دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تعریف

No image
تعریف

كلمات كليدي : تعریف، علم حصولی، علم حضوری، معّرف، حجّت، تعریف اسمی، تعریف حقیقی، ذاتی، عرض، جنس، فصل، حد، رسم

تعریف در لغت به معنای شناساندن و حقیقت چیزی را بیان کردن و آگاهانیدن و در اصطلاح به معنای تبدیل مجهولات تصوری به معلومات با توسل به معلومات تصوری دیگر است .

در بیانی کلی علم بر دو نوع است: حضوری و حصولی.

علم حصولی از دو رکن تصور و تصدیق تشکیل می‌شود. طریق حصول تصور، معرّف و طریق حصول تصدیق، حجت است. فیلسوفان مسلمان به این اعتبار منطق را به دو باب معّرف و حجت تقسیم کرده‌اند.

از نظر منطقی و معرفت شناختی معّرف بر حجت تقدم دارد، زیرا تصدیق از تصورات تشکیل یافته و متوقف بر آن است.به این ترتیب، اهمیت تعریف در کسب معرفت روشن می‌شود.

تعریف منطقی بر دو نوع است: اسمی و حقیقی.

در تعریف اسمی وجود عینی معرّف اثبات نشده و این تعریف در پاسخ به «ما»ی شارحه می‌آید. این بیان در واقع شرح و تفسیر اسم است بدون اینکه وجود مسمّا احراز شده باشد؛ لذا، همۀ مفاهیم موجود و معدوم را شامل می‌شود. مانند این‌ که در تعریف مثلث، قبل از آنکه وجودش اثبات شده باشد، بگوییم«شکلی است که سه زاویه دارد». تعاریفی که در مبادی علوم برای موضوعاتی که وجودشان هنوز اثبات نشده، می‌آید از این نوع است.

اما در تعریف حقیقی که در پاسخ به «ما»ی حقیقیه می‌آید، وجود معّرف، معلوم و محرز است، مانند این که در تعریف انسان گفته شود جسمی است ناطق.

اجزاء تعریف:

تعریف به واسطه چند چیز صورت می‌گیرد:

1. ذاتیات و مقّومات شیء؛ به چنین تعریفی حد گویند.

2. عرضیات و خواص آن.

3. ترکیبی از ذاتیات و عرضیات

4. چیزهایی که نه ذاتی‌اند نه عرضی

هرگاه تعریف تشکیل یافته از عرضیات یا هر دو قسم ذاتیات و عرضیات باشد آن را رسم گویند.

اگر تمام ذاتیات شیء در حد آمده باشد آن حد تام است، مانند تعریف انسان به حیوان ناطق، و اگر بعضی از ذاتیات آمده باشد حد ناقص است، مانند تعریف انسان به ناطق متحرک.

اگر تعریف مشتمل بر ترکیبی از ذاتیات و عرضیات باشد، آن را رسم‌تام یا رسم‌مرکّب می‌گویند، مانند تعریف انسان به حیوان ضاحک، و اگر تنها شامل عرضیات و خواص باشد آن را رسم ناقص یا رسم مفرد می‌خوانند، مانند تعریف انسان به کاتب ضاحک، اما تعریف به واسطۀ چیزهایی که نه ذاتی‌اند نه عرضی همان تعریف بالمثل یا تعریف مصداقی است، مانند نشان دادن گُل یا ذکر مصادیق آن.

هدف از تعریف در مرحله اول کسب صورت عقلی معرّف است به گونه‌ای که با حقیقت خارجی مطابق باشد و در مرحله دوم، تمیز معرّف از اغیار می باشد. از میان اقسام تعریف فقط حد تام است که به هر دو هدف نایل می‌شود و دیگر اقسام تنها می‌توانند موجب تمیز معرّف از تمام اغیار یا بعضی از آنها شوند.

شروط تعریف:

شروط تعریف دو دسته است: لفظی و معنایی.

از نظر لفظ، در تعریف استفاده از الفاظ نامأنوس و به کار بردن الفاظ مشترک، بدون ذکر قرینه، همچنین تکرار غیر ضروری صحیح نیست.

شروط معنایی عبارت‌اند از:

1- معرّف باید با معرّف از جهتی اتحاد و از جهتی مغابرت داشته باشد؛

مثلاً نمی‌توانیم در تعریف حرکت بگوییم جابه‌جایی یا در تعریف انسان بگوییم حیوانی بشری.

2- معرّف نباید مباین یا اعم یا اخص از معرّف باشد و بالعکس. بعبارت دیگر باید جامع افراد و مانع اغیار (منعکس و مُطّرد) باشد.

3- معرّف باید آشکارتر (اَجلی) و شناخته شده‌تر (اَعرف) از معرّف باشد.

4- تعریف نباید دَوری باشد (چه دور مصرّح چه دور مضمر)، مانند این که در تعریف خورشید گفته شود ستارۀ روز و در تعریف روز گفته شود هنگامی که خورشید طالع است.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رزق حلال

رزق حلال

امام صادق (ع) قرمودند: «ترک یک لقمه‌ حرام‌ نزد خدا، محبوب تر است از هزار رکعت نماز مستحبی.» (بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج‌90، ص373)
نفاق

نفاق

امیرالمؤمنین علی (ع):«از نفاق دوری کن، به درستی که فرد دو رو نزد خداوند متعال دارای جایگاه و منزلت نیست.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌2، ص304)
عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

حضرت علی(ع) فرمودند: «هرکس اعضا و جوارح خویش را از حرام بازدارد، اخلاقش نیکو می گردد.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌5، ص432).
دوری از موضع تهمت

دوری از موضع تهمت

امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه مؤمن به برادر [دینی] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان می‌رود، هم چنان که نمک در آب، ذوب می‌شود. (مشکاةالأنوار فی غررالأخبار، طبرسی، علی بن حسن، ص319)
قناعت

قناعت

حضرت علی (ع) فرمودند: «به جستجوی بی‌نیازی برخاستم، آن را جز در قناعت نیافتم؛ همواره قناعت کنید، تا بی‌نیاز باشید.» (جامع الأخبار (للشعیری)، محمد بن محمد،ص123)

پر بازدیدترین ها

عن ام البنین (علیها السلام): «أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین، …أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین»

عن ام البنین (علیها السلام): «أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین، …أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین»

حضرت ام البنین (علیها السلام): «از ابا عبدالله الحسین (ع) به من خبر بده! …فرزندانم و تمام کسانی که زیر آسمان کبودند، همه به فدای ابا عبدالله الحسین (ع) باد!» (منتهی المقال، ج 2، ص 70؛ تذکره الشهداء، ص 443)
قال رسول الله (صلی‌الله علیه‌ وآله وسلم): «یا سلمان! مَنْ اَحَبَّ فاطمه ابنتی فهو فی الجنّة معی...»

قال رسول الله (صلی‌الله علیه‌ وآله وسلم): «یا سلمان! مَنْ اَحَبَّ فاطمه ابنتی فهو فی الجنّة معی...»

رسول خدا (صلی‌الله علیه وآله وسلم) فرمود: «ای سلمان! کسی که فاطمه دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است...» (فرائد السمطین، ج2، ص 68)
No image

امام حسین (ع): «الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون»

«مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.»
No image

قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلّى اللّه علیه و آله):«اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً.»

پیامبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: «براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی‌شود.» (جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556)
«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد» (بقره/207)

«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد» (بقره/207)

«افرادی هستند (امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام)) که جان خویش را با خداوند معامله می‌کند به خاطر به دست آوردن رضایت او، و خداست که نسبت به بندگانش مهربان است».
Powered by TayaCMS