دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ماهیت حاکمیت سیاسی

No image
ماهیت حاکمیت سیاسی ماهیت
حاکمیت سیاسی
نظریه حاکمیت دموکراتیک (مردمسالاری:)
این نوع حکومت در یونان باستان رایج بود و همواره در بین فلاسفه موضوع بحث بود تا آنکه پس از رنسانس در اروپا دوباره این فکر ظهور یافت. این نظریه ابتدا در قرون وسطى توسط برخى متفکرین کاتولیک بویژه سن توماداکن مطرح شد، سپس در قرون 17 و 18 توسط دانشمندانى چون گروسیوس، واتل، لاک و بویژه ژان ژاک روسو رواج یافت. این نظریه براساس یک فکر کاملا ساده قرار دارد که آن تساوى کلیه افراد است. طرفداران این نظریه مى‌گویند در جامعه‌اى که تمام افرادش با یکدیگر برابرند و همه اختیار خود را دارند هیچ دلیلى وجود ندارد که یک نفر بر دیگران مسلط شود و بر آنها فرمان براند. هر فردى خود باید سرنوشت خویش را معین کند و درباره خود تصمیم بگیرد. بنابراین حاکمیت متعلق به مردم است اما اینکه منظور از مردم چیست، بین طرفداران این نظریه دو دستگى پدید آمده است. گروهى آن را همه افراد مردم دانسته‌اند (نظریه حاکمیت مردم )Souverainete du people و گروهى دیگر گفته‌اند که منظور از مردم، ملت است. (نظریه حاکمیت ملى )Souverainete nationale که در زیر به شرح آنها مى‌پردازیم:
-1 نظریه حاکمیت مردم: نظریه ژان ژاک روسو و طرفدارانش که به حاکمیت اجرایى یا حاکمیت تقسیم شده )Souverainete atomistique مشهورست، بر این عقیده است که حاکمیت، مجموع اجزاى مختلف حاکمیت‌هایى است که هر فرد به سهم خود در اجتماع دارا مى‌باشد. روسو این‌چنین مى‌گوید: «چنانچه تصور کنیم جامعه‌اى مرکب از ده هزار نفر جمعیت است در این صورت هر فرد از اعضاى جامعه به سهم خود از حاکمیت یک ده هزارم آن را دارا خواهند بود.» ایرادى که بر این نظریه وارد آمده این است که «اگر بنا باشد هر فرد داراى جزئى از حاکمیت دولت باشد دیگر دولت حق ندارد کسى را به انجام امرى مجبور سازد مگر اینکه خود او به این کار راضى باشد و در این صورت دولت کنفدراسیونى خواهد بود که بر آن قاعده اتفاق آراء حکومت کند و این امر متناقض با حکومت اکثریت است که قانون پایه‌اى دموکراسى مى‌باشد.»
-2 نظریه حاکمیت ملی: در انقلاب کبیر فرانسه، مجلس ملى این کشور براى مقابله با نتایج نظریه حاکمیت مردم که دست توده‌هاى وسیع را در انتخاب و در امر حکومت باز مى‌گذاشت نظریه‌ دیگرى ابداع کرد. طبق این نظریه حاکمیت متعلق به ملت )la Nation( است نه هر یک از افراد، ملت یک موجود واقعى است جدا و مستقل از افراد متشکله آن. ملت تشکیل شخصیت حقوقى واحدى را مى‌دهد که داراى حاکمیت مى‌باشد.
سى‌یس Sieyes مبتکر این نظریه مى‌گوید ملت، حاصل جمع فرد فرد جامعه نیست بلکه ترکیبى از آنهاست. سپردن حاکمیت به جمع یعنى اکثریت توده‌ها (دموکراسى مستقیم)
- همان گونه که روسو مدافع آن است- هر موقع ممکن است تغییر جهت دهد و منافع و مصالح جامعه را فداى مصالح زود گذر و مقطعى و گروهى خود سازد. مطابق این نظر، انتخابات که ابزار اعمال حاکمیت است به مفهوم انتخاب عادى نمایندگان نیست بلکه به مفهوم برگزیدن بهترین‌ها براى مصالح ملى است فلذا حق راى باید منحصر به افرادى از جامعه باشد که ملت آن را به صلاح مى‌داند. این نظریه با وجود ظاهر دموکراتیکى که دارد در عمل سبب مى‌شود دخالت افراد در امر حکومت از طریق انتخاب نمایندگان مجلس ملى محدود شود و حق راى فقط به قشر معینى از جامعه منحصر مى‌گردد. امروزه با وجود اصل مشارکت عمومى که به عنوان یکى از اصول مسلم و پایه‌اى حکومت دموکراسى پذیرفته شده است، دیگر مطرح کردن مسئله ملت و مردم مورد ندارد و حاکمیت هاى ملى و حاکمیت مردم در اصطلاح حقوق اساسى مترادف یکدیگر استعمال مى‌شوند. با این همه از لحاظ نظرى هر یک از این دو نظریه به یک سلسله نتایج منطقى مى‌انجامد که به اختصار بیان مى‌گردد: -1 به موجب نظریه حاکمیت مردم شرکت در انتخابات براى هر فردى یک حق است و هر فرد جزئى از حاکمیت را دارا مى‌باشد.
اما طبق نظریه حاکمیت ملى استفاده از حق راى براى فرد یک وظیفه ملى است که به وسیله آن فرد اراده عمومى ملت را ابراز مى‌دارد. البته در بسیارى از کشورها که طرفدار این نظریه‌اند قانونا دادن راى براى افراد اجبارى نیست و همین امر ثابت مى‌‌کند که مسئله مزبور بیشتر جنبه نظرى دارد تا عملی.
-2 نظریه حاکمیت مردم خواستار مشارکت هر چه گسترده افراد جامعه در زندگى سیاسى است در صورتى که نظریه حاکمیت ملی، مشارکت در انتخابات را به اقشار معینى از جامعه محدود مى‌سازد.
-3 نظریه حاکمت مردم، خواستار دموکراسى است چه مستقیم و چه غیر مستقیم، در صورتى که نظریه حاکمیت ملى خواستار اعمال حاکمیت مردم تنها از طریق رژیم نمایندگى است.

منبع : روزنامه رسالت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب حاکمان شیعی در بستر تاریخ

کتاب حاکمان شیعی در بستر تاریخ

رشته نوشته های این کتاب، مجموع چند اثر مستقل است که موضوع آن ها گزارش واقعیت های تاریخی حکومت زمامدارن شیعه بوده است.

جدیدترین ها در این موضوع

رزق حلال

رزق حلال

امام صادق (ع) قرمودند: «ترک یک لقمه‌ حرام‌ نزد خدا، محبوب تر است از هزار رکعت نماز مستحبی.» (بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج‌90، ص373)
نفاق

نفاق

امیرالمؤمنین علی (ع):«از نفاق دوری کن، به درستی که فرد دو رو نزد خداوند متعال دارای جایگاه و منزلت نیست.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌2، ص304)
عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

حضرت علی(ع) فرمودند: «هرکس اعضا و جوارح خویش را از حرام بازدارد، اخلاقش نیکو می گردد.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌5، ص432).
دوری از موضع تهمت

دوری از موضع تهمت

امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه مؤمن به برادر [دینی] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان می‌رود، هم چنان که نمک در آب، ذوب می‌شود. (مشکاةالأنوار فی غررالأخبار، طبرسی، علی بن حسن، ص319)
قناعت

قناعت

حضرت علی (ع) فرمودند: «به جستجوی بی‌نیازی برخاستم، آن را جز در قناعت نیافتم؛ همواره قناعت کنید، تا بی‌نیاز باشید.» (جامع الأخبار (للشعیری)، محمد بن محمد،ص123)

پر بازدیدترین ها

No image

امام حسین (ع): «الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون»

«مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.»
No image

قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلّى اللّه علیه و آله):«اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً.»

پیامبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: «براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی‌شود.» (جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556)
قال علیٌ (علیه‌السّلام): «الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب فانتَهِزوا فُرَصَ الخَیّر» (نهج‌البلاغه فیض، ص 1086)

قال علیٌ (علیه‌السّلام): «الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب فانتَهِزوا فُرَصَ الخَیّر» (نهج‌البلاغه فیض، ص 1086)

امام علی (علیه‌السلام) فرمود: «فرصت مانند ابر از افق زندگی می‌گذرد، مواقعی که فرصت‌های خیری پیش می‌آید غنیمت بشمارید و از آن‌ها استفاده کنید»
امام حسین (ع): «اِن لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعادَ کونوا احراراً فی دنیا کم»

امام حسین (ع): «اِن لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعادَ کونوا احراراً فی دنیا کم»

«ای پیروان آل ابوسفیان، اگر دین ندارید و از معاد نمی‌ترسید، پس در دنیایتان آزاده باشید» (بحارالانوار، ج 45، ص 49)
قال رسول الله (صلی الله علیه وآله و سلم):«علی خیر البشر فمن ابی فقد کفر»

قال رسول الله (صلی الله علیه وآله و سلم):«علی خیر البشر فمن ابی فقد کفر»

پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: «علی برترین بشر است؛ هر کس إبا کند، کافر است». (کنز العمال: جلد 11 صفحه 942)
Powered by TayaCMS