كلمات كليدي : واقعيت اجتماعي، امر اجتماعي، عين گرايي، ذهن گرايي
نویسنده : فاطمه امين پور
واژه Fact در لغت بهمعنی واقعیت، حقیقت، امر واقع و مسلم میباشد.[1] و Social نیز از ریشه Socialize و بهمعنی اجتماعی است.[2]
در اصطلاح واقعیت یا امر اجتماعی هر آن چیزی است که مسلم و قطعی شمرده میشود. یک امر اجتماعی شامل هر وضع، رابطه، رویداد یا هر واقعیتی خواهد بود که بههر صورت جنبهای از حیات اجتماعی را متجلی میسازد. امور اجتماعی پدیدههای واقعی هستند.[3] واقعیت، کیفیتی مرتبط با پدیدههایی است که آنها را دارای وجودی مستقل از خواست و اراده خود میدانیم و نمیتوانیم آنها را کنار بگذاریم.[4] واقعیت امری نسبی است؛ به این معنا که انسانها در جوامع مختلف واقعیتهای کاملاً متفاوتی را مسلّم فرض میکنند.[5]
واقعیت در طول تاریخ علم نهتنها مورد توجه فیلسوفان قرار داشته، بلکه مورد توجه جامعهشناسان نیز واقع شده است. در علم جامعهشناسی بهطور عام، واقعیت اجتماعی مبحث و موضوع اصلی را تشکیل میدهد که جامعهشناسان مختلف نیز تلقی متفاوتی از آن دارند. اما حوزهای از جامعهشناسی که بهطور خاص به موضوع واقعیت اجتماعی توجه میکند، جامعهشناسی شناخت است. جامعهشناسی شناخت با تحلیل ساخت اجتماعی واقعیت سر و کار دارد.[6]
تعاریف و اندیشههای "واقعیت اجتماعی" در نظریهها
براساس نوع نگاه متفاوتی که به مسئله واقعیت اجتماعی در جامعهشناسی وجود دارد، نظریات جامعهشناسی در این مورد نیز متمایز میگردند که آنها را میتوان در چند دسته تقسیمبندی کرد:
1. نظریات عینگرایانه؛ امر اجتماعی دورکیم، ساختگرایی دوسوسور و لویاشتراوس و مارکسیستهای ساختگرا در دسته نظریات عینیگرا قرار میگیرد. عینیگرایی بر عینیبودن واقعیت اجتماعی تأکید کرده و کنشگران را نادیده میگیرد.[7]
مهمترین نظریهپرداز این گروه و در واقع مبدع اصطلاح واقعیت اجتماعی، امیل دورکیم (Emile Durkheim: 1858-1917) است. دورکیم بهخاطر اینکه جامعهشناسی را از فلسفه جدا کرده و آن را یک نظام مجزا بداند، موضوع و قلمرو جامعهشناسی را امر اجتماعی یا واقعیت اجتماعی میخواند. مفهوم امر اجتماعی عناصر مختلفی دارد، اما مهمترین عنصر آن از نظر دورکیم، امر اجتماعیای است که باید مانند شیء نگریسته شود و بههمین دلیل باید بهطور تجربی مطالعه شود.[8] دورکیم واقعیت اجتماعی را اینگونه تعریف میکند:
«واقعه اجتماعی هرگونه شیوه عمل ثابتشده یا ثابتنشدهای است که بتواند از خارج فرد را مجبور سازد؛ یا اینکه در عین داشتن وجود مخصوص و مستقل از تظاهرات فردی، در سراسر جامعه معینی عام باشد.»[9]
بنابراین صفات مشخصه واقعه اجتماعی از منظر دورکیم از این قرار است:
الف) خارجی و جبری بودن آن؛ خارجی بودن واقعیت اجتماعی، داشتن جنبه قهری و فشاری است که بر شعورهای فردی وارد میکند یا میتواند وارد کند. منظور از جبری بودن وقایع اجتماعی این است که این وقایع مانند برخی از افکار و تمایلات ساخته و پرداخته خود ما نیست و از خارج به ما میرسد؛ یعنی در بیرون وجود دارند و ما تنها به آنها عمل میکنیم.[10] واقعیتهای اجتماعی از منظر دورکیم با گذشت زمان پایدار میمانند، حال آنکه افراد میمیرند و جای خود را به دیگران میدهند؛ یعنی از چنان قدرت وادارندهای برخوردارند که بر فرد و اراده وی تحمیل میگردند.[11]
ب) عمومیت وقایع اجتماعی؛ منظور از عمومیت واقعیت، اجتماعی بودن آن است. پدیده جمعی حالتی گروهی است که چون بر همه افراد تحمیل میشود، در همه به نحو مکرر دیده میشود. چون در کل است در جزء نیز هست، نه اینکه چون در اجزاء هست در کل هم یافت میشود.[12]
بهطور کلی کارکردگرایان معتقدند که برای تبیین یک واقعیت اجتماعی، نشان دادن علل آن کافی نیست؛ بلکه باید عملکرد آن را در شبکه نظام اجتماعی آشکار سازیم. علت واقعیت اجتماعی، نیازهای نظام اجتماعی است که واقعیت در خدمت آن است.[13] ساختارگرایی نیز همسو با کارکردگرایی، واقعیت اجتماعی را عینی و نیز اجباری تلقی میکند. واقعیت اجتماعی از نظر ساختارگرایان همان ساختارهای حاکم بر جامعهاند که رفتار انسان را نیز هدایت میکنند. به نظر رادکلیف براون (Alfred Reginald Radcliffe-Brown: 1881-1955) که یک ساختارگراست، ساختهای اجتماعی همانند اندامهای فردی واقعیت دارند.[14] همچنین رویکردهای اثباتگرا به طبیعی بودن واقعیت اجتماعی تأکید کرده و برای تبیین علوم اجتماعی از علوم طبیعی الهام میگیرند. پارسونز، مارکس و متفکران اثباتگرا از جمله جامعهشناسان عینگرا هستند.
2. نظریات ذهنگرایانه؛ در مقابل عینگرایان، ذهنگرایانی قرار دارند که در کل مکتب تفهمی- تفسیری را در جامعهشناسی شکل میدهند. نظریه تفهمی وبر، کنش متقابل نمادین بلومر، روششناسی مردمی گارفینگل همگی مثالهایی از ذهنگرایی هستند و به نحوه تفکر کنشگر توجه دارند. این نظریهها بر عملکرد توجه دارند و ساختارهای عینی را نادیده میگیرند.[15]
از منظر ذهنگرایان، واقعیت در ذهن افراد وجود دارد و در تعامل آنها با یکدیگر شکل گرفته، ساخته شده و تثبیت میگردد. این افرادند که در تعامل با یکدیگر به واقعیت بیرونی معنا میبخشند. واقعیت بیرون از فرد نیست و نمیتوان آن را مشاهده کرد، بلکه باید دید مردم چه تعریفی از آن دارند. همچنین از منظر این دیدگاه واقعیت توأم با ارزش است. ما در عالم، واقعیت محض نداریم، بلکه واقعیت سرشار از معنای فرهنگی است.[16]
در واقع مبنای اصلی تفاوت بین عینگرایان و ذهنگرایان، تفاوت در رابطهای است که بین علوم طبیعی و علوم انسانی در نظر میگیرند. از دیدگاه تفهمگرایان ذهنگرا، واقعیتهای اجتماعی از آنجا که توسط انسان ساخته شده و با انسان سر و کار دارند، با پدیدههای طبیعی عینی متفاوتند. بنابراین در علوم طبیعی با واقعیت اجتماعی عینی، ولی در علوم اجتماعی با واقعیت معنادار ذهنی سر و کار داریم.[17] وبر معتقد است علومی که واقعیت بشری موضوع مطالعه آنهاست، علوم فرهنگیاند. علم انسانی و اجتماعی در نظر وی، عبارت است از کوشش در تفهم و تبیین ارزشهایی که آدمیان بدانها گرویدهاند و آثاری که آنها پدید آوردهاند.[18]
از اینرو در این دیدگاه واقعیت اجتماعی از روی شواهد عینی خویش مطالعه نمیشود، بلکه با مراجعه به ذهن فاعل و آنچه که او تصور میکند، مورد بررسی قرار میگیرند. بهعبارت دیگر واقعیت اجتماعی را ذهنی و در اندیشه و نیت افراد جستجو میکنند. از منظر آنان واقعیت اجتماعی همان چیزی است که از رفتار و کنش انسان معنا میشود. آنان برای تبیین واقعیت اجتماعی به عنصر فهم رو میآورند و معتقدند که برای شناخت واقعیت اجتماعی باید رفتار انسان را تفهم کرد. یعنی به نیت درونی وی از کنشی که انجام میدهد، پی برد.
3. نظریات بینابین (تلفیق ذهن و عین)؛ دستهای دیگر از نظریات جامعهشناسی مثل پدیدارشناسی، بین نظریات ذهنگرا و عینیگرا قرار گرفته و دیدگاهی میانذهنی را اتخاذ میکنند. پدیدارشناسی معتقد است که جهان زندگی یک جهان میانذهنیتی است که افراد هم واقعیت اجتماعی را میسازند و هم تحت تأثیر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی میباشند.[19]
آرای برگر و لاکمن (Peter Ludwig Berger: 1929 & Thomas Luckmann: 1927)، در پدیدارشناسی قابل توجه است. آنها قصد داشتند آراء وبر را در رابطه با کنش اجتماعی با تفکرات دورکیم درباره امور اجتماعی بهعنوان واقعیتهای اجتماعی ادغام کنند. بهتعبیر خود ایشان باید خصیصه دوگانه جامعه یعنی امکانات عینی و معانی ذهنی را بههم متصل نمود. جامعهشناسی شناخت برای برگر و لاکمن با ساختمان اجتماعی واقعیت سر و کار دارد.[20] از منظر آنان افراد هستند که جامعه را میسازند و جامعه یک واقعیت عینی پیدا میکند و به نوبه خود افراد را خلق میکند.[21] دنیای زندگانی روزمره نهتنها از جانب اعضای عادی جامعه در جریان ذهنیِ معنادار زندگیشان بهعنوان واقعیت مسلّم فرض میشود، بلکه دنیایی است که به پیدایش اندیشهها و اعمال آنان میانجامد و به اعتبار همین چیزها واقعی انگاشته میشود.[22] از منظر برگر در میان واقعیتهای کثیر تنها واقعیت زندگی روزمره است که بهصورت واقعیتی تمام عیار جلوهگر میشود. مقام ممتاز این واقعیت آن را واجد این عنوان میسازد. زندگانی روزمره با بیشترین، شدیدترین و سنگینترین نحو خود را بر آگاهی تحمیل کرده و نمیتوان آن را نادیده انگاشت. واقعیت زندگی روزمره بهمنزله واقعیتی نظمیافته از پیش در الگوهایی تنظیم شده است که به نظر میرسد مستقل از ادراک ما نسبت بهخود باشند. واقعیت زندگی روزمره امر عینیتیافتهای است متشکل از سلسلهای از موضوعات که قبل از ظهور فرد در صحنه زندگی بهعنوان اعیان خارجی معرفی و معین شدهاند.[23]
بوردیو (Pierre Bourdieu: 1930-2002)، نیز بهدنبال برطرف کردن ضدیت میان عینیت و ذهنیت میباشد. وی به رابطه دیالکتیک میان ساختار عینی و ذهنی توجه دارد. از منظر بوردیو ساختارهای عینی از یک طرف اساس کنشگران را شکل میدهند و بر ایشان فشارهای ساختاری وارد میکنند، اما از طرف دیگر کنشگران باید در نظر گرفته شوند؛ چرا که کنشها و اعمال آنهاست که نگهدارنده ساختارها میباشد. بنابراین قلب آثار بوردیو و کوشش او در ارتباط بین عینیت و ذهنیت براساس مفاهیم ساختار ذهنی و روابط عینی و روابط دیالکتیکی میان آنها شکل گرفته است.[24]
رئالیسم (Realism)، نیز یکی از نظریات اجتماعی است که در این دسته قرار میگیرد. رئالیسم بهلحاظ علمی بهمعنای توجه به واقعیت است، آنچنان که هست. رئالیسم یعنی اصالت واقعیت خارجی. این دیدگاه به وجود جهان خارج مستقل از ادراک انسان قایل است. واقعیت تمایزیافته و لایهبندیشده است؛ بهعبارت دیگر از ساختارها و موضوعاتی تشکیل شده است که دارای نیرویی نوظهورند و بهواسطه این نیروی نوظهور توان ایجاد حوادث را در خود دارند؛ حتی اگر حادثه ایجاد نکنند، بهطور بالقوه وجود دارند.[25]
بنابراین واقعیت اجتماعی بهعنوان یکی از موضوعات اساسی در جامعهشناسی دیدگاههای متمایزی را رقم زده که در مقابل یکدیگر قرار دارند.