كلمات كليدي : هراس، هراس اجتماعي، هيستري جمعي، جماعت هراسان
نویسنده : مصطفي همداني
واژه "Panic" در اصل بهمعنی وابسته به "Pan" (خدای اسطورهای جانوران وحشی و جنگل) و نیز بهمعنی وابسته به ترس ناگهانی (که معتقد بودند Pan در برخی افراد ایجاد میکند) است و سپس در معانیای از جمله ترس ناگهانی و غیر منطقیای که معمولاً همهگیر است بهکار رفته است.[1]
ترس و هراس که یک نوع حالت روانی است در اصطلاح روانشناسان، پاسخی هیجانی یا عاطفی است که بهصورت شرطیشدن در برابر محرک تهدیدآمیز حاصل میشود. این ترس یک رشته پاسخ یا رفتاری را به وجود میآورد تا فرد از شر محرک ترسآور رهایی پیدا کند، زیرا محرکهای رنجآور برخلاف محرکهای مثبت، شدید و دارای عملکرد فوری و ناگهانی هستند. پاسخهایی که به وسیله محرک مولد ترس به وجود میآیند دیرپا هستند و در برابر خاموشی ایستادگی میکنند.[2]
"هراس اجتماعی" نیز یکی از حالات فرد در اجتماع است که در حوزه مطالعاتی جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی است؛ این دو به «بررسی رفتار افراد در گروههای اجتماعی»[3] میپردازند.
هراس اجتماعی، از دو جهت زیر قابل تحلیل است که به بررسی آنها میپردازیم:
- به معنای جامعهشناختی و روانشناسی اجتماعی در تحلیل گروهها
- به معنای روانشناختی اجتماعی در تحلیل رفتار فرد در اجتماع.
هراس اجتماعی در تحلیل گروهها
هراس اجتماعی به این معنی، نوعی ترس اجتماعی است که در جامعه فراگیر میشود و عارض بر گروههای اجتماعی است. وقتی ترس و هراس بر گروهی از مردم عارض میشود و در ذهن آنان رسوخ میکند، هراس اجتماعی ایجاد میشود.[4]
البته از این جهت که موضوع این ترس نیز بالأخره انسانها است، دارای بعد روانی نیز هست (چنانچه در تعریف ترس به این مساله اشاره شد) اما نه بهعنوان یک اختلال شخصیت فردی در اجتماع بلکه بهعنوان یک عارضه اجتماعی که بر انبوه جمعیت عارض شده است و از رفتار جمعی آنان انتزاع میشود. روانشناسان اجتماعی معتقدند هراس اجتماعی، نوعی خارج شدن رفتارهای جمعی از چارچوب رفتارهای نهادی شده است که خصلت ذاتی تودهها و نوعی سرایت رفتاری و هیجانی است.[5] بنابراین، لازم است ابتداءً رفتار جمعی را تبیین نموده و سپس به تبیین نظریه سرایت در رفتارهای تودهای بپردازیم:
رفتار جمعی؛ عبارت است از الگوهای رفتاری بیساختار، خودانگیخته، هیجانی و پیشبینیناپذیر. افرادی که از رفتار جمعی پیروی میکنند، در برابر محرک خاصی که ممکن است شخص دیگر یا حادثه معینی باشد، واکنش نشان میدهند. مثال: شورش، آشوب، مُد، هوس جمعی،[6] جنون جمعی، هراس جمعی و اشاعه افکار عمومی از جمله نمونههایی برای رفتار جمعی است.[7]
نظریه سرایت در تبیین ایجاد هراس و دیگر رفتارهای جمعی؛ این نظریه معتقد است وقتی جماعتی گرد هم میآیند، واکنش عاطفی از یک شخص به شخص بعدی سرایت میکند، تا آنجا که سرانجام، از هویت فردی و خویشتنداری شخص، دیگر چیزی باقی نمیماند.[8]
گوستاو لوبون پدر روانشناسی تودهها معتقد است در این اجتماعات افکار، احساسات و رفتارها به طور مستقیم و خود به خودی از یک فرد به فرد دیگر انتقال مییابد. لوبون، منبع سرایت را در نوعی از هیپنوتیزم جمعی میبیند. اما آلپورت، در سال 1924، سرایت را با فرایند کاملاً دیگری تبیین میکند: تحریک متقابل شرکتکنندگان. در واقع، حضور دیگران در نفس خود، تحریککننده است.[9] بهعنوان مثال "خنده دستهجمعی"، یعنی خندهای که کل افراد گروه را دربر میگیرد، بدون آنکه علت واقعی آن معلوم شود، نوعی سرایت جمعی است که بسیار تجربه میکنیم. فیلمهای خندهدار، وقتی خنده تماشاچیان را میشنویم، خندهدارتر میشود. حتی امکان دارد، فیلمی که به نظرتان عادی بود، بر اثر خندههای شدید دیگران خندهدار به نظر برسد. خشم نیز مثل خنده، قابل انتقال است، همانطور که سایر جلوههای هیجانی، از جمله افسردگی، قابل انتقال است.[10]
سرایت رفتاری، یعنی گسترش رفتارها و سرایت هیجانی، یعنی گسترش هیجانها نیز از همین قوانین پیروی میکند. گالام و مسکوویچی (1991) میگویند بعد از حد معینی، کنش متقابل بین اعضای گروه موجب میشود که فاصله آنها از یکدیگر بهتدریج کم شود: اعضا بیش از پیش احساس میکنند که به یکدیگر نزدیک هستند و از نظر هیجانی، بیش از پیش با یکدیگر ارتباط دارند. هاتفیلد و کاچیوپو، به نوبه خود، روی حرکات چهره، یعنی تمایل به همزمانی حالتهای بدنی و غیره تأکید میکنند. اعضای گروه، بر اثر تقلید حالتهای چهره دیگران، به نوعی از همدلی میرسند.[11] اینجاست که صدور رفتاری یکسان از یک انبوه گروه، امری قابل پیشبینی است.
