دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تثلیث در منابع اسلامی

No image
تثلیث در منابع اسلامی

كلمات كليدي : وحدت در تثليث، عبادت مريم، وحدت وجود

نویسنده : محمد مهدي كاظمي

واژه‌شناسی

تثلیث، در لغت به معناى "سه‌گوشه کردن" و "بر سه بخش کردن" چیزى آمده است[1].

 

تثلیث و تلاش نافرجام

تأکید بر یگانگى در عین سه‌گانگى ذات خداوند، نظریه‌ی تثلیث را تناقض‌آمیز و فهم و پذیرش آن را بسیار دشوار کرده است.

تلاش تاریخى متفکران مسیحى براى به دست دادن تفسیرى روشن در این زمینه بیش از پیش ابهام‌آفرین و نافرجام ارزیابى شده است[2]؛ بر این اساس، تعریف بر جاى مانده در میراث کلامى و نظرى مسیحیت، در نهایت تثلیث را یک راز سر به مهر قدسى و امرى برهان‌ناپذیر و فراعقلى مى‌شناساند که به سبب محدودیت وجودى و ذهنى بشر، در فهم و ادراک وى نمى‌گنجد[3].

برخی در مورد مسأله تثلیث، وحدت در تثلیث (یگانگى در عین سه‌گانگى) را به "جـِرم خورشید" و "نور" و "حرارت" تشبیه کرده‌اند که سه چیز هستند و در عین حال یک حقیقتند.

با کمى دقت روشن می‌شود که این مثال، ارتباطى با مسأله مورد بحث ندارد، زیرا جرم خورشید مسلما با نور آن، دو تا است، و نور که امواج ما فوق قرمز است با حرارت که امواج ما دون قرمز است از نظر علمى کاملاً تفاوت دارند، و اگر احیانا گفته شود این سه چیز یک واحد شخصى هستند مسامحه و مجازى بیش نیست.

بعضى از مسیحیان شرقى با الهام از "وحدت وجود"صوفیه[4]خواسته‌اند توحید در تثلیث را با (یکی از تقریرهای) وحدت وجود تطبیق دهند، ولى ناگفته پیدا است که اگر کسى عقیده وحدت وجود را بپذیرد باید همه موجودات این عالم را جزئى از ذات خدا بداند بلکه عین او تصور کند در این موقع سه‌گانگى معنى ندارد، بلکه تمام موجودات از کوچک و بزرگ، جزء یا (طبق دیدگاه دیگر) مظهرى براى او محسوب مى‌شوند، بنابر این تثلیث مسیحیت هیچ‌گونه ارتباطى با وحدت وجود نمى‌تواند داشته باشد اگر چه در جاى خود، وحدت وجود صوفیه نیز ابطال شده است[5].

واژه تثلیث و معادل آن در کتاب مقدس نیست؛ اما طرح ابتدایى و شکل سنتى این نظریه در آن به چشم مى‌خورد و تعابیر رایج در مسیحیت به طور آشکار ساختار سه بخشى دارد[6]. این نکته بیشتر در نامه‌هاى پولس یافت مى‌شود[7].

 

مستندات مسیحیت بر تثلیث و نقدهای قرآنی

آفرینش غیر عادى وى در پى نفخه الهى و بدون نقش پدر، برخاستن وى از میان مردگان پس از تصلیب (بر ‌اساس گزارش کتاب مقدس) و معجزات آن حضرت، مانند زنده کردن مردگان، از مستندات اعتقاد به الوهیت مسیح و فرزند خدا بودن وى است.

قرآن این مبانى و زمینه‌هاى پیدایش ایده الوهیت مسیح (علیه‌السلام) را از اساس به چالش مى‌کشد:

1- قرآن بر مخلوق‌بودن مسیح (ع) تصریح کرده است و آفرینش او را همانند خلقت آدم (ع) مى‌خواند[8]؛ یعنى اگر آفرینش غیر عادى (بدون پدر یا مادر) دلیل بر الوهیت باشد، باید درباره آدم (ع) نیز چنین پنداشته شود، در حالى که مسیحیت، به الوهیت و فرزند خدا بودن وى اعتقاد ندارند[9].

2- قرآن با "پسر مریم" خواندن مسیح، "فرزند خدا" بودن و الوهیت او را نفى مى‌کند، زیرا "پسر مریم" بودن مى‌طلبد وى نیز مانند دیگر انسان‌ها دوران جنینى، تولد و پرورش در دامن مادر را گذرانده باشد[10].

هم‌چنین قرآن‌ با اشاره به غذا خوردن او و مادرش، بر بشر بودن و عدم امکان الوهیت آن دو استدلال مى‌کند[11].

غذا خوردن، بیش از هر ویژگى دیگر، مى‌تواند بر نیازمندى، مادى و جسمانى بودن انسان دلالت کند[12]، چرا که موجودى با این ویژگی مادى و جسمانى هرگز نمى‌تواند خدا باشد[13].

شایان توجه در این‌ استدلال، این‌ است که در اناجیل موجود گزارش‌هاى صریح و زیادى درباره تولد حضرت عیسى از مریم و خوردن و آشامیدن و دیگر ویژگی‌هاى بشرى او آمده است[14]. شاید با توجه به این نکته است که خداوند از این‌که به رغم چنین استدلالى روشن بر بطلان الوهیت مسیح (ع)، باورمندان تثلیث هم‌چنان بر آن پاى فشرده و از پذیرش حق روى برمى‌گردانند، آن را مایه شگفتى مى‌خواند[15].[16]

3- قرآن تصریح مى‌کند که همه معجزات مسیح (ع)، از جمله زنده‌کردن مردگان، با اذن و قدرت الهى انجام پذیرفت[17].

4- در قرآن کریم این‌که اعتقاد به الوهیت مسیح (ع) ریشه در سخنان و تعالیم آن حضرت داشته باشد به اشکال مختلف رد شده است؛ با این بیان که او همانند دیگر پیامبران، ضمن دعوت مردم به توحید و یگانه پرستى، آنان را از شرک بازداشته‌ و نسبت به پیامدهاى ناگوار آن هشدار مى‌داد[18].اساساً انسان برگزیده به عنوان پیامبر و برخوردار از کتاب آسمانى و حکمت الهى، هرگز ادعاى الوهیت نکرده است و مردم‌ را به کفر و شرک فرا‌ نمى‌خواند[19]، چرا که تربیت، هدایت و شخصیت الهى او چنین اجازه‌اى نمى‌دهد[20].

5- قرآن کریم با اشاره به این‌که عیسی مسیح بنده خدا است، اشاره می‌کند که مسیح از این‌که بنده خدا باشد هرگز ابا نمى‌ورزد[21] و مسلم است کسى که خود عبادت کننده است معنى ندارد که معبود باشد؟[22].

هم‌چنین طبق گزارش قرآن، اولین جمله‌ای را که عیسی پس از تولد به زبان بیان کرد این بود: «من بنده خدایم او کتاب (آسمانى) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است[23]»

6-قرآن، کشته شدن مسیح (ع)[24]و آموزه‌هاى اساسىِ گناه نخستین، گناه‌کار بودن ذات بشر[25]، فدیه[26]، نجات‌بخشى و در نتیجه تجسّد و تثلیث را مردود مى‌داند[27].

به طور کل قرآن ضمن باز‌داشتن مسیحیان از غلو در دین و قائل شدن به الوهیت سه‌گانه، بر یگانگی خداوند تأکید می‌کند[28].

7- برخی مسیحیان، عیسی را فرزند حقیقی خداوند دانسته‌اند و برخی نیز معتقدند که خداوند عیسی مسیح را تنها فرزند خود خوانده است، بدون تحقق نسبت حقیقی میان آن دو[29]؛ لذا خداوند در قرآن هم داشتن فرزند حقیقی را از خود نفی می‌کند[30] و هم داشتن فرزند خوانده[31].

مسیحیان جهت باورمندسازی تساوی اعتقاد به تثلیث با یگانگی خداوند و توجیه غیر عقلانی بودن آن، گزاره‌های دینی را خارج از چارچوب عقل دانسته‌اند و پذیرش آن‌را منوط به قوانین عقلی نکرده‌اند.

حال آن‌که خروج عقل از چارچوب مسائل ایمانی، موجب بطلان دین می‌شود چرا که تنها چیزی که انسان را ملزم به اعتقاد به باورهای فرا طبیعی و ایمان به خداوند متعال می‌کند، عقل است[32]. اسلام اهمیت زیادی را به تعقّل داده است و عقل را حجّت بین بندگان و خدا دانسته است[33].

هم‌چنین اعتقاد به ترکیب ذات خداوند از سه اقنوم، موجب احتیاج خداوند است چرا که هر مرکّبى نیازمند به اجزاى خویش است و وجودش، معلول وجود آن‌ها است و لازمه ترکیب در ذات خدا، نیازمندی و معلولیت اوست[34].

 

کفر آمیز بودن تثلیث

قرآن‌کریم تثلیث و پایه‌هاى فکرى آن را نقل و نقد مى‌کند:«لَقَد کَفَرَ الَّذینَ قالوا اِنَّ اللّهَ ثالِثُ ثَلـثَة وما مِن اِلـه اِلاّ اِلـهٌ واحِدٌ واِن لَم ینتَهوا عَمّا یقولونَ لَـیمَسَّنَّ الَّذینَ کَفَروا مِنهُم عَذابٌ اَلیم»[35].

در توضیح «اِنَّ اللّهَ ثالِثُ ثَلـثَة» بیشتر مفسران با اشاره به اعتقاد مسیحیان درباره تثلیث (اعتقاد به سه اقنومى که جوهر واحدى دارند)[36] جمله یاد شده را به معناى «...‌الله یکى از اقانیم سه گانه است‌...» و آن سه را به ترتیب پدر، پسر و روح‌القدس دانسته‌اند[37].

قرآن پس از انکار سه‌گانه باورى، به بیان خداشناسى توحیدى مى‌پردازد: «ما مِن اِلـه اِلاّ اِلـهٌ واحِدٌ»[38] این بخش از آیه با ترکیبى خاص از ادات نفى و استثنا و "مِنْ" تأکید و مفید معناى استغراق، وجود بیش از یک فرد براى جنس اله را به کلّى رد مى‌کند، بر این اساس برخى، آیه را نافى هرگونه تعدّد و تکثّر عینى و ذهنى در ذات خدا دانسته‌اند[39].

 

غلو آمیز بودن تثلیث

قرآن با نهى مسیحیان از غلوگرایى در دین و سخنان باطل درباره خدا، یکى دیگر از مفاهیم بنیادین آن، یعنى "پسر خدا بودن مسیح(ع)" را نقد کرده و ضمن ارائه تعریفى درست از توحید و وحدانیت خدا و شخصیت عیسى(ع)، آنان را از اعتقاد به سه تا بودن خدا باز مى‌دارد (نساء/4، 171) مفسران، غلوگرایى مسیحیان را اعتقاد آنان به الوهیت و پسر خدا بودن مسیح و نیز همسر داشتن خدا دانسته‌اند[40]. قرآن‌کریم این باور را ناحق خوانده و از آن نهى مى‌کند.

اطلاق "کلمه" و "روح" بر عیسى در قرآن، هرگز ناظر به اقنوم دوم (عیسى) و سوم (روح‌القدس) و در نتیجه مؤید آموزه تثلیث نیست. کاربرد اختصاصى "کلمه" درباره عیسى(ع) به سبب آن است که او با کلمه "کُن"[41] و بدون واسطه نطفه و از راه غیر معمول آفریده شد[42]. بر این اساس، تعبیر قرآنى "کلمه" درباره مسیح[43] هرگز با مفهوم مسیحى آن یا همان لوگوس ـ که موجودى الوهى، واقعى، مستقل، واسطه میان خدا و جهان مادى و تجسّد یافته در عیساى تاریخى[44]، خوانده شده است ـ یکى نیست.
در ادامه آیه، امکان فرزند داشتن خدا از اساس، انکار و بر آن احتجاج شده است[45] در تفسیر آیه گفته‌اند: الوهیت با پدر بودن، فرزند داشتن و همانندى با دیگر موجودات سازگار نیست و اساساً زاد و ولد براى بقاى نسل، بازتابى از برخى نیازها و تأمین برخى دیگر است، در حالى‌که خداوند بى‌نیاز مطلق است و هرآنچه در زمین و آسمان است، از جمله عیسى(ع) و مادرش، از آن او و نیازمند اویند[46]. او خود به تنهایى از عهده تدبیر و سرپرستى همه هستى برمى‌آید و نیازمند شریک و دستیار نیست[47].

مقاله

نویسنده محمد مهدي كاظمي
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رزق حلال

رزق حلال

امام صادق (ع) قرمودند: «ترک یک لقمه‌ حرام‌ نزد خدا، محبوب تر است از هزار رکعت نماز مستحبی.» (بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج‌90، ص373)
نفاق

نفاق

امیرالمؤمنین علی (ع):«از نفاق دوری کن، به درستی که فرد دو رو نزد خداوند متعال دارای جایگاه و منزلت نیست.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌2، ص304)
عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

حضرت علی(ع) فرمودند: «هرکس اعضا و جوارح خویش را از حرام بازدارد، اخلاقش نیکو می گردد.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌5، ص432).
دوری از موضع تهمت

دوری از موضع تهمت

امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه مؤمن به برادر [دینی] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان می‌رود، هم چنان که نمک در آب، ذوب می‌شود. (مشکاةالأنوار فی غررالأخبار، طبرسی، علی بن حسن، ص319)
قناعت

قناعت

حضرت علی (ع) فرمودند: «به جستجوی بی‌نیازی برخاستم، آن را جز در قناعت نیافتم؛ همواره قناعت کنید، تا بی‌نیاز باشید.» (جامع الأخبار (للشعیری)، محمد بن محمد،ص123)

پر بازدیدترین ها

No image

امام حسین (ع): «الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون»

«مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.»
No image

قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلّى اللّه علیه و آله):«اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً.»

پیامبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: «براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی‌شود.» (جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556)
قال رسول الله (صلی الله علیه وآله و سلم):«علی خیر البشر فمن ابی فقد کفر»

قال رسول الله (صلی الله علیه وآله و سلم):«علی خیر البشر فمن ابی فقد کفر»

پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: «علی برترین بشر است؛ هر کس إبا کند، کافر است». (کنز العمال: جلد 11 صفحه 942)
قال علیٌ (علیه‌السّلام): «الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب فانتَهِزوا فُرَصَ الخَیّر» (نهج‌البلاغه فیض، ص 1086)

قال علیٌ (علیه‌السّلام): «الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب فانتَهِزوا فُرَصَ الخَیّر» (نهج‌البلاغه فیض، ص 1086)

امام علی (علیه‌السلام) فرمود: «فرصت مانند ابر از افق زندگی می‌گذرد، مواقعی که فرصت‌های خیری پیش می‌آید غنیمت بشمارید و از آن‌ها استفاده کنید»
از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده است:

از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده است:

«زمین از سه چیز به درگاه خدا ناله و فریاد می‌کند: از خون حرامی که بر آن ریخته شود؛ غسلی که از زنا بر روی آن انجام شود و خوابیدن پیش از طلوع آفتاب» (حلیة المتقین، ص 126)
Powered by TayaCMS