كلمات كليدي : قرآن، معجزه، نبوت، عيسي بن مريم، رسالت، ولادت، تكلم، إحياء، شفا و مائده
نویسنده : اباذر بشيرزاده
إعجاز از ماده "عجز" در لغت به معنای ضعف است؛[1] در اصطلاح علوم قرآن به این معناست که انسان کار فوقالعادهای انجام دهد و با آن کار، دشمن خویش را ناتوان کند و دیگران از انجام آن کار عاجز باشند.[2]
به عبارتی معجزه عبارت است از امر خارقالعادهای که با ارادهی خدای متعال به دست مّدعی نبوت، همراه با تحدی انجام گیرد و نشانهی صدق ادعای نبوت وی باشد.[3]
سیمای عیسی بن مریم(ع) در قرآن
حضرت عیسی فرزند حضرت مریم از جمله پیامبران اولوالعزم الهی، صاحب رسالت، شریعت[4] و کتاب آسمانی به نام انجیل بود[5] و حدود 600 سال قبل از ظهور دین اسلام بر قوم بنیاسرائیل مبعوث شده بود که قوم او به قوم نصاری و مسیحیت معروف شد.[6] در قرآن با نامهای عیسی، عیسی بن مریم، مسیح، رسول الله، کلمه و روح از ایشان یاد شده و اوصاف، ویژگی، امتیازات، مأموریت و معجزات[7] فراوان و ویژهای بر این بزرگوار توصیف شده است.
معجزات حضرت عیسی(ع)
افرادى که به عنوان رهبر جامعه از سوى خداوند تعیین مىشوند، باید علم کافى و سند روشنى براى ارتباط خود با خدا ارائه دهند تا با این دو وسیله مأموریت هدایت مردم را عهدهدار باشند.[8]
معجزات حضرت عیسی بن مریم -علیهماالسلام- را میتوان به دو بخش کلی، معجزات پیش از آغاز رسالت و معجزات پس از رسالت تقسیم کرد:
الف. معجزات پیش از رسالت
1. ولادت عیسی بن مریم(ع)
قرآن کریم اولین معجزهای که بر وجود مبارک حضرت عیسی(ع) بیان نموده، ولادت آن بزرگوار است که شرح مسئله را به صورت تفصیلی در سورهی مبارکهی مریم بیان نموده و چگونگی تولد حضرت را تشریح کرده است.[9]
خدای حکیم به حضرت مریم(س) دختر حضرت عمران فرزندی عطا میکند؛ درحالیکه مریم دختری باکره بود و همسری نداشت:
«إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَم...»[10]
«(به یاد آورید) هنگامى را که فرشتگان گفتند: اى مریم! خداوند تو را به کلمهاى [وجود با عظمتى] از طرف خودش بشارت مىدهد که نامش "مسیح، عیسى پسر مریم" است...»
اینکه خداوند حضرت عیسی را به "کلمه" توصیف کرده و با واژهی "منه" به خودش نسبت داده، یعنی این جنین بدون اسباب عادی به وجود آمده و مخالف با عادت جاری در تکوین جنین است.[11] لذا این امر عجیب و عظیم را معجزهای برای رسالت و نبوت فرزندش معرفی میکند:
«...وَ لِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنَّاسِ...»[12]
«...و او را براى مردم نشانهاى قرار دهیم...»
یعنی ولادت حضرت عیسی بن مریم به این نحو که بدون پدر متولد شود، برهان قاطعی بر قدرت خارقالعادهی الهی و دلیل محکمی بر صدق رسالت عیسوی است.[13]
در آیهی دیگر راجع به حضرت مریم و فرزندش میفرماید:
«... فَنَفَخْنا فِیها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آیَةً لِلْعالَمِین»[14]
«... و ما از روح خود در او دمیدیم و او و فرزندش [مسیح] را نشانهی بزرگى براى جهانیان قرار دادیم!»
دمیدن روح در وجود مریم(س) همان کلمهی خدا بود، نه اینکه نطفهای در کار باشد و شکل بگیرد؛ لذا تشبیه حضرت عیسی به حضرت آدم(ع) در آیهی شریفه[15] مربوط به خلقت آن دو نبی است که هر دو بدون نطفه آفریده شدهاند؛ پس همچون ولادتی معجزه بود و این آیت قائم به هر دو بزرگوار (مریم و مسیح) بود؛[16] چراکه این امر دلالت بر قدرت بیکران خداوندی است که فرزندی را بدون پدر خلق کند. اما اینکه "آیة" فرموده نه "آیتین"، چون شأن و أمر مادر و فرزند هر دو آیت و معجزه بود و از این بُعد یک امر محسوب میشد.[17]
2. تکلم عیسی بن مریم در طفولیت
حضرت مریم از امر حاملگی و تولد فرزندی بدون پدر به شدت در ترس و اضطراب بود تا اینکه در زیر درخت خرمای خشکیدهای به امر پروردگار عالم فرزند به دنیا آمد.[18] آیات سورهی مریم فضای بهتری از سخنان عیسی بن مریم را در طفولیت ترسیم نموده که بخشی از این سخنان، تسلی بخش مریم مقدس و بخش دیگر در دفاع از مادرشان در جمع بنیاسرائیل بیان شده است:
«فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّتَحْزَنِی...»[19]
«ناگهان از طرف پایین پایش او را صدا زد که: غمگین مباش!...»
