دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عقول عشرة

No image
عقول عشرة

كلمات كليدي : عقول، عقول عشرة، عقل اول، صادر اول، نور اقرب، فلك اعلی، فلك اطلس، نفس كلی، موجودات عنصری، وجود منبسط، فیض اقدس، نفس رحمانی، نظام طولی، فلك ث�

نویسنده : محمد درگاه‌زاده

عقول، موجودات مجردی هستند که هیچ‌گونه شائبه ماده در آنها نیست و نزدیک‌ترین موجودات (از حیث کمالات) به وجود واجب تعالی می‌باشند. از دیدگاه فلاسفه همه موجودات عالم به یکباره نمی‌توانند از ذات واجب صادر شوند. ابتدا عقول در یک نظام طولی از حق تعالی صادر شده‌اند و بقیه موجودات توسط این عقول موجود شده‌اند.

ادلّه وجود عقول:

یکی از قواعد مسلّم فلسفه، قاعدۀ الواحد است، محتوای این قاعده چنین است که «از علت واحد محض بیش از یک معلول نمی‌تواند صادر شود». فلاسفه مسلمان براساس این قاعده معتقدند کثرت‌های موجود در عالم ماده نمی‌توانند مستقیم از خداوند به وجود آیند؛ بلکه موجود اولی که بدون واسطه از ذات حق صادر ‌شد، تنها یک موجود مجرد واحد است. فلاسفه مشاء نام آن را عقل اول (صادر اول) نامیده‌اند. اشراقیون آن را نور اقرب و صدرالمتألهین آن را وجود منبسط یا فیض اقدس نامیده است.

عقل اول با این‌که موجود واحدی است و تمام کمالات موجودات دیگر را دارد، ولی به‌خاطر معلول بودن دارای جهت امکانی نیز هست و وجود این دو جهت (جهت کمالات وجودی و جهت امکانی) موجب شده تا صدور بیش از یک موجود از او جایز باشد.

تعداد عقول:

اکثر فلاسفه مشاء تعداد عقول را ده عقل می‌دانند که به عقول عشره معروف‌ می‌باشند که مبتنی بر طبیعیات قدیم و هیئت بطلمیوسی می‌باشد. از نظر علمای طبیعی قدیم تعداد افلاک به نه عدد می‌رسد که عبارت بودند از: فلک اعلی یا اطلسی، فلک ثوابت، فلک زُحَل، فلک مشتری، فلک مریخ، فلک شمس، فک زهره، فلک عطارد و فلک قمر. این افلاک نه‌‌گانه با ستارگان و سیارات بی‌شماری که در آنها وجود دارند، در کنار موجودات عنصری کره زمین، کثرت‌های فراوانی را به وجود آورده‌اند که به هیچ وجه نمی‌توانند مستقیم از ذات واجب به وجود آیند؛ زیرا ذات واجب، واحد و بسیط محض است و بر اساس قاعدۀ الواحد، صدور موجودات کثیر از چنین موجودی ممکن نیست.

بنابراین فلاسفه مشّاء قائل شدند که از ذات واجب تنها یک موجود به نام عقل اول صادر می‌شود، و از عقل اول با در نظر گرفتن جهات کمالی‌ آن، عقل دوم و از جهت امکانی‌اش فلک اعلی (اطلس) و نفس کلی فلکی به وجود می‌آید. و از عقل دوم با در نظر گرفتن جهت کمالاتش عقل سوم و با در نظر گرفتن جهت امکانی‌اش فلک ثوابت به وجود می‌آید و از این سلسله تعداد ده عقل و افلاک نه‌گانه و موجودات عنصری محقق می‌شوند و چون تعداد ده عقل برای به وجود آمدن افلاک نه‌گانه و موجودات عنصری و توجیه کثرت‌های آنها وافی می‌باشد؛ بنابراین تعداد عقول نیز بیشتر از ده عدد نیست.

فلاسفه اشراق نیز قاعده الواحد و نظام طولی مبتنی بر آن را پذیرفته‌اند، ولی آنها تعداد عقول را بسیار بیشتر از ده عدد می‌دانستند؛ زیرا تعداد ستارگان فلک ثوابت بسیار زیاد است در حالی‌که جهت‌های موجود در عقل دوم بسیار محدود است و به تنهائی برای صدور کثرت‌های موجود در فلک ثوابت وافی نیست. بنابراین از نظر ایشان باید عقول زیادی را در نظر گرفت تا صدور این کثرت‌ها توجیه‌پذیر شوند.

باید توجه داشت که مطالب فلسفی ناب و عقلی که به عنوان مطالب اصلی و اساسی فلسفه می‌باشند، به هیچ‌وجه با تغییر در نظریه‌های علمی، دگرگون نمی‌شوند؛ زیرا اساس این مطالب، برهان‌های عقلی می‌باشند و هیچ ارتباطی به نظریه‌های مطرح شده در علوم طبیعی؛ مانند هیئت بطلمیوسی و یا هیئت کوپرنیکی و یا کپلری ندارند. از جمله این مسائل می‌توان «قاعده الواحد»، «اصالت وجود»، «مجرد بودن علم» و ... را نام برد.

بخشی از مطالب فلسفی مبتنی بر نظریههای علمی روز می‌باشد. با تغییر این نظریات، مطالب فلسفی نیز تغییر می یابد. ولی این دگرگونی به معنای فرو ریختن ساختمان فلسفه نیست.

مقاله

نویسنده محمد درگاه‌زاده

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

امکان اخص Contingency,probability

بنابراین باید امکان را مقابل ضرورت دانست؛ اما بسته به اینکه واژه امکان در مقابل چه ضرورتی مطرح شود، معانی مختلفی از امکان خواهیم داشت.
No image

گادامر (2002-1900)

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS