دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقدی بر مقاله «احساس، الهام و یا اثبات» (2) (تاثیر اتوریته و وحی و الهام بر عقیده)

نوشتار پیش رو قسمت دوم از بررسی مقاله‌ای است با عنوان «احساس، الهام و یا اثبات» که در یکی از سایت‌های ضد دین ارائه شده است.
نقدی بر مقاله «احساس، الهام و یا اثبات» ʂ) (تاثیر اتوریته و وحی و الهام بر عقیده)
نقدی بر مقاله «احساس، الهام و یا اثبات» (2) (تاثیر اتوریته و وحی و الهام بر عقیده)

نویسنده: حسن مجتبی‌زاده

چکیده

نوشتار پیش رو قسمت دوم از بررسی مقاله‌ای است با عنوان «احساس، الهام و یا اثبات» که در یکی از سایت‌های ضد دین ارائه شده است.

نویسنده مدعی است باورهای دینی از آنجا که به حس و تجربه در نمی‌آیند اموری پوچ و بی‌ارزش هستند و عواملی چند از جمله «اتوریته» و «الهام» را به عنوان ریشه و مبنای آن‌ها بیان می‌کند. در این نوشتار، غیر واقعی بودن این ادعا درباره دین اسلام بیان می‌شود.

مقدمه

در بخش اول از این نوشتار به نقد پاره‌ای از مقاله«احساس، الهام و یا اثبات» تحت عنوان «ابزار شناخت و تاثیر سنت‌ها بر عقیده» پرداختیم و در این بخش، به نقد قسمتی دیگر از مطالب مقاله مذکور می‌پردازیم. نویسنده مقاله‌ی مورد نقد مدعی است تنها باورهایی ارزشمند و معتبر هستند که دارای شواهد و مدارک حسی باشند و چون باورهای دینی چنین خصوصیتی را ندارند لذا اموری خرافی و بی‌ارزش می‌باشند. وی برای باورهای دینی مبانی و ریشه‌هایی را بیان می‌کند که از جمله آن‌ها «اتوریته و قدرت» است. او می‌گوید: «اتوریته یعنی شما به خاطر اینکه شخص مهمی عقیده‌ای را ابراز داشته، آن را می‌پذیرید. در مذهب شیعه، مجتهدان دارای جایگاه مهمی هستند و مردم آنان را جانشین امام می‌دانند لذا هر چه بگویند باور دارند.» آنگاه اشکال می‌کند که: «چرا باید بدون هیچ دلیل قانع کننده‌ای به فتوا‌های پاپ و دیگر پیشوایان دینی گردن نهاد؟» در ادامه می‌نویسد: «این نکته را باید در نظر داشت که در علوم تجربی نیز گاه به ظاهر تقلید می‌شود اما در حقیقت تقلید نیست بلکه درستی آن مساله قبلا آزمایش شده و هر کس نیز آزاد است صحت و سقم این داده‌ها را دوباره مورد آزمایش قرار دهد. این شیوه با شیوه برده منشانه عالمان بسیار متفاوت است.»

ریشه دیگری که نویسنده برای باورهای دینی بر می‌شمارد «احساس، الهام و وحی» است و در این باره می‌گوید: «اصلی ترین دلیلی که مذهبیون برای توجیه عقاید خود دارند همین وجه است. وحی صرفا یک احساس درونی است و اختصاصی به پیامبران هم ندارد. همه ما دارای احساس درونی هستیم و گاهی اوقات برخی از آنها درست از آب در می‌آید اما غالب آنها نه. این احساسات، متفاوت و بعضا متضاد‌اند پس چگونه می‌توانیم در میان آنها داوری کنیم؟»

در این نوشتار به برررسی سخنان مزبور از نویسنده شبهه‌گر می‌پردازیم.

اتوریته و عقیده دینی

نویسنده ریشه دیگر باورهای دینی را اتوریته[1] یعنی پذیرش سخن افراد به اعتماد مهم بودن آن‌ها می‌داند. اصل این مساله به عنوان یکی از آسیب‌های اندیشه و فکر، درست و مقبول است اما خلطی که در اینجا شده این است که این مطلب صحیح در مورد نادرستی به کار گرفته شده است. در این باره این نکات قابل توجه است:

1- در اسلام، اصول باورهای دینی را هر فردی باید خود و بدون تقلید از دیگران بدست آورد و دلیل منطقی و عقلی بر آن داشته باشد. آموزه‌هایی مانند اثبات وجود خداوند، اثبات اصل معاد، ضرورت ارسال پیامبران و ... . آنچه به عنوان تقلید و رجوع به مجتهدان – متخصصان دینی - مطرح است در آموزه‌های سطح دوم یعنی فروع دین می‌باشد نه باورها و عقاید دینی.

2- درباره فروع دین باید توجه داشت گاهی ما با توجه به دلیل محکم عقلی، فردی را شایسته و توانمند در موضوعی یافته و اندیشه‌های او را بر اساس این پشتوانه، می‌پذیریم و دیگر برای تک تک سخنان او طلب دلیل نمی‌کنیم. مانند اینکه با دلایل قطعی توانمندی یک پزشک برای ما مسلم شده است در این صورت سخنان او را به پشتوانه آن دلیل می‌پذیریم و دیگر برای تک تک دستورات دلیل جداگانه‌ای از وی طلب نمی‌کنیم. این روشی معمول و معقول است که همگان آن را در زندگی بکار می‌گیرند. شیعیان نیز سخن امامان معصوم و مجتهدان و دانشمندان خود را به همین جهت می‌پذیرند یعنی آنان در ابتدا با دلیل محکم عقلی متخصص بودن و حجیت داشتن آنان را یافته‌اند سپس به تبعیت از آن‌ها پرداخته‌اند. بنابراین بر خلاف آنچه نویسنده بیان داشته هرگز تبعیت شیعیان از بزرگان خویش کورکورانه نبوده بلکه بر پایه استدلال محکم عقلی استوار است.

علاوه بر این همیشه اقامه دلیل (در فروع نه اصول دین) برای همه افراد ممکن نیست زیرا نیازمند به توانمندی در آن حوزه است. مثل اینکه پزشک بخواهد برای هر دستوری که به بیمار می‌دهد دلایل علمی نظر خویش را مطرح کند. چنین توضیحی نه سودی به حال بیمار دارد و نه بیمار چنین توضیحی را طلب می‌کند. مسائل دینی هم اموری تخصصی و دشوار است و فهم مبانی آن برای افراد زبده و توانمند ممکن است.

3- این چه سخن نادرستی است که شیعیان، سخنان مجتهدان را بدون دلیل می‌پذیرند و مجتهدان نیز دلیلی برای اندیشه‌های خویش بیان نمی‌کنند؟ مجتهدانِ شیعه برای سخنان خود دلیل اقامه می‌کنند و هر زمان می‌توان دلایل آنان را جویا شد. شاهد گویای آن، کلاس‌های درسی است که آنان در میان متخصصان و کارشناسان دینی دارند و نظرات خود را با ذکر دلایل آن به بحث می‌گذارند. اگر نویسنده به یکی از این کلاس‌های درس که از اینترنت هم به صورت زنده پخش می‌شود مراجعه می‌کرد چنین ادعای واهی را مطرح نمی‌کرد.

هرگز پذیرش سخنان امامان معصوم و رهبران دینی در جامعه اسلامی کورکورانه و بدون دلیل نمی‌باشد و این یکی از نشانه‌های عظمت و حقانیت این دین مبین می‌باشد.

وحی و الهام و تفاوت آن با احساس

آنچه نویسنده در مقاله خود به عنوان پدیده وحی معرفی کرده اصلا وحی نیست. این همان حدس و احساس درونی است که ایشان به غلط نام وحی را بر آن گذاشته است در حالی که پدیده وحی امری بکلی دیگر است.

وحی در لغت به معنای «القاء و بیان مطلبی به دیگری به صورت سریع و پنهانی» است[2] و در اصطلاح متفکران اسلامی عبارت است از بیان معارفی از جانب خداوند به پیامبران برای هدایت و راهنمایی بشر.[3] این معارف گاه بدون واسطه و گاه با واسطه به پیامبر می‌رسد. خدای متعال برای نشان دادن راه سعادت و کمال به انسان‌ها، معارفی و حقایقی را از طریق افرادی برگزیده و صالح، برای بشر عرضه می‌دارد و با دلایل منطقی و عقلی فرستاده خود را تایید می‌نماید تا مردم با اطمینان سخن او را بپذیرند. وحی پیامبر گرامی اسلام، قرآن کریم است که هم اکنون در اختیار ما می‌باشد و دلیل حقانیت آن هم علاوه بر معجزات علمی و بیان حقایقی درباره عالم قبل از دستیابی دانشمندان به آن‌ها، تحدی و مبازره طلبی آن است. آیا این سوال بسیار اساسی و راه گشا نیست که چگونه بشر با این همه توانمندی‌های علمی و فنی هنوز نتوانسته سوره‌ای در حد چند سطر قرآن بیاورد؟ چگونه چنین آفتاب روشنی را می‌توان نادیده گرفت و چنین مساله عظیمی را تا حد احساسی درونی تنزل داد؟

بنابراین ما نیز قبول داریم که اندیشه‌ای که صرفا بر احساسات درونی بنا شده باشد نمی‌تواند مبنای محکمی برای باورهای انسان باشند؛ اما این مطلب کجا و قرار دادن باورها بر مبنای محکم وحیانی کجا؟!

نویسنده در ادامه مقاله خویش برای توجیه سخنان پیامبر، آنها را ساخته و حاصل افکار خود ایشان می‌داند و چنین شخصیت بلندی را بیمار معرفی کرده است. جای تعجب است که چگونه دستاورد عظیم پیامبر اکرم(ص) و تحول بزرگی که ایشان ایجاد کرده است و همچنین آموزه‌های بلندی که بیان داشته است این گونه سخیف، توجیه می‌شود. آموزه‌هایی که با گذشت قرن‌ها هنوز از تازگی آن کاسته نشده و با رشد علوم حقانیت آن‌ها روشن‌تر شده است.

کدام عقل و فکری هر چند ابتدایی می‌تواند باور کند که پیامبر اسلام که درس ناخوانده (نه بی‌سواد) بود و در جامعه عربستان که به شدت عقب مانده بود ظهور کرد و توانست آن دستاورد عظیم را بیافریند فردی بیمار بوده است. جامعه‌ای که به خاطر شدت عقب ماندگی، از طرف دو ابر قدرت آن زمان یعنی روم و ایران اصلا به چشم نمی‌آمد در اثر تلاش‌های آن حضرت در طی 23 سال صدها سال به جلو افتاد و به جایی رسید که آن دو ابر قدرت، الگوی خود را آن جامعه قرار دادند و چنان پیروان دین خود را هدایت و کمال بخشید که تا قرن‌ها سکان‌دار کشتی تمدن بشری باشند و هنوز هم انسان‌ها از برکات آن سفره بهره‌مند هستند. این مطلب کاشف از این واقعیت است که پیامبر اکرم(ص) برگزیده از طرف قدرت بی‌منتهای الهی بوده تا انسان‌ها را به مسیر سعادت و کمال هدایت نماید.

نتیجه‌گیری

ادعایی که نویسنده درباره منشأ باورهای دینی مطرح می‌کند دارای اشکالات فراوانی است و آنچه نویسنده به عنوان وحی مطرح می‌کند در باورهای دینی ما اصلا وحی نیست و وحی امری دیگر است. وحی پیامبر اکرم(ص) قرآن کریم است که هم اکنون نیز اعجاز آن قابل مشاهده است.

اصول باورهای دینی در اسلام تقلیدی نیست و رجوعی که در فروع دین به مجتهدان و متخصصان دین می‌شود اولا بر پایه عقل و روش عقلا بنا شده است و ثانیا راه برای فهمیدن دلایلِ – عقلی و یا نقلیِ - آن آموزه‌ها نیز باز است.

    کتابنامه
  • 1) ابن فارس، احمد؛ معجم المقابیس فی اللغه، بیروت، دارالفکر، 1417 ق.
  • 2) سبحانی، جعفر؛ الالهیات، قم، موسسه الامام الصادق(ع).
  • 3) توفیقی، حسین؛ آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، طه، 1384ش، چاپ هفتم .
  • 4) شیخ کلینی؛ کافی، تهران، اسلامیه، 1362ش ، چاپ دوم.
  • 5) مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا.
  • [1]. واژه Authority = اتوریته ، در لغت به معنای قدرت و نفوذ مادی یا معنوی و اقتدار است؛ ر.ک: فرهنگ معین.
  • [2] . ابن فارس، احمد، معجم المقابیس فی اللغه، ص 1085.
  • [3] . سبحانی، جعفر، الالهیات، ج 2، ص 120.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

نقدی بر مقاله «احساس، الهام و یا اثبات» ʁ) (ابزار شناخت و تاثیر سنت‌ها بر عقیده)

نقدی بر مقاله «احساس، الهام و یا اثبات» (1) (ابزار شناخت و تاثیر سنت‌ها بر عقیده)

«احساس، الهام و یا اثبات» عنوان مقاله‌ای است که در یکی از سایت‌های ضد دین ارائه شده است.

جدیدترین ها در این موضوع

نقدی بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» ʂ) «زن، رشدپذیری، عفاف»

نقدی بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» (2) «زن، رشدپذیری، عفاف»

نوشته‌ی حاضر بخش دوم از نقد بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» است .
نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» ʂ) «دیدگاه اسلام درباره جهاد، مدرنیسم و زن»

نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» (2) «دیدگاه اسلام درباره جهاد، مدرنیسم و زن»

این نوشتار به نقد مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» می‌پردازد.
نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» ʁ) «قرآن، سنت‌گرایی، عقلانیت»

نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» (1) «قرآن، سنت‌گرایی، عقلانیت»

این نوشتار به نقد مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» می‌پردازد.
نقدی بر مقاله «دفاع از مقاله نگاهی به سوره ی زنان» ʁ) «نقش تفسیر درباره قرآن»

نقدی بر مقاله «دفاع از مقاله نگاهی به سوره ی زنان» (1) «نقش تفسیر درباره قرآن»

نوشتار پیش‌ رو ناظر به مقاله‌ای است تحت عنوان «دفاع از مقاله‌ نگاهی به سوره‌ی زنان».

پر بازدیدترین ها

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʂ) نقش رأفت و منطق اسلام در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (2) نقش رأفت و منطق اسلام در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʄ) علی(ع) و رابطه او با خلفا

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (4) علی(ع) و رابطه او با خلفا

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʃ) گرایش اختیاری ایرانیان به اسلام

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (3) گرایش اختیاری ایرانیان به اسلام

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʈ) اهداف اعراب از حمله به ایران ʂ)

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (8) اهداف اعراب از حمله به ایران (2)

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS