السلام علیک یا سیدی یا صاحب الزمان امروز جمعه بود بالاخره حتما یک توجهی به حضرت داشته اید می شود روزی به یاد حضرت نباشید هر روز مخصوص حضرت است مخصوصا جمعه در زیارت نامه حضرت می خوانید: «السلام علیک یا نور الله الذی یهتدی به المهتدون»[1]؛ در اینجا بحث هدایت عامه و هم خاصه است.

السلام علیک یا صاحب الزمان، ای آقا، ما حق اعتراض زبان درازی مثل بعضی ها که با آبروی تو بازی می کنند را که نداریم هر چه خودت صلاح می دانی مریضی که چندین سال مریض بود قدرت نداشت بلند شود یک لیوان آب بیاورد برای خودش، همسر یک عالمی هم بود دیگر دکترها جواب کردند او را شوهرش عالم ربانی بود توسل می کند به امام زمان سلام الله علیه و بعد واگذار می کند. آخر می دانید عرض کردم بارها باید مودب باشیم می گوید رفتم مشهد گفتم: آقا حضرت رضا جواب من را ندهی، حاجت من را برآورده نکنی دیگر نمی آیم اینها عوام بازی و حماقت است. باید از ته دل بسپاری و هر چی مصلحت می دانند می دهند مصلحت ندانند می گذارند برای برزخ تو آن جا می دهند چشمت آن جا باز می شود.

خلاصه می گوید چند روز توسل پیدا کردم عیالم مریض بود افتاده بود. مریض که قدرت حرکت ندارد باز یکی بالای سرش باشد لیوان آب به او بدهد دوا را بدهد دستش و بگذارد دهانش می گوید برادر عیالم مردی بود که وضع مالی او خوب بود ماشین هم داشت قضیه در قم اتفاق افتاده بود. حضرت شیخ الفقها و المجتهدین آیت الله العظمی آقای اراکی غیر از این که مرجع تقلید است از اولیای خدا است ایشان هم در جریان این امر بوده. بله خلاصه گفتیم تو هم بیا و ماشین را بیاور شب ها این جا بخواب اگر بلایی سر این زن آمد تو این جا بوده باشی لااقل که دکترها گفته بودند که این دیگر به لحظه ها بستگی دارد ممکن است این زود از دنیا برود یک دختری داشتم شانزده ساله بنا شد که آن و برادر عیالم که دایی این بچه باشد اینها با هم بخوابند، من هم در طبقه بالا برنامه داشتم؛ چون کاملا دیگر خودم را آماده کرده بودم که اگر یک ناله و صدایی بیاید دیگر بدانم که کار این زن تمام شده است و دیگر برای من یعنی چیزی نبود که وحشت آور باشد آماده کرده بودم خودم را؛ چون همه دکترها جواب کرده بودند یک شب دیدم نیمه شب صدای ناله از پایین بلند شد چراغ ها یکی بعد از دیگری روشن می شود یکی بعد از دیگری چون خیلی آماده بودم گفتم قطعا بالاخره این زن کارش تمام شده است بعد دیدم نه سر و صدا به گونه مخصوصی است یک چیز دیگر است نمی توانم بفهم بروم پایین از پله ها آمدم پایین می گوید به حیات که رسیدم یک لحظه نفهمیدم که خواب می بینم و یا بیدارم چه طور می گوید زنی که قدرت نداشت لیوان آب را بردارد این زن با قامت رسا چادر سرکرده این طرف و آن طرف می رود خدایا چی است قضیه این زن زمینگیر، بعد می گوید دخترم و من شک کردم خواب هستم یا بیدار! پس این بچه چه فکری می کند و می گوید دختر دوید به دامن من گفت: پدر ما خواب هستیم یا بیدار. گفتم دخترم من هم الان فکر می کردم ولی بیداریم در این حال این خانم می گوید: بیایید آقا را بدرقه کنید آقا رفت به به مولای یا صاحب الزمان اغثنا یا بقیه الله اغثنا و ادرکنا.

ببینید این دست چپ را بگذارید روی سر و با انگشت سبابه دعای ماه رجب را می خوانید چه کار می کنید همان کار را بکنید با انگشت سبابه دست را تکان بدهید بگویید: «یا صاحب الزمان یا بقیه الله اغثنا یا بقیه الله».

حجه الاسلام و المسلمین فاطمی نیا