كلمات كليدي : قرآن، سوگند، خداوند، انسان، ملائكه، انواع قسم، زمان و مكان
نویسنده : ابوالفضل زارعي نژاد
"قَسْم" در لغت به معنای جزءجزء کردن و "قِسْم" به معنای بهره بردن[1] و "قَسَم" در اصل از "قَسامه" بوده (یمین و سوگندی که بر اولیاء مقتول ادا شود)، به معنای حسن و جمال که در اصطلاح فقهی و قرآنی، اسمی برای "حلف" به کار برده شده است؛ وجه نامگذاری سوگند یادکردن به "قسم" اینست که یادکنندهی قسم گویا با سوگند خوردن در هر جایگاهی که باشد از زیبایی و جمال آن چیزی که به آن قسم میخورد، بهرهای میبرد؛[2] و "یمین" را از آن جهت به معنای سوگند گرفتهاند که عرب چون در حین پیمان بستن و همسوگند شدن، دست راست یکدیگر را میفشردند، لذا به طور مجاز یمین گفتهاند.[3]
سوگند از منظر قرآن
در آیات بسیاری از قرآن کریم، خدای متعال به چیزهایی سوگند یاد کرده، از جمله: ذات پاک خویش، روز قیامت، فرشتگان، ماه، خورشید و... در حالیکه خداوند بینیاز از سوگند بوده، ولى سوگندهاى قرآن همواره داراى دو فایده مهم است: نخست تاکید روى مطلب، و دیگر بیان عظمت چیزى که به آن سوگند یاد مىشود؛ زیرا هیچکس به موجودات کمارزش سوگند یاد نمىکند.[4] و اهمیت برخی از مطالب آنقدر بالاست که خداوند در یک سوره یازده مرتبه قسم یاد نموده است.[5] و از طرفی این سوگندها که خطاب به انسان است، جهت تفهیم ارزش و منزلت او بوده، تا انسانها به ارزش وجودی خود پی برده و خود را به بهایی اندک نفروشند و در برابر نعمتهای فراوانی که خداوند برایشان ارزانی داشته، جهت رسیدن به قرب الهی، تلاش کنند.[6]
در قرآن بیش از صد "قسم" با واژگان مختلف: قسم، حلف، یمین، واو قسم و... در بیش از چهل سوره ذکر شده است.[7] و لیکن ما در این نوشتار به بررسی واژگانی میپردازیم که خداوند با آنها سوگند یاد کرده است.
سوگندهای خداوند در قرآن
خدای متعال در آیات متعددی به مواردی قسم یاد کرده، که نشانگر ارتباط ویژه، بین یادکنندهی قسم و آنچه که بدان قسم یاد شده، وجود دارد و هر چه شأن و مقام یادکنندهی قسم بالاتر باشد، حکایت از اهمیت بالای آن موضوع دارد که به مواردی از آنها به اختصار یادآور میشویم:
1. قسم به نام پاکش
اینکه خداوند به نام پاک خودش سوگند یاد کرده، خود بر چند دسته است:
الف. سوگند برای ارسال رسل:
«تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلىَ أُمَمٍ مِّن قَبْلِکَ فَزَیّنَ لهَُمُ الشَّیطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیهُُّمُ الْیوْمَ وَ لهَُمْ عَذَابٌ أَلِیم»[8]
«به خدا سوگند، به سوى امتهاى پیش از تو پیامبرانى فرستادیم امّا شیطان اعمالشان را در نظرشان آراست و امروز او ولىّ و سرپرستشان است و مجازات دردناکى براى آنهاست!»
در این آیه، به ذات اقدس الهی که مستجمع جمیع صفات جمالیه و کمالیه است، قسم یاد نموده و هدف از این سوگند، فرستادن رسولان الهی جهت اتمام حجت است که بدون آن هیچ امتی عذاب نخواهد شد.[9]
ب. سوگند برای وعدهی روزی:
«وَ فىِ السَّمَاءِ رِزْقُکمُْ وَ مَاتُوعَدُونَ فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنطِقُون»[10]
«و روزى شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده مىشود! سوگند به پروردگار آسمان و زمین که این مطلب حقّ است، همان گونه که شما سخن مىگویید!»
خدای متعال در این آیه به پروردگار آسمان و زمین سوگند یاد کرده تا تأکیدی بر وعدهی روزی انسانها و وعدهی بهشت باشد. و مراد از رزق و روزی آسمانی، باران، خورشید، ماه، ستارگان و تمامی موجوداتی است که بقای آدمی بدان وابسته است .[11]
2. قسم به جان پیامبر
«لَعَمْرُکَ إِنهَُّمْ لَفِى سَکْرَتهِِمْ یعْمَهُون»[12]
«به جان تو سوگند، اینها در مستى خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست دادهاند.»
