فلاني را دوست [خود] نگرفته بودم... (فرقان/ 28)
چرايی و چگونگی ايجاد حسرت
چرا ما خودمان را در موقعيتي قرار مي دهيم که امروز حسرت ديروز را مي خوريم و بر خودمان لعنت مي فرستيم که چرا انتخاب نادرستي در موقعيت ديروز کرديم که بايد امروز پيامدهاي آن را که ناخوشايند است تحمل کنيم؟
به تعبير قرآن، وقتي انسان به انتخاب اختياري خود در موقعيتي ناخوشايند قرار مي گيرد که نه راه پيش و نه راه پس دارد، بايد به جاي ديگري خودش را سرزنش کند و مرگ بخواهد. خداوند مي فرمايد: چون [دوزخ] از فاصله اي دور، آنان را ببيند، خشم و خروشي از آن میشنوند؛ و چون آنان را در تنگنايي از آن به زنجير کشيده بيندازند، آنجاست که مرگ [خود] را مي خواهند. «امروز يک بار هلاک [خود] را مخواهيد و بسيار هلاک [خود] را بخواهيد.» (فرقان 12 تا 14)
از همين رو به انسان هشدار مي دهد که در موقعيت حق انتخاب، به اختيار خويش انتخاب درستي انجام دهيد تا فردا در موقعيت ناخوشايندي که پيامد انتخاب امروز است براي خود «ثبور» و مرگ نخواهيد.
شايد بهترين تفسير براي حسرت و افسوس و تبيين موقعيت ناخوشايندي که انسان با انتخاب نادرست در موقعيت پيشين ايجاد مي کند، اين آيات قرآني باشد که مي فرمايد: واتبعوا احسن ما انزل اليکم من ربکم من قبل ان ياتيکم العذاب بغته و انتم لاتشعرون، ان تقول نفس يا حسرتي علي ما فرطت في جنب الله و ان کنت لمن الساخرين؛ و پيش از آنکه به طور ناگهاني و در حالي که حدس نمي زنيد شما را عذاب در رسد، نيکوترين چيزي را که از جانب پروردگارتان به سوي شما نازل آمده است پيروي کنيد. تا آنکه [مبادا] کسي بگويد: «دريغا بر آنچه در حضور خدا کوتاهي ورزيدم؛ بي ترديد من از ريشخندکنندگان بودم.» (زمر/56)
به سخن ديگر، امروز نبايد کاري کرد که فردا در موقعيتي ناخوشايند قرار گيريم که ديگر راه بازگشت و تغيير موقعيت در آنجا نيست. از اين رو اميرمؤمنان علي(ع) به مردم هشدار میدهد که امروز به فکر فردا باشند و اعمالي را انجام دهند که بازتاب آن ايجاد موقعيت مناسب و خوشايند باشد نه موقعيتي ناخوشايند تغييرناپذير: اليوم عمل بلاحساب و غداً حساب بلاعمل؛ امروز عمل است و بدون حساب و فردا حساب است بدون عمل. (نهج البلاغه، نامه 31)
پس دنيا جاي کار و عمل و آخرت مکان نتيجه گيري و حساب است. در دنيا انتخاب درست داشته باشيم تا در آخرت بتوانيم از آن بهره مند شويم و حسرت موقعيت از دست رفته دنيا را نخوريم که راه بي بازگشتي است. خداوند مي فرمايد: تا آنگاه که مرگ يکي از ايشان فرا رسد، مي گويد: «پروردگارا، مرا بازگردان شايد من در آنچه وانهاده ام کار نيکي انجام دهم. نه چنين است، اين سخني است که او گوينده آن است و پيشاپيش آنان برزخي است تا روزي که برانگيخته خواهند شد. (مؤمنون/ 100)
عوامل حسرت و افسوس انسان
از نظر قرآن عواملي که موجب انتخاب نادرست انسان مي شود و به دنبال اين انتخاب نادرست، موقعيت ناخوشايندي ايجاد مي شود که موجب افسوس مي شود، اموري چند است که در اينجا به آنها اشاره مي شود:
- استکبار: انساني که داراي کبر و خودبزرگ بيني است و متصف به صفت تکبر میشود، در رفتار اجتماعي خود با مردم نيز به گونه اي عمل مي کند که پيامد آن چيزي جز حسرت و افسوس نيست. خداوند به عنوان نمونه به استکبار کافران در برابر آيات الهي اشاره مي کند که باعث حسرت آنان در قيامت مي شود: ان تقول نفس يا حسرتي... بلي قد جاءتک آياتي ... و استکبرت...؛ اينکه نفسي مي گويد: اي افسوس بر من!... بله هنگامي که آيات من آمد ... استکبار کردي... (زمر / 56 - 59) پس واکنش منفي نسبت به آيات قرآني و تکبر و استکبارورزي نسبت به پيامبر(ص) در موقعيت دنيا موجب مي شود تا آخرت از دست برود و شخص در موقعيت ناخوشايندي قرار گيرد که بيرون آمدن از آن شدني نيست و اين گونه است که افسوس و حسرت گذشته اي را مي خورد که از دست رفته است.
