24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : اعتصاب، اتحاديه هاي كارگري، رژيم هاي كمونستي
نویسنده : داوود رحیمی سجاسی
در زبان فرانسه این واژه از اسم ساحلی به نام بلاژدوگرو که کارگران بیکار در آن گرد میآمدند، أخذ شده است.
در اصطلاح به عمل قطع کار و بیکاری که توسط کارگران در یک واحد و یا کارمندان در یک سازمان اداری و به طور کلی مزدبگیران در یک واحد اقتصادی انجام میشود، اعتصاب میگویند. هدف اعتصاب کنندگان وادار کردن اربابان یا مدیریّت به تسلیم در برابر خواستههایشان و یا بحث در باب ادّعاهایشان و رسیدن به یک توافق میباشد.
اعتصاب به نظر ریور وساوایته عبارت است از قطع کار توسط مزد بگیران با مشورت قبلی و به منظور مجبور ساختن صاحبان واحد اقتصادی و یا مدیران، به پذیرش نظر آنان در باب موضوع مورد منازعه.
زمانی که صاحبان واحدهای اقتصادی و مدیران، نیرویی نهادی و دائمی جهت تحقّق سلطه خویش پدید آورند و مخصوصاً زمانی که قوانین کار وجود نداشته باشد، اعتصاب تنها وسیلۀ کاربردی و استثنایی میباشد که کارگران به آن واحد برای اعمال فشار در جهت احقاق حقوقشان به آن دسترسی دارند.
جنبشهای مرتبط با اعتصاب، میتوانند جهت اعتراض علیه تجاوز به حقوق اشخاص ثالث، پدید آیند، در این صورت اعتصاب کنندگان در حدود اعمال فشار بر قدرت سیاسی هستند. البته نه به خاطر منافع شخصی خودشان بلکه به خاطر منافع و حقوق تضییع شدۀ دیگران مانند یک اعتصاب دانشجویی جهت حمایت از تقاضای کارگران.
نکتۀ قابل تأمل تمییز بین اعتصاب صرفاً حرفهای و اعتصاب با نتایج و آثار سیاسی است که در موقعیّت کنونی که توجّه به جمع فزونی یافته و مسائل اقتصادی ابعاد سیاسی یافته، مشکل میباشد.
اعتصاب میتواند گذشته از قطع محض و سادۀ کار، اشکال دیگری نیز پیدا کند، مثل اعتصاب به منظور اعلام خطر، اعتصاب با اِشغال کارخانه، اعتصاب با کاهش در وقت کار، اعتصاب با کندکاری، اعتصاب در خدمات اساسی و ...
تاریخچه اعتصاب به اندازۀ قدمت کششهای بین کارگر و کارفرما میباشد که ابتدا به صورت جنبشهای خودجوش تجلّی میکرد و هم اکنون به مرحلۀ سازمان یافتگی رسیده است. در اکثر قوانین، حقّ اعتصاب به عنوان یکی از درخشانترین پیروزیهای حاصل در حقوق کار به رسمیّت شناخته میشود و حتّی مدیریّت حقّ ندارد شغل رهبر اعتصاب کنندگان را به بهانۀ نقش مهم او در اعتصاب ملغی کند. پس جا دارد که قوانین، مشروعیّت اعتصاب و حدود و ثغور آن را مشخص کنند زیرا اعتصاب وسیلهای است کارا، جهت اعمال فشار و این مکان وجود دارد که اشکالی نامعقول و متضاد با منافع عمومی یک کشور پیدا میکند.
گفتنی است در قرن بیستم از این حربۀ اقتصادی بطور روز افزونی برای تأمین مقاصد و هدفهای سیاسی استفاده شده است. برای اوّلین بار در انقلاب روسیه بلشویکها برای سرنگون ساختن حکومت از این حربه استفاده کردند و نیز مانند بسیاری از اعتصابهای اتّحادیههای کارگری وابسته به احزاب کمونیست در کشورهای غربی در سالهای بعد از جنگ دوّم جهانی که هدف سیاسی داشتهاند.
تا قبل از فروپاشی شوروی و سقوط رژیمهای کمونیستی در اروپای شرقی اعتصاب در این کشورها غیر قانونی به شمار میآمد و اتحادیههای کارگری وابسته به احزاب کمونیست حاکم از هرگونه حرکت اعتراض در میان کارگران جلوگیری به عمل میآوردند تا اینکه برای نخستین بار در سال 1980 یک اتحادیۀ کارگری مستقل به نام همبستگی پا به عرصۀ وجود نهاد و اعتصاباتی در لهستان راه انداخت که سرآغاز سقوط رژیم کمونیستی لهستان و متزلزل شدن حکومتهای کمونیست در سایر کشورهای اروپای شرقی گشت. یک نمونۀ برجستۀ دیگر از کاربرد سیاسی اعتصاب، اعتصاب کارکنان و کارگران صنایع نفت در جریان انقلاب اسلامی ایران و گسترش موج اعتصابات در بخشهای مختلف دولتی و خصوصی بود که به سقوط رژیم سلطنتی در ایران کمک کرد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان