كلمات كليدي : تاريخ، پيامبر(ص)، قناعت، سيره، خوشنودي
نویسنده : علي نبي الهي
ماده "قنع" اگر در باب "فعَل یفعَل"[1] مانند "منَع یمنَع" به کار رود به معنى سؤال(درخواست) خواهد بود و اگر در باب "فعِل یفعَل"؛ مانند "علِم یعلَم" به کار رود که مصدر آن قناعة و قنعان است به معنى رضا و خوشنودى میباشد.[2] در اصطلاح "قانع" به کسی گویند که به کم راضی و خشنود است و هیچ اثری از نارضایتی حتی در چهره او دیده نمیشود.[3]
ماده "قنع" در قرآن دو بار به کار رفته است که تنها یکی از آنها به معنی مورد بحث است، آنجا که خداوند در قرآن میفرماید:
«فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ»[4]
«و مستمندان قانع و فقیران را نیز از آن اطعام کنید!»[5]
که در آیه شریفه مراد از قانع کسى است که به آنچه به او میدهند یا دارد، قناعت میکند (و راضی است).[6]
چیستی قناعت در کلام نبوی(ص)
در روایتی از پیامبراکرم(ص) نقل شده که آن حضرت مواردی را از جبرئیل پرسیدند که یکی از آنها پیرامون چیستی قناعت بود که جبرئیل در پاسخ، این چنین به پیامبراکرم(ص) عرضه داشت که:
" . . . و قناعت آن است که (انسان) به آنچه از (روزی) دنیا به او مىرسد اکتفاء کند و با چیز کم بسازد و بر عطاى اندک (از طرف خدا) سپاس گزارد."[7]
همچنین در روایات متعددی وارد شده که آن حضرت از قناعت با عناوینی چون: برکت،[8] گنجى پایانناپذیر،[9] دریایى از مال که کرانه ندارد،[10] سوارى دهندهاى که رضایت خداى متعال را به همراه دارد و سوار خویش را به سراى خدا مىرساند[11] و جز آن، یاد فرمودهاند.
همچنین آن حضرت در جای دیگری قناعت را اکتفا کردن به مقدار نیاز نیز دانستهاند، در این باره نقل شده است که پیامبرخدا(ص) به ابوذر فرمود: "به توانگرىاى که خدا به تو مىدهد، توانگر شو"!
گفتم: اى پیامبرخدا! آن چیست؟ فرمود:" صبحانه یک روز و غذاى شام یک شب (منظور دو وعده غذا در هر روز است).[12] پس هر که به آنچه خدا روزىاش نموده، قناعت ورزد، توانگرترینِ مردم است".[13]
یادکرد قناعت پیامبر(ص)، در دیگر ادیان
در روایات ما از آن حضرت نقل شده است که فرمودهاند: قبل از ظهور نبىاکرم(ص) یهودیان به اعراب مىگفتند: اى اعراب، الان عصرى است که در آن پیامبرى از مکه ظهور مىکند و به این شهر(یثرب) هجرت مىکند و او خاتم الانبیاء و بهترین آنها است. در چشمانش لکه سرخ رنگ و در بین کتفهایش مهر پیامبرى هست و او لباس خشن مىپوشد و به مقدارى نان خشک و خرما قناعت مىکند.[14]
زبیر بن باطا پیرمرد با تجربه و کهنسالى که نابینا شده بود و از یهود بنیقریظه به شمار میرفت، نیز در این باره به اطرافیان خود گفت:
"در توراتى که خدا براى ما نازل کرده است، خواندم که خداوند پیامبرى را در آخرالزمان مبعوث مىکند که خروج او از مکه و مهاجرتش به مدینه، مىباشد. او بر الاغ برهنه سوار مىشود و عبا مىپوشد و به کمى نان و خرما قناعت مىکند و ..."[15]
قناعت هدیهای الاهی
از پیامبر(ص) نقل شده که روزی جبرئیل نزد ایشان آمد و عرضه داشت:
"ای رسولخدا! خداوند مرا به همراه هدیهای به سوی تو فرستاده است که این هدیه به احدی پیش از تو داده نشده است! رسولخدا فرمود: آن چیست؟ جبرئیل عرض کرد: صبر و بهتر از آن! پیامبر(ص) فرمود: بهتر از آن (صبر) چیست؟ جیرئیل پاسخ داد: آن قناعت است ...".[16]
قناعت از صفات بارز رسولاکرم(ص)
امیرالمومنین(ع) درباره سیره رسولخدا(ص) میفرمود:
او ـ که درود خدا بر وى و خاندانش باد ـ روى زمین غذا مىخورد و همچون بندگان مىنشست و به دست خود پاىافزار خویش را پینه مىزد و جامه خود را وصله مىکرد و بر خر بىپالان سوار مىشد و دیگرى را بر ترک خود سوار مىکرد؛ پردهاى بر در خانه او آویخته شده بود که نقش و نگار داشت، یکى از زنان خویش را گفت:
«این پرده را از نظرم پنهان کن که هرگاه بدان مىنگرم، دنیا و زیورهاى آن را به یاد مىآورم». آن حضرت با تمام قلب خویش از دنیا روى گرداند و یاد آن را در وجود خود میراند؛ و دوست داشت که زینت دنیا از او نهان ماند تا زیورى از آن برندارد. دنیا را پایدار نمىدانست و در آن امید ماندن نداشت. پس آن را از وجود خود بیرون کرد و دل از آن برداشت و دیده از آن برگرفت. آرى چنین است کسى که چیزى را دشمن دارد، خوش ندارد بدان بنگرد یا نام آن نزد وى بر زبان رود.[17]
