دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

آیت الله العظمی حسین مظاهری - بخش پنجم

آل برامکه ایرانی بودند، زرنگ و دانشمند و عاقل نیز بودند، به اندازه‌ای که توانستند بیش از دوسوم دنیای آن روز را تصاحب کنند. هارون‌الرشید می‌گفت:
آیت الله العظمی حسین مظاهری - بخش پنجم
آیت الله العظمی حسین مظاهری - بخش پنجم

حق مردم

آیت‌الله‌العظمی حسین مظاهری - بخش پنجم

شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۶

یک حکایت تاریخی

آل برامکه ایرانی بودند، زرنگ و دانشمند و عاقل نیز بودند، به اندازه‌ای که توانستند بیش از دوسوم دنیای آن روز را تصاحب کنند. هارون‌الرشید می‌گفت: «ای ابر، ببار که بر هر کجا بباری، بر مملکت من باریده‌ای!» و در حقیقت هارون هیچ‌کاره بود و برمکیان همه‌کاره بودند. هارون علاقه خاصی به جعفر برمکی داشت و لذا علاوه بر اینکه جعفر را ‌وزیر کرده بود و یحیی ـ پدر جعفرـ نیز همه‌کاره بود، همه آل برامکه را آورده بودند و در حقیقت سلطنت بنی‌العباس از ایرانی‌ها شده بود. این برمکیان خیلی در رفاه بودند؛ ‌اما یک سخن‌چینی کردند و تمام این مملکت و سلطنت یک‌شبه نابود شد. آنها خیال می‌کردند اگر هارون بمیرد، حکومت به امام موسی‌بن جعفر(ع) می‌رسد و سلطنت آنها از بین خواهد رفت؛ از این‌رو علی‌بن اسماعیل ـ برادرزاده امام موسی‌بن جعفرـ را گول زدند. وقتی می‌خواست به بغداد برود، موسی‌بن جعفر خواستش و گفتند: «مواظب باش! فریب نخوری و در پیش هارون سعایتی از من نکنی، زیرا نابود می‌شوی!» او نزد هارون رفت و گفت: «اگر تو خلیفه هستی،‌ موسی‌بن جعفر چه می‌گوید؟ او مریدهایی دارد و اسلحه جمع می‌کند!» هارون احساساتی شد و خودش به مکه رفت و موسی‌بن جعفر(ع) را گرفت و به زندان برد. این امام‌کشی نبود، یک سخن‌چینی بود، اما غضب خدا را برانگیخت.

شبی همین جعفر که هارون خیلی دوستش داشت و تا نصف شب با هم بودند و با بگو و بخند می‌کردند، به طرف خانه‌اش رفت و هنوز به خانه نرسیده، ‌جلاد آمد که هارون گفته: «سرت را برایش ببرم.» گفت: «هارون دیوانه شده و مست است و نمی‌شود مرا بکشد. پس مرا ببر تا پشت اطاقش و تو داخل شو، شاید پشیمان شده باشد.» او را به آنجا برد و دید هارون پشیمان نشده و سراغ سر را گرفت. این هم خودش دستمال را به چشمش بست و سرش را بریدند و نزد هارون بردند. یک نمّامی و سخن‌چینی و ظلم باعث این مأجرا شد. علی بن اسماعیل همان وقت که این بدگویی را کرد، هارون جایزه مفصلی داد: دو طبق طلا و نقره برایش بردند و او حُناق کرد، چشمش به پولها بود و با حسرت و ندامت مُرد؛ جایزه‌ها را به خزینه هارون برگرداندند!
برمکیان نیز طی یک شبانه‌روز اموالشان مصادره شد. کار به اینجا رسید که در شام مردی حمام را قُرُق کرد و دید شخصی که سر تا پا نجابت است، دلّاکی می‌کند. آمد و شروع کرد به کیسه‌کشیدن او. از بس زیبا و با نجابت بود، آن مرد اشعاری برایش خواند که برای شب عروسی یکی از آل‌برمک خوانده بود. ناگهان دلاک غش کرد. بعد که به هوش آمد، پرسید: «این اشعار را برای چه کسی سروده بودی؟» گفت: «برای پسر یحیای برمکی.» گفت: «من همو هستم!» برمکیان این‌طور گرفتار شدند. تمام مالشان مصادره شد و کارشان به دلاکی و از گرسنگی مردن کشید؛ به خاطر یک سخن‌چینی و ظلم. همان شب دوم سوم یحیی برمکی را که همه‌کاره هارون، یعنی وزیرالوزرا بود، زندانی کردند و او داشت از گرسنگی می‌مرد، چند درهم داشت، آن را به زندانبان داد و گفت یک درهم خودت بردار و یک درهم نان و یک درهم گوشت بگیر تا غذایی بخورم. زندانبان با غرولند برایش نان و گوشت تهیه کرد. هیزم‌ها تر بود و آقای وزیرالوزرا فوت می‌کرد و بالاخره غذا آماده شد؛ خواست بردارد، دستش سوخت و آبگوشت‌ در آتش ریخت. یادش آمد که سال گذشته در دجله قایق‌سواری می‌کرد، ماهیی جلو آمد و او دستش را تکان داد و انگشتری را که دوست داشت، افتاد به دهان ماهی و او خورد؛ خیلی ناراحت شد و به خانه رفت؛ طولی نکشید که غلامش انگشتر را آورد و گفت: «در مهمان‌سرای شما بنا شد ماهی تازه بخوریم. رفتیم دجله و ماهی گرفتیم، این در شکمش بود!» یحیی در زندان این مأجرا یادش آمد، گفت: «ای خدایی که می‌توانی از دل ماهی انگشتر مرا برگردانی، الان این گوشت را اینطور پختم و روی زمین ریخت!»

دیدی که خون ناحق پروانه، شمع را

چندان امان نداد که شب را سحر کند؟

در تاریخ این چیزها زیاد است؛ لذا قرآن در سیزده جا می‌گوید: «فانظُر کیف‏ کان‏ عاقبه الظالمین: بنگر که فرجام کار ستمکاران چگونه بود» (القصص، ۴۰)؛ برو در تاریخ سیر کن، ببین چه خبر است و دست از ستم بردار. مواظب باش ظالم نباشی، مواظب باش که بر اثر یک غیبت یا سوزاندن دل یک انسان، یا ظلم به همسایه و گرفتن آفتاب از خانه‌اش، خشم خدا را برنینگیزی!
عواقب حق‌الناس

اگر حق کسی ‌بر گردن شماست، هرچه زودتر جبران کنید، و الا بر زندگی‌تان تأثیر می‌گذارد و دل را سخت و قسی می‌کند و قرآن می‌فرماید: «وای ‌به کسی‌که قسی‌القلب است: فوَیلٌ للقاسیه قلوبُهُم» (الزمر، ۲۲) حقوق دیگران دست و پاگیر می‌شود و یک زندگی ‌ناخوش و تو‌أم با گرفتاری‌ها برای فرد ایجاد می‌کند: «یا أیها الناسُ انّما بغیکُم على‏ أنفُسکُم: اى مردم، سرکشى شما فقط به زیان خودتان است.» (یونس، ۲۳) ظلم دست ‌و ‌پاگیر خود فرد می‌شود؛ لذا در حالی ‌که از نظر امکانات در رفاه است، زندگی‌ بدی ‌ دارد. عالم برزخش هم خیلی‌ مشکل است. کسی ‌بمیرد و غیبت‌ها و تهمت‌ها و سخن‌چینی‌ها و ستمها کرده باشد و جبران نکرده باشد، در آنجا خیلی ‌گرفتار است؛ اما از همه بدتر، روز قیامت است. روز قیامت کسی ‌که حق‌الناس به گردن دارد، به این سادگی‌ها رها نمی‌شود. دست کمش این است که اعمال خوب او را می‌گیرند و به کسی ‌می‌دهند که غیبتش را کرده یا تهمت به او زده یا درباره‌اش شایعه‌پراکنی‌ و سخن‌چینی‌ یا ظلمی کرده است.

از جمله ظلم‌ها، فساد اخلاقی است که معمولاً زیر سر بی‌حجابی‌ها و بدحجابی‌هاست. کسی‌که فساد اخلاقی در اجتماع ایجاد می‌کند، علاوه بر اینکه اجتماع حق به او پیدا می‌کند و باید این ظلم را جبران کند،‌ به جوان‌هایی‌ ستم کرده که از فساد او ‌می‌سوزند و این موجب سوءعاقبت می‌شود. روز قیامت خدا از این ظلم نمی‌گذرد. سخت است در آن روز کسی‌ بتواند از حق‌الناس رهایی ‌پیدا کند. آدمی ‌که خیلی ‌غیبت کرده، در روز قیامت زبانش به اندازه‌ای ‌بزرگ است که روی ‌زمین کشیده می‌شود و مردم آن را پایمال می‌کنند. حال این زبان چه وقت کوتاه شود و صاحبش نجات پیدا کند، معلوم نیست.

حق‌الناس مالی

اینها راجع به آبرو بود و اما حق‌الناس راجع به اموال، به اقسامی منقسم می‌شود؛ اولین قسم آن دزدی ‌است. دزدی ‌نه فقط اینکه به در مغازه کسی ‌برود و مالش را بدزدد یا در خانه کسی ‌برود و اموالش را بردارد. این نوع دزدی نزد همه زشت است و باید دستش را برید. کیفر این اندازه بالاست! گرچه خیلی‌ کم باشد، هم در زندگی ‌تأثیر دارد، هم در عالم برزخ او را ‌با مشکل مواجه می‌کند؛ در روز قیامت هم تأثیر دارد. کارهای خوبش را می‌دهند به کسی‌ که مالش ضایع شده است و در واقع اعمالش نابود می‌گردد. قرآن کریم می‌فرماید: «و قدمنا الى‏ ما عملوا من عمل فجعلناهُ هباءً منثورا: به هر گونه کارى که کرده‏اند، مى‏پردازیم و آن را [چون‏] گردى پراکنده مى‏سازیم.» (الفرقان، ۲۳) در روایات می‌خوانیم حقی ‌که به گردن مظلوم است، در قیامت قدرت فراوانی به او می‌دهد. احتمال وقوع این اخبار نه تنها بازدارنده است، بلکه آدم باید برایش دق می‌کند. این‌گونه حق‌الناس‌های ‌مالی‌ به ذمه بسیاری از افراد هست.
امیرالمؤمنین(ع) در خطبه‌ای می‌فرماید: قیامت روزی است که خداوند همه انسان‌هاى گذشته و آینده را براى رسیدگى دقیق به حساب‌شان جمع می‌کند: «یومٌ یجمعُ اللهُ فیه الأولین و الآخرین لنقاش‏ الحساب»(نهج‌البلاغه، خطبه ۱۰۲) اگر انسان دست به بته خار ببرد و خار در دستش فرو رود، آن تیغ کوچک را کسی نمی‌تواند با دست بیرون بکشد، بلکه باید آن را با منقاش (انبر، موچین) درآورد. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: حساب اموال در روز قیامت، به دقت و حساسیت بیرون کشیدن تیغ از دست، با منقاش است!

توجه داشته باشیم که بسیاری از افراد دزد نیستند؛ اما برخی از آنها یک نوع دزدی ‌بدتر دارند و آن اینکه کم‌کاری‌می‌کنند یا در انجام وظایف کوتاهی می‌کنند، کارشان را بد انجام می‌دهند یا در موقع کار، بیکار می‌نشینند. در حقیقت، کم‌کاری، بدکاری و بیکاری، نوعی دزدی است؛ مثلاً کارمند اداره می‌تواند فوراً کار ارباب رجوع را انجام دهد، اما آن را به تأخیر می‌اندازد یا انجام نمی‌دهد. در این صورت، حقوقی ‌که می‌گیرد، مثل مال دزدی ‌است! از دیوار خانه مردم بالا نرفته، اما کم‌کاری یا بیکاری ‌یا بدکاری‌اش، از دزدی ‌بدتر است. دزد کیفری ‌دارد و این شخص کیفرش مضاعف است؛ زیرا در خدمت به خلق خدا کوتاهی کرده و با اینکه می‌توانسته حاجات مردم را برآورَد، خودداری کرده است.

امام صادق(ع) می‌فرماید: در روز قیامت، کسی ‌را که می‌توانسته به ‌دست خودش یا توسط دیگران، کار مردم را انجام دهد و کوتاهی کرده به صف محشر می‌آورند، در حالی که رویش سیاه است، چشمانش کبود شده و غل و زنجیر به گردن دارد و خطاب می‌شود: «او خائن به خدا و خائن به رسول خداست!» نظیر این روایت، فراوان است.

