كلمات كليدي : تعريف ازدواج، انواع ازدواج، شاخص هاي ازدواج، تعريف طلاق و شاخص هاي طلاق
نویسنده : مريم اميني يخداني
واژه "Marriage" در لغت بهمعنی واحدی قانونی و شرعی است که از پیوند اشخاص با دو جنس مخالف و در قالب سنت، مذهب و قانون هر کشور صورت میگیرد.[1]
در تعریف ازدواج گفتهاند: رابطه قانونی، عرفی و یا مذهبی است که زن و مرد را برای شرکت دایم یا موقت در زندگی بههم پیوند میدهد. برونیسلاو مالینوفسکی مردمشناس انگلیسی نیز در تعریف ازدواج گفته است: «قراردادی است برای به وجود آمدن فرزندان و حفظ و نگهداری آنان.»[2]
در اصطلاح ازدواج شکلی از وصلت نکاحی، متشکل از دو جنس مخالف است، که عموماً زوجین از طریق مراسم ازدواج، وصلت را قانونی میکنند، دوام وصلت قابل انتظار بوده و داشتن فرزند در چنین وصلتهایی قابل قبول است. مراسم ازدواج میتواند در سه سیستم قانونی طبقهبندی شود: قانون مذهبی، قانون مدنی و قانون عادی یا قبیلهای.
جمعیتشناسان بین ازدواج و وصلتهای نکاحی تمایز قائل میشوند، چرا که آمار ثبت همیشه به وصلتهای شناخته شده قانونی اشاره دارد، شروع وصلت توافقی بهندرت ثبت میشود. بنابراین، در حالیکه جمعیتشناسان تحلیل تمامی وصلتهای نکاحی را در مقابل ازدواجهای شناخته شده قانونی ترجیح میدهند، غالباً مجبورند مطالعات خود را به وصلتهای ازدواجی که برای آنها ثبت وجود دارد، محدود کنند.[3]
انواع ازدواج[4]
- ازدواج تنظیم شده؛ به این ازدواج فرمایشی نیز اطلاق میشود. منظور نوعی خاص از ازدواج است که در آن گزینش همسر از طریق والدین یا بزرگترها معمولاً بدون حضور و حتی نظارت طرفین صورت میپذیرد. بنابراین ازدواجی است غیرمستقیم یا باواسطه.
- ازدواج خصوصی؛ نوعی از ازدواج است که صرفاً با رضایت طرفین تحقق میپذیرد.
- ازدواج دوستانه؛ ازدواجی است سهل و فاقد مراسم سنگین و هزینههای معمول. دو جوان یکدیگر را برمیگزینند، زندگی مشترک را آغاز میکنند و با تولد فرزند یا هر واقعه (قراردادی) ازدواجشان صورت طبیعی مییابد.
- ازدواج موقت (صیغه)؛ در بین انواع گوناگون زوجیت، ازدواج موقت، بهعنوان یکی از وجوه خاص جای میگیرد. در این نوع از ازدواج که نیازی به ثبت در دفتر نیست، مبلغ و زمان در آغاز به صراحت تعیین میشوند، بدون آنکه هیچیک محدودیتی داشته باشد. علاوهبر این برخلاف ازدواج دائم که در آن حصر کمی روابط موجود است، (تکهمسری و یا دوهمسری و یا حداکثر چهارهمسری) در صیغه هیچ نوع محدودیت کمی برای مرد وجود ندارد.
- ازدواج ربایشی؛ ازدواج ربایشی، یعنی ربودن دختر به عنوان همسر. این نوع ازدواج خاص یک ناحیه جغرافیایی نیست، بلکه در بسیاری از نقاط جهان دیده میشد. در دنیای امروز چنین رسمی تقریباً منسوخ گردیده است، زیرا با نظام ارزشی موجود جهان ما انطباق ندارد؛ اما بقایای آن را میتوان در پیدایی ازدواج شبهربایشی دید. در این نوع ازدواج، ابتدا زوجین گزیده و مشخص میشوند و سپس مرد با اسب به دنبال همسر رفته، به ربایش نمایشی آن میپردازد.
- ازدواج از طریق خرید همسر؛ در این نوع از ازدواج زن به بازار آورده میشود و با بهایی خاص به فروش گذارده میشود. در این نوع از ازدواج فرزندان نیز از ارث برخوردارند، همچنانکه بهعنوان کودکان مشروع در جامعه حق حیات خواهند داشت.
- ازدواج مبادلهای؛ ازدواج مبادلهای نوعی از ازدواج است که در آن ارائه خدمت یا کالا در قبال دختری که از خانوادهای به زنی گرفته شده است، صورت میگیرد.
- ازدواج آزمایشی؛ منظور از ازدواج آزمایشی، ازدواجی است غیرقطعی که صرفاً به منظور ارائه فرصت لازم به طرفین زناشویی، جهت اخذ تصمیم قطعی، پس از شناخت متقابل، صورت میگیرد.
- ازدواج با ارواح؛ این ازدواج حکایت از رسمی خاص دارد که براساس آن زن بیوه و فاقد فرزند با برادر یا یکی از خویشان شوهرش که همسرش فوت شده و از خود فرزندی برجای نگذارده است، ازدواج مینماید. فرزند یا فرزندانی که با این ازدواج تولد مییابند صاحب دو پدرند: پدر اصلی که از نظر جسمانی و ژن از آن اوست و پدری که در حقیقت براساس رسم جمع، پدر اصلی او شمرده میشود. فرزند نام پدر غیرطبیعی را مییابد و پدر اصلی را برادر یا عمو میخواند.
وضعیت ازدواج و زناشویی
وضعیت ازدواج و زناشویی یکی از مهمترین جنبههای ترکیب جمعیت است. جمعیت واقع در سنین قانونی ازدواج و سنین پائینتر از آن، از نظر وضعیت زناشویی قابل توزیع است. به هنگام سرشماری و آمارگیری جمعیتی افراد واقع در سنین قانونی ازدواج و پس از آن ممکن است یکی از دو حالت زیر را داشته باشند:
- هرگز ازدواج نکرده؛ شامل زنان یا مردانی است که تا زمان آمارگیری همسر اختیار نکردهاند. آنهایی که نامزد شده ولی هنوز عقد نکردهاند در این گروه قرار میگیرند.
- حداقل یکبار ازدواج کرده؛ شامل افرادی است که دستکم یکبار ازدواج کردهاند. این گروه از افراد ممکن است پس از ازدواج یکی از حالات دارای همسر، بیهمسر بر اثر فوت همسر و بیهمسر بر اثر طلاق داشته باشند.
بدین ترتیب در بررسی وضعیت زناشویی افراد در طبقات چهارگانه هرگز ازدواج نکرده، دارای همسر، بیهمسر بر اثر فوت همسر و بیهمسر بر اثر طلاق جای میگیرند. افرادی که پس از ازدواج حالات دیگری چون؛ بیوهگی بر اثر فوت همسر یا طلاق پیدا میکنند در بررسیهای جمعیتی در شمار افراد ازدواج کرده بهحساب میآیند.[5]
شاخصهای ازدواج
- میزان عمومی ازدواج؛ این شاخص که گاهی آن را میزان ازدواج نیز میگویند، شمار ازدواجهایی را نشان میدهد که برای هر هزار نفر از جمعیت مورد مطالعه در یک مقطع زمانی خاص و در یک جامعه معین صورت گرفته است. همچون دیگر شاخصهای عمومی، این شاخص نیز بهشدت متاثر از ساختمان سنی جمعیت میباشد. این میزان از طریق تقسیم شمار ازدواجها و نه افراد ازدواج کرده بر جمعیت میانه سال بهدست میآید. این شاخص هم ازدواجهای بار اول و هم ازدواجهای مجدد را شامل میشود. محاسبه این شاخص عبارت است از:
M: شمار ازدواجهایی که در یک منطقه و در یکسال معین بهوقوع میپیوندد.
جمعیت همان منطقه در میانه همان سال تقویمی.
اشکال این شاخص در این است که مخرج کسر تمام جمعیت حتی افرادی که خارج از سن قانونی ازدواج قرار دارند و عملاً نمیتوانند اقدام به ازدواج نمایند (مثل افراد زیر 15 سال) و نیز افرادی که به سنین کهولت و سالخوردگی رسیدهاند و به نظر میرسد دیگر ازدواج نخواهند کرد، را دربر میگیرد. از جمله این افراد میتوان به پیرزنان و پیرمردانی اشاره نمود که سن آنها از مرز پنجاه سال گذشته و در شمار مجردین قطعی بهحساب میآیند.
برای برطرف نمودن این نقیصه بایستی بین صورت و مخرج کسر رابطهای منطقی برقرار نمود. بدین معنی که بایستی ازدواجها را به افرادی نسبت داد که در معرض ازدواج هستند و قابلیت ازدواج دارند.[6]
2. میزان خالص ازدواج؛ ازدواجها را بایستی به افرادی نسبت داد که قابلیت ازدواج را دارند. این افراد همان جمعیت واقع در سن قانونی ازدواج هستند. این شاخص، شمار ازدواجها را در جمعیت مورد مطالعه برای هر هزار نفر از افرادی که در سن قانونی ازدواج هستند و قابلیت ازدواج دارند، در یک سال تقویمی معین بهدست میدهند. و با استفاده از رابطه زیر بهدست میآید:
N.M.R: میزان خالص ازدواج، M: شمار ازدواجهای صورت گرفته در یک سال تقویمی معین و مجموع واقع در سن قانونی ازدواج میباشد.[7]
3. زودرسی ازدواج؛ در اکثر کشورها و مناطق مختلف دنیا حداقل سن ازدواج را قانون معین میکند. سن قانونی ازدواج بسته به شرایط، آداب و رسوم و سنتها در کشورهای مختلف متفاوت از همدیگر است. بر این اساس، زودرسی ازدواج در معنای ازدواجهای پیشرس و به بیان دیگر، ازدواجهایی که زودتر از سن قانونی ازدواج صورت میگیرد، استعمال میشود. از اینرو میتوان با محاسبه نسبت درصد افراد ازدواج کرده در سنین خارج از سن قانونی ازدواج به کل جمعیت همان سنین، میزان زودرسی ازدواج را برآورد نمود.
در تعریفی دیگر، ازدواجهایی را که پیشتر از میانگین سن ازدواج افراد جمعیت صورت میگیرد، ازدواج زودرس میگویند. در این صورت برای محاسبه زودرسی ازدواج کافی است میانگین سن ازدواج، ازدواجهای بار اول محاسبه شود، آنگاه میتوان از طریق مقایسه نسبت افراد ازدواج کردهای که زودتر از میانگین سن ازدواج افراد جمعیت اقدام به ازدواج نمودهاند، میزان زودرسی را محاسبه نمود.
در مقایسه زنان و مردان، زودرسی ازدواج در میان زنان بیشتر از مردان و در کشورهای توسعهیافته کمتر ازکشورهای در حال توسعه است. از طرفی، در مقایسه مناطق شهری و روستایی زودرسی ازدواج در مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری است.
با توجه به تفاوتهای موجود در زمینهها و شرایط مختلف اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی در کشورها و مناطق مختلف دنیا، مقایسه آمارهای بینالمللی بیانگر الگوی ازدواج زودرس در کشورهای در حال توسعه آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین در مقایسه با کشورهای توسعهیافته در قاره اروپا میباشد.[8]
4. سرعت ازدواج؛ سرعت ازدواج شاخصی است که شدت پیوندهای زناشویی را از سنی به سن دیگر یا از یک گروه سنی به گروه سنی دیگر معین میکند.
بهعنوان مثال:
که در آن؛ مجموع جمعیت (10-14 ساله) مبدا در سرشماری اول،مجموع جمعیت ازدواج کرده نسل 10-14 ساله در طول سالهای xتا x+n میباشد، که از طریق رابطه زیر بهدست میآید؛
که در آن؛شمار افراد هنوز ازدواج نکرده گروه سنی 10-14 ساله سرشماری اول وشمار افراد هنوز ازدواج نکرده 20-24 ساله سرشماری دوم میباشد.[9]
5. عمومیت ازدواج و تجرد قطعی؛ عمومیت ازدواج، درجه رواج ازدواج را در جامعه نشان میدهد. نسبت افرادی که تا سن 50 سالگی دست کم یکبار ازدواج کردهاند از شاخصهایی است که در تعیین عمومیت ازدواج در یک جامعه بهکار گرفته میشود.[10]
درجه فراگیری ازدواج را با بررسی درصد افراد ازدواج نکرده در گروه سنی 54-50 ساله نیز میتوان شناخت. انتخاب این گروه سنی برای محاسبه فراگیری ازدواج بدین سبب است که پس از سنین مذکور احتمال ازدواج بسیار ضعیف است. پایین بودن نسبت درصد افراد ازدواج نکرده و مجرد در گروه سنی مذکور بیانگر فراگیری بیشتر ازدواج و برعکس بالا بودن این نسبتها نشان از درجه کمتر فراگیری ازدواج در جامعه دارد.[11]
موضوع دیگری که در تحلیلهای ازدواج و همراه با عمومیت ازدواج مورد توجه قرار میگیرد، تجرد قطعی است. این شاخص بیانگر نسبت درصد کسانی است که هرگز ازدواج نمیکنند. از سن 45سالگی به بعد برای زنان و از سن 50سالگی برای مردان، درصد ازدواج نکردهها تقریباً ثابت میماند، بر این اساس سنین 45 و 50 سالگی را به ترتیب برای زنان و مردان سن تجرد قطعی نامیدهاند. تحقیقات مختلف نیز گویای آن است که سن 50سالگی مشخص کننده تجرد قطعی است. بدین جهت سنین نزدیک به 50سالگی برای تعیین شاخص تجرد قطعی مناسب است.
نسبت تجرد برای سن یا گروه سنی i به صورت زیر محاسبه میشود:
لازم به ذکر است، بین نسبت تجردقطعی و عمومیت ازدواج رابطه زیر برقرار است:
نسبت تجرد قطعی+ نسبت عمومیت ازدواج1=
و برای محاسبه عمومیت ازدواج از مفهوم مخالف تجرد قطعی استفاده میکنیم، یعنی:
1-S50
را میتوان عمومیت ازدواج تلقی کرد.[12]
تعریف طلاق
واژه "porce" در لغت بهمعنی فسخ قانونی ازدواج، که مستلزم جدایی زن و شوهر است، میباشد.[13]
و در اصطلاح، طلاق عبارت است از انحلال قانونی پیوندهای زناشویی که با تصمیم یک جانبه یکی از زوجین و یا با مراجعه به مراجع شرعی و قانونی صورت میگیرد.[14]
بهعبارت دیگر، طلاق عبارت است از شکستن واحد خانواده و تجزیه نقشهای اجتماعی بهعلت آنکه یک یا تنی چند از اعضای خانواده بهصورت ارادی یا غیرارادی تکالیف ناشی از نقشهای خود را آنطوری که باید و شاید انجام ندادهاند.[15]
بنابراین، طلاق یک راهحل اجتماعی پذیرفته شده برای ازدواجهایی است که با موفقیت همراه نیست.[16]
شاخصهای طلاق
یکی از شاخصهای طلاق، میزان طلاق است. میزان طلاق مساوی است با خارج قسمت تعداد طلاقهای واقع شده در یکسال به جمعیت میانه همان سال:
p میزان طلاق، p تعداد طلاقهای واقع شده در یکسال، جمعیت میانه سال میباشد.
شاخصهای دیگری که در مورد طلاق مورد توجه هستند عبارتاند از: سن متوسط مردان و زنانی که برای آنان طی یکسال معین واقعه طلاق رخ داده است. همچنین در زمینه مطالعه مسائل طلاق میتوان طول متوسط سالهای زناشویی مختوم به طلاق را در هر سال محاسبه کرد. برای این مورد روش محاسبه عبارت است از: حاصل تقسیم تعداد کل سالهای زناشویی مختوم به طلاق برای طلاقهای واقع شده طی یکسال معین به تعداد طلاقهای همان سال.
برای سنجش ارتباط طلاق با ازدواج میتوان شاخص تعداد طلاق در مقابل صد ازدواج را در یکسال حساب کرد که نمایندهای از موقعیت تشکیل خانواده و استحکام زندگی زناشویی و مقاومت آن در مقابل مشکلات و مسائل تهدیدکننده رابطه نکاحی زن و مرد است.[17]