خطاب آیه به رسول گرامی اسلام است و خداوند به جز او، به جان کسی سوگند یاد ننموده که این فعل جهت بزرگداشت آن جناب میباشد.[13]
اهمیت و دلیل سوگند با این عظمت، به خاطر مست بودن قومی است که سرگردان غفلتها و شهوات هستند، ناگهان عذاب الهی آنها را فراگرفته و به هلاکت میرساند.[14]
3. قسم به قرآن
خدای متعال در آیات متعدد به خود قرآن با صفات مختلف سوگند یاد کرده، از جمله: قرآن مجید،[15] صاحب ذکر،[16] مبین[17] و حکیم که به بیان یکی از آنها به اختصار میپردازیم.
«وَالْقُرْءَانِ الحَْکِیم إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِین»[18]
«سوگند به قرآن حکیم که تو قطعاً از رسولان (خداوند) هستى.»
حکمت، صفتی است که در مورد شخص عاقل و زنده به کار میرود و توصیف کردن قرآن به این صفت بیانگر این مطلب است که خداوند قرآن را موجودی زنده و عاقل بیان نموده؛ موجودی که میتواند درهای حکمت را به روی انسانها باز کند و آنها را به راه راست هدایت نماید.[19] یادکرد سوگند الهی به قرآن حکیم، در حقیقت برای اثبات نبوت پیامبر اسلام و استدلال به رسالت ایشان با قرآن است؛ چرا که قرآن، معجزهی ابدی و جاودانهی پیامبر اسلام است که هیچ کس توانایی آوردن همانند قرآن را ندارد.[20]
4. قسم به فرشتگان
در سورههای متعدد قرآن کریم با صفات مختلفی به ملائکه قسم یاد شده که از طرفی مأموریت فرشتگان را در عالم هستی خبر میدهد، مانند آیات ذیل:
«وَ النَّازِعَاتِ غَرْقًا وَ النَّاشِطَاتِ نَشْطًا وَ السَّابِحَاتِ سَبْحًا فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا»[21]
«سوگند به فرشتگانى که (جان مجرمان را بشدّت از بدنهایشان) برمىکشند، و فرشتگانى که (روح مؤمنان) را با مدارا و نشاط جدا مىسازند، و سوگند به فرشتگانى که (در اجراى فرمان الهى) با سرعت حرکت مىکنند، و سپس بر یکدیگر سبقت مىگیرند، و آنها که امور را تدبیر مىکنند!»
در این آیات، به ملائکهای سوگند یاد شده که مطیع امر الهی بوده و تدبیر عالم در دست آنهاست و آنان با اذن خدا به مسئولیت خویش پرداخته و تدبیرات خداوند را تحقق میبخشند.[22]
5. قسم به انسان
سوگند به جان آدمی،[23] پدر و فرزندش[24] (ابراهیم خلیل و فرزندش اسماعیل)، وجدان آدمی و... در آیات متعدد بیان شده که نمونهای را به اختصار تبیین میکنیم:
«لَاأُقْسِمُ بِیَومِ القِیامَةِ وَ لَاأُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَة» [25]
«سوگند به روز قیامت و سوگند به (نفس لوّامه و) وجدان بیدار و ملامتگر (که رستاخیز حقّ است).»
اینکه به قیامت و نفس سرزنش کننده باهم قسم یاد شده، نمیتواند بیارتباط باشد؛ چون با بلاغت و اعجاز قرآنی تناسب ندارد؛ اما ارتباطی که بین این دو وجود دارد، اینست که مراد از "قیامت"، قیامت کبری و رستاخیز الهی است و "نفس لوّامه" قیامت صغری و دادگاه وجدان بشری است و قسم به این دو در حقیقت برای برانگیختن و رسیدن به سزای اعمال انسانهاست. در این آیه خداوند به وجدان آدمی قسم یاد نموده که قیامت حق است و به دلیل عظمت و ارزش والایش که انسان را از غفلت بیدار کرده و از گناهان بازداشته و نجات میدهد. خداوند در وجود انسانها محکمهای به نام وجدان نهاده که خود دلیل روشنی برای وجود معاد است و شباهت عجیبی به معاد و دادگاه الهی دارد: یک. در هر دو دادگاه قاضی، شاهد و مجری حکم یکی بیش نیست؛ دو. در هر دو رشوه و تبعیض راهی ندارد؛ سه. قطورترین پروندهها در کوتاهترین زمان و بدون تجدید نظر رسیدگی میشود؛ چهار. روح انسانی اول از درون سوخته، بعد به بیرون دل و جان سرایت میکند.[26]
6. قسم به اسبان دوندهی مجاهدان:
«وَ الْعَادِیاتِ ضَبْحًا فَالْمُورِیاتِ قَدْحًا فَالمُْغِیرَاتِ صُبْحًا»[27]
«سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالىکه نفسزنان به پیش مىرفتند، و سوگند به افروزندگان جرقهی آتش (در برخورد سُمهایشان با سنگهاى بیابان)، و سوگند به هجومآوران سپیده دم.»