- استهزاء: رفتارها و اعمال انسان در برخورد با افراد جامعه در کنار انتخابي که شخص انجام مي دهد، مي تواند موقعيت آينده را خوشايند کند. گاه يک رفتاري از شخص صادر میشود که ممکن است به تنهايي نتوان آن را تأثيرگذار دانست؛ اما برخي از رفتارها موردي نيست، بلکه بيانگر يک حال و صفت و روحيه و منشي است که در شخص وجود دارد و اين منش به شکل نگرش و کنش خود را نشان مي دهد. کسي که به تمسخر ديگري مي پردازد گاه ممکن است به قصد تحقير افکار و عقايد باشد که در اين صورت نمي تواند يک رفتار موردي باشد. به عنوان نمونه کساني که به تمسخر آيات الهي در دنيا مي پردازند، در حقيقت نسبت به آن کافر هستند و با اين رفتار خويش مي کوشند تا کفر خويش را نشان دهند و عقايد خويش را برتر و انتخاب خودرا درست جلوه دهند. چنين رفتاري در موقعيت دنيا باعث حسرت کافران استهزاء کننده در قيامت خواهد شد: ان تقول نفس يا حسرتي علي ما فرطت في جنب الله و ان کنت لمن الساخرين؛ تا آنکه [مبادا] کسي بگويد: «دريغا و حسرتا بر آنچه در حضور خدا کوتاهي ورزيدم؛ بي ترديد من از ريشخندکنندگان بودم.» (زمر/56)
اين کوتاهي و تفريط در دنيا و نسبت به کساني است که «جنب الله» هستند يعني پيامبران و اولياي الهي(ع) که به جاي همراهي و همکاري و همدلي با آنان و افکار و عقايد و رفتارشان، با آنان درگير شده و دست کم به تمسخر و استهزاء آنان پرداخته است و موقعيت ناخوشايند را در قيامت براي خود رقم زده است. پس انسان نبايد کسي را دست اندازد و او را به سبب افکار و عقايدش تحقير کند؛ زيرا چنين رفتاري موجب مي شود تا در موقعيت نامناسبي قرار گيرد که ديگر پشيماني در آن سودي ندارد.
- انفاق مال بر ضد اسلام: از جمله رفتارهاي ناخوشايندي که عامل حسرت است، انفاق اموال در راه مبارزه با اسلام است. اين رويه اي است که کفار و مشابهان آنها انجام مي دهند تا بتوانند مقاصد خويش را پيش برند. اينان همانند گروه ها و جناح هاي سياسي هستند که براي پيشبرد اهداف نامشروع خود و کسب قدرت، هزينه مي کنند تا شخص يا اشخاصي را به مجلس و دولت فرستند تا براي آنان قوانيني را تصويب يا به اجراء درآورند که موجب گسترش نابهنجارهاي ضداسلامي و فرهنگ برهنگي و خيانت جنسي و مانند آن شود. در حقيقت اين افراد امروز در موقعيتي قرار دارند که با پول و ثروت و قدرت خويش مي توانند مردم را به سمت و سوي خدا و آخرت برند، ولي راه بر مردمان مي بندند و پيشواي کفر مي شوند. اينان همانند کفار قريش بايد فردا روزي حسرت امروز را بخورند که چرا اموال خويش را در راه خدا خرج نکرده بلکه آن را عليه اسلام به کار گرفته اند. اين گونه است که اين رفتار انفاقي، موجب حسرت آنان در قيامت مي شود: ان الذين کفروا ينفقون اموالهم ليصدوا عن سبيل الله فسينفقونها ثم تکون عليهم حسرةً ثم يغلبون؛ بي گمان، کساني که کفر ورزيدند، اموال خود را خرج مي کنند تا [مردم را] از راه خدا بازدارند.