هراس اجتماعی در تحلیل رفتار فرد در اجتماع
ترس اجتماعی به معنای مورد نظر روانشناسی اجتماعی، نوعی اختلال در شخصیت است که در چنین ترسی، «وقتی شخص زیرنظر و توجه دیگران قرار میگیرد ناراحت و سردرگم میشود. مانند ترس از سخن گفتن در حضور دیگران و هنرنمایی کردن. اینگونه ترسها بیشتر در دوران نوجوانی رخ میدهد.»[12] در این اختلال اضطرابی، موقعیتهای اجتماعی کاملاً ترسناک میشوند و شخص برای محافظت از خود تحقیر و ناراحتی، کاملاً از آنها دوری میگزیند. این حالت روانی در بسیاری از موارد فرد را به این نتیجه میرساند که زندگی ناامید کننده است و در بدترین حالت، این احساس ناامیدی ممکن است به خودکشی بیانجامد.[13]
هراس اجتماعی و مفاهیم پیرامونی
1. جماعت هراسان؛ «جماعتی است که بر اثر احساس ناشی از خطر، رفتار وحشتزده و بیهدفی از خود نشان میدهد. هراس به سرعت همه ذهن جماعت را فرا میگیرد و آن را به تلاشهای بیهوده و دیوانهوار برمیانگیزند. وحشت، سراسیمگی و نبود رهبری مؤثر، از مشخصههای این جماعت است.»[14]
2. هیستری جمعی (Mass Hysteria)؛ تظاهرات بیرونی هراس اجتماعی که فراتر از یک اثر بلکه جزئی از هراس است را هیستری مینامند. «هنگامی که هراس رخ میدهد، مردم وحشتزده میشوند و در نتیجه، به واکنشهای هیجانی و نامعقول دست میزنند. وقتی یک جماعت دچار هراس میشود، سرایت هیجانی به وجود میآید و افراد یکدیگر را تقویت میکنند، اما هیستری جمعی به وضعیتی اطلاق میشود که شرکتکنندگان در آن از خود به خود میشوند و رفتاری هیجانی و غیرمنطقی دارند. افراد به هنگام هراس، رفتار یکدیگر را تقویت میکنند؛ زیرا بهعلت وحشتزدگی نمیتوانند ذهن خود را برای دست زدن به اعمال و رفتار منطقی و معقول متمرکز کنند. هیستری جمعی واکنشی است که گروه، پس از آنکه اعضای آن دچار هراس شدهاند، از خودنشان میدهد.»[15]
«مثال: در 30 اکتبر 1938، اورسن ولز کارگردان و بازیگر انگلیسی، یک نمایش رادیویی به نام "جنگ دنیاها" را در رادیوی امریکا اجرا کرد. این برنامه آنقدر واقعی به نظر میرسید که صدها هزار تن از شنوندگان رادیو در سراسر کشور باور کردند که ساکنان مریخ در ایالت نیوجرسی به زمین نشسته و ایالات متحده مورد حمله آنها قرار گرفته است، در نتیجه پخش این برنامه، مردم در برخی از مناطق امریکا هراسان از خانهها بیرون ریختند و حتی دیوانهوار از شهرها گریختند.»[16] و در روزگار ما، واقعه یازده سپتامبر ۲۰۰۱ و فروریختن برجهایی در نیویورک و ایجاد اسلامْهراسی در جامعه غربی به ویژه آمریکا، به دنبال آن با اغراض سیاسی، از اینگونه موارد است.
3. شورش و آشوب؛ شورش و آشوب شاخهای از وحشتزدگی است. شورش معمولاً از ترس و هراس ناشی میشود.[17]