دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

درسهایى از زندگى

No image
درسهایى از زندگى

درسهایى از زندگى

علامه سید ابراهیم قزوینى، در عرصه اخلاق سرآمد بود. نمونه هایى را مرور مى کنیم.

1ـ ساده زیستى: میرزا محمد تنکابنى از نزدیکان وى مى نویسد:

«او ساده زیستى را در متن زندگى اش قرار داده بود با اینکه از هند و عربستان و ایران مبالغ فراوانى از وجوهات شرعیه به دستش مى رسید امّا آن استاد فرزانه با قناعت و نهایت سادگى زندگى مى کرد و هرگز براى خود ثروتى جمع نکرد.»

2ـ بى اعتنایى به شاهزاده: هنگامى که ضیاء السلطنه ـ یکى از دختران فتح على شاه قاجار که در مال و جمال و کمال مشهور بود ـ شخصى را به نزد صاحب ضوابط فرستاده و پیشنهاد ازدواج داد، سید نپذیرفت و پاسخ داد: زندگى ساده ما طلاب و روحانیون با زندگى اشرافى شما شاهزاده هرگز سازگار نیست. شاهزاده پیام داد: من تمام مخارج زندگى تو و همسر و فرزندت را مى پذیرم. صاحب ضوابط گفت: من با این همسر وفرزندانم در روزهاى سختى و فقر و سادگى زندگى کرده ام و لازمه زندگى با شما این است که از اینها چشم بپوشم و به شما توجه کنم و این نهایت بى انصافى و امرى قبیح است! وقتى ضیاءالسلطنه باز هم اصرار کرد و گفت: من نمى خواهم تو از زن و فرزندت جدا شوى و با من زندگى کنى، فقط مى خواهم یکى از همسران شما به حساب آیم و همین افتخار برایم کافى است، باز نپذیرفت و قاطعانه جواب رد داد.[31]

3ـ فرجام اهانت استاد:

در یکى از خاطرات صاحب ضوابط آمده است: روزى از شاگردانش با او به مباحثه و محاجّه پرداخت. استاد در پاسخ هر چقدر تلاش کرد، شاگرد انکار نمود و در اشکال خود پافشارى کرد تا اینکه صاحب ضوابط گفت: سخن شما خارج از بحث و نامربوط است و شاگرد بدون ملاحظه مقام استاد با جسارت تمام گفت: نامربوط مى شنوم! بعد از این اهانت استاد حرفى نزد و سکوت کرد. امّا شاگرد بعد از رسیدن به منزل، دچار کمر دردى شد که تا آخر عمر او را آزار مى داد.[32]

4ـ درسى دیگر:

یکى از شاگردان صاحب ضوابط در کربلابرخى از اشرار را جمع کرد و مجلس درسى ترتیب داد و چون نیروهایى را که در اطراف خود جمع کرده بود، صاحب ضوابط را هم مجبور کرد که به درس او بیاید. امّا ایشان به بهانه زیارت کاظمین از شهر بیرون رفت. در مدت اندکى حکومت مرکزى از بغداد به شهر کربلا هجوم آورد و عده اى را اسیر کرد که از جمله آنها همان شاگرد بود. هنگامى که دستور قتل آنان را صادر کردند، او دست به دامن استادش شد و پوزش خواست. استاد هم با پرداخت مبلغى او را آزاد نمود.[33]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

عالمان مرتبط

No image

سید ابراهیم قزوینی

جدیدترین ها در این موضوع

رزق حلال

رزق حلال

امام صادق (ع) قرمودند: «ترک یک لقمه‌ حرام‌ نزد خدا، محبوب تر است از هزار رکعت نماز مستحبی.» (بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج‌90، ص373)
نفاق

نفاق

امیرالمؤمنین علی (ع):«از نفاق دوری کن، به درستی که فرد دو رو نزد خداوند متعال دارای جایگاه و منزلت نیست.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌2، ص304)
عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

حضرت علی(ع) فرمودند: «هرکس اعضا و جوارح خویش را از حرام بازدارد، اخلاقش نیکو می گردد.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌5، ص432).
دوری از موضع تهمت

دوری از موضع تهمت

امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه مؤمن به برادر [دینی] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان می‌رود، هم چنان که نمک در آب، ذوب می‌شود. (مشکاةالأنوار فی غررالأخبار، طبرسی، علی بن حسن، ص319)
قناعت

قناعت

حضرت علی (ع) فرمودند: «به جستجوی بی‌نیازی برخاستم، آن را جز در قناعت نیافتم؛ همواره قناعت کنید، تا بی‌نیاز باشید.» (جامع الأخبار (للشعیری)، محمد بن محمد،ص123)

پر بازدیدترین ها

عن ام البنین (علیها السلام): «أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین، …أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین»

عن ام البنین (علیها السلام): «أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین، …أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین»

حضرت ام البنین (علیها السلام): «از ابا عبدالله الحسین (ع) به من خبر بده! …فرزندانم و تمام کسانی که زیر آسمان کبودند، همه به فدای ابا عبدالله الحسین (ع) باد!» (منتهی المقال، ج 2، ص 70؛ تذکره الشهداء، ص 443)
قال رسول الله (صلی‌الله علیه‌ وآله وسلم): «یا سلمان! مَنْ اَحَبَّ فاطمه ابنتی فهو فی الجنّة معی...»

قال رسول الله (صلی‌الله علیه‌ وآله وسلم): «یا سلمان! مَنْ اَحَبَّ فاطمه ابنتی فهو فی الجنّة معی...»

رسول خدا (صلی‌الله علیه وآله وسلم) فرمود: «ای سلمان! کسی که فاطمه دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است...» (فرائد السمطین، ج2، ص 68)
No image

امام حسین (ع): «الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون»

«مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.»
No image

قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلّى اللّه علیه و آله):«اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً.»

پیامبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: «براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی‌شود.» (جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556)
«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد» (بقره/207)

«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد» (بقره/207)

«افرادی هستند (امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام)) که جان خویش را با خداوند معامله می‌کند به خاطر به دست آوردن رضایت او، و خداست که نسبت به بندگانش مهربان است».
Powered by TayaCMS