دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عقائد معتزله و نقد آن (امامت) (Mutazilite views and their criticism (Imamate

No image
عقائد معتزله و نقد آن (امامت) (Mutazilite views and their criticism (Imamate

نویسنده : سيد حسين ميرنور الهي

كلمات كليدي : معتزله، عقل گرائي، عدليه، قدريه، اصحاب العدل

امامت و جانشینی در مکتب اسلام از نظر اعتقادی و تاریخی مورد توجه است. مذاهب اسلامی با پذیرش اصل امامت با اختلافاتی در تفسیر و مصادیق این اصل روبرو شدند. ملاحظه این اختلافات ما را به نظر صحیح و باطل مذاهب در مورد امامت هدایت می­کند. در این مقاله امامت از منظر معتزله بیان و نقد می­شود.

تعریف امامت و خلافت

امامت و خلافت در مکتب شیعه بار معنایی متفاوت دارد. خلافت به جنبه ظاهری حکومت و ریاست امام(ع) گفته می­شود اما جنبه ولایت امام(ع) در امور دینی و دنیایی به معنی امامت است. [1] به این ترتیب امامت مفهومی گسترده­تر از مفهوم خلافت است. مکاتب اهل سنت مانند معتزله خلافت و امامت و ریاست را یک مفهوم دانسته و در واقع سیاست و حکومت را تنها وظیفه امام می­شمردند[2] اما به هر حال تمام مکاتب، امامت و خلافت را به عنوان جانشینی از رسول اکرم(ص) به عنوان یک اصل از اصول اعتقادی و یا همانند اهل سنت از فروع دینی دانسته­اند.

جایگاه امامت و خلافت

مهمترین مسأله سیاسی-اجتماعی در آئین اسلام مسأله امامت است. شأن اعتقاد امامت مورد انکار جامعه تسنن است درحالی که در تشیع، این مسأله علاوه بر شئون مختلفی که دارد یکی از اصول اعتقادی محسوب می­شود. این شأن، نشان دهنده جایگاه امامت نزد شیعیان است. اختلافات بوجود آمده در این مسأله به تناقضات مختلف کشیده شده است. تعیین امام و راههای شناخت او و نیز شرح وظایف امامت نزد اهل سنت با نوعی برداشت سلیقه­ای در مجامع علمی مطرح می­شده است. علت این اختلافات توجیه عملکرد ناصحیح فرصت طلبانی بوده است که این منصب الهی را غصب کرده بودند تا اینکه در افراطی­ترین نظر معتقد شدند که امامت به حکم عقل باید از سوی مردم تعیین شود. این نظر از سوی مکتب معتزله ارائه شده است.[3]

دیدگاه معتزله در مورد امامت

معتزله به عنوان یکی از مذاهب کلامی اهل سنت در مسأله امامت، نظریات عموم اهل حدیث را پذیرفته­اند و البته در مواردی هم با ایشان اختلاف دارند. به برخی از دیدگاه معتزله اشاره می­کنیم.

1. هدف از امامت

دیدگاه جبائیان از متکلمان معتزلى این است که فلسفه وجوب امامت، اقامه حدود الهى است وآن از وظایف وشؤون مختص به امام است نه دیگران.[4] از کلام قاضى عبدالجبار معتزلى استفاده مى­شود که فلسفه وجوب امامت، تنها اجراى حدود الهى نیست بلکه اجراى همه احکام شرعى که به امامت بستگى دارد غایت وهدف از امامت است. [5]

2. نصب امام

معتزلیان نصب امام را واجب می­دانستند اما در اینکه چه کسی باید این وظیفه را بر عهده داشته باشد اختلاف نمودند. جبائیان و معتزله بصره، وجوب نصب امامت را بر عهده امت می­دانستند اما معتقد بودند که وجوب نصب امام از طرف خداوند بر عهده امت نهاده شده است. این در حالی است که معتزله بغداد، وجوب نصب امام از سوی امت را به دلیل عقل معرفی می­نمود.[6]

حاتم اصم از بزرگان معتزله معتقد است که با برپایی امور حق و کمک برای نابودی باطل از سوی مردم دیگر وجود امام بی­فایده می­شود. در نتیجه او مشروعیت و ضرورت امامت را به دلیل مصلحت اجتماع می­داند و حکم عقل و شرع را در این رابطه منتفی می­داند.[7]

3. راه تعیین امام

مکتب معتزله انتخابات را تنها راه تعیین امام می­شمرد. ایشان با این اعتقاد قصد دارند تا عملکرد یاران ابوبکر در سقیفه را توجیه کنند و قصد دیگری از این عقیده متصور نیست؛ زیرا انتخابات در مورد اکثر خلفاء مانند عمر و عثمان و حکام اموی و عباسی اتفاق نیفتاده است در حالی که معتزله معتقد به امامت آنها بوده­اند. معتزله با قبول انتخابات برای تعیین امامت، تاریخ را نیز تحریف نموده و بر رسول الله(ص) دروغ بسته و گفته­اند که رسول اکرم(ص) شخصی را برای امامت امت اسلامی تعیین نفرمود بلکه انتخاب امام را به عهده مردم گذاشتند.[8]

4. تداوم امامت

آنها وجود امام را ضروری ندانسته و معتقدند که عدم وجود امام در جامعه اسلامی ممکن است.[9]

5. شرائط امام

ایشان عصمت، اعلمیت، عدالت را از شرائط امام نمی­دانند و نیز امامت را لایق افرادی می­دانند که افکار و عقاید معتزله را داشته باشد.[10]

عملکرد عالمان معتزلی در زمان مأمون و معتصم و واثق عباسی نشان­ دهنده اعتماد عالمان معتزلی به خلافت و امامت ظالمانه و جاهلانه عباسیان است[11]که از اعتقاد ایشان در مورد امام نشأت می­گیرد.

مخالفت با نظریات معتزله

افکار باطل معتزله در امامت و خلافت باعث افشاگری و برخورد علمی امامت حقه شیعه و یاران واقعی ایشان با معتزله بود. همزمان با انقراض سلطه اموی نظریات مختلفی درباره نوع حکومت و تعیین امام و خلیفه بر جامعه ارائه می­شد. محمد بن عبدالله بن الحسن به عنوان حکومت اهل بیت نماینده معتزله و زیدیه شمرده می­شد.[12]طرفداران او با اعتقاد به امامتش به دعوت مردم برای بیعت با او پرداختند. عمرو بن عبید با عده­ای از معتزله، امام صادق(ع) را به بیعت با محمد بن عبدالله دعوت نمود در حالی که امام(ع) در همان مجلس این اعتقاد را نقض نمودند.[13]

مناضره هشام بن حکم که از یاران حقیقی امام صادق(ع) است با عمرو بن عبید (از سران معتزله) و محکومیت عمرو در مساله امامت از شواهد مهم تاریخی برای محکومیت نظرات معتزله در امامت است.[14]

مقاله

جایگاه در درختواره تاریخچه فرق

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رزق حلال

رزق حلال

امام صادق (ع) قرمودند: «ترک یک لقمه‌ حرام‌ نزد خدا، محبوب تر است از هزار رکعت نماز مستحبی.» (بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج‌90، ص373)
نفاق

نفاق

امیرالمؤمنین علی (ع):«از نفاق دوری کن، به درستی که فرد دو رو نزد خداوند متعال دارای جایگاه و منزلت نیست.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌2، ص304)
عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

حضرت علی(ع) فرمودند: «هرکس اعضا و جوارح خویش را از حرام بازدارد، اخلاقش نیکو می گردد.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌5، ص432).
دوری از موضع تهمت

دوری از موضع تهمت

امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه مؤمن به برادر [دینی] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان می‌رود، هم چنان که نمک در آب، ذوب می‌شود. (مشکاةالأنوار فی غررالأخبار، طبرسی، علی بن حسن، ص319)
قناعت

قناعت

حضرت علی (ع) فرمودند: «به جستجوی بی‌نیازی برخاستم، آن را جز در قناعت نیافتم؛ همواره قناعت کنید، تا بی‌نیاز باشید.» (جامع الأخبار (للشعیری)، محمد بن محمد،ص123)

پر بازدیدترین ها

No image

امام حسین (ع): «الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون»

«مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.»
No image

قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلّى اللّه علیه و آله):«اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً.»

پیامبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: «براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی‌شود.» (جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556)
قال رسول الله (صلی الله علیه وآله و سلم):«علی خیر البشر فمن ابی فقد کفر»

قال رسول الله (صلی الله علیه وآله و سلم):«علی خیر البشر فمن ابی فقد کفر»

پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: «علی برترین بشر است؛ هر کس إبا کند، کافر است». (کنز العمال: جلد 11 صفحه 942)
قال علیٌ (علیه‌السّلام): «الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب فانتَهِزوا فُرَصَ الخَیّر» (نهج‌البلاغه فیض، ص 1086)

قال علیٌ (علیه‌السّلام): «الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب فانتَهِزوا فُرَصَ الخَیّر» (نهج‌البلاغه فیض، ص 1086)

امام علی (علیه‌السلام) فرمود: «فرصت مانند ابر از افق زندگی می‌گذرد، مواقعی که فرصت‌های خیری پیش می‌آید غنیمت بشمارید و از آن‌ها استفاده کنید»
«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد» (بقره/207)

«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد» (بقره/207)

«افرادی هستند (امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام)) که جان خویش را با خداوند معامله می‌کند به خاطر به دست آوردن رضایت او، و خداست که نسبت به بندگانش مهربان است».
Powered by TayaCMS