نویسنده: رضا شریف زاده
برخی از رفتارهای اجتماعی بیانگر بینش و نگرش افراد است. در حقیقت این دسته از رفتارهای اجتماعی نشان میدهد که شخص چگونه میاندیشد؟ پس شخصیت و شاکله وجودی افراد را میتوان در این دسته از رفتارها مشاهده کرد. این رفتارها در قالب فضایل یا رذایل اخلاقی جزو منش شخص محسوب میشود.
از جمله این رفتارها میتوان به خوی پست بخل اشاره کرد. کسی که دارای رذیلت پست اخلاقی بخل است، بینش و نگرشی درباره هستی و خداوند دارد که میتوان آن را نوعی کفر دانست هر چند که خداوند بخل ورزی را نشانه کفران نعمت میشمارد، ولی بیانگر انکار معاد و پاداش نیز هست. از این رو با رذیلت پست اخلاقی بخل به شدت مبارزه میکند.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای وحیانی اسلام بر آن است تا عوامل و آثار بخل را بر اساس آیات و روایات تبیین کند.
معنا و مفهوم بخل
بخل در لغت در مقابل اعطاء جود و بخشش است. اگر انسانی دارایی خویش را در جای مناسب و شایسته صرف کند، انسان جواد و بخشنده شناخته میشود؛ اما اگر از صرف دارایی خویش در جای شایسته خودداری کند، بخل ورزیده است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 109، «بخل»)
واژه بخل 12 بار و در 7 آیه (آل عمران، آیه 180؛ نساء، آیه 37؛ توبه، آیه 76؛ محمد، آیات 37- 38؛ حدید، آیه 24؛ لیل، آیه 8) به صورتهای مصدری، فعل ماضی و فعل مضارع به کار رفته است.
در آیات 5 تا 8 سوره لیل، این واژه در مقابل واژه «اعطاء » قرار گرفته که به معنای بذل و بخشش است. بنابراین، کسی که اهل بذل و بخشش نیست، اهل بخل است.
بنابراین، در فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم قرآنی، بخل، مفهوم وسیع تری داشته و به مواردی مانند ترک کارهای خیر و جهاد و انفاق، احسان و مانند آن هم اطلاق شده است. در آیات قرآنی واژگانی چون شح با تشدید حاء و قتر در همین مفهوم بخل به کار رفته است، اما شکی نیست که میان کاربردهای هر واژه با واژه دیگر نوعی تفاوت لطیف وجود دارد؛ چرا که ما چیزی به نام مترادف کامل نداریم، بلکه هر واژه دارای معنای خاصی است هر چند برخی از واژگان در یک مفهوم و معنا مشترک هستند ولی همان تفاوتهای جزئی و لطیف است که کاربردهای آن را مشخص میدارد. از جمله واژه بشر، انسان و ناس است که تفاوت هایی با توجه به جنبههای خاص انسان دارد.
به هر حال، بخل در فرهنگ قرآنی، دارای بار معنایی گستردهتر از معنای لغوی آن است. از این رو برخی بخل را ضد کرامت و بزرگواری دانسته و آن را به معنای منع و امساک گفته اند؛ چرا که انسان بخیل از دادن چیزی به دیگران امساک میکند و مانع از بهره مندی دیگران از آن میشود. برخی کاربرد آن را در اصطلاحات اسلامی به معنای خودداری از خرج کردن مال در مواردی دانستهاند که نباید از آن دریغ کرد. برخی نیز بخل را خودداری از ادای حقوق واجب تعبیر کردهاند.
اما باید توجه داشت که در فرهنگ اصطلاحات قرآنی و روانی، بخل همه این موارد را شامل میشود و انسان بخیل کسی است که از صرف دارایی در جای شایسته خودداری میکند و اجازه بهره مندی به دیگران نمی دهد و از ادای حقوق مالی خودداری میورزد و اهل بخشش و کرامت و جود و احسان نیست.
امیرمومنان(ع) برای بخل درجاتی را قائل شده است. این بدان معناست که هر درجه از بخل میتواند از نظر مفهومی و نیز مصداقی دارای دایره وسیع یا محدودی باشد، چنانکه میتوان برای هر درجه از بخل واژه ای چون قتور، شح، ضنین و مانند آن را به کار برد.