 

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

آیت الله العظمی حسین مظاهری - بخش چهارم

آیت الله العظمی حسین مظاهری - بخش چهارم

در قیامت گردنه‌ای هست که در آن از حق‌الناس می‌پرسند و سؤال‌کننده خداست. امام صادق(ع) درباره آیه «انّ‏ ربک‏ لبالمرصاد: پروردگارت سخت در کمین است» (الفجر، ۱۴)
آیت الله العظمی حسین مظاهری - بخش دوم

آیت الله العظمی حسین مظاهری - بخش دوم

خدا جهنم دارد، اما خاموش است و مار و مور و عقرب و حمیم ندارد؛ خود ما آتش جهنم را درست می‌کنیم. قرآن در چندین جا می‌فرماید آتش جهنم را خودتان درست می‌کنید و مار و مور و عقرب را خودتان درست می‌کنید. قبر عقرب و مار ندارد، ما هستیم که مار و عقرب را در قبر می‌بریم.
آیت الله العظمی حسین مظاهری - بخش سوم

آیت الله العظمی حسین مظاهری - بخش سوم

اگر کسی لغزشی از کسی دید، حق آبروریزی ندارد، بلکه اسلام راه «امر به معروف و نهی از منکر» را به ما آموخته است.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

آداب و شیوه های سخن گفتن از نگاه قرآن

آداب و شیوه های سخن گفتن از نگاه قرآن

سخن گفتن آداب و شیوه‌هایی دارد که می‌تواند تأثیر کلام را دوچندان کند و شخص را به اهداف و مقاصد خویش برساند؛ زیرا سخن گفتن دارای اهداف و مقاصد چندی است که یکی از مهم‌ترین آنها پس از تفهیم دیگران و ابراز مافی الضمیر، تأثیرگذاری بر مخاطب و شنونده و برانگیختن همراهی و همدلی وی می‌باشد.
بی عفتی و زمینه های آن از نظر قرآن

بی عفتی و زمینه های آن از نظر قرآن

بی‌عفتی به معنای رفتاری وقیحانه، یکی از ناهنجاری‌ بارز اجتماعی است که می‌تواند آسیب جدی به همه بخش‌های اجتماع وارد ساخته و آن را از حرکت به سوی اهداف و مقاصد عالی بازدارد.
محبوب های دنیا از نظر حضرت فاطمه(س)

محبوب های دنیا از نظر حضرت فاطمه(س)

از نظر قرآن کریم، دنیا با اینکه «اسفل سافلین» در نظام هستی است(تین، آیه 5)؛ اما مهم‌ترین، بلکه تنها جایگاه سازنده انسان است.
نکاتی که باید در مورد «شروط ضمن عقد قابل ذکر در عقدنامه» بدانید!

نکاتی که باید در مورد «شروط ضمن عقد قابل ذکر در عقدنامه» بدانید!

ما در این مطلب قصد داریم به شما کمک کنیم: اولاً با شروط ضمن عقدی که تقریباً در تمامی عقدنامه‌ها وجود دارد آشنا شوید؛ ثانیاً بدانید چه شروط دیگری را می‌توانید به عقدنامه‌ها اضافه کنید تا کاستی‌های قانون را در زندگی خانوادگی‌تان، خودتان مرتفع کنید
ابعاد <<حكمت عملی>>در نگاه خواجه نصيرالدين طوسی

ابعاد <<حكمت عملی>>در نگاه خواجه نصيرالدين طوسی

گرچه بزرگانی چون فارابی و حكيم ابن سينا در قرون نخست اسلامی با شكل دهی به فلسفه علوم انسانی با رويكرد «فلسفه مشايی» نظام خاص حكمی را با بهره‌گيری از اصولی چون «فلسفه يونان»، «شريعت اسلامی» و «عرفان» به وجود آوردند كه تا مدت‌ها مرجعيت علمی خود را ميان انديشمندان مسلمان حفظ كرد اما اين انديشه پس از آن كه در دوران محمدبن رازی مورد انتقاد قرار گرفت،
Powered by TayaCMS