دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

احکام مستثنا

در این نوشتار احکام، نکات و خصوصا اعراب مستثنا با توجه به انواع مختلف ادات استثناء، در هفت بخش مورد بررسی قرار می‌گیرد:
No image
احکام مستثنا

نویسنده: محسن بي باك

كلمات كليدي: اعراب مستثناي به "الاّ"، مستثناي به "لمّا"، مستثناي به "غير"، مستثناي به "ليس" و "لايكون"، مستثناي به "عدا"، "خلا" و "حاشا"

"احکام مستثنا" از مجموعه مباحث باب "استثناء" است که به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می‌گیرد؛ از این رو به خواننده‌ی محترم توصیه می‌شود جهت فهم مطالب این نوشتار و شناخت جایگاه و اهمیت عنوان آن به مدخل "استثناء" و مطالب مذکور در آن مراجعه کند.

در این نوشتار احکام، نکات و خصوصا اعراب مستثنا با توجه به انواع مختلف ادات استثناء، در هفت بخش مورد بررسی قرار می‌گیرد:

1) حکم مستثنای به "الاّ"

حکم اعراب مستثنای به "الاّ" بر سه گونه است:

الف) وجوب نصب

در سه صورت نصب مستثنای به "الاّ"، واجب است:

1. استثناء تامّ، متّصل و موجب؛[1] مانند: «فشربوا منه الاّ قلیلاً منهم»؛[2] در این آیه‌ی شریفه "قلیلاً" مستثنا و منصوب واقع شده است.

2. استثناء تامّ، و منقطع؛[3] مانند: «ما لهم به مِنْ علمٍ الاّ اتباعَ الظن»؛[4] در این آیه‌ی شریفه "اتباع"، مستثنا و منصوب واقع شده و استثناء، منقطع و غیرموجب است.

3. تقدّم مستثنا بر مستثنی‌منه؛[5] مانند: "ما قام الاّ زیداً القومُ"؛ در این مثال "زیداً" مستثنا، منصوب و مقدّم بر مستثنی‌منه (القومُ) واقع شده است.

ب) ترجیح بدلیّت از مستثنی‌منه و جواز نصب[6]

در صورتی که استثناء تامّ، متّصل و غیرموجب باشد بدلیّت[7] مستثنا از مستثنی‌منه ترجیح دارد[8] اگر چه نصب آن نیز جایز است؛ مانند: «ما فعلوه الاّ قلیلٌ منهم»؛[9] در این آیه‌ی شریفه "قلیلٌ" مستثنا، مرفوع و بدل از "واو" در "فعلوه" واقع شده اگر چه نصب آن (قلیلاً) نیز بنابر استثناء، جایز است.

ج) به اقتضای عامل قبل از "الاّ"

در استثناء مفرّغ، اعراب مستثنا به حسب اقتضای عامل قبل از "الاّ" تعیین می‌شود که به عنوان مثال مستثنا در اقتضای فاعل، مرفوع و در اقتضای مفعول‌به، منصوب خواهد بود؛ مانند: «و ما یَعْلَمُ تَأویلَه الاّ اللهُ»[10] و «و لاتقولوا علی الله الاّ الحقَ»؛[11] در آیه‌ی اوّل، عامل (یعلم) اقتضای فاعل دارد و از این رو مستثنا (الله)، مرفوع است و در آیه‌ی دوم، عامل (لاتقولوا) اقتضای مفعول‌به دارد و از این رو مستثنا (الحق)، منصوب است.

نکاتی در مستثنای به "الاّ"

1. حرف "الاّ" به جهت کثرت کاربرد آن، اصل در ادات استثناء به حساب می‌آید.[12]

2. در عامل نصب مستثنا به "الاّ" اختلاف است؛ بعضی عامل قبل از "الاّ" را به واسطه‌ی "الاّ"، ناصبِ مستثنا دانسته و بعضی دیگر خود "الاّ" را به تنهایی عامل نصب به حساب آورده‌اند.[13]

3. بدون لحاظ اختلاف در عامل نصب مستثنا به "الاّ"، در اعراب آن تعبیر "منصوب علی الإستثناء" به کار می‌رود.[14]

4. در مواردی مشاهده می‌شود که بعد از "الاّ"ی استثنائیه، جمله واقع می‌شود؛ این موارد بیشتر در استثناء مفرّغ بوده و در این صورت اعراب جمله به حسب جایگاه آن در کلام تعیین می‌شود.[15] به عنوان مثال در آیه‌ی "و لا ینفقون الاّ و هم کارهون"[16] استثناء، مفرّغ و جمله‌ی مستثنا (و هم کارهون) حال و در محل نصب واقع شده است.

2) حکم مستثنای به "غیر"

اصل در کاربرد "غیر" این است که وصف برای نکره و یا شبه نکره[17] واقع شود و فائده‌ی آن مغایرت مجرور آن با موصوف است.[18] اما گاهی با این اصل مخالفت شده و متضمن معنای "الاّ"[19] و از ادات اسمی استثناء به حساب می‌آید.[20]

مستثنای به "غیر" به سبب اضافه‌ی "غیر" به آن دائما مجرور است اما "غیر" همان اعراب مستثنای به "الاّ" را دارد؛[21] از این رو حکم اعراب "غیر" بر سه گونه است:

1. وجوب نصب؛ مانند: «قاموا غیرَ زیدٍ»؛ در این مثال استثناء، تامّ و موجب واقع شده و "غیر" منصوب بنابر استثناء‌ است.[22]

2. رجحان بدلیّت از مستثنی‌منه و جواز نصب؛ مانند: «ما أسرع المتسابقون غیر سعیدٍ»؛ در این مثال استثناء، تامّ و غیرموجب واقع شده است؛ از این رو "غیر" می‌تواند منصوب، بنابر استثناء و یا مرفوع بنابر بدلیّت از مستثنی‌منه (المتسابقون) باشد اگر چه رفع آن بنا بر بدلیّت، رجحان دارد.

3. به اقتضای‌ عامل قبل از "غیر"؛ مانند: «ما رأیت غیرَ سعیدٍ»؛ در این مثال استثناء، مفرّغ و "غیر" مفعول‌به برای عامل قبل (رأیت) واقع شده است.

3) حکم مستثنای به "سوی"

"سوی" از ادات اسمی استثناء و به چهار گونه‌ی "سِوی"، "سُوی" ، "سِواء" و "سَواء" به کار می‌رود.[23] مستثنای به "سوی" به سبب اضافه‌ی "سوی" به آن دائما مجرور است اما در اعراب "سوی" دو رویکرد در میان عالمان نحو مشاهده می‌شود؛ بعضی[24] آن را در معنا و اعراب همانند "غیر" دانسته و در مقابل بعضی[25] قائل به ظرف بودن و نصب آن شده‌اند.

4) حکم مستثنای به "بَیْدَ"

"بَیْدَ" به معنای "غیر" بوده و از ادات اسمی استثناء به حساب می‌آید. "بید" در استثناء منقطع به کار رفته و دائما اضافه به مصدر مؤوّل از "أنّ" و دو معمول آن، می‌شود؛ مانند: «زیدٌ فقیرٌ بَیْدَ أنّه عزیزُ النفس»؛ در این مثال "بید" از ادات استثناء و منصوب بنابر استثناء و یا حال مؤوّل به معنای "مغایر" واقع شده است.[26]

5) حکم مستثنای به "لمّا"

"لمّا" بر سه قسم "نافیه"، "شرطیه" و "استثنائیه" به کار می‌رود[27] که در صورت استثنائیه، در حرف بودن و دلالت بر استثناء همانند "الاّ" بوده و بر جمله داخل می‌شود؛[28] مانند: «إنْ کلُّ نفسٍ لمّا علیها حافظٌ».[29]

6) حکم مستثنای به "لیس" و "لایکون"

استثناء به این دو فعل به ندرت اتفاق افتاده[30] و مستثنا در این دو دائما منصوب و خبر واقع می‌شود و اسم آن دو، ضمیر مستتر (هو) و مرجع آن "بعض" است که از "کل" سابق فهمیده می‌شود؛[31] مانند: «قام القومُ لیس زیداً»؛ در این مثال "زیداً" مستثنا، خبر و منصوب واقع شده و مرجع ضمیر مستتر (هو) در "لیس"، "بعض" است که از "کل" سابق (القوم) فهمیده می‌شود. تقدیر عبارت "لیس بعضُهم زیداً" بوده است.

7) حکم مستثنای به "عدا"، "خلا" و "حاشا"[32]

این سه لفظ از ادات استثناء بوده و بر سه گونه به کار می‌روند:

1. حرف جرّ

در این کابرد مستثنا، مجرور و حرف جرّ متعلق به فعل یا شبیه آن در سابق است؛[33] مانند: «جاء القومُ خلا زیدٍ».

2. فعل بدون "ما"‌ی مصدری

در این کاربرد، افعال مذکور به معنای "جاوز" بوده[34] و مستثنا، مفعول و منصوب واقع شده است؛ مانند: «جاء القومُ خلا زیداً»؛ در این مثال "خلا" فعل استثناء و فاعل آن ضمیر مستتر (هو) و مرجع آن "بعض" است که از "کل" سابق (القوم) فهمیده می‌شود. تقدیر عبارت "خلا بعضٌ منهم زیداً" بوده و این جمله، حال و در محل نصب است.[35]

3. فعل با "ما"‌ی مصدری[36]

در این صورت این الفاظ تنها فعل می‌باشند و نصب مستثنا بنابر مفعول‌به واجب است؛ مانند: «جاء القومُ ما خلا زیداً»؛ "ما"ی مصدری و جمله‌ی بعد از آن به تأویل مصدر رفته و در محل نصب می‌باشد اگر چه در نقش آن در جمله اختلاف شده و بعضی آن را حال و به تقدیر "مجاوزین زیداً" گرفته‌اند و بعضی دیگر آن را ظرف و تقدیر را "وقتَ مجاوزتهم زیداً" دانسته‌اند.[37]

نکته

در پایان ذکر این نکته قابل توجه است که بعضی[38] از عالمان نحو در پایان باب "استثناء" به عنوان خاتمه، به بحث پیرامون "لاسیّما" از جهت ترکیب، معنا،‌ ارتباط آن با استثناء و اعراب اسم واقع بعد از آن پرداخته‌اند.[39] از این رو به خواننده‌ی محترم توصیه می‌شود جهت فهم مباحث یاد شده به عنوان مستقل "لاسیّما" مراجعه کند.

مقاله

جایگاه در درختواره نحو

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رزق حلال

رزق حلال

امام صادق (ع) قرمودند: «ترک یک لقمه‌ حرام‌ نزد خدا، محبوب تر است از هزار رکعت نماز مستحبی.» (بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج‌90، ص373)
نفاق

نفاق

امیرالمؤمنین علی (ع):«از نفاق دوری کن، به درستی که فرد دو رو نزد خداوند متعال دارای جایگاه و منزلت نیست.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌2، ص304)
عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

حضرت علی(ع) فرمودند: «هرکس اعضا و جوارح خویش را از حرام بازدارد، اخلاقش نیکو می گردد.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌5، ص432).
دوری از موضع تهمت

دوری از موضع تهمت

امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه مؤمن به برادر [دینی] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان می‌رود، هم چنان که نمک در آب، ذوب می‌شود. (مشکاةالأنوار فی غررالأخبار، طبرسی، علی بن حسن، ص319)
قناعت

قناعت

حضرت علی (ع) فرمودند: «به جستجوی بی‌نیازی برخاستم، آن را جز در قناعت نیافتم؛ همواره قناعت کنید، تا بی‌نیاز باشید.» (جامع الأخبار (للشعیری)، محمد بن محمد،ص123)

پر بازدیدترین ها

No image

امام حسین (ع): «الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون»

«مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.»
No image

قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلّى اللّه علیه و آله):«اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً.»

پیامبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: «براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی‌شود.» (جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556)
قال علیٌ (علیه‌السّلام): «الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب فانتَهِزوا فُرَصَ الخَیّر» (نهج‌البلاغه فیض، ص 1086)

قال علیٌ (علیه‌السّلام): «الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب فانتَهِزوا فُرَصَ الخَیّر» (نهج‌البلاغه فیض، ص 1086)

امام علی (علیه‌السلام) فرمود: «فرصت مانند ابر از افق زندگی می‌گذرد، مواقعی که فرصت‌های خیری پیش می‌آید غنیمت بشمارید و از آن‌ها استفاده کنید»
امام حسین (ع): «اِن لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعادَ کونوا احراراً فی دنیا کم»

امام حسین (ع): «اِن لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعادَ کونوا احراراً فی دنیا کم»

«ای پیروان آل ابوسفیان، اگر دین ندارید و از معاد نمی‌ترسید، پس در دنیایتان آزاده باشید» (بحارالانوار، ج 45، ص 49)
قال رسول الله (صلی الله علیه وآله و سلم):«علی خیر البشر فمن ابی فقد کفر»

قال رسول الله (صلی الله علیه وآله و سلم):«علی خیر البشر فمن ابی فقد کفر»

پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: «علی برترین بشر است؛ هر کس إبا کند، کافر است». (کنز العمال: جلد 11 صفحه 942)
Powered by TayaCMS