كلمات كليدي : نظريه مبادله، مبادله اجتماعي، هومنز، قضاياي هومنز، رفتار اجتماعي، پاداش و مجازات اجتماعي
نویسنده : سمانه خالدی
«در تاریخ علم جامعهشناسی تعابیر و برداشتهای گوناگونی تحت عنوان نظریه مبادله ارائه شده است. در میان مردمشناسانی از قبیل فریزر و مالینوفسکی و در بین جامعهشناسانی چون اسپنسر، اشتراوس و مارسل موس نیز برداشتی از نظریه مبادله دیده میشود. اما در جامعهشناسی، هومنز (George C. Homans: 1910-1989) بهعنوان مؤسس نظریه مبادله، طرح جدیدی از نظر مبادله در جامعهشناسی امریکایی داشته است. هومنز از دریچه جامعهشناسی رفتاری به مطالعه مبادله با تأکید بر فردگرایی در مقابل جمعگرایی پرداخته است.»[1]
در نظریه مبادله هومنز، بیش از آنکه روابط گروهی و نهادی قابل طرح باشند، رابطه فرد با فرد مطرح میشود و تأکید، اساساً بر فرد یا روابط میان دو فرد است؛ لیکن هرنظریه جامعهشناختی باید به واحدهای جمعی بیش از دو نفر نیز توجه کند. هومنز نیز از سطح مبادله فرد با دیگری فراتر رفته و در نظریه خود، مسأله نهادها، گروهها و زیرنهادها را هم مورد بررسی قرار داده است.[2]
هومنز معتقد است نهادهای اجتماعی بر همان اصول اساسی مبادله استوارند و رفتارهای میان دو فرد و تفاوت آنها، صرفاً در این است که نهادها، شبکه روابط بسیار پیچیدهتری را شامل میشوند؛ که به پیچیدگی فعالیتها و روابط غیر مستقیم مبادله مربوط میشود.»[3]
اندیشه هومنز در دیدگاه مبادله
اندیشه جورج هومنز تحت عنوان مکتب مبادله در کتاب "اشکال اولیه رفتار اجتماعی" نخستین بار در سال 1961 چاپ و مطرح گردید. هدف هومنز از این کتاب، تبیین رفتار و نه توصیف آن است. وی تلاش دارد تا در نهایت بگوید تبیین رفتار را براساس متغیرهای وابسته به تأمل، احساس، عاطفه و فعالیت صورت میگیرد.»[4]
وی برای رفتار اجتماعی چندین خصوصیت را برمیشمرد؛ که عبارتند از:
الف) رفتار باید اجتماعی باشد؛ یعنی اینکه وقتی یک شخص در یک موقعیت خاص دست به کنش میزند، در مقابل فرد دیگر قرار گرفته باشد؛
ب) توأم بودن عمل اجتماعی با پاداش یا مجازات فرد دوم؛ عمل اجتماعی با پاداش یا مجازات فرد دوم، نه شخص دیگری که در موقعیت عمل نبوده است، توأم باشد؛
ج) عمل و رفتار باید واقعی باشد؛ و تنها آنچه که در کتاب، نوشتهها و اقوال وجود دارد، ملاک نیست.»[5]
ویژگیهای نظریه مبادله
1. موضوع اصلی آن مبادله است.
2. در نظریه مبادله، تنوع روش و موضوع وجود دارد و گرایشهای مختلف از اقتصاد و روانشناسی و ... تا جامعهشناسی در شکلدهی آن نقش داشتهاند.
3. مسأله اصلی مورد مطالعه و علاقه همه نظریهپردازان مبادله، وابستگی درونی روابط بین افراد و جریان واقعی رفتار اجتماعی است.
4. روشهای متعددی در نظریه مبادله از قبیل مقیاسهای اقتصادسنجی ایستاری، مطالعه کتابخانهای و مشاهده ارتباط در موقعیتهای واقعی رفتار، دوستی و روابط خانوادگی بهکار برده شده است.
5. نظریه مبادله اجتماعی، در جهت توزیع و تبیین رابطه بین رفتار، براساس پاداش یا مجازات است.
6. مفاهیم و فرضیات مورد استفاده در دیدگاه مبادله، در مطالعات تجربی و نظری رفتار خانوادگی، عشق و ازدواج گسترش بیشتری یافته است.[6]
قضایای هومنز
هومنز پنج قضیه، در نظریه مبادله دارد؛ که از آنها بهعنوان قضایای عام نام میبرد:[7]
1. انگیزه؛ قضیه یا گزاره اول انگیزه نام دارد؛ که در برخی کتب جامعهشناسی از آن با عنوان قضیه موفقیت نیز یاد میشود. در این گزاره، وی معتقد است هرچه در گذشته موقعیّتی خاص برای یک فرد، پاداشی را در پی داشته باشد، احتمال اینکه فرد آن کنش را دوباره انجام دهد، بیشتر است.
2. محرّک؛ هومنز معتقد است اگر در گذشته رخداد یک محرّک خاص یا مجموعهای از محرکها، موقعیّتی را ساخته باشند که کنش فردی با پاداش روبرو شده باشد، هرچه که محرکهای فعلی بیشتر شبیه به محرکهای گذشته باشد، احتمال اینکه فرد مورد نظر، کنش مشابه کنشهای گذشته انجام دهد، بیشتر است.
3. ارزش؛ گزاره یا قضیه ارزش نیز از این قرار است که هرچه یک کنش و نتیجه آن برای یک فرد ارزشمندتر باشد، احتمال انجام آن کنش بیشتر است.
4. اشباع؛ هومنز معتقد است هرچه در گذشته، شخص پاداش ویژهای را دریافت کرده باشد، برای آن شخص، واحد بیشتری از آن پاداش، ارزش کمتری پیدا میکند.
5. پرخاشگری و تأیید؛ آخرین قضیه هومنز پرخاشگری و تأیید نام دارد که در آن، هومنز میگوید: شکست در دریافت پاداش موجب بروز عصبانیت میشود. بدین معنی که کنشگر انتظار دارد، پاداش دریافت کند؛ در حالیکه مجازات میشود. بنابراین رفتار پرخاشگرانه بروز میدهد. در مقابل، اگر کنشگر در مقابل رفتار خود، پاداشی بگیرد که انتظار آن را نداشته است، رفتاری تأییدآمیز از خود نشان میدهد.»
بهعقیده هومنز، هر رفتاری که پاداشی را در پی داشته باشد، گرایش به بسط موقعیتهای مشابه دارد. برای مثال اگر کسی بر اثر فعالیت در یکی از رشتههای بازرگانی، سود برده باشد، گرایش به این دارد که در رشتههای دیگر بازرگانی نیز سرمایهگذاری و فعالیت کند. در واقع هر رفتاری از فرد که پیامد مثبت و موفقیتآمیزی داشته باشد، گرایش به حرکت بهسوی رفتارهای مشابه دارد و آمادگی آن فرد را برای انجام رفتارهای همانند بیشتر میسازد.
«بهطور خلاصه، هومنز سعی دارد قضایای نظریه مبادله را در تبیین انواع رفتارهای اجتماعی، اعم از رفتارهای ساده بین دو نفر یا رفتارهای نهادیشده بسیار پیچیده گروهی بهکار گیرد و از طریق استنتاج منطقی، پدیدههایی مانند تأثیر افراد بر یکدیگر، قدرت، احترام، رقابت و همنوایی را تبیین کند. همچنین او با تکیه بر تحقیقات محققین، قضایای استنتاجی، خود را معتبر میسازد و اعتبار روش خود را در تحلیل ساخت گروههای ویژه نشان میدهد»[8]
نقد هومنز
تعمیم قضایای مبادله به سطح گروههای وسیع و نهادهای پیچیده اجتماعی، هومنز را با انتقادات جدی روبرو ساخت. برخی وی را متهم کردند که پدیدههای اجتماعی را به پدیدههای روانشناسی فردی تقلیل داده است و از روی روابط ساده و چهرهبهچهره خواسته است، به درک پدیدههای پیچیده اجتماعی برسد. پارسونز معتقد است که روابط بین افراد در نظام پیچیده سازمان اجتماعی با میانجیگری نمادها صورت میگیرد، که هومنز یا آن را نادیده میگیرد و یا اگر میبیند بههیچ وجه درصدد توجیه آن برنمیآید.[9]
«برخی دیگر نیز بر روششناسی هومنز اشکالاتی وارد ساختهاند؛ از جمله: نحوه اندازهگیری ارزش، مهارتهای پاداش برای افراد متفاوت، رابطه بین کنش متقابل اجتماعی و سطح تعلّق.»[10]
البته نظریه مبادله توسط نظریهپردازان دیگری چون بلاو و ریچارد امرسون براساس انتقاداتی که به هومنز شده بود، تغییرات عمدهای یافت و در اشکال گوناگون توسعه یافت.