پس به زودی [همه] آن را خرج مي کنند و آنگاه حسرتي بر آنان خواهد شد؛ سپس مغلوب مي شوند. (انفال/ 36)
با آنکه از نظر اسلام انفاق يک عمل عبادي و صالح در سطح و اندازه نماز مي تواند موجب رهايي انسان از دوزخ و رفتن به بهشت شود؛ ولي برخي ها اين نعمت را ابزار نقمت خود و ديگران مي کنند و با صرف کردن اموال خويش در کارهاي خير و نيک، در کارهاي بد و نامشروع هزينه مي کنند و روزي افسوس و حسرت عمل نادرست و انتخاب غلط خود در موقعيت دنيا و دارندگي را مي خورند که البته سودي هم ندارد.
- انکار معاد: همان طوري که از نظر رفتاري برخي از رفتارها در برخي از موقعيت ها موجب مي شود که انسان در موقعيت ناخوشايندي قرار گيرد، برخي از افکار و عقايد نيز میتواند موقعيت بدي را براي آدمي رقم بزند. از نظر قرآن محدود دانستن حيات در تنگناي مادي دنيا، موجب حسرت و اندوه عميق کافران، در قيامت مي شود: گفتند: «جز زندگي دنياي ما [زندگی ديگری] نيست و برانگيخته نخواهيم شد.» و اگر بنگري هنگامي را که در برابر پروردگارشان باز داشته مي شوند. [خدا] مي فرمايد: «آيا اين حق نيست؟» مي گويند: «چرا، سوگند به پروردگارمان [که حق است].» مي فرمايد: «پس به [کيفر] آنکه کفر میورزيديد، اين عذاب را بچشيد.» کساني که لقاي الهي را دروغ انگاشتند قطعاً زيان ديدند. تا آنگاه که قيامت به ناگاه بر آنان در رسد، مي گويند: «اي حسرت و دريغ بر ما، بر آنچه درباره آن کوتاهي کرديم.» و آنان بار سنگين گناهانشان را به دوش مي کشند. چه بد است باري که مي کشند... (انعام 29-31).
و نيز مي فرمايد: و مي گويند: «اي واي بر ما! اين است روز جزا!» اين است همان روز داوري که آن را تکذيب مي کرديد! (صافات/ 21)
پس کساني که افکار و عقايد باطلي را مي پذيرند و به جاي ايمان، کفر را انتخاب مي کنند در موقعيت پر دوزخ قرار مي گيرند که حسرت امروز را خواهند خورد که انتخاب درستي انجام ندادند؛ زيرا از نظر قرآن براي رسيدن به موقعيت خوشايند در آينده بايد دو چيز با هم باشد: ايمان و عمل صالح. (فاطر، آيه 10)
- بی ايمانی: چنانکه گفته شد براي رسيدن به موقعيت خوشايند و دوري از موقعيتهاي بد بايد دو چيز فراهم باشد که ايمان و عمل صالح است. خداوند ايمان نياوردن در دنيا را سبب حسرت کافران، در قيامت مي شمارد و مي فرمايد: ولو تري اذ و قفوا علي النار فقالوا ياليتنا نرد و لانکذب بايات ربنا و نکون من المؤمنين؛ و اي کاش [منکران را] هنگامي که بر آتش عرضه مي شوند، مي ديدي که مي گويند: «کاش بازگردانده مي شديم و [ديگر] آيات پروردگارمان را تکذيب نمي کرديم و از مؤمنان مي شديم.»[15]
اين حسرت تا جايي است که مي گويند اي کاش مي شد برگرديم و انتخاب درستي داشته باشيم و اي کاش مسلمان بوديم: ربما يود الذين کفروا لو کانو مسلمين؛ چه بسا دوست مي دارند کساني که کافر بودند مسلمان مي بودند. (حجر/2)
از اين رو خداوند به مردم هشدار و به پيامبرش فرمان مي دهد تا آنان را از روزي بترساند که روز حسرت و افسوس و پشيماني است: و انذر هم يوم الحسرةً اذ قضي الامر و هم في غفلةً و هم لايؤمنون؛ و آنان را از روز حسرت بيم ده، آنگاه که داوري انجام گيرد و حال آنکه آنها [اکنون] در غفلتند و سر ايمان آوردن ندارند. (مريم / 39)
- ترک اطاعت: از نظر قرآن از عوامل ديگر حسرت در قيامت، طغيان ورزي به جاي اطاعت کردن است. بر اين اساس اطاعت نکردن کافران، از خدا و رسول مايه حسرت آنان در قيامت مي شود؛ چنانکه خداوند مي فرمايد: خدا کافران را لعنت کرده و براي آنها آتش فروزاني آماده کرده است... روزي که چهره هايشان را در آتش زيرو رو مي کنند، مي گويند: «اي کاش ما خدا را فرمان مي برديم و پيامبر را اطاعت مي کرديم.» (احزاب / 64-66)
اين حسرت خوردن و واي گفتن زماني شروع مي شود که از گور در قيامت برخيزند و با موقعيت جديد خود مواجه شوند که با انتخاب غلط خود در آن قرار گرفته اند: قالوا ياويلنا من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون؛ مي گويند: «اي واي بر ما، چه کسي ما را از آرامگاهمان برانگيخت؟ اين است همان وعده خداي رحمان، و پيامبران راست مي گفتند.» (يس/52)
- ترک عمل صالح: انجام ندادن عمل صالح، سبب حسرت و افسوس، در قيامت است: و دوزخيان، بهشتيان را ندا مي دهند که: «از آن آب يا از آنچه خدا روزي شما کرده، بر ما فرو ريزيد.» مي گويند: «خدا آنها را بر کافران حرام کرده است.» آيا ]آنان[ جز در انتظار تاويل آنند؟ روزي که تاويلش فرا رسد، کساني که آن را پيش از آن به فراموشي سپرده اند مي گويند: «حقاً فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند. پس آيا ]امروز[ ما را شفاعتگراني هست که براي ما شفاعت کنند يا ]ممکن است به دنيا[ باز گردانيده شويم، تا غير از آنچه انجام مي داديم انجام دهيم؟» به راستي که ]آنان[ به خويشتن زيان زدند، و آنچه را به دروغ مي ساختند از کف دادند...» (اعراف 50 و 53).
و نيز مي فرمايد: «کساني که کافر شده اند، آتش جهنم براي آنان خواهد بود. حکم به مرگ بر ايشان ]جاري[ نمي شود تا بميرند و نه عذاب آن از ايشان کاسته شود. ]آري[، هر ناسپاسي را چنين کيفر مي دهيم و آنان در آنجا فرياد برمي آورند: «پروردگارا، ما را بيرون بياور، تا غير از آنچه مي کرديم، عمل صالح انجام دهيم» مگر شما را ]آن قدر[ عمر دراز نداديم.» (فاطر 36-37).
- تکذيب آيات خدا: اين عاملي ديگر است که در آيات قرآني به آن اشاره شده است. خداوند در قرآن، تکذيب آيات الهي از جانب کافران را موجب حسرت آنان در قيامت مي داند. و اي کاش ]منکران را[ هنگامي که بر آتش عرضه مي شوند، مي ديدي که مي گويند: «کاش بازگردانده مي شديم و ]ديگر[ آيات پروردگارمان را تکذيب نمي کرديم و از مومنان مي شديم.» (انعام/ 27).
امروز انکار آيات قرآن نيز موجب حسرت در قيامت است: تنزيل من رب العالمين و انه لحسرهًْ علي الکافرين؛ قرآن به تدريج از سوي پروردگار جهانيان نازل شده و اين قرآن براي کافران حسرت است. (حاقهًْ/ 43 و 50)
- غفلت از قيامت: اصولاً غفلت موجب انتخاب نادرست و ناروا مي شود؛ زيرا غفلت به معناي حضور چيزي با اهميت است که با همه اهميت و حضورش ديده نمي شود و انسان به امري غير مهم اشتغال مي يابد و اين گونه است که در آن موقعيت، کاري نادرست را انجام مي دهد که در موقعيت آينده با حسرت مواجه مي شود که چرا از امري که مهم بود به سبب سرگرم شدن به امر غير مهم غافل مانده و انتخابي نادرست داشته است. حسرت کافران در قيامت، به علت غفلت از روز جزا از همين قبيل است که خداوند مي فرمايد: «و وعده حق نزديک شود، ناگهان ديدگان کساني که کفر ورزيده اند خيره مي شود ]و مي گويند:[ «اي واي بر ما که از اين ]روز[ در غفلت بوديم، بلکه ما ستمگر بوديم.» (انبيا/97)
- عدم استفاده از موقعيت: از جمله عوامل حسرت زا، عدم استفاده از موقعيت مناسب است. انسان مال و ثروت و يا موقعيتي دارد که مي تواند با انتخاب درست ، آن را تداوم بخشد و از آثار آن بهره مند شود، ولي با انتخاب نادرست، موقعيت آينده خود را به گونه اي رقم مي زند که حسرت مي خورد. از نظر قرآن حسرت اصحاب شمال در قيامت، به جهت بهره مند نشدن از مال و قدرت شان نمونه اي از اين رفتار نادرست است. و اما آن کس که کارنامه اش به دست چپ او داده شود، گويد: اي کاش نامه ام به من داده نمي شد و نمي دانستم حسابم چيست. اي کاش آن مرگ، پايان کار بود. مال من چيزي از من دفع نکرد و قدرتم از کف برفت» (حاقه/ 25-29).
- اعراض کنندگان از ياد خدا: از ديگر عوامل حسرت ترک ياد خدا در زندگي است. حسرت و تاسف اعراض کنندگان از ياد خدا در دنيا از همنشيني با شيطان، مطلبي است که خداوند در آيات قرآني به آن اشاره مي کند. (زخرف/ 38)
- از دست رفتن نعمت: انسان تا زماني که نعمتي را دارد قدر آن را نمي داند و از قديم گفته اند قدر عافيت کسي داند که به مصيبتي دچار آيد. خداوند در قرآن به اين نوع عامل حسرت و افسوس اشاره دارد. در قرآن حسرت باغدار متکبر، به سبب از دست رفتن محصولات باغش مطرح شده است تا ديگران از آن عبرت گيرند و از موقعيت و نعمنت خدادادي بهترين استفاده را برند تا در آينده دچار حسرت نشوند. (کهف/ 32، 34 و 42)
- حسرت نسبت به داشته هاي ديگران: برخي از مردم نسبت به داشته هاي ديگران حسرت و افسوس مي خورند. اين زماني است که ديگران در موقعيت رفاه و آسايش باشند و خودشان از آن بي بهره. خداوند با اشاره به حسرت و تاسف دنياطلبان بني اسرائيل، هنگام مشاهده قارون، در تجمل ويژه اش به اين مسئله توجه داده است. (قصص / 79)
- ظلم و ستم: ستمگران نيز گرفتار حسرت مي شوند. خداوند به حسرت ظالمان، هنگام مشاهده عذاب الهي اشاره مي کند. از نظر قرآن حسرت ظالمان در قيامت، به علت غفلت پيوسته خويش از روز قيامت در دنيا است؛ يعني چون همواره در دنيا غافل بودند امروز خود را به عنوان ستمگر با حسرت مواجه مي بينند. (انبيا/97)البته اين حسرت ظالمان، در وقت مشاهده عذاب، تا زمان نابودي آنان ادامه مي يابد.
- همنشيني با دوستان بد: کساني که در دنيا توسط دوستان نااهل دچار انحراف شده اند، در روز قيامت غرق در حسرتند و فرياد مي زنند: «يا ويلتي ليتني لم اتخذ فلانا خليلا» و اي بر من اين کاش فلاني را براي خودم به عنوان دوست نمي گرفتم، و از شدت ناراحتي دو دست خود را در دهان گذارده و به دندان مي گيرد و مي گويد: دوست بد مرا از راه خدا دور و منحرف کرد و اي کاش (به جاي دوستي با فلاني)، با رسول خدا راهي پيدا مي کردم (فرقان / 8)
- عدم استفاده مناسب از ثروت: از جمله افرادي که در قيامت بسيار حسرت مي خورند، کساني هستند که در طول عمر خود اموالي را چه بسا از راه نامشروع بدست آوردند، ولي مهلت بهره گيري از آن را نداشته و از دنيا رفته اند و آن اموال به دست کساني رسيده است که آنان در راه خدا خرج کرده اند و بدين وسيله صاحب مال به جهنم رفته، ولي وارث نيکوکار به بهشت مي رود.
امام صادق(ع) درباره آيه «ويريهم الله اعمالهم حسرات» (بقره/ 167) فرمود: آيه در مورد کسي است که در زمان حيات خود، به جمع اموال و ثروت اندوزي پرداخته و به محرومان کمک نکرده است، پس از مرگ او اگر وارثان در راه خير و مسير الهي صرف کنند، تلاش از صاحب مال ولي پاداش براي وارث است و اگر در راه گناه صرف کنند، باز او با بجا گذاردن اين اموال در دست وارث، گناهکار را ياري کرده- در گناهش نيز شريک است- و سبب ندامت و حسرتش شود. (تفسير صافي، ج 1 ص 157).
روزنامه كيهان، شماره 21536 به تاريخ 26/10/95، صفحه 8 (معارف)