دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تأثیر عقائد یونانی در آداب و رسوم صوفیه

No image
تأثیر عقائد یونانی در آداب و رسوم صوفیه

نویسنده : محمد محسن مرداني

كلمات كليدي : تصوف،يوناني، افلاطون، عرفان

برخی بر این عقیده هستند که آداب و تعلیمات یونانی هیچ گونه تأثیری در آداب و رسوم تصوف نداشته است. آنها می گویند هر آنچه هست فقط شباهت است. تصوف مطلقاً نمی تواند از سرچشمه حکمت افلاطونی جدید و شرب و مسلک اسکندرانی و هرسی و به طریق اولی اسرائیلیات و عبرانیات و نظایر آن برخوردار باشد.[1] اما در مقابل این گروه، دسته ای دیگر هستند که قائلند سر منشاء عقائد اصلی تصوف، از یونان گرفته شده است. آنها می گویند؛ انتشار آراء فلوطین و پیدا شدن فلسفه نو افلاطونی در بین مسلمین بیش از هر چیزی در تصوف و عرفان مؤثر بوده است.[2]بنابراین، دو نظریه افراطی و تفریطی در این مسأله مطرح است. اما ظاهر امر چیزی غیر از این دو می باشد و باید گفت در این که عقائد متصوفه از فلسفه یونان متأثر بوده است هیچ شکی نیست و نمی توان آن را انکار کرد به طوریکه برخی نقل کرده اند که: یکی از چهره های شناخته شده صوفیان ذوالنون مصری است که بزرگان عرفا او را سّر این طائفه شمرده اند و او اهل علم بوده به طوری که ابن ندیم می گوید کتبی تصنیف کرده و با آراء فلاسفه به خوبی آشنا بوده است.[3]

و صحیح است که بگوئیم تصوف از افکار یونانی متأثر بوده است و این تأثیر هم به حد زیادی رسیده است. یکی از مهمترین مسائلی که بین فلسفه یونان و تصوف مشترک می باشد و از اصول اساسی متصوفه محسوب می شود مسأله کشف و شهود می باشد. مکتب افلاطون که یکی از مهمترین سیستم های فلسفی و عرفانی یونان باستان به شمار می رود از نظر اینکه واجد روح تصوف و یک سلسله مطالب و نظرات تصوف زا بوده است برای ما درخور مطالعه و شایان توجه است. افلاطون بنیانگذار این مکتب به مسأله عشق و اشراقات معنوی و روحانی اهمیت بسیار زیادی قائل بوده است و به عقیده افلاطون تنها راه معرفت و کشف و شهود وصول به حق است.[4]

نمونه بارز کشف و شهود که متصوفه آن را برای مذهب خود به عنوان تأیید می آورند، آن است که جامی در نفحات الانس ص 372 می نویسد و شبیه آن را می توان در مقدمه فتوحات مکیه خواند.

از دیگر شباهت های بین تصوف و افکار و عقائد فلاسفه یونان مساله ریاضت های طولانی و سخت صوفیانه است.

کلیبون عده ای از فلاسفه یونان قدیم هستند که دارای یک مشرب خاص فلسفی و روش عملی عجیب بودند. آنها معتقد بودند که سعادت و فضیلت در ترک تمام لذات و پشت پا زدن به کلیه خواهشهای جسمانی و روحانی بوده و زندگی حقیقی همان زندگی با فقر و تهیدستی و رنج و مشقت بسیار است. و خوب می دانیم که این ریاضت کشی ها و مشقاتی که بعضاً مخالف با تعلیمات اسلام است چقدر در بین متصوفه رواج دارد و به این ریاضت کشی ها هم افتخار می کنند.

مثلاً ابوبکر عیاش می گوید: پیش داوود طلائی رفتم. دیدم سبوی آب وی در آفتاب است گفتم چرا آن را در سایه نمی گذاری که آب گرم نشود. گفت آن وقت که آن را در آنجا نهادم سایه بود. اکنون از خدای شرم دارم که برای نفس تنعم کنم.[5]

و انواع و اقسام این جریانات که می تواند در تذکره الاولیاء مطالعه فرمایید.

حال آنکه در اسلام افراط در هیچ امری پسندیده نیست حتی در گوشه گیری از دنیا و این مطلب، هم در آیات قرآن و هم در روایات تصریح شده است مثلاً در آیات قرآن می خوانیم:

در آنچه خدا به تو داده سرای آخرت را جستجو کن و بهره ات را از دنیا فراموش ننما.[6]

و همچنین روایت بسیار زیبای سلمان و ابودرداء که علاقه مندان می توانند برای دیدن این روایت به کتب حدیثی مراجعه نمایند.[7]

و روایات بسیار دیگری که می بینیم، این ریاضت ها هیچ گونه وجه شرعی ندارند و نه تنها اسلام بر روی آنها تأکید نکرده است؛ بلکه با آنها مخالفت نیز نموده است و به ناچار باید گفت که این ریاضت ها از غیر طریق شرع وارد تصوف شده است. و مسائل دیگر...که در این مورد علاقه مندان می توانند به کتاب هایی که در این موضوع نوشته شده است مراجعه فرمایند که شاید یکی از بهترین آنها کتاب فلسفه و عرفان از نظر اسلام باشد.[8]

در نتیجه می توان به یقین گفت که خیلی از مباحث و اعتقادات تصوف اعتقاد ناب و اصیل اسلامی نیست و از بقیه ادیان و مذاهب وارد تصوف شده است و در این مطلب هیچ انکار و تردیدی نمی باشد.

مقاله

جایگاه در درختواره عقائد فرق

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رزق حلال

رزق حلال

امام صادق (ع) قرمودند: «ترک یک لقمه‌ حرام‌ نزد خدا، محبوب تر است از هزار رکعت نماز مستحبی.» (بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج‌90، ص373)
نفاق

نفاق

امیرالمؤمنین علی (ع):«از نفاق دوری کن، به درستی که فرد دو رو نزد خداوند متعال دارای جایگاه و منزلت نیست.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌2، ص304)
عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

حضرت علی(ع) فرمودند: «هرکس اعضا و جوارح خویش را از حرام بازدارد، اخلاقش نیکو می گردد.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌5، ص432).
دوری از موضع تهمت

دوری از موضع تهمت

امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه مؤمن به برادر [دینی] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان می‌رود، هم چنان که نمک در آب، ذوب می‌شود. (مشکاةالأنوار فی غررالأخبار، طبرسی، علی بن حسن، ص319)
قناعت

قناعت

حضرت علی (ع) فرمودند: «به جستجوی بی‌نیازی برخاستم، آن را جز در قناعت نیافتم؛ همواره قناعت کنید، تا بی‌نیاز باشید.» (جامع الأخبار (للشعیری)، محمد بن محمد،ص123)

پر بازدیدترین ها

قال رسول الله (صلی‌الله علیه‌ وآله وسلم): «یا سلمان! مَنْ اَحَبَّ فاطمه ابنتی فهو فی الجنّة معی...»

قال رسول الله (صلی‌الله علیه‌ وآله وسلم): «یا سلمان! مَنْ اَحَبَّ فاطمه ابنتی فهو فی الجنّة معی...»

رسول خدا (صلی‌الله علیه وآله وسلم) فرمود: «ای سلمان! کسی که فاطمه دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است...» (فرائد السمطین، ج2، ص 68)
عن ام البنین (علیها السلام): «أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین، …أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین»

عن ام البنین (علیها السلام): «أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین، …أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین»

حضرت ام البنین (علیها السلام): «از ابا عبدالله الحسین (ع) به من خبر بده! …فرزندانم و تمام کسانی که زیر آسمان کبودند، همه به فدای ابا عبدالله الحسین (ع) باد!» (منتهی المقال، ج 2، ص 70؛ تذکره الشهداء، ص 443)
قال المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف): «اِنَّ لی فی ابنة رسولِ الله اُسوةٌ حَسَنَةٌ»

قال المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف): «اِنَّ لی فی ابنة رسولِ الله اُسوةٌ حَسَنَةٌ»

حضرت مهدی (علیه السلام) فرمود: «الگو و اسوه‌ی‌ نیکوی من دختر فرستاده خدا (فاطمه زهرا «سلام الله علیها») است»
عن فاطمة الزهرا (سلام الله علیها): «لقد قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) مثل الامام مثل الکعبة اِذْ تُؤْتی ولا تأتی»

عن فاطمة الزهرا (سلام الله علیها): «لقد قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) مثل الامام مثل الکعبة اِذْ تُؤْتی ولا تأتی»

حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: «همانا رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: مثل امام، چونان کعبه است که بر گردش می‌چرخند و او بر گرد چیزی نمی‌چرخد».(بحارالانوار، ج 36، ص 353)
No image

امام حسین (ع): «الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون»

«مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.»
Powered by TayaCMS