به مناسبت 8 ربيع الثانی سالروز ولادت خجسته امام عسكری(ع)
نويسنده: علی جواهردهی
سنت خداوند در خلقت بر اين قرار گرفته که هر بلا و گرفتاري که براي انسان پيش مي آيد همراه و آميخته با آساني و گشايش باشد و آن گرفتاري و سختي در عين تلخي ظاهري، خود نعمتي براي فرد گرفتار باشد. در مطلب حاضر نويسنده موضوع آساني پيش و پس از سختي ها را بر اساس آيه سوره انشراح و حديثي از امام عسکري(ع) واکاوي و تبيين کرده است.
شايد شما اين بيت معروف را شنيده باشيد که مي گويد: خدا گر ز حکمت ببندد دري، ز رحمت گشايد در ديگري. اين بيت که ضرب المثل شده است در حقيقت برگرفته از اين شعر سعدي است که مي سرايد: خداي ار به حکمت ببندد دري. گشايد به فضل و کرم ديگري. (بوستان، باب دوم در احسان) اما ريشه آن، آيات و روايات قرآني است که ايشان آن را به صورت شعري زيبا و سپس مردم به شکل ضرب المثل درآورده اند و مفاهيم قرآني در اين قالب زيبا به جامعه ايراني- اسلامي هديه شده است.
البته غير از اين بيت و ضرب المثل، آيات و روايات ديگري نيز وجود دارد که ضرب المثل شده است. به عنوان نمونه، خداوند مي فرمايد: اليس الصبح بقريب؛ آيا صبح نزديک نيست. (هود، آيه 81) اين بشارت به صبح پس از آن بيان شده که خداوند حضرت لوط(ع) را فرمان کوچ شبانه از شهر همجنس بازان مي دهد تا آنان را عذاب کند و آن حضرت(ع) و خاندانش را از گرفتاري و بلاي عظيم دور دارد. خداوند مي فرمايد: «گفتند اي لوط؛ ما فرستادگان پروردگار توئيم. آنان هرگز به تو دست نخواهند يافت، پس پاسي از شب گذشته خانواده ات را حرکت ده و هيچ کس از شما نبايد واپس بنگرد مگر زنت که آنچه به ايشان رسد به او [نيز] خواهد رسيد، بي گمان وعده گاه آنان صبح است مگر صبح نزديک نيست. (هود، آيه 81) اين گونه شد که در ضرب المثل هاي فارسي به تبع از نظامي گنجوي در منظومه ليلي و مجنون آمده است: در نوميدي بسي اميد است پايان شب سيه سپيد است.
برخي نيز همچون کمال الدين اصفهاني با دولت سحري و صبحگاهان، برخوردي ديگر دارد و مي سرايد: «باش تا صبح دولتت بدمد، کاين هنوز از نتايج سحر است.»
سنت الهی گشايش پس از سختی
اما خداوند در قرآن به انسان ها از سنتي الهي خبر مي دهد که بذر اميد را در دل ها میکارد. خداوند در آيات 5 و 6 سوره انشراح پس از بيان مشکلات و گرفتاري هايي که پيامبر(ص) با آن مواجه بوده و نزديک بود کمر را بشکند، مي فرمايد: فان مع العسر يسرا. ان مع العسر يسرا؛ پس براستي با هر دشواري، آساني و گشايشي است؛ بلکه براستي با هر دشواري، گشايشي است.
اين آيات بر سنت الهي دلالت مي کند که مي فرمايد: خداوند هميشه بعد از هر دشواري سهولتي پديد مي آورد. مفسرين گفته اند: اين دو آيه دلالت دارد بر اين که با يک عسر و دشواري، دو يسر و گشايش همراه است؛ زيرا قاعده نحوي مي گويد: کلمه اي که داراي الف و لام است به اصطلاح معرفه است. پس اگر در کلامي تکرار شود، منظور از آن، همان کلمه اول است و در حقيقت هر دو کلمه يک چيز را مي رسانند، ولي اگر نکره باشد دومي معنا و منظوري غير منظور اولي را افاده مي کند و چون العسر در دو آيه، معرفه به کار رفته بيانگر يگانگي آن دو است، در حالي که يسر دوباره به شکل نکره به کار رفته تا بيان کند که هر عسر و سختي و دشواري آميخته به دو آساني است که پيش و پس از آن را در بر گرفته است. به سخن ديگر، هر گاه ما به سختي و دشواري و گرفتاري در زندگي خود مي نگريم درمي يابيم اين دشواري از دو سو يعني پيش از وقوع دشواري و نيز پس از وقوع آن داراي دو آساني و گشايش بوده است. همچنين از آنجا که کلمه يسر با تنوين به کار رفته بيان اين معنا نيز خواهد بود که اين يسر دوم با يسر اول تفاوت نوعي نيز خواهد داشت که البته بايد بهتر از حالت اولي باشد. بنابراين، اگر ما در زندگي دچار مشکل و گرفتاري و سختي و دشواري شويم، بايد بدانيم طبق سنت الهي، نه تنها برطرف مي شود، بلکه اگر صبوري کنيم، پاداشي برتر و بهتر از آن آساني پيشين به دست خواهيم آورد و وضعيت ما بهبود نسبي میيابد و آساني و گشايش دوم، بهتر و برتر از قبلي خواهد بود.
برخي از مفسران گفته اند: تنويني که در کلمه «يسرا» است براي بزرگداشت يسر است. پس اين کلمه مي فهماند با هر عسر، گشايش و يسري گرانقدر مي آيد؛ اما برخي گفته اند: تنوين، تنويع است و مي خواهد بفرمايد با هر دشواري نوعي گشايش هست.
اما منظور از کلمه (مع- با) آيا واقع شدن يسر به دنبال عسر است يا همراه و معيت همزماني؟ برخي قائل شده اند که اين معيت دلالت بر اين ندارد که گشايش و گرفتاري با هم در يک زمان تحقق مي يابد، بلکه در زماني گرفتاري و در زماني ديگر گشايش خواهد بود؛ اما به نظر مي رسد که آيه، معيت و همزماني را بيان مي کند؛ زيرا اگر به دقت بنگريم، حتي همراه با هر گرفتاري يک گشايشي است و اين گونه نيست که مدتي گرفتاري باشد و سپس دري گشوده شود، بلکه اگر خوب دقت شود در همان زمان گرفتاري، گشايشي رخ داده است. نه اينکه منظور از معيت اين باشد که يسر و عسر در زمان واحد تحقق مي يابد.
به سخن ديگر، در آيه شريفه يک نوع پيوستگي و ارتباط بين تحمل سختي ها و رسيدن به آساني وجود دارد؛ يعني اين طور نيست که انسان به طور اتفاقي بعد از سختي، به راحتي برسد. واژه «مع» اين پيوند و ارتباط را بيان مي کند.
خداوند با بهره گيري از مفهوم معيت در اين آيات پيام هايي را به مخاطب مي دهد که از جمله مي توان به اين دو مورد اشاره کرد: 1- آيه با لفظ «مع» مي فهماند که آساني با رنج توأم است. پس، از لحظه تحمل سختي، آساني به تدريج به دست مي آيد؛ 2- از کلمه «مع» استفاده شده تا نشان دهد آساني به سختي نزديک است که از اين رهگذر موجبات تسلي خاطر و تقويت قلب فراهم مي شود. به هر حال با هر مشکلي، آساني آميخته و با هر صعوبت و گرفتاري، آساني و سهولتي همراه است. (نگاه کنيد: طالقاني، سيدمحمود، پرتوي از قرآن، ج4، ص157، شرکت سهامي انتشار، تهران، 1362ش؛ فرشي، سيدعلي اکبر، تفسير احسن الحديث، ج 12، ص 274، بنياد بعثت، تهران، 1377ش؛ تفسير نمونه، ج 27، ص 127 و 128؛ طبرسي، فضل بن حسن، تفسير جوامع الجامع، ج4، ص 507، انتشارات دانشگاه تهران و مديريت حوزه علميه قم، تهران، چاپ اول، 1377 ش).
گفتني است که علامه طباطبايي بر اين باور است که منظور از کلمه «مع» واقع شدن يسر به دنبال عسر است، نه اينکه منظور از معيت اين باشد که يسر و عسر در زمان واحد تحقق مي يابد. (تفسيرالميزان، ج20، ص 534) در حالي که مفسران نمونه بر اين باورند که هر مشکلي، با آساني آميخته و با هر صعوبتي، سهولتي همراه است؛ چرا که اين دو هميشه با هم بوده و با هم خواهند بود. (تفسير نمونه، ج 27، ص 127 و 128)
همراهی و همزمانی گرفتاری و گشايش
امام عسکري عليه السلام نيز با توجه به آيات قرآن از جمله سوره شرح بر اين نکته تأکيد دارد که گرفتاري و گشايش، همزمان است، هرچند که گشايش دوم با گشايش اول فرق دارد، ولي همان يک گرفتاري که انسان به آن دچار مي شود از دو سو آميخته با گشايشي است که به طور طبيعي مي تواند گشايش دوم از گشايش نخست متفاوت بوده و فرق داشته باشد. امام حسن عسکري(ع) مي فرمايد: ما من بليه الاولله فيها نعمةً تحيط بها؛ هيچ گرفتاري و بلايي نيست مگر آنکه نعمتي از خداوند آن را در ميان گرفته است. (بحارالانوار: ج 78، ص 374، حديث 34؛ منتخب ميزان الحکمه، حديث شماره: 1200896)
امام حسن عسکري(ع) در اين روايت بيان مي کند که اگر انساني دچار بلا و گرفتاري شود، خداوند آن را به گونه اي قرار مي دهد که از همه اطراف به نعمتي احاطه شود. در اين روايت سخن از واژه احاطه است که فراتر از تفاسير مفسران به نکته اي مهم و اساسي اشاره مي کند.
از نظر امام حسن عسکري(ع) معيتي که در قرآن براي گرفتاري بيان شده است، يک معيت قيومي است، به اين معنا که اگر گرفتاري و بلايي براي کسي رقم بخورد، اين بلا از همه سو به نعمتي الهي احاطه شده است و شخص اگر به هر سو بنگرد مي بيند که درهايي از گشايش و آساني براي او گشوده است.
پس اولاً اين طور نيست که اول آساني باشد سپس گرفتاري و سپس آساني ديگر، بلکه در همان زماني که شخص گرفتار است، از همه سو، از سوي نعمتي الهي احاطه شده است؛ ثانياً اين آساني از يک سو نيست، بلکه از همه جهات است. بنابراين سخن از پيش و پس بودن آساني نيست که گرفتاري از پيش و پس با آساني احاطه شده باشد، بلکه از همه جهات احاطه شده است؛ پس همان زمان که گرفتاري را مي بيند، اگر دقت کند مي بيند که نعمتي الهي او را احاطه کرده و از همه سو او را در بر گرفته است.
توضيح اين مطلب آن است که انسان اگر دچار يک بلايي شود، خداوند تنها از يک جهت به او فشار آورده است و جالب اينکه از همان جهت اگر خوب دقت کند، نعمتي براي او هست؛ زيرا اگر صبر کند، پاداشي از همان بلابه او مي رسد و او از صابران خواهد بود؛ و اگر به جهات ديگر غير جهت بلا نيز بنگرد، مي بيند که خداوند او را حفظ کرده و از بسياري از گرفتاري هاي ديگر و بدتر دور داشته است. اگر بلايي آمده و فرزندي را از او گرفته در همان حال بي نهايت نعمت هاي ديگر، او را در بر گرفته است که بقاي او را تضمين و حيات و زندگي او را در سلامت داشته است. انسان به سبب يک نقص و بيماري نبايد ديگر ابعاد سلامت وجودي خود را ناديده گيرد و ناسپاسي و کفران کند؛ بلکه بايد سپاسگزار نعمت هاي بسياري باشد که خداوند به او داده است.
فلسفه گرفتاری و سختی
از نظر امام عسکري(ع) همواره نعمتي همراه با هر گرفتاري و بلا و همزمان با آن است. اين نعمت مي تواند نعمتي باشد که خداوند در آيات قرآن به عنوان فلسفه بلا از آن ياد کرده است؛ زيرا قرآن بيان مي کند هر بلا و مصيبت يا براي ظرفيت بخشي و ادعاسنجي است يا کيفر و مجازاتي است تا شخص برگردد و متنبه شده و راه درست را بيابد.
به سخن ديگر، اگر انسان دچار عسر و گرفتاري و دشواري شود: 1- يا کيفر و مجازات عمل خود فرد است و خداوند چون شخص را دوست داشته در همين دنيا مجازات کرده تا برگردد و راه درست را بيابد و توبه و استغفار کند و مجازاتش در قيامت نباشد، بلکه در همين دنيا کيفر شود و پاک و پاکيزه از گناه و خطا به آخرت رود؛ 2- يا آنکه اين دشواري و گرفتاري به سبب ادعايي است که داشته و خداوند با اين دشواري مي خواهد ظرفيت سنجي کرده و مدعاي سخن شخص را دريابد؛ (حجرات، آيه 14) 3- يا آنکه مي خواهد از اين طريق ظرفيت شخص را افزايش دهد؛ زيرا اگر شخص، صبر جميل در پيش گيرد در مقام صابرين قرار گرفته و از سعه صدر و سعه وجودي برخوردار خواهد شد؛ چنانچه پيامبران از جمله حضرت يعقوب(ع) اين گونه با بلايا و مصيبت ها و در پيش گرفتن صبر جميل به مقامات رسيدند. (يوسف، آيات 18 و 83)
به نظر مي رسد که امام حسن عسکري(ع) به اين نکته توجه مي دهد که در درون هر بلايي و از همان روزنه که بلا وارد شده، نعمتي آن را احاطه کرده است. اين نعمت مي تواند شامل يکي از سه گانه پيشين باشد.
البته چنانکه گفته شد، مراد امام حسن عسکري(ع) فراتر از اين مطلب است؛ زيرا وقتي سخن از «احاطه» است، فراگيري همه سويه و همه جانبه است. بنابراين همراه هر بلايي نعمتي است که آن را از هر سو در همان زمان در بر گرفته است و بلا محاط به نعمت و نعمت محيط بر بلا است. پس انسان نبايد دلخور و ناراحت شود و بداند که بر اساس حکمت الهي، اين بلا وارد شده و اهدافي براي آن است که جز نعمت براي شخص نيست. به عبارت ديگر بلا و سختي هرچند در ظاهر تلخ و غيرقابل پذيرش است اما در همان حال يک نعمت است که شخص را در بر گرفته است.
خداوند در آيات قرآن به اين نکته توجه مي دهد که هر مصيبتي که براي انسان پيش میآيد طبق يک حکمتي است که در چارچوب حکمت الهي خلقت از جمله خلقت انسان صورت مي گيرد. اهدافي که خداوند از خلقت انسان دارد از طريق همين مصيبت ها و بلايا و نعمت ها و عسر و حرج و يسر و آساني پديد مي آيد. خداوند در آيات 22 و 23 سوره حديد به اين نکته مهم و اساسي به عنوان سنت حاکم بر جان و جامعه و جهان توجه مي دهد و میفرمايد: ما اصاب من مصيبةً في الارض و لا في انفسکم الا في کتاب من قبل ان نبراها ان ذلک علي الله يسير لکيلا تاسوا علي ما فاتکم و لاتفرحوا بما آتاکم والله لايحب کل مختال فخور؛ هيچ مصيبتي نه در زمين و نه در نفس هاي شما [= به شما] نرسد، مگر آنکه پيش از آنکه آن را پديد آوريم در کتابي است، اين [کار] بر خدا آسان است تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگين نشويد و به [سبب] آنچه به شما داده است شادماني نکنيد و خدا هيچ خيالباف خودپسند فخرفروشي را دوست ندارد.
به هر حال، بايد توجه داشت که در هنگام گرفتاري نه تنها دري ديگر گشوده مي شود، بلکه نعمتي همواره انسان را احاطه مي کند به طوري که آن گرفتاري در برابر آن نعمت هيچ است و انسان همان طوري که به آن بلا و مصيبت توجه دارد، اگر سر از آستان غفلت بردارد و خوب به پيرامون نظر و دقت کند، در مي يابد که از هر سويي نعمتي الهي او را احاطه کرده است. پس در همان زمان بايد شاکر نعمت باشد و خداوند را سپاس گويد و آن نقمت را نبيند. در حقيقت، آن گرفتاري و مصيبت همانند بخشي کوچک است که شما آن را مي بينيد ولي اگر دقت کنيد مي بينيد که يک ديواري از نعمت شما را احاطه کرده که آن گرفتاري نه تنها نسبت به آن هيچ است بلکه آن گرفتاري بخشي از همان نعمتي است که خداوند به شما داده است؛ زيرا با اين کار مي خواهد يا ظرفيت شما افزايش يابد و يا تنبيه و مجازات دنيوي شويد در مسير درست قرار گيريد و يا ادعاسنجي شود و ميزان و درجه شما معلوم شود.
روزنامه كيهان، شماره 21530 به تاريخ 18/10/95، صفحه 8 (معارف)