دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ماهیت و عوامل انقلاب اسلامی بخش هشتم و پایانی

No image
ماهیت و عوامل انقلاب اسلامی بخش هشتم و پایانی

ماهيت، انقلاب اسلامي، استكبار

استاد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری

در سالهای اخیر، مسألة روبنا به‌کلی فراموش شده و همه روی مسائل به اصطلاح خودشان، زیربنائی تکیه می‌کنند. باید سؤال کرد که: آیا قرآن تناقض گفته است که در یک جا روی استضعاف‌شدگی تکیه کرده و در جای دیگر روی ایمان؟ در یک جا برای ایمان اصالت قائل شده و در جای دیگر برای محرومیت؟ به عقیدة ما تناقض در کار نیست. منطق قرآن همان منطق «وعدالله الذین آمنوا و عملوا الصالحات» است؛ ولی متأسفانه از آیة سورة 5 قصص، غلط استنباط شده است. این آیة یک اصل کلی به‌دست نمی‌دهد، حال آنکه از آن اصل کلی استنباط کرده‌اند. منشأ این اشتباه هم این بوده که قبل و بعد آیه را حذف کرده‌اند و آنچه را که باقی مانده، به غلط تفسیر کرده‌اند.

در آیه چهار سوره قصص می‌فرماید:

«انّ‌ فرعون علا فی‌الارض و جعل اهلها شیعاً یستضعف طائفه منهم و یذبّح ابنائهم و یستحیی نسائهم انه کان من ‌المفسدین»

فرعون در روی زمین علو و استکبار کرده و مردم آن سرزمین را فرقه فرقه کرده بود و گروهی از مردم را به استضعاف کشانده و پسرهای آن گروه را سر می‌برد، (نمی‌گوید می‌برید، بلکه مسئله را به شکل یک امر حاضر بیان می‌کنند) در حالی که سرهای ذکور آنها را می‌برید و فقط زنهای آنها را زنده می‌گذاشت و او از مفسدان بود.»

بعد از این آیه، آیة «و نرید ان نمن...» آمده است، و به‌دنبال آن آیه:

«و نمکّن لهم فی الارض و نُری فرعون و هامان و جنود هما منهم ما کانوا یحذرون» (قصص، آیه 6)

یعنی آیه «و نرید ان نمن...» وسط دو آیه قرار گرفته که هر دو مربوط به فرعون و بنی‌اسرائیل است. درواقع بیان قرآن چنین است:

فرعون علو در ارض پیدا کرد و مفسد فی‌الارض شد و در حالی که چنین و چنان می‌کند، پسرها را سر می‌برد، زنها را زنده می‌گذارد و... در همان حال، ما اراده کردیم که منت بگذاریم بر همان مستضعفان. او کار خود را می‌کرد و ما هم کار خود را می‌کردیم. ما اراده کریم که بر مستضعفان منت گذاریم. چگونه منت بگذاریم؟ در همان حالی که او به فساد در زمین مشغول بود، ما داشتیم مقدمات یک ایمان، یک مکتب و یک کتاب را فراهم می‌کردیم. زمینه برای اینکه موسایی در خانه فرعون پرورش پیدا کند، کتاب تازه‌ای بیاورد و مردم گروندگان به این ایمان تازه بشوند، به مرور آماده می‌شد. آن‌وقت به مدد نیروی همین ایمان و مکتب و از این مجری است که فرعون شکست می‌خورد و اراده ما تحقق می‌یابد.

به همین دلیل، مفسرین از قدیم گفته‌اند که جملة «و نرید ان نمن...» جملة حالیه است مربوط به قبل. «الذین استضعفوا» یعنی همان مستضعفین زمان فرعون و منتی هم که خداوند اراده کرده است تا بر آنها ارزانی کند، نظیر همان منتی است که در آیة 164 سورة آل عمران از آن یاد می‌کند: «لقد من‌الله علی المؤمنین اذبعث فیهم رسولا من انفسهم».

بنابر این داستان بنی‌اسرائیل و فرعون هم یکی از مصداقهای «وعدالله الذین آمنوا» است. قرآن نمی‌خواهد بگوید که تصمیم ما این بوده که بنی‌اسرائیل را نجات بدهیم، چه موسائی مبعوث بشود چه نشود؛ چه توراتی بیاید. چه نیاید؛ چه ایمانی باشد، چه نباشد! هرگز قرآن چنین حرفی نمی‌زند. استدلال قرآن این است که: ما منت گذاشتیم بر مستضعفان. از این طریق که در بطن خانة فرعون، موسی را پرورش دهیم تا به رسالت مبعوث شود و با یک ایمان جدید، و یک مکتب تازه، بنی‌اسرائیل را به راه نجات و هدایت راهنمایی کند.پس اشتباه حضرات از اینجا پیدا شده که این آیه را از آیات ماقبل و مابعدش جدا کرده‌اند. و به این ترتیب تناقضی میان این آیه و سایر آیات قرآن پیدا شده است.

اساس اسلام بر جنگ عقاید و پیروزی ایدئولوژیهاست. پیروزی ایمان و عمل صالح به منزلة اصل است، و شئون دیگر فرع در عین حال قرآن معتقد است که همواره مستضعفین بیشتر از غیر مستضعفین گرایش به ایمان و عمل صالح پیدا می‌کنند؛ زیرا مستکبرین در زیر خروارها مانع خوابیده‌اند. یک فرعون اگر بخواهد به راه حق بیاید، باید از زیر یک کوه مستی و ناراستی بیرون بیاید؛ ولی یک ابوذر چطور؟ برای ابوذر مانعی وجود ندارد. تا پیغمبر را ببیند، بی‌درنگ خود را به او می‌رساند و ایمان می‌آورد.

فرمودید نشر کتب ضلال در اسلام ممنوع است. آیا این بدان معناست که از نشر کتبی که از این دسته‌اند، جلوگیری می‌شود؟ حالا چه از طریق سانسور و چه از طریق نشر کتبی در بی‌اثر کردن آثار ضلال؟ اهمیت امر از این جهت است که طریقة اول موجب بروز اختناق خواهد بود که خودتان به آن اشاره کردید و طریقة دیگر نیز دارای اثر تدریجی است و اثرش در درازمدت حاصل می‌شود.

فکر می‌کنم آنچه قبلاً عرض کردم کافی بود. من کتابها را از ابتدا دو دسته کردم: یکی کتاب‌هایی که ولو ضددین، ضد اسلام و ضد خدا هستند، ولی بر یک منطق و طرز تفکر خاص استوارند؛ یعنی واقعاً کسی به یک طرح و به یک فکر خاص رسیده و با نوشتن کتاب، آن طرز فکر خود را عرضه می‌دارد. از این نمونه‌ها زیاد دیده می‌شود؛ یعنی هستند بعضی افرادی که بر ضد خدا، بر ضد اسلام، بر ضد پیغمبر حرف می‌زنند، ولی در حرف خودشان صداقت دارند؛ یعنی این‌گونه فکر می‌کنند. به همین دلیل راه مبارزه با این گروه ارشاد است و هدایت و عرضه کردن منطق صحیح.

ولی در نوع دوم کتاب‌ها، مسئله این نیست. مسئله، مسئلة دروغ و اغفال است؛ مثلاً فرض کنید کسی بیاید کتابی دربارة رئیس حکومت بنویسد و هزارها دروغ به او نسبت بدهد. آیا به اعتقاد شما آزادی ایجاب می‌کند که اجازه بدهیم این دروغها در مردم پخش شود؟ طبیعی است که چنین کاری خیانت به مردم محسوب می‌شود. بله، یک وقت کسی به کار رئیس حکومت ایراد می‌گیرد که مثلاً آقا فلان‌کاری که کردی، به این دلیل غلط بوده است. واضح است که این آدم باید بیاید حرف خودش را بزند؛ ولی یک وقت کسی می‌آید دروغ می‌بافد که: فرضاً من خبر دارم، دیشب ساعت 2 بعد از نیمه‌شب، رئیس حکومت با فلان سفیر، در فلان نقطه ملاقات کردند و با هم قول و قرار گذاشتند. اینها را می‌گویند برای اینکه می‌خواهند در مردم آشوب به‌پا کنند. حالا در اینجا باید بگوئیم چون کشور ما آزاد است، پس باید بگذاریم او حرفهای خودش را در میان مردم پخش کند و آیا اگر ما جلوی دروغ و اغفال را بگیریم، مرتکب سانسور شده‌ایم؟! حرف ما این است که دروغ را و خیانت را باید سانسور کرد و نباید اجازه داد به نام آزادی فکر و عقیده، آزادی دروغ در میان مردم رایج بشود.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رزق حلال

رزق حلال

امام صادق (ع) قرمودند: «ترک یک لقمه‌ حرام‌ نزد خدا، محبوب تر است از هزار رکعت نماز مستحبی.» (بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج‌90، ص373)
نفاق

نفاق

امیرالمؤمنین علی (ع):«از نفاق دوری کن، به درستی که فرد دو رو نزد خداوند متعال دارای جایگاه و منزلت نیست.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌2، ص304)
عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

حضرت علی(ع) فرمودند: «هرکس اعضا و جوارح خویش را از حرام بازدارد، اخلاقش نیکو می گردد.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌5، ص432).
دوری از موضع تهمت

دوری از موضع تهمت

امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه مؤمن به برادر [دینی] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان می‌رود، هم چنان که نمک در آب، ذوب می‌شود. (مشکاةالأنوار فی غررالأخبار، طبرسی، علی بن حسن، ص319)
قناعت

قناعت

حضرت علی (ع) فرمودند: «به جستجوی بی‌نیازی برخاستم، آن را جز در قناعت نیافتم؛ همواره قناعت کنید، تا بی‌نیاز باشید.» (جامع الأخبار (للشعیری)، محمد بن محمد،ص123)

پر بازدیدترین ها

صله رحم در کلام پیامبر اکرم(ص)

صله رحم در کلام پیامبر اکرم(ص)

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: «ثواب صله رحم را از ثواب همه اطاعات زودتر میدهند» الکافی، ج 4 ص 68، ح 2(
«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد» (بقره/207)

«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد» (بقره/207)

«افرادی هستند (امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام)) که جان خویش را با خداوند معامله می‌کند به خاطر به دست آوردن رضایت او، و خداست که نسبت به بندگانش مهربان است».
قال علیٌ (علیه‌السّلام): «الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب فانتَهِزوا فُرَصَ الخَیّر» (نهج‌البلاغه فیض، ص 1086)

قال علیٌ (علیه‌السّلام): «الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب فانتَهِزوا فُرَصَ الخَیّر» (نهج‌البلاغه فیض، ص 1086)

امام علی (علیه‌السلام) فرمود: «فرصت مانند ابر از افق زندگی می‌گذرد، مواقعی که فرصت‌های خیری پیش می‌آید غنیمت بشمارید و از آن‌ها استفاده کنید»
No image

امام حسین (ع): «الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون»

«مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.»
قال الباقر(علیه السلام): «لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ رَبِیعٌ وَ رَبِیعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان»‌

قال الباقر(علیه السلام): «لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ رَبِیعٌ وَ رَبِیعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان»‌

امام باقر (علیه السلام) فرمود: «برای هر چیزی بهاری است و بهار قرآن، ماه رمضان است» (الکافی، ج 2، ص 630)
Powered by TayaCMS