15 آبان 1397, 4:19
حق مردم
آیتاللهالعظمی حسین مظاهری - بخش چهارم
شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۶
در قیامت گردنهای هست که در آن از حقالناس میپرسند و سؤالکننده خداست. امام صادق(ع) درباره آیه «انّ ربک لبالمرصاد: پروردگارت سخت در کمین است» (الفجر، ۱۴) میفرماید: آن کمینگاه پلى است بر روى صراط که هر کس حقى از مردم بر عهده اوست، نمىتواند از آن بگذرد.۱ یعنی خدا آنجا از حق مردم میپرسد. در روایت دیگری آمده است که خداوند میفرماید: «به عزت و جلالم سوگند که از حق مردم و از ظلم ظالم نخواهم گذشت.»۲ در روایات میخوانیم که قیامت، پنجاه گردنه یا پلیس راه دارد؛۳ ولی سختتر از همه، موقف حقالناس است که خدا در آن کمین کرده و از حق مردم سؤال میکند؛ اگر بندهای نتواند جواب دهد، از همان جا باید به جهنم برود.
قبلاً از قرآن و روایات استفاده کردیم که خدا مهربان است و در آنجا اعمال خوب این بدهکار را به بستانکارها میدهند. آنگاه فرد بدون عمل میشود و اگر بشود، او را عفو میکنند و اگر بشود، مورد شفاعت قرار میگیرد و بالاخره او را زیر لوای حمد و بعد در بهشت میبرند؛ اما اگر نشود و حقالناس او زیاد باشد و اعمال خوبش اینقدر نباشد که به بستانکارها بدهند، باید به جهنم برود تا کدورت حقالناس از بین برود و مورد شفاعت واقع شود. این آخرتش است. برای احتمالش آدم باید دق کند، چه رسد به اینکه از نظر قرآن و روایات یقینی است! زن نسبت به شوهر و شوهر نسبت به زن حقوقی دارند. اولاد نسبت به پدر و مادر حقوقی دارند و پدر و مادر نسبت به اولاد حقوق زیادی دارند. همسایهها نسبت به یکدیگر حقوقی دارند. مؤمنان نسبت به یکدیگر حقوقی دارند. حقوقشان در روایات آمده و زیاد است و باید مراعات شود. اینها باید مراعات شود، چه رسد به اینکه شوهر حق زن را خورده باشد! اولاد حق پدر و مادر را خورده باشند یا پدر و مادر حق اولاد را خورده باشند! باید این دختر را شوهر دهد، اما ندهد و باید این پسر را زن دهد و ندهد، درحالی که میتوانسته است. این پسر و دختر نسبت به چنین پدر و مادری حق پیدا میکنند و در قیامت دلیلش را میپرسند. اما این که به راستی انسان را دقمرگ میکند، اینجاست که بچهها از حرام تربیت شده باشند و اولین دشمن چنین پدر و مادری، همین بچهها هستند که میگویند: «چرا غذای حرام به ما دادید که سیاهدل شدیم و رستگار نشدیم؟ آن غذای حرام واداشت که ما در دریای گناه غوطهور شویم.» پدر و مادر هم جواب ندارند. قرآن میفرماید ورشکستهترین افراد اینها هستند: «إنّ الخاسرین الذین خسروا أنفُسهُم و أهلیهم یوم القیامه ألا ذلک هو الخُسران المبین: زیانکاران در حقیقت کسانىاند که به خود و کسانشان در روز قیامت زیان رساندهاند؛ آرى، این همان خسران آشکار است.» (الزمر، ۱۵) ورشکستهترین افراد در روز قیامت پدر و مادری است که باید به خاطر اولاد به جهنم برود. حال گاهی میتوانسته تربیت کند و نکرده و گاهی میتوانسته مواظبت کند و نکرده و گاهی مواظبت کرده و بالاخره او را آدم باشخصیتی کرده و او را به آدم باشخصیتی شوهر داده، اما غذای حرام در خانه برده و زن و بچهها از غذای حرام استفاده کردهاند و حال انحرافی به این زن و بچهها داده میشود و در روز قیامت اولین شاکی همینها هستند. چقدر بدبخت است که باید به خاطر اولادش به جهنم برود! در روایات آمده است همان زن و بچهها در قیامت، اولین کسانی هستند که از شوهر و پدر خود شکایت میکنند و میگویند: «خدایا، حق ما را از او بگیر، زیرا او از راه حرام به ما غذا مىداد!»۴
اینها شوخی نیست؛ همه باید بدانند که حقالناس مشکل است. حقالناس در دنیا گریبانگیر انسان و حتی اولادش میشود: «یا ایها الناسُ انّما بغیُکُم على أنفُسکُم متاع الحیاه الدنیا ثمّ الینا مرجعُکم فنُنبئُکُم بما کُنتُم تعملون: اى مردم، سرکشى شما فقط به زیان خود شماست. [شما] بهره زندگى دنیا را [مىطلبید]. سپس بازگشت شما به سوى ما خواهد بود. پس، از آنچه انجام مىدادید، باخبرتان خواهیم کرد.» (یونس، ۲۳) بدانید ظلم شما در همین دنیا دست و پاگیرتان میشود. اگر زندگی با غم و غصه و اضطراب خاطر داری، فکر کن ببین چه ظلمی کردهای و آن حقالناس را رفع کن. اگر میبینی درحالی که وضع مالی خوب و زن و بچه خوبی داری، اما گرفتاری داری، فکر کن ببین به چه کسی ظلم کردهای! غیبتها و تهمتها و زخمزبانها و توهینها و ظلم به دیگران، انسان را گرفتار میکند.
همسایه به ما حق دارد و باید مواظبش باشیم. پیغمبر اکرم(ص) روی منبر فرمود: «ما آمنَ بی من باتَ شبعان و جارُهُ جائع: به من ایمان نیاورده کسی که سیر بخوابد و همسایهاش گرسنه باشد!»۵ مسلمان واقعی نیست کسی که به فکر خودش است و به فکر همسایهاش نیست. زندگی مرفهی دارد، درحالی که همسایهها در مضیقه مالی هستند. پیغمبر فرمود ایمان ندارد. حالا وضع به اینجا رسیده که نمیخواهیم به همسایهها یاری کنید، باید بگوییم ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان! این سر و صداها که مزاحم همسایههاست، حقالناس است. این خانهها که ساخته میشود و آفتاب همسایه را میگیرد و مشرف میشود، چه دلیل دارد؟ این انبوهسازیها در کنار خانههای کوچک به چه دلیل است؟ هم تقصیر شهرداری است که حقالناس عمومی را رعایت نمیکند و هم تقصیر مردم است که در غیر محل مناسب انبوهسازی میکنند. اینها حق است. این شخص در همین دنیا گرفتار میشود. ناگهان میبیند پول دارد و دخترها و پسرهایش عالی هستند، اما درد «چه کنم، چه کنم» دارد! این درد از ظلم به همسایه پیدا شده است. از حسادتها به همسایهها پیدا شده است. تاجر است و خرید و فروش عالی دارد، اما نمیتواند همسایه را ببیند و تا بتواند، برایش کارشکنی میکند. اینها اثر وضعی است، یعنی خودمان به سر خودمان میآوریم.
در قرآن آیات فراوانی است که گناهت برای تو در همین دنیا دردسر میشود: «و ضرب الله مثلا قریه کانت آمنه مُطمئنه یأتیها رزقُها رَغدا من کُل مکان فکفرت بأنعُم الله فأذاقها الله لباس الجوع و الخوف بما کانوا یصنعون: خدا شهرى را مثل زده است که امن و امان بود و روزیاش از هر سو فراوان مىرسید، پس ساکنانش به نعمتهاى خدا ناسپاسى کردند، خدا هم به سزاى آنچه انجام مىدادند، طعم گرسنگى و هراس را به آنان چشانید.» (النحل، ۱۱۲) «بما کانوا یصنعون: به سزاى آنچه انجام مىدادند» در آیات زیادی آمده است. یا رسولالله! به اینها گوشزد کن و زنگ خطر بزن و بگو دهات یا شهری بود که خیلی در رفاه و آسایش بودند و نعمت مثل باران برایشان میبارید؛ اما گناه کردند و آن گناه، نعمت را برد و به جایش ناامنی و قحطی و گرانی آورد؛ به جایش بیخانگی برای جوانها و بیهمسری برای جوانها آورد. قرآن میفرماید: اینها را خودتان کردید. وقتی با همسایه نسازید، اثر وضعی دارد و آن اینکه به «درد چه کنم، چه کنم» مبتلا میشوید. یک سخنچینی و غیبت پشت سر همسایه میکند، برای اینکه او را زمین بزند، همین کار موجب میشود که خودش ورشکسته شود. این ورشکستگی به خاطر حسادت و حرفزدن پشت سر همسایه و نابودکردن خانه همسایه است. یکی از ظلمهایی که الان رواج دارد و میبینیم کیفرش را هم میچشند، این وضع بیرونآمدن دخترها و زنهاست. اینها ظلم است، ظلم به اجتماع است، ظلم به جوانها و ناامنی در اجتماع است. این جوان زن ندارد و میسوزد و وقتی چشمش به اینها میافتد، میسوزد. این اثر وضعی دارد. اثر وضعی این است که دختری که اینطور بیرون آمده، ناگهان عاشق میشود و شبانهروز باید موبایلبازی کند و به هیچ جا نمیرسد و فکر نمیکند که این مشکل از کجا پیدا شده است! الان میبینیم زندگی برای بعضی دخترها خیلی بد است. درحالی که پدر و مادرش اینطرف و آنطرف میزنند، حرامخوری و حلالخوری میکنند که او را اداره کنند و ناگهان میبینیم این دختر مثل اینکه در آتش است، میسوزد.
بعضی اوقات اینها نامه برایم مینویسند و التماس میکنند که مرا از این آتش نجات بدهید، اما هیچکس نمیتواند نجاتش دهد؛ برای اینکه آتش جانش را میسوزاند. اینها ظلم است، تقصیر پسر باشد، ظلم است؛ تقصیر دختر باشد، ظلم است؛ تقصیر پدر و مادر یا تقصیر دولت یا ملت باشد، باز ظلم است. اینها کیفر دارد و کیفرش «بما کانوا یکسبون: به سزاى آنچه مىکردند» و «بما کانوا یصنعون: به سزاى آنچه انجام مىدادند» و آتشی است که خود برافروخته و باید در آن آتش بسوزد.
پینوشتها: 1- الکافی، ج۲، ص۳۳۱.
2- الکافی، ج۲، ص۴۴۳.
3- الکافی، ج۸، ص۱۴۳.
4- المحجه البیضاء، ج۳، ص۷۳.
5- الکافی، ج۲، ص۶۶۶.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان