دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

یقینیات

No image
یقینیات

كلمات كليدي : اوليات، مشاهدات، تجربيات،متواترات، حدسيات، فطريات

نویسنده : مهدي افضلي

در بحث از مبادی قیاس‌ها از چند چیز چیز نام برده می‌شود که پایه برای انواع براهین قرار می‌گیرند. از جمله این مبادی یقینیات است، نزد اکثر منطق‌دانان خود یقینیات نیز دارای اقسام واحکام مختلفی است، نه برای همگان یکسان حاصل می‌شوند و نه ارزش معرفتی برابر دارند.

اقسام یقینیات

اولیات

در تعریف اولیات گفته‌اند: قضایایی است که عقل بدون در نظرداشت سبب خارجی، ‌صرفا با تصور طرفین و تصور نسبت میان‌آندو، قضیه را تصدیق می‌کند. از باب نمونه وقتی گفته می‌شود "کل بزرگتر از جزء است"، در این‌صورت برای تصدیق آن نیاز به چیز دیگری نیست، صرف تصور کل و جزء و مفاهیم کوچکتر و بزرکتر، برای تصدیق به این‌که کل بزرگتر از جزء است کفایت می‌کند.

مشاهدات/ محسوسات

مشاهدات، قضایایی است که در تصدیق آن تصور دو طرف کافی نیست، بلکه عقل به کمک حس آنرا تصدیق می‌کند. از آن‌جا که آدمی از دو نوع حس ظاهری و باطنی برخوردار است، مشاهدات نیز بر دو گونه ظاهری و باطنی تقسیم می‌شود. اموری‌که با بینایی، شنوایی، چشائی، بساوایی و بویایی درک می‌شوند به حسیات نامبردار‌ند، و اموری‌که با حس باطن درک می‌شوند، وجدانیات نامیده می‌شوند. حکم به این‌که گل خوش‌بو یا خوش‌رنگ است از جمله حسیات به شمار می‌آید و حکم به این‌که من شادم یک حکم وجدانی می‌باشد.

تجربیات

تجربیات، قضایایی است که در پی تکرر مشاهده، در نفس انسان نسبت به چیزی جزم پیدا می‌شود و حکمی صادر می‌کند. از باب نمونه هرگاه انسان ببیند که جسم بر اثر حرارت انبساط پیدا می‌کند و این مشاهده بارها تکرار شود، سرانجام تردید نمی‌کند که هر جسمی بر اثر حرارت منبسط می‌شود. غالب منطق‌دانان پشتوانه صدق این نوع قضایا را که مبتنی بر تجربه است، در حقیقت دو تا قیاسی می‌دانند که در ضمن این حکم وجود دارد. یکی از این‌ قیاس‌ها استثنایی است که در آن اتفاقی بودن وقوع این پدیده (در مثال ما انبساط جسم بر اثر حرارت) نفی می‌شود. اگر حصول انبساط اتفاقی و بدون علت باشد، همیشگی نخواهد بود؛ لکن انبساط جسم در پی حرارت همیشگی است .: حصول این اثر اتفاقی و گاه‌گاهی نیست، بلکه به خاطر یک علت است. آنگاه نتیجه این قیاس را صغری برای یک قیاس اقترانی قرار می‌دهد:

تحقق انبساط جسم در پی حرارت معلول یک علت است

هر معلولی تخلفش از علت محال است

.: تخلف تحقق انبساط جسم از حرارت ممتنع است.

البته کسان دیگر این قیاس خفی را نپذیرفته‌اند و مشکل تجربیات را همچنان لاینحل می‌دانند.

متواترات

قضایایی، است که در پی گزارش جماعتی که اولا توافق‌شان بر دروغ‌گویی محال است و ثانیا امکان اشتباه‌شان در فهم حادثه نیز ممتنع است، برای نفس آرامشی حاصل می‌شود که شک را از او می‌زداید. مانند گزارش وجود شهری به نام بیت المقدس که ما ندیده‌ایم، یا نزول قرآن بر پیامبر اعظم و مانند آن. برخی عدد خاصی را برای اعتبار تواتر ذکر کرده‌اند، ولی بسیار دیگر چنین شرطی را قبول ندارند، به نظر ایشان‌ ملاک همان دو چیزی است که گفته آمد.

حدسیات

قضایایی است که مبدأ آن حدس نفوس بسیار قوی است که با این حدس شک از دل انسان رخت بر می‌بندد. پشتوانه اعتبار این نوع قضایا را نیز برخی از منطق‌دانان همان تکرر مشاهده و قیاس خفی می‌دانند. از باب نمونه این حکم که نور مهتاب مستفاد از نور خورشید است، منشأ آن این است که افزایش و کاهش نور مهتاب وابسته به میزان قرب و بعد مهتاب از خورشید است. قیاس خفی این است که اگر اختلاف نور مهتاب به چیز دیگری غیر از خورشید وابسته بود، همیشه یکنواخت نبود، ولی به دلیل آن‌که اختلاف آن یک نواخت است، حدس زده می‌شود که سبب آن انعکاس نور خورشید است.

فطریات

در تعریف فطریات آنرا قضایایی دانسته‌اند که قیاس‌شان همراه با خودشان است. مفاد این تعریف این است که در فطریات نیازمند اثبات هستیم، ولی اثباتی‌که حد وسط آن در خود فطریات هست و نیازمند حد وسط بیرونی نیست. از باب نمونه وقتی گفته می شود عدد 2 یک پنجم عدد10 است، این حکم هرچند بدیهی، ولی نیازمند حد وسط است. زیرا 2 عددی است که برای 10 عاد به شمار می‌آید و 10 پنج بار به صورت مساوی بر آن تقسیم شده و باقی‌مانده صفر شده است. اگر هر عددی پنج بار به عدد دیگری تقسیم شود، مقسوم علیه یک پنجم آن خواهد بود.

مقاله

نویسنده مهدي افضلي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رزق حلال

رزق حلال

امام صادق (ع) قرمودند: «ترک یک لقمه‌ حرام‌ نزد خدا، محبوب تر است از هزار رکعت نماز مستحبی.» (بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج‌90، ص373)
نفاق

نفاق

امیرالمؤمنین علی (ع):«از نفاق دوری کن، به درستی که فرد دو رو نزد خداوند متعال دارای جایگاه و منزلت نیست.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌2، ص304)
عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

عفت در کلام امیرالمومنین(ع)

حضرت علی(ع) فرمودند: «هرکس اعضا و جوارح خویش را از حرام بازدارد، اخلاقش نیکو می گردد.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج‌5، ص432).
دوری از موضع تهمت

دوری از موضع تهمت

امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه مؤمن به برادر [دینی] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان می‌رود، هم چنان که نمک در آب، ذوب می‌شود. (مشکاةالأنوار فی غررالأخبار، طبرسی، علی بن حسن، ص319)
قناعت

قناعت

حضرت علی (ع) فرمودند: «به جستجوی بی‌نیازی برخاستم، آن را جز در قناعت نیافتم؛ همواره قناعت کنید، تا بی‌نیاز باشید.» (جامع الأخبار (للشعیری)، محمد بن محمد،ص123)

پر بازدیدترین ها

عن ام البنین (علیها السلام): «أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین، …أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین»

عن ام البنین (علیها السلام): «أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین، …أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین»

حضرت ام البنین (علیها السلام): «از ابا عبدالله الحسین (ع) به من خبر بده! …فرزندانم و تمام کسانی که زیر آسمان کبودند، همه به فدای ابا عبدالله الحسین (ع) باد!» (منتهی المقال، ج 2، ص 70؛ تذکره الشهداء، ص 443)
قال رسول الله (صلی‌الله علیه‌ وآله وسلم): «یا سلمان! مَنْ اَحَبَّ فاطمه ابنتی فهو فی الجنّة معی...»

قال رسول الله (صلی‌الله علیه‌ وآله وسلم): «یا سلمان! مَنْ اَحَبَّ فاطمه ابنتی فهو فی الجنّة معی...»

رسول خدا (صلی‌الله علیه وآله وسلم) فرمود: «ای سلمان! کسی که فاطمه دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است...» (فرائد السمطین، ج2، ص 68)
No image

امام حسین (ع): «الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون»

«مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.»
No image

قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلّى اللّه علیه و آله):«اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً.»

پیامبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: «براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی‌شود.» (جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556)
«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد» (بقره/207)

«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد» (بقره/207)

«افرادی هستند (امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام)) که جان خویش را با خداوند معامله می‌کند به خاطر به دست آوردن رضایت او، و خداست که نسبت به بندگانش مهربان است».
Powered by TayaCMS