دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سیّد یونس! تو این جا چه مى کنى؟

No image
سیّد یونس! تو این جا چه مى کنى؟ حجت الاسلام عباسعلى جوادى مى گوید:

در اوائل تحصیلم در مشهد مقدس، میرزاى اصفهانى در حمّام سکته کردند. جنازه ایشان را به منزل منتقل کردند و به دستور پزشک، تشییع جنازه را یک روز تأخیر انداختند. روز بعد عدّه اى از طلاّب حوزه علمیّه مشهد به محل جنازه میرزا آمدند و تختى گذاشتند و بدن ایشان را غسل دادند. برخى از علما و مدرسان حوزه علمیّه مشهد، از قبیل آیت الله نهاوندى، حاج شیخ مجتبى قزوینى، میرزا جواد آقا تهرانى و آقاى صدرزاده حضور داشتند. بعد از آماده شدن جنازه، آیت الله العظمى حاج سیّد یونس اردبیلى (متوفّا: 1377 هـ .ق.) - از مراجع تقلید خراسان -([22]) که در بالاسر حضرت رضا(علیه السلام) نماز جماعت مى خوانْد، آمد و بر بالاى چهار پایه اى ایستاد و سخنرانى کرد و گفت:

آقایان طلاب! توجّه کنید. من یک خاطره اى دارم از مرحوم میرزا که تا به حال حقّ ابراز و اظهار آن را نداشتم، امّا الان آن را براى شما مى گویم.

در یکى از شب هاى سرد زمستان، از منزل بیرون آمدم تا طبق معمول هر شب به حرم حضرت رضا(علیه السلام) بروم. از طرف بالا خیابان (خیابان شیرازى فعلى) مى رفتم، چون ساعت نداشتم، احساس کردم که خیابان خلوت است و هنوز اذان صبح نشده است. مردّد بودم که برگردم به منزل یا بروم به طرف حرم، که دیدم آقایى عبا به سر کشیده به طرف حرم مى رود. با خودم گفتم این آقا مى داند که ساعت چند است و به حرم مى رود، من هم پشت سر آن آقا رفتم. ایشان به درِ بستِ بالا رسید، درب باز شد من هم رفتم. به درِ صحن کهنه رسید، درب باز شد من هم پشت سر ایشان رفتم. به درِ حرم رسید، درب باز شد من هم پشت سر ایشان رفتم. ایشان وارد حرم شد و عبا را از سر برداشت و به دوش کشید و کفش ها را برداشت، همین که صورت را برگرداند، مرا دید و گفت: سیّد یونس! تو این جا چه مى کنى؟ گفتم: آقا! من از بالا خیابان پشت سر شما بودم. ایشان فرمود: تا من زنده ام، راضى نیستم این راز را فاش کنید. حالا دلت مى خواهد به مزارهاى دیگر ائمّه(علیهم السلام)بروى و زیارت کنى؟ گفتم: بله. مرا به مدینه، نجف، کاظمین، سامرّا و کربلا برد. در حرم سیّدالشهدا(علیه السلام) بودیم که نزدیک اذان صبح بود، مرحوم میرزا رو کرد به من و گفت: برگردیم که شما به نماز صبح برسید. یک وقت نگاه کردم، دیدم در بالاى سر حضرت رضا(علیه السلام)قرار داریم و آقا میرزا مهدى اصفهانى رفت و من هم نماز صبح را با جماعت خواندم.([23])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

چگونه خود را از گمراهی نگه داریم؟

چگونه خود را از گمراهی نگه داریم؟

انسان به طور طبیعی گرایش به کمال و امور کمالی دارد و لذا عشق به زیبایی‌ها و بیزاری از کاستی‌ها و زشتی‌ها در وجود انسان نهادینه شده است.
علم آموزی و تأمین رزق و روزی (پرسش و پاسخ؟)

علم آموزی و تأمین رزق و روزی (پرسش و پاسخ؟)

پرسش: بر اساس آموزه‌های وحیانی چگونه علم آموزی موجبات از بین رفتن فقر و تنگدستی را فراهم آورده و مستوجب تضمین رزق و روزی انسان می‌گردد؟ لطفاً به نحو اجمال پاسخ دهید.
بخل و آثار زیانبار آن

بخل و آثار زیانبار آن

برخی از رفتارهای اجتماعی بیانگر بینش و نگرش افراد است.
انسان از خاک تا افلاک

انسان از خاک تا افلاک

انسان موجودی مرکب است ولی آنچه هویت انسانی را معنا می‌بخشد، بخش معنوی و روحانی اوست که جایگاه خلافت الهی را به همین سبب کسب کرده است؛ زیرا خداوند پس از آنکه در کالبد خاکی انسان روح خویش را دمید و همه صفات خویش را در انسان با تعلیم اسمایی به ودیعت گذاشت، آنگاه بود که فرمان سجده را صادر کرد و از همه ما سوی الله خواست تا بر انسان سجده کنند.
بی احترامی به بهانه رفاقت!

بی احترامی به بهانه رفاقت!

با توجه به اینکه انسان موجودی اجتماعی است و برای ارائه حیات خویش نیاز به ارتباطات در جامعه دارد.

پر بازدیدترین ها

رابطه علم و عمل

رابطه علم و عمل

علم و دانش بشری زمانی برای جامعه و مردم سودمند و مفید است که با عمل و اجرا همراه گردد یعنی عالم به علم و دانسته‌های خود عمل کرده و آن را با اشتیاق به دیگران نیز بیاموزد.
الخیر فی ماوقع

الخیر فی ماوقع

برای خیلی‌ها این پرسش مطرح می‌شود که چرا ما هر گاه با مصیبت و گرفتاری مواجه می‌شویم، و نخستین تحلیل و توصیف ما از آن این است که در آن خیری بوده است؟
No image

اشعار ناقوسیه

Powered by TayaCMS