ظاهر سیاق آیات مىرساند که ضمیر فاعلی "ناداها" به عیسى(ع) برگردد، نه اینکه منظور روح باشد که در آیات قبل ذکر شد و این ظهور را قید "مِنْ تَحْتِها" تایید مىکند؛ چون با حال مولود نسبت به مادرش در حین وضعِ حمل مناسبتر است؛ همچنانکه برگشت ضمیر در جملات قبل و بعد به عیسى، مؤید دیگرى بر این معناست.
حضرت عیسی بعد از تولد به مادرش از آن اندوه و غم شدیدى که به وى دست داده بود و آن بانوی عابد، زاهد و مطهره به بدنامی متهم شده بود، تسلی و دلدارى داد و به مادرش سفارش کرد که با احدى حرف نزند، بلکه خود حضرت در مقام دفاع از مادرش برمیآید و این حجتى بود که از هیچ دفع کنندهاى صادر نمیشد؛ زیرا پاسخ دادن کودک وقتى غریب و معجزه است که در گهواره و طفل باشد:[20]
«وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلًا...»[21]
«و با مردم، در گهواره و در حالت کهولت (و میانسال شدن) سخن خواهد گفت...»
بنابراین بعد از اینکه حضرت مریم در برابر مردم و انتقاد و اتهام شدید آنان قرار گرفت، گفتند: این کودکی که در گهواره است، سخن بگوید؟! یعنی کسى که کودک است، گفتگو با او ممکن نیست! در همان حین آثار معجزه در وجود مبارک حضرت عیسی(ع) ظاهر شد و با پاسخ خود مادرش را از هرگونه اتهام، تبرئه نموده و جلالت خویش را به مردم آشکار کرد:[22]
«قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا»[23]
(ناگهان عیسى زبان به سخن گشود و) گفت: من بندهی خدایم؛ او کتاب (آسمانى) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است.»
آن جناب اصلا متعرض مسالهی ولادتش نشد، -با اینکه تمام مشکل مردم همین امر بود- به این جهت که سخن گفتن کودک تازه تولد یافته معجزهاى است که هر چه بگوید جاى تردیدى در حقیقت بودن خود نمىگذارد؛ به خصوص توجه به آخر گفتارش که بر خود سلام کرد و بر نزاهت و امنیت خویش، از هر قذارت و خباثتى شهادت داد و از پاکى و طهارت تولدش به مردم خبر داد. همچنین اوصاف و شخصیت ملکوتی خود را به مردم بیان نمود و اینکه سخن خود را با جملهی "إِنِّی عَبْدُاللَّهِ" آغاز نمود تا با اعتراف به عبودیت خود براى خدای متعال، از غلو غالیان جلوگیرى کند و حجت را بر آنان تمام سازد؛ همچنانکه در آخر کلامش به این مسئلهی توحیدی تکیه میکند.[24]
معجزات بعد از رسالت
حضرت عیسای مسیح پس از وصول به مقام رسالت، براى اثبات رسالت و نبوت خود، بنیاسرائیل را مورد خطاب قرار داد و فرمود: من از سوی پروردگارتان معجزه و نشانههایی برای شما آوردهام؛ یعنی بدون معجزه مدّعى رسالت نیستم، بلکه با معجزه آمدهام و بهطور یقین در این معجزات اگر از اهل ایمان باشید، براى شما هر آینه آیتى است.[25]
معجزات حضرت عیسی بن مریم که در قرآن کریم بیان شده و با دست مبارک ایشان صورت گرفته، موارد ذیل است:
1. جان دادن به مجسمه
حضرت مسیح(ع) در مرتبهی اول جهت اثبات ارتباط و رسالت خود، با خوارق و معجزاتی آمد که در نظر آنها بسیار جالب توجه بود.[26]
«...أنّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللَّهِ...»[27]
«...من از گِل، چیزى به شکل پرنده مىسازم، سپس در آن مىدمم و به فرمان خدا، پرندهاى مىگردد...»
سرّ اعجاز در این است که تصویرسازی گِل برای تمام بشر مقدور است، اما اینکه حقیقتاً پرندهای گردد، فقط از ناحیهی خدای سبحان مقدور است یا با إذن الهی که در تصویرسازی حضرت مسیح جهت تثبیت رسالت الهی روح بر آن دمیده شد و به إذن خدای سبحان حقیقتاً پرندهای گردید[28] و در آسمان پرواز میکرد؛[29] چنانکه در سورهی مائده به وضوح این حقیقت را بیان کرده است.[30]
ساختن شکل و هیئت پرنده از خاک و دمیدن روح در آن، هم دقیقتر است و هم از نظر علمی و فنی بسیار مشکلتر؛ چون در این برنامه نظم و قوای ظاهری بدن و تشکیلات لازم در میان نبود؛ همچنین روح حیوانی که حاکم بر بدن باشد، وجود نداشت؛ بلکه تنها به وسیلهی ارادهی الهی و نفخهی روحانی صورت گرفت، بدون اینکه احتیاج به مقدماتی داشته باشد؛ اما اینکه مادهی طین انتخاب شد، چون این ماده از مواد پایینتر عالم مادی است و در عین حال نرم، بدون شکل خاص و قابل انعطاف است.[31]
از سیاق آیه چنین برمیآید که در زمان حضرت عیسى پیکرسازان بسیار وجود داشت؛ حتّى یهودیها تصاویر گوناگون مثل صورت انبیاء و ملائکه و غیر آنها میتراشیدند و به آنها سجده مىکردند. این پیکرسازی از گِل و دمیدن جان به آن مجسمهی بیروح و دست ساخته به اذن الهی، از جمله معجزات حضرت عیسای مسیح بود که به عنوان حجتی برای حقانیت رسالت خویش اقامه نمود.[32]
2. شفای بیماران صعبالعلاج و ناعلاج
از دیگر معجزات حضرت عیسی(ع) این بود که کور مادرزاد را شفا میداد و بیماران مبتلا به پیسی را بهبود میبخشید:
«...وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ...»[33]
«...و به اذن خدا، کورِ مادرزاد و مبتلایان به برص [پیسى] را بهبودى مىبخشم...»
"أکمه" کور مادرزاد یا مطلق کوری است؛ یعنی کسی که از نعمت بینایی و نیروی باصره محروم بوده و علاج آن جز با قدرت الهی امکانپذیر نیست و "برص" بیماری پوستی است که لکههای سفیدی در پوست انسان ظاهر میشود و از جمله بیماریهای صعبالعلاج است و "إبراء" به معنای برطرف کردن نقص و ضعف بوده بهطوریکه به بهبودی کامل برسد؛[34] چنانکه خدای تبارک در آیهی دیگر خطاب به حضرت عیسی بن مریم میفرماید: «و کور مادرزاد، و مبتلا به بیمارى پیسى را به فرمان من، شفا مىدادى.»[35]
دلیل ذکر شدن این دو بیماری یا به این علت است که أطباء در معالجهی این نوع بیماران عاجز مانده بودند، با اینکه پزشکان آن روز معالجات حیرتآوری انجام میدادند؛ یا مردم شفا یافتن این نوع بیماران را به عیان مشاهده میکردند و جایی برای انکار باقی نمیماند. پس عیسی بن مریم با دست مسیحایی خویش چشم نابینا و مبتلایان به برص را مسح میکرد و همان حین مبتلایان به إذن الهی به طور معجزهآسا شفای کامل مییافتند.[36]
3. زنده کردن مردگان
زنده کردن مردگان نیز همچون دمیدن روح در پرندهی گِلی، معجزهی مسیح بود:[37]
«... وَ أُحْیِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّه...»[38]
«...و مردگان را با اذن خدا زنده میکنم...»
از تعبیر زنده کردن مردگان که به صورت جمع بیان شده، فهمیده میشود که حضرت مسیح بارها مرده را زنده کرده بود[39] و زمانی که مردهای را زنده میکرد، با او سخن میگفت، بعد دوباره او را میمیراند.[40] در سورهی مائده خدای سبحان خطاب به حضرت عیسی میفرماید:
«...وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْنِی»[41]
«...و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده مىکردی»
مراد از "تُخرجُ" خارج کردن مردگان از قبور است؛ یعنی اخراج اطلاق شده، اما لازمهی آن که زنده کردن باشد، اراده شده است؛ چون میت به خاطر میت بودن در قبر قرار میگیرد و از قبر خارج میشود به دلیل سببی که در قبر قرار گرفته که لازمهی آن خارج کردن از آن مکان است.[42] در آیات دیگر نیز خروج به معنای إحیاء آمده است.[43] پس بیرون کردن مردگان کنایه از زنده کردن آنان است و امواتی که مسیح زنده مىکرده، مردگان مدفون بودهاند که آن جناب با بیرون کردن از قبور به آنان حیات مىداد و اینکه لفظ "مَوتى" در خروج مردگان نیز جمع آمده، بیانگر این است که مرده زنده کردن مسیح مکرر اتفاق افتاده است.[44]
4. إخبار از غیب
یکی دیگر از معجزاتی که عیسای مسیح در قرآن از آن یاد میکند، خبر دادن از غیب است:
«...وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُم...»[45]
«...و از آنچه مىخورید، و در خانههاى خود ذخیره مىکنید، به شما خبر مىدهم...»
إخبار به غیب مختص به خداست و در مرتبهی دوم رسولانى که خداى متعال به وسیلهی وحى به آنان آگاهی داده که خود معجزهاى دیگر است. این خبر دادن از غیب را کسی در معجزه بودنش شک نمىکند؛ براى اینکه هیچ احدی عادتا تردیدی ندارد از اینکه چه چیزی خورده و در خانهی خود چه چیزى را ذخیره کرده است. اما اینکه معجزهی إخبار از غیب را مقید به اذن خدا نکرده، با اینکه هیچ معجزهاى بدون اذن خدا تحقق نمىیابد،[46] براى اینکه از این معجزه تعبیر به إخبار کرده و خبر دادن غیر از خلق نمودن، زنده کردن و امثال اینهاست که حقیقتا فعل خداست و اگر به عیساى مسیح نسبت داده شده، باز با اذن خدا خواهد بود و رسول خدا در این امور استقلالیت ندارد. از سویی در موارد پیشین ممکن بود توهم الوهیت عیسی به وجود بیاید، لذا تاکید به اذن خدای سبحان در آن افعال این شبهه را برطرف میکند؛ ولی در مورد إخبار از غیب چون امری طبیعی بوده و هر کسی با اندکی ریاضت میتواند به آن برسد، دیگر از اذن خداوند چیزی نگفت.[47]
5. مائده آسمانی
داستان مائدهی آسمانی که در قرآن به عنوان معجزه و نعمت الهی بیان شده، مربوط به حواریون عیسای مسیح است که با درخواست مسیح از ناحیهی خدای متعال جهت نشان دادن قدرت الهی و تصدیق نبوت خویش به حواریون نازل شد. از ناحیهی خدای سبحان به حواریون که از صحابهی مخلص عیسای مسیح بودند، الهام شد: به من و رسول من ایمان بیاورید! آنها نیز امتثال امر کردند و شهادت دادند که تسلیم و مطیع امر الهی هستیم. بعد قرآن ماجرای مائدهی آسمانی حواریون را بازگو میکند:
«إِذْ قالَ الْحَوارِیُّونَ یا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطِیعُ رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ...»[48]
«در آن هنگام که حواریون گفتند: اى عیسى بن مریم! آیا پروردگارت مىتواند مائدهاى از آسمان بر ما نازل کند؟...»
مراد حواریون از استطاعت پروردگار رضایت الهی بر انجام این فعل بود؛ چون آنها اولا از اهل ایمان بودند و به قدرت الهی علم داشتند؛ ثانیا ارادهی آنها از این درخواست، مشاهدهی این مائده با چشم خود و رسیدن به اطمینان قلبی بود؛ همچنانکه حضرت ابراهیم(ع) از خداوند خواست که زنده کردن مردگان را به ایشان نشان بدهد تا با این امر به اطمینان قلبی برسد. پس علم نظری مد نظر نبود، بلکه علم معاینه و مشاهده میخواست که شبههبردار نیست. لذا ارادهی حواریون با درخواست نزول طعام آسمانی این بود که اطمینان قلبی، یقین به قدرت بیکران الهی، یقین به صدق نبوت عیسای مسیح در وجودشان زیاد شود؛ چون دلالت علم حسی برای رساندن انسان به مطلوب، خیلی قویتر از علم نظری است که نیاز به براهین دارد.[49]
حضرت عیسی در پی این خواسته، از خدای تبارک مائدهی آسمانی درخواست نمود؛ سفرهی طعامی که چند ویژگی داشته باشد:
«قالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عِیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آیَةً مِنْکَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِین»[50]
«عیسى بن مریم عرض کرد: خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائدهاى بر ما بفرست! تا براى اول و آخر ما، عیدى باشد، و نشانهاى از تو و به ما روزى ده! تو بهترین روزى دهندگانى!»
مراد این است که روز نزول مائده برای حواریون و دیگران که در عصر عیسی بن مریم میزیستند و اقوام بعدی که از امت و پیروان حضرت باشند، به عنوان عید باشد؛ یعنی روزی که آن را با عظمت و با شرافت بشمارند و از سویی به عنوان رزق جسم و جان آنها بوده و همچنین این مائده نشانه و معجزهی رسالت باشد.[51]
خدای متعال نیز در برابر این درخواست رسول خدا مائدهی آسمانی را برای آنها نازل کرد و در مقابل به منکران این اعجاز عذاب شدید و بینظیری وعده داد.[52]