25 اردیبهشت 1396, 0:3
حوادث ناگوار و مصائب و بحرانها بخش جداییناپذیر زندگی دنیوی است و تقریباً همه انسانها در زندگی خود با چنین مسائلی روبهرو میشوند و این امری گریزناپذیر است؛ اما همه انسانها در برابر این مسائل، برخورد یكسانی ندارند. برخی در مقابل كمترین سختی و ناگواری، خود را میبازند و به كام ناامیدی و بیم و اندوه میاُفتند و به غیر از جزع و فزع و گریه و زاری و شكوه و ناله، كار دیگری نمیكنند و نه تنها نمیتوانند مشكل را برطرف كنند، بلكه بر پیچیدگی و دشواری آن نیز میافزایند. اما برخی دیگر در مقابل ناملایمات و مصائب، چون كوه استوارند و از لابهلای سختترین دشواریها راهی به سوی جلو پیدا میكنند و مشكل را پشت سر میگذارند. در برابر هر مشكلی مناسبترین راه حل را پیدا كرده و پیگرفتهاند. راز این استواری و ماندگاری، سلامت روان است كه بدون آرامش، مفهومی برای آن متصور نیست.
رهایی از چنگال بیم و اندوه: در منابع اسلامی بسیار به این مضمون برمیخوریم، آنان كه به ساحل امنیت و آرامش و ایمان رسیدهاند از دو چیز در امانند: یكی بیم و دیگری اندوه (لاخَوفٌ َعلیهِم و لا هُم یَحْزَنُون) معمولاً انسان مضطرب، به دلیل این كه از نظر سازمان روانی، به هم ریخته است، انسانی است متزلزل و تزلزل، پایهسازِ بیم و هراس است. انسان متزلزل، از یك طرف خود را هر لحظه در معرض سقوط میبیند و از طرف دیگر تكیهگاهی برای خود سراغ ندارد تا به آن تكیه كند و از افتادن خویش جلوگیری نماید؛ ولی انسانِ برخوردار از آرامش كه آرامش خود را در سایه باور به تكیهگاهی مطمئن و پشتیبانی قدرتمند به دست آورده است و معتقد است كه در همه جا و همه حال و همه وقت، خدا با اوست، دلیلی برای ترسیدن نمییابد. غُصه و اندوه نیز از همین قرار است. انسان، هنگامی اندوهگین میشود كه چیز عزیز و گرانبهایی را از دست بدهد و راه دستیابی مجدد به آن را برای خود بسته ببیند؛ اما انسان باورمندی كه در سایه ایمان و باور به خداوندِ حكیم و قادر به آرامش رسیده است، میداند كه حكیم، بدون مصلحت و حكمت، تصمیم نمیگیرد. قادر مطلق میتواند چیزی را كه در برههای و به خاطر مصلحتی از دست ما رفته، جبران كند و خودِ آن یا بهتر از آن را به ما بازگرداند؛ پس چه دلیلی برای حزن و اندوه باقی میماند؟ البته حزن و اندوه به عنوان یكی از حالات انسانی در برابر از دست رفتنِ چیزی یا كسی تا آنجا كه به درهمریختگی سازمان روانی انسان منجر نشود، خود به خود، پدیده مذمومی - كه باید با آن مقابله شود - نیست. پیامبر و امامان در فقدان عزیزان خود، اندوهگین میشدند و میگریستند؛ ولی اولاً اندوه آنان به خاطر امور پیش پا افتاده نبود و ثانیاً این اندوه، چنان آنان را بیاختیار و از خود بیخود نمیكرد كه از كارآیی بیفتند و نتوانند راجع به سایر وظایف خود، آن چنان كه باید، عمل كنند.
از نظر قرآن، دستیابی به آرامش، تنها از یك راه ممكن است و بس و آن، یاد خداست (الا بِذِكرِاللَهِ تَطْمَئِنُ القُلُوب). انزَلَ اللَهُ سَكینَتَه عَلی رَسُولِهِ و عَلی المُؤمِنین. یاد خداوند، محصول ایمان به خداوند است (الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكر ا... الا بذكر ا... تطمئن القلوب)؛ یعنی اول باید خدا را باور داشت تا بتوان از ثمره اطمینان و آرامش به وسیله یاد خدا برخوردار شد. ناگفته پیداست كه منظور از یاد خدا، صرف ذكر زبانی نیست و ذكر حقیقی، ذكر دل است. اگر خداوند به عنوان پدید آورنده و برپا دارنده هستی، در عمقِ وجود هر انسانی، یعنی دل او حضوری دائمی و قوی داشته باشد، هیچ مشكل و مصیبت و حادثه ناگواری نمیتواند انسان را به لرزش و لغزش بیندازد و آرامش درونی او را به هم زند. یاد خدا بودن به این معناست كه دائماً متوجه باشیم عالم طبیعت، مالكی دارد و هدفی و انسان در محضر خدای حكیم، قادر، مهربان و خیرخواهی است كه در سختترین شرایط، بنده خود را تنها نمیگذارد و همیشه و همه جا با اوست. خدایی كه بر بندگان خویش از هر والدینی مهربانتر است و دوست دارد كه همه به كمال و صلاح و فلاح (رستگاری) برسند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان