كلمات كليدي : نقش اجتماعي، پايگاه، نقش گزيده، نقش واگذاري، فشار نقش، نقش محول، نقش محقق (اكتسابي)، هويت، مقام و موقع
اگر «پایگاه» موقعیت ویژهای باشد که شخص در جامعه یا گروه بهدست میآورد، «نقش»، نوعی رفتار است که با پایگاهها یا شغلهای خاص جامعه ارتباط پیدا میکند؛ برای مثال معلمی یک پایگاه است وقتی از معلم توقع دارند که خوشبرخورد باشد، خوب سخن بگوید و ...؛ اینها نقشهای مورد انتظار از وی است. بنابراین نقش اجتماعی شامل رفتار، کردار، کار و وظیفهای است که یک شخص در داخل یک گروه به عهده میگیرد.
نقش را به عنوان نوع رفتار اجتماعی یک فرد، که بر طبق الگوهای کلی اجتماعی و فرهنگی گروه صورت میگیرد، مانند نحوه پاسخ به انتظار دیگران، تعریف میکنند. بنابراین برای یک فرد، نقش اجتماعی تنسیق تعدادی از مدلهای رفتاری است که در تعامل با یکدیگرند و بر محور یک کارکرد اجتماعی گرد هم میآیند.
لینتن نقش را همچون «مجموع مدلهای فرهنگی مرتبط با یک پایگاه معین، و در نتیجه در برگیرنده طرز تلقینها، ارزشها و رفتارهایی میداند که جامعه برای یک فرد و تمامی افراد پایگاه، تعریف میکند؛ از این رو نقش جنبه عاطفی و پویای یک پایگاه است.
از طریق جذب و خودسازی الگوهای کلی حیات اجتماعی به صورت کسب عادات و با یکپارچگی با مدلهای غالب، فرد توانایی ایفای نقش معین و احراز وضعی مرتبط با این نقش را به دست میآورد. چنین فردی دیگر فاقد هویت نیست بلکه فردی است دارای «مقام و موقع» معین و دارای رفتارهای جا افتاده، که از طریق آن شخصیت وی در برابر وضع و شرایطی معین واکنش نشان میدهد و با آن انطباق میپذیرد.
بعضی از جامعهشناسان نقشهای اجتماعی را تحت دو دسته کلی تقسیمبندی میکنند:
1) نقش گزیده یا اختیاری: که تعیین و انتخاب و اختیار آن با فرد یا گروه و سازمان است.
2) نقش واگذاری یا تحمیلی: که تعیین آن بر عهده فرد یا گروه و سازمان نیست، بلکه از سوی رأس هرم جامعه و شرایط و مقتضیات و الزامات آن، تفویض و ترسیم شده است.
در نقش گزیده یا اختیاری غالباً اراده آگاهانه صاحب نقش و در نقش تحمیلی اراده قاهر (حاکم) جامعه مؤثر است. گاهی افراد هر دو نقش را یکجا برعهده دارند؛ مثل نقش استاد برابر دانشجو، که میتواند مبتنی بر علم، نفوذ کلام و قدرت اخلاقی و معنوی او نیز باشد که شوق دانایی و علمآموزی دانشجو از نقش گزیده استاد نشأت میگیرد.
مشخصههای اصلی نقشهای اجتماعی
1) نقشهای اجتماعی پدیدههایی نه فردی بلکه دقیقاً جمعی هستند؛
2) در هر جامعه و هر زمان گروههای اجتماعی نقشهای ویژهای بر عهده دارند. پویایی هر جامعه را میتوان از دگرگونی نقشهای آنان سنجید؛
3) هر نقش با انتظاری خاص از جانب دیگران همراه است و عدم ایفای درست آن نقش موجبات تعجب دیگران را فراهم میسازد؛
4) تعدد نقشهای انسان در همه جوامع وجود داشته است؛ اما، جامعه جدید با تعدد مشاغل، برشمار نقشها افزوده است؛
5) تنوع نقشها امری طبیعی است و بر گوناگونی پایگاههای اجتماعی استوار است.
تعارض نقشها
ممکن است فردی دارای نقشهای متعددی باشد که بین آنها نوعی برخورد یا رویارویی پدید آید که اصطلاحاً تعارض نقشها گویند؛ یعنی برخی نقشها با برخی دیگر سازگاری ندارند، مثل استادی که به دلیل پرداختن به کار علمی، از نقش پدریاش غافل شود. برای اجتناب از آن، ایجاد سازگاری بین نقشها ضروری است.
فشار نقش
گاهی اتفاق میافتد که فرد در اجرای نقشی که از او انتظار میرود، به دلیل تعارض نقشها و انتظاراتی که دیگران از او در قبال نقش دارند، دچار مشکل میشود. چنین وضعیتی را فشار نقش گویند. برای مثال دانشآموزان از معلم توقع رفتار دوستانه و رسمی دارند و همکاران معلم از او توقع رفتار دوستانه و غیر رسمی دارند، یا دانشآموزان از وی میخواهند که در نمرهدادن سختگیری نکند ولی مدیر از وی میخواهد سختگیر باشد.
انواع نقش
1) نقش محول (Ascribed Assigned Role):
به این معنا که نقشها خارج از فرد و بدون مداخله اراده و تصمیم او به وی و بر حسب نوع ماهیت نقش دو حالت خود به خود و اندیشیده دارد. خود به خود مثل نقش خانوادگی مانند دختر، پسر، عمو و خاله؛ نقش اندیشیده مثل نمایندگی مجلس.
2) نقش محقق یا اکتسابی (Achiered Role):
نقشی که شخص با عزم، اراده و کوشش شخصیاش آن را به دست میآورد؛ مثل نقش زن و شوهر که پس از ازدواج آن را احراز میکنند.