امیرمومنان علی(ع) در بیان تعریفی از بخل میفرماید:
البخل باخراج ما افترض الله من الاموال اقبح البخل،
زشت ترین بخل، بخل در پرداخت واجبات مالی همچون بخل در خمس و زکات است. (غررالحکم، ص19)
از رسول خدا(ص) نیز روایت است که ایشان فرمود:
ابخل الناس من بخل بما افترض الله علیه؛
بخیل ترین مردم کسی است که نسبت به پرداخت آنچه خداوند بر او واجب کرده است، بخل بورزد. (بحارالانوار، ج73، ص300)
از این دسته از روایات به دست میآید که بخل همانند دیگر صفات انسانی دارای مراتب و درجات متعددی است که بدترین نوع بخل و زشت ترین آن، امساک از پرداخت واجبات مالی است که از سوی خداوند فرض شده است.
بدترین شکل بخل این است که انسان آن را در واجبات هزینه و صرف نکند و در جایی دیگر آن را هزینه کند. امام صادق(ع) فرمود:
انما الشحیح من منع حق الله و انفق فی غیر حق الله عزوجل
بخیل (شح) کسی است که از پرداخت حق خدا مانند زکات و خمس خودداری نموده، در راه غیرخدا بذل و بخشش میکند. (معانی الاخبار، ص246)
همچنین از دیگر مصادیق بدترینها در بخل، بخل در سلام است که هزینه ای ندارد ولی شخص بخیل، دیگر در همه چیز بخیل است حتی در سلام کردن و زبان جنباندن؛ رسول خدا(ص) دراین باره فرمود:
ان ابخل الناس من بخل بالسلام؛
بخیل ترین مردم کسی است که در سلام کردن بخل ورزد. (بحارالانوار، ج76، ص4)
در کاربردهای قرآنی واژه قتور به نوعی بخل اطلاق شده است. قتور کسی است که متمایل به محدودیت و تضییق نفسش در قبود مادی و تمایلات و علایق دنیوی است و بر عیال خویش تنگ میگیرد. «قتر» در لغت به معنای تنگ گرفتن در عمل است، خواه در انفاق یا غیر آن باشد. نقطه مقابل آن اسراف است. اسراف عمل متجاوز از حد لحاظ شده از نظر عقل یا عرف است.
والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا (فرقان، آیه67)
از آیه 100 سوره اسراء میتوان به دست آورد که قتور، میتواند در تضییق در افکار و اخلاق و اعمال انسانی نیز به کار رود؛ چرا که این حالت موجب متصف شدن به صفاتی همانند بخل و امساک و حسد و مقید شدن به محدودیتهای مادی و قیود ظاهری و شهوات نفسانی و علائق دنیوی میشود. انسان بنابر طبیعت اولیه اش قتور است، یعنی متمایل به محدودیت و تضییق نفسش در قیود مادی و تمایلات و علایق دنیوی است. بنابراین در این آیه کسی قتور معرفی شده که امساک میکند و تنگ نظر است و این تنگ نظری در همه جوانب وجودی و زندگی او مشاهده میشود.
واژه شح نیز در قرآن 5 بار و به معنای بخل شدید نهادینه شده در قلب به کار رفته است. شح به معنای بخل همراه با حرص و آزمندی شدید است.
ضن (با تشدید نون) نیز به معنای بخل به کار رفته است؛ اما ضنین به بخیلی گفته میشود که در امر گرانبها و ارزشمند بخل میورزد؛ از این رو خداوند میفرماید: رسول خدا(ص) نسبت به هیچ چیز از آنچه به او وحی میشود، بخل نمی ورزد و چیزی را از کسی کتمان و پنهان نمی کند و تغییر و تبدیل نمی دهد، بلکه همانطور که جبرئیل به او تعلیم داده به مردم تعلیم میدهد و آنچه را مامور به تبلیغش شده تبلیغ میکند. (تکویر، آیه 24)
به هر حال، از این آیات و روایات به دست میآید که برای بخل مراتبی است. واژه بخل در قرآن در مطلق امساک و منع به کار رفته است از این رو واژه مطلق اعطا در برابر آن به کار رفته که به معنای بخشش است.
هرگاه بخل شدید در قلب انسانی رسوخ کند، واژه شح درباره او به کار میرود؛ چرا که «شح» بخل شدید در قلب است که دیگر به سادگی نمی تواند از آن رهایی یابد؛ زیرا در قلب به عنوان یک صفت ثابت رسوخ کرده و جزو شاکله شخصیتی فرد درآمده است. لذا طبق آیات قرآن واژه شح، امری گسترده تر از بخل دانسته شده است؛ چرا که وقتی در قلبی ثابت شود، شخص را از مطلق کار خیر در همه زمینهها باز داشته و مانع رستگاری میشود. اما بخل در عمل را قتور مینامند؛ چنانکه بخل در چیزهای گرانبها و ارزشمند را ضن (با تشدید نون) میگویند.
آثار زیانبار بخل
هر یک از مراتب بخل آثاری دارد، ولی شکی نیست که بخل به معنای مطلق امساک در انفاق مال، نشانهای از کفران نعمت است؛ زیرا خداوند نعمتهای زیادی را به انسان بخشیده تا با بهرهمندی از آنها بتواند خود و دیگران را برای ابدیت بسازد. اگر انسان از عقل خویش بهره نبرد و در سفاهت و جهالت بماند و در حقیقت تعقل نورزد، کفران نعمت کرده است؛ زیرا خداوند عقل را داده تا انسان خدا و خود را بشناسد و حکمت و فلسفه زندگی خود را بیابد و به درستی در مسیر خدایی و ربانی شدن گام بردارد.
کسی که نعمتها را انبار میکند و از آن به شایستگی استفاده نمی کند، کفران نعمت کرده است. گاه این بخل درباره خودش است و نعمتی را در اختیار دارد و به کار نمیبرد و گاه نسبت به دیگری است و آن نعمت را نه تنها به دیگری نمی دهد بلکه دیگران را نیز به بخل ورزی فرمان میدهد و تشویق میکند. (نساء آیه 37؛ المیزان، ج 4، ص 355)
کسانی که نعمتهای الهی را به شایستگی مورد استفاده قرار نمی دهند، درحقیقت منکر قیامت و رستاخیز و پاداش آن هستند. از این رو خداوند بخل را نشانهای از بینش و نگرش نادرست افرادی میداند که قیامت و پاداش آن را منکر هستند. (لیل، آیات 8 و 9)
امام علی(ع) فرمود:
البخل بالموجود سوء الظن بالمعبود؛
بخل ورزیدن به دارائی موجود، بدگمانی به خداوند است. (غررالحکم، ص 19)
امام صادق(ع) نیز در این باره فرمود:
حسب البخیل من بخله سوء الظن بربه، من ایقن بالخلف جاد بالعطیه؛
برای (گنه کار بودن) بخیل همین بس که به پروردگارش بدگمان است، کسی که به جایگزین شدن انفاق و بخشش از طرف خداوند یقین داشته باشد، نیکو بخشش میکند. (بحارالانوار، ج 70، ص 307)
آن حضرت همچنین سرزنشگرانه میپرسد:
اگر جایگزینی انفاق و بخشش از طرف خداوند حق است (که حق است)، پس بخل ورزیدن برای چه؟ (بحار الانوار، ج 75، ص 190)
رفتارهای بخل آمیز شخص در خانواده و تنگ گرفتن بر آنان موجب میشود تا اختلاف و ناسازگاری در خانواده بروز کند؛ چرا که بنیاد خانواده بر احسان و نیکی است و بخیل از احسان و نیکی حتی به خود دور است چه رسد که در حق دیگران نیکی کند. (نساء، آیه 128) انسان بخیل همواره با دیگران به ویژه در خانه در جنگ است و آسایش را از خود و خانواده میگیرد و به سبب همان بخل ورزی سر سازش ندارد و اجازه نمیدهد تا صلح و آرامش در خانه برقرار شود. (همان)
بخیل حتی از زیادی مال خویش به دیگری نمی دهد و گاه میشود که بر طبق مثل معروف، نه خود خورد نه کس دهد گنده کند به سگ دهد. البته این به سگ دادن به دلیل بخشش و احسان نیست بلکه به سبب آن که دیگر دور انداختنی و غیرقابل استفاده است، آن را دور میافکند که تنها برای سگان قابل استفاده است. از این رو رسول خدا(ص) فرمود:
البخل ادم الاخلاق؛
بخل، مذموم ترین خلق و خوی است. (بحارالانوار، ج 69، ص 199)
از آفاتی که بخل به دنبال دارد، کینه ورزی در شخص است. کسی که بخل میورزد گرفتار کینه خواهد شد و نسبت به دعوتهای حق خواهان مقاومت کرده و حتی به مبارزه با آن میپردازد. لذا بخیل درنهایت، دشمن اهل حق و خداجویان میشود. (محمد، آیات 37 و 37)
به سبب همین آثار زشتی که بخل برای انسان و جامعه دارد، خداوند به شدت به مخالفت و مبارزه با این خصلت و صفت انسانی میپردازد و آن را امری بد و شر، شوم و زشت بر میشمارد (اسراء، آیه 29) و بخیلان را به عنوان دشمنان خدا تهدید و سرزنش کرده (همان؛ ماعون، آیات 4 و 7) و محروم از محبت الهی معرفی میکند. (نساء، آیات 36 و 37؛ حدید، آیات 23 و 24)
امام علی(ع) فرمود:
البخیل فی الدنیا مذموم و فی الاخره معذب ملوم؛
بخیل در دنیا دچار مذمت و نکوهش و در آخرت گرفتار عذاب و سرزنش میشود. (غررالحکم، ص 91)
رسول خدا(ص) نیز در این باره فرمود:
خصلتان لاتجتمعان فی مسلم: البخل و سوء الخلق؛
دو خصلت است که در مسلمان جمع نمی شود: بخل و بداخلاقی. (بحارالانوار، ج70، ص302)
پیامبر(ص) همچنین میفرماید:
لاینبغی للمومن ان یکون بخیلاو لاجبانا؛
برای مومن شایسته نیست که بخیل و ترسو باشد. (محجه البیضاء، ج6، ص47)
آدم بخیل گمان میکند که اگر چیزی را در راه خدا انفاق کرد و یا صرف جهاد نمود، این مال از دست او رفته است. امیرمؤمنان علی(ع) این تصور را نادرست دانسته و میفرماید:
البخل جلباب المسکنه
بخل، جامه فقر و تهیدستی است. (غررالحکم، ص91)
پس گمان اینکه با بخل میتواند ثروتی داشته باشد، گمان باطلی است؛ چرا که بخل او را به فقر و نداری میکشاند.
چنین تصور نادرستی نسبت به زکات و خمس نیز وجود دارد که از واجبات مالی و برگردن مسلمان است. در روایت است که سئل الامام الحسن المجتبی(ع): عن البخل؟ فقال:
هو ان یری الرجل ما انفقه تلفا، و ما امسکه شرفا؛
از امام حسن مجتبی(ع) پیرامون بخل سؤال شد؟ در جواب فرمود: معنای آن چنین است که انسان آنچه را به دیگری کمک و انفاق کند فکر کند که از دست داده و تلف شده است و آنچه را ذخیره کرده و نگه داشته است خیال کند برایش باقی میماند و موجب شخصیت و شرافت او خواهد بود. (اعیان الشیعه، ج1، ص775، بحارالانوار، ج57، ص311، ح7)
امام صادق(ع) فرمود:
لیست لبخیل راحه
شخص بخیل، آسایش و راحتی ندارد. (بحارالانوار، ج73، ص303)
بخیل به سبب آنکه دشمن خداست جایی در بهشت ندارد. از این رو رسول خدا(ص) فرمود:
لایدخل الجنه بخیل
بخیل، وارد بهشت نمیشود. (محجه البیضاء، ج6، ص17)
همچنین فرموده است:
بهشت برکسی که (بر مردم) منت میگذارد و نیز بر انسان بخیل و سخن چین حرام شده است. (بحارالانوار، ج70، ص803)
از آثار دیگری که برای بخل ورزی بیان شده است، قساوت قلب است. از این رو حتی از نگاه به بخیل برحذر داشته شده، چراکه آثار این قساوت میتواند در نظاره گر نیز پدید آید و شخص تحت تاثیر پلیدی و زشتی قلب بخیل قرار گیرد. امام علی(ع) فرمود:
النظر الی البخیل یقسی القلب
نگاه کردن به شخص بخیل، باعث قساوت و تیرگی قلب میشود. (بحار الانوار، ج57، ص35)
آن حضرت(ع) خطاب به فرزندش امام حسن(ع) فرمود:
پسرم! از دوستی با بخیل بپرهیز، زیرا او از تو باز میدارد آنچه را که بسیار به آن نیازمندی. (نهج البلاغه، حکمت73)
در ضمن نامه خود به مالک اشتر نیز فرمود:
در مشورت خود انسان بخیل را دخالت مده که تو را از نیکی و بخشش باز داشته، از فقر و تنگدستی میترساند. (نهج البلاغه، نامه35)
چنانکه گفته شد بخل مطلق امساک از نعمت است. این نعمت میتواند مادی یا معنوی باشد. اما گاهی بر انسان است که در امور اعتقادی خیلی سخت گیر و متعصب باشد و اجازه ندهد تا دین و اعتقادات او را کسی بگیرد. از این رو امیرمؤمنان(ع) این نوع بخل را که نسبت به دین اعمال میشود میستاید و میفرماید:
من بخل بماله ذل و من بخل بدینه جل
کسی که در مال خود بخل ورزد، خوار و ذلیل گردد و آن کسی که نسبت به دین خود بخل ورزد، عزیز و بزرگوار شود. (غرر الحکم، ص 533)
بی گمان اعتماد عمومی، بزرگترین سرمایه انسانی است. این سرمایه به سادگی به دست نمیآید. اما برخی انسانها این سرمایه بزرگ را به سادگی از دست میدهند و با بخل ورزی آبروی خویش را در این راه میگذارند. در حالی که اگر این سرمایه بزرگ آبرو و احترام و اعتماد را در میان خلق داشتند حتی شریک مال مردم میشدند. امام علی(ع) در بیان یکی از آفات بدبخل در زندگی میفرماید:
البخیل یسمح من عرضه باکثر مما امسک من عرضه و یضیع من دینه اضعاف ما حفظ من نشبه؛
بخیل بیشتر از آنچه از مالش امساک میکند از آبرویش میبخشد و از دین خود چندین برابر دارائی و ثروتش تباه میسازد. (غررالحکم، ص 91)
آن حضرت(ع) همچنین میفرماید:
البخل یذل مصاحبه و یعز مجانبه
بخل، صاحب خود را خوار و ذلیل میکند و کسی را که از آن دوری کند، عزیز و ارجمند میدارد. (همان)
انسان برای رسیدن به شرف و عزت و رهایی از ذلت و خواری، به جای بخل ورزی میبایست احسان و نیکی کند. امام صادق(ع) فرمود:
کسی که از بخل (و تنگ نظری) دوری جوید به شرافت و بزرگی رسیده است. (بحارالانوار، ج 75، ص 922)
امام رضا(ع) نیز فرمود: بخل، انسان را رسوا و بی آبرو میکند. (بحارالانوار، ج 78، ص 753)
بخل سرچشمه همه عیبها و بدیهاست. امام علی(ع) فرمود: بخل گردآورنده بدیها و عیبها است و آن افساری است که انسان با آن به سوی هر بدی ای کشیده میشود. (بحارالانوار، ج 73، ص 703)
بخیل برخلاف تصورش که به آسایش و راحتی میرسد و با انباشت ثروت، آسایش را درک خواهد کرد. گمان باطلی کرده است؛ زیرا بخل راحتی و آسایش را از زندگی آدمی میگیرد و خداوند نعمتهایش را از او سلب میکند. امیرمؤمنان (ع) میفرماید:
البخیل خازن لورثته؛
بخیل، خزانه دار و جمع کننده برای وارثان خویش است. (غررالحکم، ص 91)
امام علی(ع) فرمود:
در شگفتم از برای شخص بخیل که میشتابد به سوی تنگدستی و فقری که از آن گریزان است و مال و ثروتی را که میجوید از دست میدهد، لذا در دنیا مانند فقیران زندگی میکند و در آخرت مانند توانگران به حسابش رسیدگی میشود. (نهج البلاغه، حکمت 121)
بخیل همچنین اهل دستی و صله رحم و پیوند با خویشان نیست؛ زیرا از این ارتباط میترسد که چیزی از مال او کم شود و به دیگری داده شود. از این رو همواره با خویشان ارتباط خود را قطع میکند و در اندیشه میهمانی رفتن و میهمانی دادن با خویشان خود نیست.
امام رضا(ع) در این باره فرموده است:
شخص سخاوتمند از غذای دیگران میخورد تا دیگران هم از غذای او تناول نمایند، اما بخیل از غذای دیگران نمیخورد تا دیگران هم از غذای او نخورند. (مستدرک الوسائل، ج 15، ص 852)
بنابراین، بخل بدترین صفتی است که یک انسان ممکن است بدان گرفتار شود، همه چیز او از ایمان و عرض و مال و آبرو و دنیا و آخرت او را به تباهی میکشاند و او را در بدترین حالت قرار میدهد در حالی که نه خود سودی برده و نه به دیگران اجازه داده که از او سودی برند. اینگونه است که خسرالدنیا و الاخره میشود؛ چرا که به خداوندگاری و مالکیت خداوند (آل عمران، آیه180) و ربوبیت و پاداش و معاد و حساب و کتاب آخرت ایمان ندارد. (همان؛ محمد، آیات 73 و 83)
جهل و نادانی (آل عمران، آیه180)، ترس از تهیدستی و توهم آن (اسراء، آیه100)، تکبر و تفاخر (نساء آیات 63 و 73؛ حدید، آیات 22 و 42) استغناطلبی و بی نیازی از خدا (لیل، آیه 8) از مهمترین عوامل بخل ورزی انسان است که در آیات قرآنی بیان شده است. باشد با ایمان به خدا، رزاقیت و احسان و فضل الهی و آخرت و معاد در مسیر درست فضیلت احسان قرار گیریم و از اعطا و بخشش و جود و کرم غافل نشویم.