امام صادق(ع) نیز در این زمینه فرمودند: خداوند رسول خویش را به اخلاق نیک و پسندیده مخصوص گردانید، شما هم خود را بیازمایید، اگر آن اخلاق نیک در شما بود خداى را سپاس گفته و از او بخواهید تا آن را در شما بیفزاید. سپس امام(ع) آنها (اخلاق نیک و پسندیده پیامبرص) را بدین ترتیب ده خصلت شمرد: یقین، قناعت، صبر، شکر، بردبارى، خوشخلقى، سخاوت، غیرت، شجاعت و جوانمردى.[18]
قناعت از بایستگیهای ایمان
پیامبر(ص) نقل شده است که فرمودهاند: سزاوار است که مؤمن هشت خصلت داشته باشد: وقار در ناملایمات و شکیبایى در بلا و شکر در هنگام گشایش و قناعت به آن چه خداوند متعال به او داده است، ستم نکردن به دشمنان و مزاحم دوستان نشدن و در رنج بودن تن و در آسایش بودن مردم از او.[19]
در روایت دیگری آن حضرت خطاب به امیرالمومنین(ع) فرمودند: یا على! سزاوار است که در مؤمن هشت خصلت موجود باشد:
هنگام فتنه و بروز اختلافات اجتماعى موقّر باشد، در برابر حوادث و بلیات شکیبائى بورزد، در نشیب و سستى زندگى سپاسگزار باشد، به آنچه خدا روزیش فرموده قناعت نماید و ... .[20]
همچنین آن حضرت فرمودند:
"... مالى سودمندتر از قناعت نخواهد بود و آدمى باید با مال اندکى که زندگى را کفایت مىکند بسازد و از تکاثر دست باز دارد... ".[21]
قناعت از ویژگیهای عقل
پیامبرخدا(ص) فرمودند: خداوند، عقل را از نورى ذخیره و پنهان در علم ازلىِ خود آفرید و هیچ پیامبر فرستاده شده و فرشته مقرّبى را بر آن آگاه نساخت؛ مگر آنکه دانش را جان آن، فهم را روحش، زهد را سرش، حیا را چشمانش، حکمت را زبانش، مهر را همّتش، و رحمت را دلش قرار داد و آن گاه ده چیز را در او جا داد و او را به سبب آنها توانایى بخشید: یقین، ایمان، راستى، آرامش، اخلاص، مدارا، دهش (بخشش)، قناعت، تسلیم بودن و سپاسگزارى.[22]
اثرات قناعت و عدم آن
1. در دنیا
آن حضرت در این باره فرمودند: کسى که به اندک قناعت کند، از بسیار (و زیاد) بىنیاز گردد و کسى که به بسیار بىنیاز نشود، به چیز اندک و پست نیازمند شود.[23]
همچنین فرمودند:
«العز فى القناعة و الذل فى القنوع»
«یعنى عزت در خرسندى و قناعت است و خوارى در سؤال براى مال. »[24]
در جای دیگری ایشان قناعت را از عوامل توسعه اقتصادی[25] و از سپاه خرد و عقل بر شمردهاند.[26]
در عین حال آن حضرت حالت و روحیه آزمندی در برخی از انسانها را تشریح کرده و در این زمینه میفرمایند:
دو آزمند، (هیچگاه) سیر نمىشوند: جویاى دنیا و جویاى دانش؛ پس کسى که از دنیا به آنچه خداوند برایش حلال کرده، قناعت کند، سالم مىمانَد.[27]
در روایت دیگری، نبیگرامی(ص) از اثرات(دنیایی) قناعت اینچنین یاد کردهاند که:
"هر کس به زندگى اندک قناعت کند خداوند به عمل اندک او راضى خواهد شد و هر کس دنبال مال حلال برود زندگى بر او آسان مىگردد و به خوشى مىگذراند."[28]
و بالاخره آن حضرت قناعت را مایه آسودگى انسان نیز دانستهاند.[29]
2. در عقبی(آخرت)
ابوذر میگوید: عرضه داشتم یا رسولاللَّه، آیا آن کسانى که از خدا ترساناند و در مقابل وى خضوع و فروتنى مىورزند و ذکر خدا را بسیار میگویند، هم آنان بسوى بهشت سبقت میگیرند؟ پیغمبر(ص) فرمود: نه! بلکه آنان فقراء مسلمیناند. مراد از فقراء مسلمین آن مؤمنى است که به حلال اندک قناعت میکنـد که پاى بر گردن مردم میگذارند تا به بهشت میرسند، نگهبانان جنّت میگویند آیا به حساب شما رسیدگى شده است؟ میگویند ما به چه چیز محاسبه شویم؟ مالى نداشتیم تا بوسیله آن ستم یا عدالت کنیم و از دنیا چیزى به دست ما نرسیده است تا امساک نموده نگه داریم یا میان مردم پخش کنیم، ما فقط پروردگارمان را پرستش مینمودیم تا آن زمان که ما را به سراى جاودان خواند و ما هم او را اجابت کردیم و بدین جهان آمدیم![30]
از دیگر روایاتی که در این باره وارد شده است این روایت است که آن حضرت خطاب به راوی فرمودند:
"به آنچه به تو داده شده است، قناعت کن تا کار حسابرسى، بر تو آسان گردد."[31]
جایگاه شخص قانع نزد خداوند متعال
پیامبرخدا(ص) فرمودند، خداوند مىفرماید:" جوانِ معتقد به قضا و قدر من، خشنود از کتاب من، قناعت کننده به روزى من، و رها کننده خواستههاى نفس به خاطر من، مانند یکى از فرشتگان من است".[32]