24 آبان 1393, 14:2
كناره گيري، كناره خواهي، انزوا طلبي،استراتژي سياسي، كناره گيري باشكوه، اتحاد مثلث، دكترين مونرو، اتحاد مقدس، دخالت خواهان، كناره خواه
اصطلاح « ایزولاسیونیسم یا انزواگرایی» نخستین بار در سال 1823 که «جیمز مونروئه» به کار رفت.
بر اساس این استراتژی سیاسی، کشوری، بهترین راه حفظ منافع ملی خود را نداشتن رابطه نزدیک با ملتهای دیگر دانسته و اعلام میکند، هیچ علاقهای به امور بینالملل و امور دیگر کشورها ندارد؛ مگر در صورتی که کشوری بر منافع حیاتیاش تاثیر بگذارد. این اصطلاح هنگامی معنای سیاسی به خود گرفت که بریتانیا در دهه 1890 سیاسیت «کناره گیری باشکوه» را در پیش گرفت و در برابر دو جبهه دولتهای «اتحاد مثلث» و دولتهای متحد فرانسه و روسیه، سیاسیت عدم دخالت در امور قاره اروپا را برگزید. البته بارزترین نمونه کنارگیری را میتوان در عرصه سیاست خارجی آمریکا در طول سده نوزدهم (با اعلام دکترین مونرو در 1823) و بیستم (به جز در مورد شرکت آن کشور در جنگ جهانی اول) تا مقطع جنگ جهانی دوم مشاهده کرد. اعلام دکترین «مونرو» به دو دلیل بود: یکی آن که دولت روسیه کشتیهای غیر روسی را از رفت و آمد در کرانههای شمال غربی آمریکای شمالی بازداشته بود و دیگر ترس از «اتحاد مقدس» دولتهای اروپایی (روسیه، اتریش و پرو) که ممکن بود به کمک اسپانیا بشتابند و کشورهای تازه آزاد شده آمریکای لاتین را بار دیگر زیر فرمان خود درآوردند. اگرچه حقوق بینالملل هیچگاه این دکترین را به رسمیت نشناخت، با این حال، ایالات متحده آمریکا بارها از جمله در مورد مساله نظارت بر کانال پاناما با تمسک جستن به این دکترین، دست به کار شده است. بر اساس دکترین مذکور، آمریکا به طور یک جانبه تا زمان جنگ جهانی دوم در امور کشورهای اروپایی خودداری میکرد و حتی در جامعه ملل و دیوان دادگستری بین المللی نیز شرکت نداشت. اصطلاح «کناره خواه» ابتدا بیشتر در مورد کسانی به کار میرفت که با «دخالت خواهان» و هواداران دخالت آمریکا در امور اروپا پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، مخالفت میکردن . این گروه، پس از جنگ نیز در آمریکا فعال بوده و با شرکت آن کشور در سازمان ملل متحد و همچنین با اعطای کمکهای مالی به کشورهای اروپایی، مخالفت می کردند. نکته قابل توجه در مورد سیاست کنارهخواهی این است که در عمل بیشتر، دولتها و قدرتهای کوچک درصدد اتخاذ این سیاست میباشد. امروزه در اثر ارتباط نزدیک اقتصادی و سیاسی در سطح جهان و پراکندگی جغرافیایی و آمیختگی درونی اتحادیهها و پیمانها به ویژه در شرایط وجود سلاحهای هستهای، کناره گیری اهمیت خود را از دست داده و تقریباً ناممکن گردیده است.
در قرن بیستم بعضی کشورها مانند ژاپن هم این سیاست را تجربه کردند و در حال حاضر نیز تعدادی از کشورها با وجود عضویت در سازمانهای بین المللی کم و بیش در حال انزوای سیاسی به سر میبرند که کشور آسیایی برمه نمونه مشخصی از آن است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان