كلمات كليدي : بزهكاري، جنايت، جرم
واژه "Delinquency" در لغت به معنای تخلف، قصور، کوتاهی[1] و در اصطلاح نوعی قانونشکنی است که از حوزه شخصی خارج میشود و به عرصه عمومی مربوط میشود. بزهکاری به معنای شکستن قواعد یا قوانین ممنوع کنندهای است که تنبیه یا مجازات مشروعی را به دنبال دارد و این مجازاتها مستلزم مداخله یک مرجع یا مقام عمومی (نهاد دولتی یا محلی) است.[2] به طور کلی به جوانان زیر 18 سال که قوانین جامعه را رعایت نکرده و بیهنجاری و نابسامانی در جامعه ایجاد میکنند بزهکار میگویند. رفتار بزهکارانه جوانان طیف گستردهای از انحرافات اجتماعی است که هم شامل رفتارهائی نظیر فرار از مدرسه است، که از نظر اجتماعی پذیرفته نیست و هم شامل اعمال غیرقانونی است، نظیر سرقت. در بیشتر کشورهای دنیا نظام قضایی و نظام کنترل جوانان از بزرگسالان متمایز شده و بیشتر جنبه بازپروری، توانبخشی، حمایتی و ارشادی دارد. معمولا جوانان بزهکار را در مراکز بازپروری نگهداری نموده و تحت مراقبت مددکاران اجتماعی به اصلاح آنها میپردازند.[3]
تاریخچه بزهکاری
بزهکاری جوانان و نوجوانان مسألهای است که از دیرباز در جامعه بشری مورد توجه بوده است. اصطلاح بزهکاری در سال 1899 وقتی که اوّلین قانون بزهکاری جوانان در آلینوس شیکاگو تصویب شد، متداول گشت.[4] همزمان با گسترش انقلاب صنعتی در اروپا و دیگر نقاط جهان، دامنه نیازمندیها رشد پیدا کرد و در نتیجه محرومیتهای ناشی از برآورده نشدن خواستها و نیازهای زندگی موجب گسترش شدید و دامنهدار فساد، عصیان، تبهکاری سرگردانی، دزدی و انحراف جنسی و ... میان نوجوانان و جوانان گردید.[5]
توجه جامعهشناسی انحرافات به مطالعه بزهکاری جوانان از هنگامی آغاز شد که طیف گستردهای از رفتارهای نابهنجار نظیر مصرف داروهای مخدر، تخریب اموال عمومی و خصوصی و اوباشگری بعد از مسابقات فوتبال، مصرف بیش از اندازه مشروبات الکلی، رفتار نامشروع جنسی و فرار از خانه و مدرسه در بین جوانان شایع شد این قبیل از انحرافات اجتماعی نه فقط به دلیل اینکه اشکال جدیدی از انحرافات در جامعه تلقی میشوند اهمیت دارند، بلکه ارتکاب چنین رفتارهایی میتواند مقدمهای برای ارتکاب جرایم شدید نظیر سرقت مسلحانه و قتل گردیده و بزهکار امروز را به مجرم فردا تبدیل کند. بعضی از رفتارهای بزهکارانه مربوط به سن خاصی است و در یک زمان کوتاهی از زندگی جوانان ظاهر میشود؛ برای مثال جوان تا پانزدهسالگی ممکن است تخریب اموال عمومی و خصوصی و دعوا کردن را بهعنوان الگوهایی از رفتار بزهکارانه در مدرسه از افراد همسن خود فرا گرفته و انجام دهد. این در حالی است که رفتارهای بزهکارانهای نظیر مصرف داروهای مخدر و الکل در بین جوانانی که سن و سال بیشتری دارند معمول است و چنین رفتارهائی ممکن است سالهای بیشتری ادامه یابد.[6] ریچارد ا. کلووارد و لوید ای. اولین (Richard Cloward & Lloyd Ohlin)، باندهای جوانان بزهکار را مورد مطالعه قرار دادند آنها استدلال کردند که اینگونه باندها در اجتماعات خردهفرهنگی که احتمال دستیابی به موفقیت از راه مشروع اندک است به وجود میآیند مانند اجتماعات اقلیتهای قومی محروم.[7]
عوامل تاثیرگذار بر بزهکاری
آسیبشناسان اجتماعی علل کجرویها را به تفاوتهای بدنی و جغرافیایی نسبت دادند و بعضی به نقص شخصیت و تجربههای تلخ دوران کودکی. به باور جامعهشناسان، انسان از هنگام تولد، در شبکهای از روابط متقابل اجتماعی قرار میگیرد و در فرایند کنش متقابلی که با دیگران دارد، میراث جامعه را به خود جذب میکند و از جامعه الگو میگیرد. بدون تأثیر محیط بیرونی تأمین نیازمندیهای مادی و معنوی برای انسان امکانپذیر نیست. محیط بیرونی خود مشتمل بر دو بخش است: طبیعت و جامعه. بیگمان عوامل طبیعی مانند آب و هوا، پستی و بلندی، سردسیر و گرمسیر و ... انسان را بهسوی برخی نیازها میراند. به عنوان مثال پژوهشگران معتقدند که کسانی که در مناطق غیرمعتدل زندگی میکنند، آمادگی بیشتری برای گرایش به انحراف از خود نشان میدهند. اما در این زمینه، عوامل اجتماعی نیرومندترند. عوامل اجتماعی، خود دربر دارنده عوامل اقتصادی، سیاسی و تربیتی است عامل اقتصادی دربر دارنده عوامل فقر (بیکاری، محرومیت، نداشتن تفریح سالم و ...)، بحران اقتصادی (تورم، گرسنگی، درماندگی و ...) و عامل مهاجرت (آوارگی و تعارض فرهنگی و ...) و عامل سیاسی فشار اجتماعی شدید است. کارگزاران جامعهپذیری عبارتاند از خانواده (محدودیت اقتصادی، خشونت، ناسازگاریهای داخلی، گسیختگی خانواده، دور افتادن اعضای خانواده از یکدیگر، طلاق، یتیمی،) مدرسه (فشار بر افراد، نادیده گرفتن نیازهای آموزندگان، تحمیل ارزشهای غیراجتماعی و غیردینی و ...) گروه دوستان (تقلید از همبازیها، همسایگان، هممحلهایها و ...) و رسانههای گروهی (تبلیغ و تلقین و ترویج تفکرات نامناسب و ...) و جز اینها.[8]
سنین بزهکاری
با توجه به اطلاق واژه بزهکاری به اعمال غیرقانونی نسبت به افراد دارای سنین خاص، بزهکاری را در دو رده سنی زیر میتوان بررسی کرد:
- بزهکاری کودکان؛ از هنگام تولد تا 10-11 سالگی را دوره کودکی میگویند. سالهای کودکی از نظر پایهریزی اخلاقی و رشد عاطفی و شخصیت از مهمترین سالهای زندگی بوده، دوره تکامل عقلانی و منطبق شدن با وضع محیط و دوره ثبات نیز هست. در این دوره کودک با اتکا به بزرگترها و حمایت و مراقبت آنها کمتر مرتکب جرم میگردد. کودک بعد از 5 تا 6سالگی علاوهبر والدین و دیگر اعضای خانواده، با افراد دیگری در خارج از خانواده چون: همسالان و همبازیها، دوستان، همدورههای مدرسه، معلمان و ... رابطه داشته، از آنها تأثیر میپذیرد و تا حدی در آنها تأثیر میگذارد. دزدی و ولگردی بالاترین رقم بزهکاری اینگونه کودکان را تشکیل میدهد.[9]
- بزهکاری نوجوانان و جوانان؛ دوره نوجوانی که معمولا از 11 یا 12سالگی شروع میشود، متمم دوره کودکی است و دوره تحول جسمی و روانی فرد است. رشد سریع اعضاء سبب بیداری هوسها و احساسات و رؤیاهای گوناگون میگردد و از درون نوجوان فشارهایی را بر وی تحمیل میکند که برایش ناشناخته است. این فشارهای ناشناخته، نگرانیها و هیجانهایی را در پی دارد که برای نوجوان تاکنون سابقه نداشته است. در این دوره اعضا و احساسات نوجوان، برای تأمین و درک لذت جنسی با یکدیگر همکاری میکنند و هرچه با عشق و زیبایی رابطه داشته باشد، بیشتر سبب هیجان ظاهری او میشود. تصورات و تخیلات شاعرانه و تعبیرات و تشبیهات او لذتآور و بیپایان است. به همین دلیل، نوجوانان زودتر از بزرگسالان تحت تأثیر عوامل مختلف اجتماعی قرار گرفته، مرتکب جرم میگردند. در این دوره پسران غالبا وسایل الکتریکی و وسایل نقلیه (دوچرخه، موتور سیکلت، اتومبیل) را به سرقت میبرند. به طور کلی بزهکاری جوانان انواع مختلفی دارد که در طیف گستردهای از رفتار ضد اجتماعی قرار میگیرد که برحسب عمق و شدت آن به بزهکاریهای شدید نظیر تجاوز به عنف، سرقت مسلحانه، و ضرب و جرحهای شدید و بزهکاری ملایم نظیر فرار از خانه و مدرسه، استفاده از داروهای مخدر مانند ماریجوانا و حشیش، مصرف الکل و تخریب اموال عمومی و خصوصی تقسیم میشوند. پژوهشگرانی که به مطالعه بزهکاری جوانان پرداختهاند بر این باورند که مصرف داروهای مخدر و خرابکاری از شایعترین رفتار بزهکارانه در بین جوانان است.[10] روانشناسان بر این عقیدهاند که خودکشی، خودسوزی و ترک مدرسه در میان نوجوان و جوانان، بهخصوص دخترها، بیشتر مربوط به افرادی است که مشکلات عاطفی و رفتاری داشتهاند و یا از نظر مالی در سطح پایینی بودهاند.[11]
راههای کنترل و پیشگیری از بزهکاری
تراویس هیروشی (Travis Hirschi) در بررسی انحرافات اجتماعی، بر چهار منبع کنترل بزهکاری نوجوانان تاکید میکند: وابستگی آنها به پدر و مادر، مدرسه، گروه همسالان و اشتیاق به انجام کارهای عادی و روزمره همگانی، خصوصا تحصیلات و یافتن شغل.[12] در یک تقسیمبندی دیگر عوامل کنترل را میتوان در موارد زیر دید:
1) نظارت مربوط به قبل از تولد؛ روانشناسان عقیده دارند سیستم مراقبت طبی را باید آنچنان گسترش داد که از ایجاد و تولد طفل معلول و آنورمال جلوگیری شود. لذا باید مسایل زیر مورد کنترل قرار گیرد:
- امراض خانمانبراندازی چون سل، سیفلیس، سوزاک، سرخک، ایدز و ناراحتی روانی ارثی باید از طرف دستگاههای بهداشتی کنترل شود.
- باید از مصرف قرصها و داروهای آنتیبیوتیک که توسط زنان حامله مصرف میشود دقت و مراقبت کافی به عمل آید.
- مادران در هنگام بارداری از انجام کارهای سخت و نامتناسب خودداری کرده تا کودک از جهت جسمی و فکری سالم متولد شود.
- مادران در زمان بارداری از غذای کافی و مناسب استفاده کرده تا ناراحتی نداشته باشند.
- خانمهای حامله از استعمال سیگار، مواد مخدر و مشروبات الکلی خودداری نمایند.
2) مقررات مربوط به بعد از تولّد طفل
الف) ایجاد محیطی آرام و سالم در خانواده؛ برای اینکه خانواده از محیطی آرام و سالم برخوردار باشد رعایت نکات زیر ضروری است:
1- برقراری دوستی و تفاهم بین والدین؛
2- همبازی شدن با کودک و نوجوان؛
3- احتراز رقابت در جلب محبت فرزندان؛
4- عدم ایجاد ناسازگاری در محیط خانه؛
5- عدم پرخاشگری نسبت به فرزندان؛
6- پرورش حس اعتماد به نفس؛
7- حفظ شخصیت فرزندان؛
8- ابراز مهر و محبت به فرزندان؛
9- تأمین محیط مسکن مناسب، خوراک، پوشاک، تفریحات سالم؛[13]
10- ایجاد فعالیتهای مختلف برای اوقات فراغت نوجوانان از جمله ایجاد مکانهایی برای ورزش؛
11- جلوگیری از سرگرمیهایی که آتش هوس و شهوت را در نوجوانان دامن میزند؛
12- تأمین نیازهای مادی و معنوی طفل؛
13- توجه والدین به فعالیتهای کودکان، تشویق آنان به کارهای مفید و منع آنها از کارهای خلاف.[14]
ب) تأمین آموزش و پرورش مناسب؛[15]
نقش مدرسه و معلمین در پیشگیری از بزهکاری:
1- افزایش برنامههای علمی، تفریحی، ورزشی، آموزشی، فضای سبز، کتابخانه و ...
2- ایجاد رابطهای دوستانه و محیطی جذّاب برای جلب اعتماد دانشآموزان؛
3- استفاده از وسائل کمک آموزشی و عملی کردن دروس از جمله بازدید از مراکز صنعتی، تجاری و برنامههای فوقبرنامه؛
4- توجّه به مسائل روحی، عاطفی، شخصیت و محیط خانوادگی نوجوان و شخصیت دادن به او؛
5- توجّه به استعدادها و خلّاقیتهای دانشآموزان؛
6- برنامهریزی آموزشی دقیق و مدیریت صحیح؛
7- ایجاد انگیزه تحصیلی در نوجوان و امیدوار ساختن او به آینده؛
8- وجود رابطهای نزدیک و مستمر بین اولیاء خانه و مدرسه؛
9- شناسائی افراد نابهنجار و بزهکار و بررسی علل بزهکاری آنان توأم با هدایت و کنترل مستمر؛
10- به کارگیری به موقع اصل تشویق و تنبیه؛
11- رواج و گسترش اخلاق اسلامی در بین اطفال و نوجوانان؛
12- استفاده از مربیان، مدیران و معلّمان کارورزیده، مجرّب و کاردان؛
13- مشارکت دادن دانشآموزان در فعالیتهای مدرسه و ایجاد حسّ مسئولیت در بین آنان؛
14- منضبط ساختن دانشآموزان؛
15- استفاده از مددکاران اجتماعی و مشاوران و راهنمایان دلسوز.
پیشگیری جامعهمدار[16]
الف) پیشگیری رشدمدار؛ این نوع از پیشگیری علاوهبر توجه به شخص منحرف یا بزهکار، ممکن است که والدین، دوستان، همکلاسیها و ... مشمول نوعی مداخلات روانی-اجتماعی واقع شوند که هدفشان پیشگیری از مزمن شدن جرم در آینده است.
اقدامات زیر جزئی از اقدامات روانی-اجتماعی مربوط به پیشگیری رشدمدار محسوب میشوند:
1- گسترش مسؤلیتهای فردی؛
2- بهبود رفتارهای اجتماعی؛
3- تقویت احساس وابستگی به مراکز جامعهپذیری نظیر: خانواده، مدرسه، محله و محیط کار؛
4- انسجام گروهی؛
5- تقویت مسؤلیتهای پرورشی والدین؛
6- تشویق فعالیتهای سازنده و آموزنده در اوقات فراغت کودکان و نوجوانان.
ب) پیشگیری موضعی؛ این نوع پیشگیری با تغییر وضعیتهای ماقبل ارتکاب جرم، مثلا از طریق دور کردن مجرم احتمالی از بزهدیده یا از محیط جرمزا، یا حمایت از بزهدیده احتمالی، یا دشوارکردن ارتکاب جرم، یا بالا بردن خطر شناسایی مجرم، بالاخره با کاهش سود و لذت مورد انتظار وی، مسأله امکان ارتکاب جرم را منتفی مینمایند. این نوع پیشگیری شامل مسئول کردن کل جامعه در قبال خطر ارتکاب جرم میباشد. بهگونهای که هدفها و افراد مورد حفاظت، خودشان نیز در مراقبت از خود و اموال خود مشارکت و معاضدت نمایند. طرق مشارکت اینگونه افراد به قرار زیر است:
1- رعایت احتیاط برای خود و دیگران؛
2- عدم تحریک و وسوسه دیگران؛
3- اعلام جرایم ارتکابی یا جرایم احتمالی به مقامات صالح؛
4- مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم در بازپروری محکومان؛
5- تقویت ارتباط و همنشینی اعضای محله یا همسایگان با یکدیگر؛
6- تشویق به همکاری اعضای محلهها از طریق ایجاد واحدهای اطلاعرسانی.