خداوند با این سوگندها میخواهد ما را به اهمیت جهاد وجایگاه رفیع آن در اسلام و ارزش فوق العادهاش آگاه سازد، تا مسلمانان ذلت و خواری را از خود دور ساخته و عزت و عظمت خویش را به رخ جهانیان بکشند.[28]
7. قسم به زمان:
الف. زمانهای دنیوی؛ مانند: سوگند به شب،[29] روز،[30] سپیده دم،[31] صبح[32] عصر و...، که کراراً در قرآن یاد شده و ما در این نوشتار، جهت اختصار به تشریح یکی از آنها میپردازیم:
«وَالْعَصْر إنَّ الإنْساَنَ لَفِی خُسْرٍ»[33]
«به عصر سوگند، که انسانها همه در زیانند.»
درتفسیر کلمهی "عصر" آمده که منظور از عصر، وقت عصر، سراسر زمان، تاریخ بشریت، عصر ظهور پیامبر اسلام یا عصر ظهور و قیام حضرت مهدى -عجلالله تعالی فرجه- است که هر کدام داراى ویژگى و عظمت خاصى در تاریخ بشر بوده است. [34]
اما صحیحترین نظر بر اساس سیاق و بیان سورهی عصر، باید عصر قیام امام زمان –علیهالسلام- باشد که زمان جدایی حق از باطل است؛ و ظاهر آیهی شریفه که پیرامون عصری است که خسارت و ضرر تمامی انسانهای منقطع از خدا را آشکار ساخته، با این منطبق است؛ زیرا در دورانهای گذشته نزول عذاب منطقهای بوده و شامل تمامی انسانها نمیشده و عذاب فراگیری که تمام بشریت را فرا گرفته و حق را از باطل کاملاً جدا کند، در همان عصر حضرت مهدی است.[35]
ب. زمانهای اخروی؛ مربوط به قیامت و آخرت است که یکی از زمانها و دورانهای مهم بشریت بوده و خدای متعال به آن روز و وقایع آن قسم یاد کرده، از جمله: قسم به روز موعود،[36] معاد جسمانی،[37] سوال از اعمال انسانها،[38] بازخواست از بتپرستان[39] و خود روز قیامت، مثل آیهی ذیل که به آن اشاره شد:
«لَاأُقْسِمُ بِیوْمِ الْقِیامَة»[40]
«سوگند به روز قیامت.»
8. قسم به مکان:
خداوند در قرآن مکانهایی را مقدس شمرده و در مواردی به برخی از آنها قسم یاد کرده، که برخی زمینی هستند و برخی آسمانی.
الف. مکانهای زمینی؛ ازجمله: کوه طور،[41] دریای مملو،[42] مشارق و مغارب،[43] بیت معمور،[44] شهر مکه،[45] و غیره. قسم به شهر "مکه" در حقیقت قسم به اقامتگاه پیامبر اسلام است:
«لَاأُقْسِمُ بهَِذَا الْبَلَدِ وَ أَنتَ حِلُّ بهَِذَا الْبَلَدِ»[46]
«قسم به این شهر مقدّس [مکّه] شهرى که تو در آن ساکنى»
این تعبیر بیانگر آن است که شهر "مکه" به خاطر ولادت و اقامت آن حضرت در آن شهر شرافت پیدا نموده و مقدس شده است.[47]
ب. مکانهای آسمانی؛ یکی از نشانههای عظمت خدای سبحان در عالم هستی، آفرینش آسمان و کرات آسمانی است که خداوند متعال به برخی از این نشانهها قسم یاد نموده؛ مانند: خورشید،[48] ماه،[49] ستاره،[50] زمین،[51] آسمان[52] و... تا با قسم یادکردن بر اینها، بندگانش را به تفکر و اندیشه دربارهی عالم خلقت وادار نماید.
«وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبرُُوج»[53]
«سوگند به آسمان که داراى برجهاى بسیار است.»
مراد از بروج ،ستارگان فروزان یا برجهای تقویمی است. از آنجا که زندگی انسانها با تقویمها رابطهی تنگاتنگی دارد و عالم هستی بر اساس نظم آفریده شده، بدین جهت خداوند به برجهای آسمانی قسم یاد نموده است.[54]
9. قسم به میوهها:
«وَ التِّینِ وَ الزَّیتُون» [55]
«قسم به انجیر و زیتون [یا: قسم به سرزمین شام و بیت المقدّس].»
انجیر و زیتون دو میوه معروفی هستند که دارای خواص بسیاری بوده و خدای متعال بدانها سوگند یاد نموده است.[56]